مشکلات اقتصادی یا فرهنگی؛ مانع اصلی ازدواج کدام است؟
رئیس مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور گفت: بررسیها نشان میدهد دختران ما اگر ازدواج کنند تمایل به فرزندآوری دارند و این ازدواج است که چالش اصلی برای رشد جمعیت ماست.
رئیس مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور گفت: بررسیها نشان میدهد دختران ما اگر ازدواج کنند تمایل به فرزندآوری دارند و این ازدواج است که چالش اصلی برای رشد جمعیت ماست.
خبرگزاری مهر، گروه جامعه؛ موضوع جمعیت سالها پیش از این به صورت لایحه مطرح و مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و از چند دور مجلس شورای اسلامی عبور کرده بود تا اینکه در این مجلس به تصویب رسید؛ اما از سالها قبل به تدریج این نیاز احساس شد که لازم است قانونی برای جوانی جمعیت تصویب شود. پیش نویسهای متعددی مطرح شد تا اینکه در آبان ماه 1400 به تصویب رسید.
در تصویب و اجرای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت نهادهای متعددی تاکنون نقش داشتهاند؛ یکی از نهادهای علمی در این زمینه مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور است؛ لذا در همین زمینه با دعوت از مسعود عالمی نیسی رئیس این مؤسسه، تلاش کردیم گفتو گویی در خصوص روند اجرا و تحقق این قانون داتشه باشیم.
آیا به نظر شما قانون جوانی جمعیت میتواند همه ابعاد بحث جمعیت را پوشش دهد؟
مسئله جمعیت یک مسئله فرابخشی است یعنی به به اشتغال به مسکن بهداشت و سلامت مربوط است و تمامی قوانین و مقرراتی که در همه این حوزهها وجود دارد روی بحث جمعیت مؤثر است. در هر کدام از این موارد هم ما با چالشها و موانع خاص خود مواجه هستیم. به عنوان مثال موانعی که در حوزه اشتغال وجود دارد قوانین و مقرراتی در این زمینه هستند؛ مثلاً در حوزه تجارت، قانونی به نام قانون مقررات صادرات و واردات داریم این قانون دولت را مکلف میکند که کالاهایی را که صادرات آنها را باید ممنوع کند؛ بررسی میکند.
طبق آمار مرکز پژوهشهای مجلس هشتاد درصد مشاغل توسط بخش خصوصی تأمین میشود و فقط 20 درصد مشاغل توسط دولت ایجاد میشود؛ به همین خاطر هر چقدر که ما بتوانیم اینگونه موانع را از پای جامعه برداریم اشتغال بیشتری ایجاد میشود
همین یک قانون موجب میشود در حالی که بازرگان از مدتها قبل بازار هدف را تعیین کرده و کالای مورد نظر خود جهت صادرات را تولید و قرارداد صادرات را هم امضا کرده است؛ درست یک ماه قبل از اینکه قصد دارد کالا را صادر کند؛ دفتر مقررات صادرات و واردات اعلام میکند که صادرات این کالا ممنوع است؛ طبیعی است که فعال اقتصادی بازار هدف را از دست میدهد و همین موجب میشود که ما بالاترین رقم صادراتمان 60 میلیارد دلار در سال 99 باشد در حالی که کشوری مثل امارات 254 میلیارد دلار صادرات دارد.
از اینگونه موانع ما در حوزههای دیگر مثل کشاورزی، صنعت و خدمات هم داریم؛ اگر از جلوی پای جامعه این گونه موانع برداشته شود؛ خود جامعه اشتغال را فراهم میکند. طبق آمار مرکز پژوهشهای مجلس هشتاد درصد مشاغل توسط بخش خصوصی تأمین میشود و فقط 20 درصد مشاغل توسط دولت ایجاد میشود؛
به همین خاطر هر چقدر که ما بتوانیم اینگونه موانع را از پای جامعه برداریم اشتغال بیشتری ایجاد میشود. این سیاست نیازمند صرف هزینه هم نیست؛ برداشتن موانع نه تنها هزینهای برای دولت ندارد بلکه غالباً هزینههای اضافی را هم حذف میکند.
این ایراد را برخی مطرح میکنند که در دهه 60 که وضع اقتصادی مردم چندان بهتر نبود؛ ما مشکل فرزند آوری نداشتیم. پس مشکل امروز ما فرهنگی است. به نظر شما اصلیترین دلیل عدم اقبال جوانان به ازدواج و فرزندآوری موضوعات اقتصادی است یا فرهنگی؟
باید در ابتدا مخاطبین سیاست گذاریها را مشخص کنیم؛ این گونه نیست که اگر بعد اقتصادی مطرح باشد بحث فرهنگی برای ما بی اهمیت است. ما نسبت به دهه 60 تغییرات فرهنگی زیادی را تجربه کردیم؛ اما توجه کنید که در دهه 60 در بحث فرهنگ رسانههای رسمی ما مثل صدا و سیما هنوز انیمیشنها و فیلمهایی را پخش میکنند که تک فرزندی در آن رواج دارد؛ مثل پسر شجاع، هاچ زنبور عسل، حنا دختری در مزرعه و یا انیمیشنهایی را پخش میکنند که اصلاً خانواده در آن وجود ندارد.
این مسائل فرهنگی خیلی مهم است زیرا همین موارد موجب الگوسازی میشود. در حقیقت موانع فرهنگی ما خود رسانههایی مثل صدا و سیما هستند.
