سه‌شنبه 6 آذر 1403

مستند "سرباز شماره صفر" نمایشی از جنگ یک جانباز بعد از 8 دفاع مقدس و امیدی که نمی‌میرد

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
مستند "سرباز شماره صفر" نمایشی از جنگ یک جانباز بعد از 8 دفاع مقدس و امیدی که نمی‌میرد

محمد سلیمی‌راد کارگردان مستند "سرباز شماره صفر" می‌گوید که این اثر نمایشی از امید در عین ناامیدی است؛ رزمنده‌ای که از دریافت حق خود ناامید شده، اما در کنار خانواده و همسرش خوشحال است.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از مستندهای قابل توجه جشنواره سینما حقیقت امسال، اثر «سرباز شماره صفر» به کارگردانی محمد سلیمی‌راد بود. اثری که توانست جایزه بهترین مستند در بخش شهید آوینی را کسب کرده و به چهلمین جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند. این فیلم مستند روایتی متفاوت از یک جانباز است که سال‌ها پیگیر جانبازی‌اش نرفته، اما یک رخداد برای یکی از اعضای خانواده‌اش باعث می‌شود مسیری پر پیچ و خم را آغاز کند.

محمد سلیمی‌راد که این مستند بلند را کارگردانی کرده است، اصالتاً اهل استان کهگیلویه و بویراحمد است و سوژه فیلم خود را نیز از استان زادگاهش انتخاب کرده است. وی تحصیل‌کرده مقطع کارشناسی سینما از دانشگاه بوشهر است و کارشناسی ارشاد ادبیات نمایشی را در دانشگاه هنر و معماری تهران پشت سر گذاشته است.

سلیمی‌راد پیش از این مستند «عقد آسمانی» را درباره خانواده‌هایی که بچه آنان معلول ذهنی به دنیا می‌آیند ساخته که در جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشنواره‌های منطقه‌ای چندین جایزه گرفته است. مستند «شوتی» درباره رانندگان خط شوتی دیگر ساخته اوست که به دلیل برخی ممیزی‌ها نتوانست در جشنواره سینما حقیقت سال گذشته حضور پیدا کند. «سرباز شماره صفر» نخستین تجربه کارگردانی مستند بلند اوست.

وی با حضور در خبرگزاری تسنیم درباره فیلم خود و سوژه متفاوتی که دارد گفت‌وگو کرده است.

تسنیم: در ابتدا درباره شخصیت اصلی فیلم‌تان یعنی "جهانگیر بدوره" صحبت کنید؛ او را چگونه پیدا کردید و چگونه اجازه داد که وارد زندگی شخصی او بشوید؟

به واسطه یکی از دوستانم با جهانگیر آشنا شدم. به من گفت که او (جهانگیر) حرف‌های مهمی درباره عملیات کربلای 5 دارد و چون می‌خواستم کتابی درباره این موضوع بنویسم، سراغش رفتم. وقتی با جهانگیر آشنا شدم و چند هفته‌ای صحبت کردیم، خودش و بچه‌هایش را به صورت مرتب می‌دیدم اما زنش را نمی‌دیدم. از جهانگیر پرسیدم که چرا همسرت پیش بقیه نمی‌آید؟ پاسخ‌های متناقضی می‌داد. چند هفته‌ای گذشت و صمیمی‌تر شدیم و در نهایت گفت که «صورت همسرم سوخته است.» علت این موضوع را پرسیدم و جواب داد که «همسرم بیماری صرع دارد و دچار تشنج می‌شود. یکبار که داشت غذایی را آماده می‌کرد، دچار تشنج شد، غذای داغ روی صورتش ریخت و صورتش سوخت.»

این موضوعات باعث شد که کم‌کم درباره زندگی آقا جهانگیر سؤال کنم؛ در این شرایط، زندگی بعد از جنگ او برایم مهم شد و سراغ مشکلات و بی‌توجهی‌هایی رفتم که در زندگی‌اش وجود داشت. جهانگیر حرف‌های زیادی درباره جنگ دارد اما آنها را در فیلم نیاوردم و بیشتر سراغ زندگی او پس از پایان جنگ رفتم.

