مسالهای به نام «گرتا تونبرگ»
هفته گذشته، گرتا تونبرگ یک بار دیگر به صدر اخبار راه پیدا کرد؛ این بار به خاطر یک درگیری لفظی در حاشیه اجلاس داووس؛ چیزی که نه در مورد گرتا تکراری است و نه در مورد سیاستمداران متوسط و بزرگی که روبهروی او قرار میگیرند.
از حوالی یک سال پیش که گرتا تونبرگ، چند ماه بعد از آغاز اعتراضهایش به سیاستمداران محلی در مورد لزوم تغییر برنامه دولتها برای حفظ محیط زیست، با حمایت تعدادی سازمان مردمنهاد و اتاقهای فکر و مشاوران روابط عمومی، تبدیل به چهرهای جهانی شد و با کفش آهنی در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی به راه افتاد تا برای جلب توجه به شرایط «اضطرار محیط زیستی» سخنرانی کند، درگیریهای لفظی نیابتی او و رهبران سیاسی دنیا در مورد محیط زیست و جریانی که گرتا به آن تعلق دارد، مدام تیتر مطبوعات بوده است.
تحصن یک نفره گرتا رو به روی مجلس سوئد در سال 2018 چند هفته مانده به انتخابات پارلمانی این کشور آغاز شد. زمانی که سوئد به دلیل موج گرمای بیسابقهای با آتشسوزیهای پراکنده روبهرو بود، گرتا با الهام از راهپیمایی عظیم دانشآموزان در آمریکا در اعتراض به قوانین حمل سلاح، تصمیم گرفت کار مشابهی در مورد محیط زیست انجام دهد. چند ماه بعد، گرتا تبدیل به چهرهای جهانی شد، مطبوعات با وسواس تکتک رفتارهای او را دنبال میکردند، حسابهایش در شبکههای اجتماعی میلیونها دنبالکننده پیدا کرد، با الهام از تحصن یکنفره او، در آغاز تحصنهای کوچک و کمکم برنامههای منظم تظاهرات هفتگی دانشآموزان در سراسر جهان شکل گرفت، گرتا به سازمان ملل، اجلاسهای محیط زیستی و برنامههای سخنرانیهای عمومی دعوت شد و با سخنرانیهای احساسی و تند از رهبران سیاسی دنیا خواست کاری برای جلوگیری از سوختن زمین انجام دهند.
گرتا تونبرگ، از هشت سالگی به عنوان کودکی متفاوت تشخیص داده شد؛ وقتی که حرف زدن و غذا خوردن را متوقف کرد تا پدر و مادرش را مجبور کند برخی رفتارهای روزانهشان را برای جلوگیری از تغییر بیشتر در محیط زیست اصلاح کنند. در حالی که او در یک فاصله زمانی دو ماهه حدود 10 کیلوگرم وزن کم کرده بود، پزشکان تشخیص دادند که مبتلا به بیشفعالی، سندرم آسپربرگ (نوعی اوتیسم) و اختلال وسواس است. همه اینها گرتا را در موقعیتی خاص قرار میدهد. او که در شناسنامه حسابش در همه شبکههای اجتماعی ذکر کرده است که مبتلا به اوتیسم است، شخصیت محبوب رسانههای دست چپی و مرکزگرا محسوب میشود، در حالی که مدام از طرف رسانههای دست راستی و البته رهبران قدرتمند جهان مورد تمسخر واقع میشود!
برنامه او حالا نزدیک به دو سال از آغاز اعتراضاتش، چندان تغییر نکرده است. سیاستمدارانی در سراسر دنیا، گرتا را منشاء تغییرات مهمی میدانند. گروهی معتقدند حرکتی که او چهره اصلی آن بوده است منجر به انتخاب تعداد بیشتری از اعضای حزب سبز در انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا شده است. اد میلیبند، سیاستمدار حزب کارگر بریتانیا از او به خاطر «بیدار کردن دیگران از خواب» و «جلب توجههای بیشتر به مساله محیط زیست» تشکر کرده است. جاستین ترودو نخست وزیر کانادا نیز با او دیدار کرده و پرنس چارلز همسر ملکه بریتانیا از تلاشهای او برای حفظ محیط زیست تقدیر کرده است. همزمان نهتنها چهرههای سیاسی کمتر محبوبی مانند پوتین، بلکه حتی آنگلا مرکل صدراعظم محبوب و قدرتمند آلمان، امانوئل مکرون، رییس جمهوری متمایل به راست فرانسه، نخست وزیران استرالیا و ایتالیا و همچنین رهبر فعلی اوپک، او را مورد انتقادهای غیرمستقیم قرار دادهاند. پوتین او را بسیار مهربان و دلرحم توصیف کرده اما گفته عدهای مشغول بهرهبرداری تبلیغاتی از او هستند و تاکید کرده است که مساله انرژیهای پاک و سوختهای فسیلی موضوعی بسیار پیچیده است.