در دهه شصت متراژ خانهها به گونهای بود که فرزندان بیشتری را خانوادهها میتوانستند بزرگ کنند. امروز اگر به نقشه ایران نگاه کنیم هر جا که تراکم جمعیت وجود داشته باشد تعداد فرزندان به ازای هر خانواده کمتر است
اما در این خصوص که در دهه 60 با وجود مشکلات اقتصادی نرخ فرزندآوری کاهش نیافته بود؛ باید این مسئله را مد نظر داشت که عوامل دیگری در دهه 60 در میزان باروری اثرگذار بوده است؛ به عنوان مثال در دهه شصت متراژ خانهها به گونهای بود که فرزندان بیشتری را خانوادهها میتوانستند بزرگ کنند. امروز اگر به نقشه ایران نگاه کنیم هر جا که تراکم جمعیت وجود داشته باشد تعداد فرزندان به ازای هر خانواده کمتر است. این موضوع نشان میدهد در دهه شصت که خانهها بزرگ بود، خانوادهها راحت میتوانستند فرزندان خود را بزرگ کنند؛ همچنین سهم مسکن در سبد هزینه خانوار هم در سال 60 کمتر بوده است.
اما همانطور که گفتم ما مخاطبین گوناگونی داریم؛ مخاطبینی داریم که از مشکل ناباروری رنج میبرند مرد؛ خانوادهای داریم که سقط جنین دارد؛ مخاطبی داریم که تک فرزند است؛ هر کدام از اینها هم نیازمند کار فرهنگی و هم کار اقتصادی است. ما باید سهم بندی و این موضوعات را شناسایی کنیم در غیر این صورت اگر این سهم بندی به درستی انجام نشود و ما انرا به اشتباه تشخیص دهیم؛ درمان مسئله هم اشتباه خواهد بود.
من درمان را در اصلاح قوانین و مقررات مربوط حوزههای مختلف میدانم که میتواند در موضوع جمعیت اثرگذار باشد؛ مثلاً در در بحث مسکن ما یکی از قوانینی که داریم حریم شهری است؛ تعیین حریم شهرها در محدودیت عرضه زمین اثرگذار است که در نتیجه شاهد افزایش قیمت مسکن و اجاره بها خواهیم بود. طبیعی است که اگر جنین قانونی را در نظر داریم با توجه به نتایج آن باید آن را اصلاح و یا برای آثارش تدابیری بیندیشیم.
بر اساس پیمایشها و نگرشهایی که در چند سال قبل انجام شد؛ 88 درصد جوانان مجرد در سن ازدواج ما تمایل به ازدواج داشتند؛ این به لحاظ فرهنگی است که نشاندهد ما مسائل فرهنگی چندان مانع اصلی ازدواج نیست. از حیث فرزندآوری آنچه که تحت عنوان نرخ باروری ذکر میشود که نرخ باربری 7/1 درصدی است؛ در واقع متوسط فرزندآوری کل دختران و زنان است یعنی صورت کسر کل موالید ثبت شده در یک سال را نشان میدهد و در مخرج کسر کل زنان و دختران آورده میشود در حالی که ما از دختران انتظار فرزندآوری نداریم.
در هر صورت اگر در زمینه جمعیت اقتصاد منهای فرهنگ یا فرهنگ منهای اقتصاد را بررسی کنیم به نتیجهای نمیرسیم. اما نکته دیگری که مهم است این است که برخی افراد مسئله جمعیت را به مسائل بزرگتر از جمعیت گره میزنند برای چنین محاسبهای، در مخرج کسر ما اگر تنها زنان متأهل باشند که به آن نرخ باوری نکاحی گفته میشود؛ یعنی محاسبه تنها زنان متأهل، شاخص دیگری است که برای این شاخص ما در وضع این عدد 2.7 دهم قرار داریم. این موضوع نشان میدهد که دختران ما اگر ازدواج کنند تمایل به فرزندآوری دارند و این ازدواج است که چالش اصلی برای رشد جمعیت ماست. درست است که نسبت به دهه 60 فرهنگ تغییر کرده است.
این را نمیتوان انکار کرد اما عوامل اقتصادی اولاً هم نقش پررنگی دارند؛ ثانیاً خیلی از تغییرات فرهنگی هم محصول شرایط اقتصادی و قوانین و مقررات اشتباه اقتصادی تحمیل شدهاند. مثل همین قوانین شهرسازی که آنقدر برخی از این قوانین اشتباه استمرار پیدا کرده است که کم کم و به تدریج فرهنگ خاص خود را تحمیل کرده است. اگر در تهران واحدهای مسکونی به صورت میانگین 200 مترمربع بود آیا همچنان خانوادهها به داشتن فرزند یا داشتن چندفرزند بی میل بودند؟
در هر صورت اگر در زمینه جمعیت اقتصاد منهای فرهنگ یا فرهنگ منهای اقتصاد را بررسی کنیم به نتیجهای نخواهیم رسید. اما نکته دیگری که مهم است این است که برخی افراد مسئله جمعیت را به مسائل بزرگتر از جمعیت گره میزنند.
یکی از خطاهایی که در این زمینه وجود دارد؛ ضمن اینکه مشکلات فرزند آوری را تنها به مشکلات اقتصادی گره میزنند این است که مسئله جمعیت را به مسائل بزرگتر از جمعیت گره میزنند؛ مثلاً در مسئله اشتغال معتقدند مسئله اشتغال کلاً باید حل بشود یا مسئله مسکن کشور به صورت کلی باید حل شود تا فرزندآوری بیشتر شود؛ در حالی که ما معتقد به این موضوع نیستیم.
ما معتقدیم که در حوزه اشتغال باید اشتغال جوانان حل بشود. مسئله اصلی در حوزه مسکن باید برای ما مسئله مسکن جوانان باشد؛ یعنی در هر حوزهای آن بخشی که مربوط به جوانان است باید مورد بررسی و چاره جویی باشد.