نکته جالب‌تر که در اولین رویارویی متوجه شدم این بود که آقا جهانگیر همرزم پدرم بود. از آنجا که پدرم در عملیات کربلای 4 به شهادت رسیده است، با بسیاری از همرزمان او صحبت می‌کنم؛ جهانگیر به من گفت که «همراه با پدرت در یک قایق بودیم و او در چند متری‌ام به شهادت رسید.»

تسنیم: شما جهانگیر را تشویق کردید که برای امور جانبازی‌اش اقدام کند یا خودش این برنامه را از قبل داشت؟

ماجرایی متفاوت از زندگی جانباز کربلای 5

پرونده جهانگیر در جریان بود و سپس ما وارد زندگی‌اش شدیم. دو سال پیش، پرونده‌اش رد شده و دوباره اعتراض زده بود. در حقیقت، زمانی که با جهانگیر آشنا شدم، بخشی از کارها انجام شده بود؛ مثلاً تست ریه و امور پزشکی را انجام داده بود، اما استشهاد محلی برایش چندان مهم نبود و می‌گفت «چرا باید دنبال چنین موضوعی بروم در حالی که همه فرماندهان و همرزمان قدیمی‌ام مرا می‌شناسند؟» این موضوع کمی برایش سخت بود؛ به او گفتم حالا که بخش ابتدایی پرونده را همراهت نبودیم، اجازه بده که در این مرحله همراهت باشیم و او هم پذیرفت.

"سرباز شماره صفر" جلوی دوربین آمد / جانباز 13 ساله کربلای 4 که پرونده‌اش در آتش سوخت! مستندی که شخصیت قهرمان را در جغرافیای یک خانواده چهار نفره معنا می‌کند

تسنیم: وقتی که فیلم را می‌بینیم احساس می‌کنیم که جهانگیر همراه با شما برای جانبازی‌اش اقدام کرده، درخواستش قبول نمی‌شود و به او می‌گویند اعتراض بزند اما اعتراض نکرده و خودش مدارکش را به آب می‌اندازد. این موضوع در حالی است که واقعیت ماجرا از این قرار است که تیم شما در میانه راه درخواست جانبازی جهانگیر با او همراه می‌شود، درخواستش پذیرفته نشده، اعتراض می‌زند و در نهایت اعتراضش هم پذیرفته نمی‌شود. به نظر می‌رسد که این تفاوت در روایت بیننده را با سؤالاتی روبه‌رو و عنصر باورپذیری را در او کم کند.

سوژه فیلم مستند "بازیگر" نیست که صحنه‌ها را دوباره تکرار کنیم!

ما دوست داشتیم که از ابتدا همراه او باشیم، اما از مقطعی وارد زندگی او شدیم که بخشی از مسیر را رفته بود. دقت داشته باشید که سوژه یک فیلم مستند بازیگر نیست که از او بخواهیم صحنه‌ها را دوباره تکرار و آنها را بازی کند. ممکن بود حالت تصنعی ایجاد و درک مخاطب نسبت به سوژه را کمتر کند.

درصد قابل توجهی از مخاطبان که مستند را در جشنواره سینماحقیقت دیدند، به من گفتند که حضور دوربین اصلاً احساس نشد. من هم می‌خواستم چنین اتفاقی در فیلم رخ بدهد. دقت داشته باشید برای ما هم بهتر بود که نشان بدهیم یک نفر دوبار برای کاری تلاش کرده و به بن‌بست خورده است، اما امکان‌پذیر نبود.

تسنیم: چند ماه طول کشید که فیلمبرداری از جهانگیر را آغاز کردید؟

کل سال 1398 را درگیر تحقیق و پژوهش این اثر بودم. با او رفت و آمد داشتم و سعی می‌کردم که ارتباط عمیق‌تری برقرار کنم. البته از طولانی‌تر شدن روند تحقیق و پژوهش خوشحالم؛ چرا که باعث شد جهانگیر بیشتر با ما ارتباط برقرار کند. در آن 10-11 ماه هیچ تصویر و عکسی از جهانگیر نگرفتیم که حتی خود او هم عصبانی می‌شد و می‌گفت «چه زمانی می‌خواهید تصویربرداری را آغاز کنید؟»

اگر می‌بینید که جهانگیر این قدر راحت و ساده در برابر دوربین نشسته و صحبت می‌کند به دلیل همین پیشینه پژوهشی است که انجام دادیم. دقت داشته باشید در مستندهای پرتره، ارتباط با سوژه‌ها سخت و پیچیده است. هرچه قدر هم که با شما رفیق و صمیمی باشد، باز هم زمانی که در برابر دوربین قرار می‌گیرد به راحتی نمی‌تواند حرف‌هایش را بزند.