مواجهه عمومی سیاستمداران مطرح دنیا با حرکتی که چهره اصلی آن گرتا تونبرگ است، هرگز به اندازه مواجهه «ترامپ» با او برای مطبوعات اهمیت نداشته است. یکی از دلایل میتواند این باشد که اساسا در دنیا کمتر چهره سیاسی مانند رییس جمهوری ایالات متحده مورد توجه مطبوعات است. دلیل دیگر میتواند رفتار های عجیب ترامپ در واکنش توییتری به گرتا باشد؛ وقتی علنا دلخوری خود را از انتخاب او به عنوان چهره سال مجله تایم نشان میدهد یا گرتا را متهم میکند که «نمیتواند خشم خود را کنترل کند».
اما دلایل دیگری هم وجود دارد. گرتا، یک دختربچه اروپایی لاغر است که در خوانش عمومی از سلامت روان به نحوی جزء اقلیت محسوب میشود؛ چهرهای در زاویه 180 درجه متفاوت از ترامپ؛ مرد میانسال ثروتمند برخاسته از اکثریت سپیدپوست! این تفاوت عمده هر چند باعث شده گرتا تونبرگ، مورد توجه خاص رسانهها و مخالفان ترامپ باشد، بعید است تاثیر قابل محاسبهای روی وضعیت گرمایش جهانی، تعهد به توافقنامه پاریس به عنوان راهی برای کاهش تولید گازهای گلخانهای و حتی طرح جدیتر مسائل محیط زیستی در رسانهها داشته باشد. شاید حتی برعکس، منجر به لوث شدن تلاشها برای جلب توجه به لزوم اقدام برای بهبود شرایط محیط زیست جهانی هم شده باشد؛ بخصوص وقتی مطبوعات دست راستی با مراجعه به متخصصان مورد اعتماد، تاکید میکنند که شرایط محیط زیست آنطورها هم که گرتا در سخنرانیهایش بر آن تاکید میکند، «اورژانسی» نیست هر چند که وضعیت بد است اما بشریت با تهدید انقراض روبهرو نیست و نمیتوان شرکتهای نفتی و اقتصادهای وابسته به نفت را یکشبه تعطیل و از سوختهای فسیلی رها کرد.
فعالان محیط زیست یکی دو تا نیستند. مساله محیط زیست هم از فریاد زدن بر سر رهبران سیاسی دنیا در حالی که همان رهبران برای شما کف میزنند فراتر است. مشابه حزب سبز در اروپا، اغلب فعالان محیط زیست در سراسر دنیا، گرایشهای دست چپی دارند، علیه شرکتهای چندملیتی و تاثیرات مخرب آنها بر محیط زیست کشورهایی که حاکمیت ملی در آنها دچار مشکل است فعالیت میکنند و فعالان محیط زیست علاوه بر تلاش برای رواج سفرهای بدون کربن که گرتا سر و صدای زیادی برای آن به پا کرده، به نادیده گرفتن حق مالکیت مردم بر سرزمینها و منابع طبیعی کشورهایشان، تاثیر شرکتهای چندملیتی در آلودهکردن آب و خاک و فساد دامنهدار آنها اعتراض میکنند. این جنس فعالان محیط زیست البته امکان اینکه ماهها در صدر اخبار باقی بمانند را ندارند. افشاگریهای ویکیلیکس علیه سیاستهای دنبالهدار تخریب محیط زیست مثل جرقهای در شب، به سرعت فراموش میشود، اظهارات کارشناسان در مورد وضعیت گرمایش زمین، آیتمهای بسیار کوتاهی در مطبوعات به دست میآورد در حالی که درگیریهای لفظی بین گرتا و اعضای دولتها در کشورهای مختلف هر بار توجه در خور ملاحظهای از مطبوعات دریافت میکند.
گرتا، مدام در سخنرانیهایش تاکید میکند که «باید به حرف کارشناسان محیط زیست توجه کرد» و «اقدامی برای آینده زمین انجام داد» اما تقابل دو چهره در مطبوعات که یکی از آنها گرتای حالا 17 ساله است و اندیشه مشخصی را نمایندگی نمیکند، بعید است به «توجه بیشتر» به حرفهای «کارشناسی» و «اقدام» برای تغییر وضعیت مصرف سوختهای فسیلی، تولید زباله، آلودهکردن آب و خاک، برداشت بیرویه منابع زیرزمینی، دفن غیراصولی زباله شرکتهای چندملیتی در خاک کشورهای فقیر و هزار و یک ریز و درشت دیگر مانند آن ختم شود.
انتهای پیام