تسنیم: جانبازی جهانگیر بیشتر برای پایش مطرح بود یا ریه؟

اثبات جانبازی جهانگیر به دلیل سوختن تمام مدارکش پیچیده بود

جهانگیر برای 3 مورد اقدام کرده بود؛ یکی موج انفجار، دیگری شیمیایی شدن ریه و سومی سوختگی پا. همانطور که می‌دانید در عملیات کربلای 4 کل منطقه را شیمیایی زدند و همه حاضرن در این عملیات، درصدی جانبازی به دلیل شیمیایی شدن را دارند.

مشکل اصلی جهانگیر این بود که زمانی که در بیمارستان صحرایی شهید بقایی اهواز بستری بوده، برادر دیگرش در جبهه حضور داشته و برای اطلاع از آخرین وضعیت او پس از بهبودی دوباره به جبهه برمی‌گردد. همین موضوع باعث می‌شود که برگه ترخیص را دریافت نکند؛ شاید هم برایش مهم نبوده است. در نهایت، بعد از مدتی این بیمارستان بمباران شده، همه پرونده‌ها می‌سوزد و در نتیجه اسناد او از بین می‌رود. او برای دریافت جانبازی برای پایش نیاز به مدارک بیمارستان داشت که به همین دلیل مدارکش موجود نبود.

تسنیم: در بخشی از فیلم، ماجرای استشهاد محلی مطرح شد؛ اگر همه امضا می‌کردند ممکن بود جانبازی جهانگیر تأیید شود؟

استشهاد محلی ثابت می‌کرد که او در جبهه حضور داشته است.

اگر پیگیری می‌کرد، این امکان وجود داشت که درصدی حداقلی بگیرد. جهانگیر 2 سال در جبهه بود و اکنون حقوق حداقلی بسیج را دریافت می‌کند. خودش رغبت زیادی نداشت که این موضوع را ادامه بدهد. به من می‌گفت «"سرباز صفری" بودم که برای دفاع از وطنم به جبهه رفتم.»

تسنیم: به نام «سرباز شماره صفر» اشاره کردید که نام فیلم هم هست؛ چرا این اسم را انتخاب کردید؟

اولین بار که جهانگیر را دیدم و درباره جنگ از او پرسیدم به من گفت که «من سرباز صفری بودم که به جبهه رفتم و وظیفه‌ام را انجام دادم.» همانجا بود که این اسم را برای فیلم انتخاب کردم.

تسنیم: می‌خواهم کمی درباره زندگی شخصی جهانگیر از شما بپرسم؛ در صحنه‌هایی از فیلم نشان دادید که جهانگیر گله می‌کرد و می‌گفت سالهاست مسافرت نداشتم، چرا که باید همیشه کنار همسرم باشم و از او مراقبت کنم. آیا در جایی بود که نسبت به داشتن چنین همسری با آن شرایط خاص، شکایت داشته باشد؟

او واقعاً عاشق همسر و فرزندانش است

اتفاقاً همین موضوع را از او پرسیدم؛ چرا که وقتی خودم را جایش گذاشتم از خودم پرسیدم «آیا این آدم کم نمی‌آورد؟! اعتراض نمی‌کند؟!» به این نتیجه رسیدم که جهانگیر واقعاً خانواده‌اش را دوست دارد. شاید 40 درصد از احساسات جهانگیر در فیلم بازنمایی شده باشد. او واقعاً عاشق همسر و فرزندانش بود. خاطرم هست 2 روز او را به آبادان بردم، دخترش زنگ می‌زد و گریه می‌کرد چرا که هم دخترش به او وابسته است و هم او به خانواده‌اش.

یک روز که در خانه جهانگیر بودیم، ناگهان همسرش غش کرد و روی زمین افتاد. از او پرسیدم که این اتفاق هر روز برایت رخ می‌دهد و تو هم این شرایط را داری که مجدداً ازدواج کنی، چرا این کار را نمی‌کنی؟ پاسخش برایم بسیار تأمل‌برانگیز بود. به من گفت: «روزی که به خواستگاری این خانم رفتم، 4-5 دختر در خانواده بودند که به جز او همه‌شان سالم بودند اما انتخاب خودم بود که با این دختر ازدواج کنم.» من این حرفش را نپذیرفتم و از خانواده همسرش هم پیگیری کردم، آنان هم همین جواب را دادند. جهانگیر می‌دانست که ممکن است مشکلاتی در آینده زندگی‌اش به وجود بیاید اما خودش پذیرفت. به نظرم چیزی که در فیلم به نمایش درآمده است، درصد بسیار پایینی از عشق و محبتی است که جهانگیر به خانواده‌اش داشت.

تسنیم: در سالیان اخیر مستندهایی که براساس زندگی واقعی تعدادی از افراد ساخته می‌شود، بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. در این ژانر، حرکات و حرف‌های شخصیت اصلی بسیار مهم و تأثیرگذار بر ذهن مخاطب است. سؤالم این است که در این فیلم تا چه اندازه از جهانگیر خواستید که برخی صحنه‌ها را انجام دهد؟ حتی با این عبارت که «جهانگیر چه قدر خوب می‌شود این کار را انجام بدهی!»

به صورت کلی روند اینگونه است که بعضی از صحنه‌ها قبلاً یکبار برای سوژه رخ داده و آن اتفاق برای تیم مستندسازی جذاب است. در این شرایط، تیم تولید پیشنهاد می‌دهد که آیا می‌شود این صحنه را دوباره بازسازی کرد؟

از این صحنه‌ها در مستندمان داشتیم، برای مثال به جهانگیر گفتیم که صحنه درست کردن پنجره را دوباره انجام دهد. اما حد و مرز این اتفاق تا جایی است که به سوژه و داستان لطمه‌ای وارد نشود. شاید در مجموع فیلم، 2-3 صحنه داشته باشیم که بازسازی شده است. یکی همان صحنه پنجره بود و دیگری زمانی بود که همسر جهانگیر به او پیشنهاد کرد که ازدواج مجدد داشته باشد. بارها در خلوت از جهانگیر سؤال کردم که آیا همسرت نسبت به عمق محبت تو آگاه است؟ پاسخ داد بله. پرسیدم آیا پشنهاد ازدواج مجدد هم به تو داده است؟ گفت: بله. از جهانگیر درخواست کردم که دوباره این مکالمه را ایجاد کند.

بنابراین سعی نکردیم چیزی را به جهانگیر دیکته کنیم که فیلم‌مان خوب شود، چرا که وقتی مخاطب، فیلم را می‌بیند حتماً متوجه واقعی بودن یا بازسازی صحنه‌ها می‌شود.

تسنیم: مستند "سرباز شماره صفر" امید را نشان می‌دهد یا ناامیدی؟!

"سرباز شماره صفر" نمایش امید در عین ناامیدی است

زاویه نگاه فیلم ما به زندگی جهانگیر، نمایش امیدواری در عین ناامیدی است. شاید مخاطب در ابتدا احساس کند که جهانگیر با این شرایط سخت باید ناامید باشد، اما او با کارهایی که انجام می‌دهد ثابت می‌کند که علیرغم تمام مشکلاتی که در زندگی‌اش وجود دارد هنوز امید در زندگی‌اش جاری است. خیلی از چیزهایی که در فیلم می‌بینید دقیقاً در واقعیت بیرون فیلم زندگی جهانگیر نیز دیده می‌شد. حتی زمانی که دوربین هم حضور نداشت، حرف‌های امیدوارکننده می‌زد، با بچه‌هایش بازی می‌کرد و... البته نباید فکر کنیم حالا که جهانگیر امیدوار است، هیچ مشکلی در زندگی‌اش نیست.

تسنیم: تصویربرداری این مستند دارای جرقه‌هایی از خلاقیت هم بود. برای مثال در صحنه‌هایی از فیلم اتفاقات جدیدی را در حوزه تصویربرداری می‌بینیم.

در تصویربرداری مستند، خلاقیت خود تصویربردار از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در گروه تصویربرداری از قبل هماهنگ بودیم که هر کس چه تصاویری را باید بگیرد. از آنجا که قبلا کارهای زیادی با هم انجام داده بودیم، می‌دانستیم که هر کس چه کاری باید انجام بدهد.

تسنیم: در 45 دقیقه ابتدایی، موضوع و گره اصلی فیلم مطرح نمی‌شود؛ فقط مردی را می‌بینیم که در حال معاشرت با خانواده‌اش است. این انتخاب تعمدی بود؟

مرحوم هوشنگ میرزایی خودش خواست این فیلم را تدوین کند

این موضوع را در زمان تدوین این فیلم درنظر گرفتیم. همانطور که می‌دانید زنده‌یاد هوشنگ میرزایی تدوین این فیلم را برعهده داشت و برای آن سنگ تمام گذاشت. وقتی که راش‌ها را دید به من گفت که خودم می‌خواهم آن را تدوین کنم.

زمانی که همراه با ایشان در حین تدوین بودیم و تایمینگ فیلم را می‌بستیم، همین موضوع برایمان مطرح شد. در 15 دقیقه ابتدایی فیلم فقط جهانگیر و بچه‌هایش را می‌بینیم. حتی ممکن است که مخاطب اینگونه برداشت کند که جهانگیر همسر ندارد و همراه با فرزندانش زندگی می‌کند. در دقایق بعدی آرام آرام به مشکل همسرش می‌پردازیم و تقریباً تا دقیقه 40 مشکلات همسرش را روایت می‌کنیم و سپس به مشکلات خود جهانگیر می‌رسیم. در حقیقت با این زمان‌بندی می‌خواستیم روند فیلم را از حالت خطی خارج کنیم.

تسنیم: به نظرم این 40 دقیقه کمی زیاد بود و اگر کمتر می‌شد، بهتر بود.

موافقم. آقای شفیع آقامحمدیان نیز که این فیلم را در جشنواره سینماحقیقت دید، همین نکته را به من یادآوری کرد.

البته این را هم باید بگویم که پس از فوت آقای هوشنگ میرزایی مشکلاتی داشتیم. پروژه دست ایشان بود و فقط خروجی را داشتیم. این امکان وجود داشت که از خروجی استفاده کرده و باز هم فیلم را تدوین کنیم اما این فرآیند سخت‌تر بود. علاوه براین، خودم هم نمی‌خواستم که در تدوین آقای میرزایی دست ببرم. پیشنهادهای زیادی در کم و اضافه کردن وجود داشت. نزدیک به 2 ترابایت راش داشتیم، اما دوست داشتم آن چیزی که آقای میرزایی برایش زحمت کشیده بود دست نخورده باقی بماند.

تسنیم: یکی از نکات قابل توجهی که در فیلم دیده می‌شود این است که خود جهانگیر علیرغم تمام مشکلاتی که دارد، به امور دیگران رسیدگی می‌کند و به آنان یاری می‌رساند. این نکته مثبت فیلم است. شاید در بطن همین موضوع بتوان آن 40 دقیقه را چشم‌پوشی کرد، چرا که در عین نمایش مشکلات خود جهانگیر، خدمات او به اطرافیانش به نمایش درآمده است.

بله درست است.

گفت‌وگو از: علیرضا رحیم بصیری

مستند "سرباز شماره صفر" نمایشی از جنگ یک جانباز بعد از 8 دفاع مقدس و امیدی که نمی‌میرد 2
مستند "سرباز شماره صفر" نمایشی از جنگ یک جانباز بعد از 8 دفاع مقدس و امیدی که نمی‌میرد 3
مستند "سرباز شماره صفر" نمایشی از جنگ یک جانباز بعد از 8 دفاع مقدس و امیدی که نمی‌میرد 4
مستند "سرباز شماره صفر" نمایشی از جنگ یک جانباز بعد از 8 دفاع مقدس و امیدی که نمی‌میرد 5