یک‌شنبه 4 آذر 1403

معلمی که خود را بازنشست کرده در ون زندگی می کند و درآمد میلیونی دارد

وب‌گاه عرشه آنلاین مشاهده در مرجع
معلمی که خود را بازنشست کرده در ون زندگی می کند و درآمد میلیونی دارد

روزنامه اعتماد در شماره امروز خود مصاحبه‌ای خواندنی با مستانه فیروزمندی _معلمی که خود را بازنشست کرده و «ون‌لایفر» شده است_ انجام داده که در ادامه می‌خوانید. روزنامه اعتماد در شماره امروز خود مصاحبه‌ای خواندنی با مستانه فیروزمندی _معلمی که خود را بازنشست کرده و «ون‌لایفر» شده است_ انجام داده که در ادامه می‌خوانید. مستانه فیروزمندی فیروزمندی، معلم ادبیاتی است که 9 سال پیش در 47 سالگی...

روزنامه اعتماد در شماره امروز خود مصاحبه‌ای خواندنی با مستانه فیروزمندی _معلمی که خود را بازنشست کرده و «ون‌لایفر» شده است_ انجام داده که در ادامه می‌خوانید.

مستانه فیروزمندی فیروزمندی، معلم ادبیاتی است که 9 سال پیش در 47 سالگی تصمیم گرفته است سراغ نوع دیگری از زندگی برود. البته که از همان ابتدای ورود به اجتماع، علاقه چندانی به دبیری و حتی ادبیات فارسی نداشته و معتقد است که به صورت کاملا اتفاقی در هر دو وارد شده است، اگر چه بعدتر به هر دو علاقه پیدا کرده. سال 67 با رتبه 466 به دانشگاه شهید بهشتی رفته و ادبیات فارسی خوانده است و مهر 72 وقتی هنوز حکمش را نداده بودند، برای تدریس ادبیات، سر کلاس درس رفته. بودن در کنار دانش‌آموزان و تفهیم شعر به آنها برایش جذاب بوده اما از سوی دیگر فضا برای رشد وجود نداشته و به هر حال شرایط کار سخت بوده. می‌گوید سال‌های آخر، کتاب ادبیات دختران دبیرستانی، دیگر آن ادبیات اصیل فارسی قدیم نبود و نوشته‌های ابوالفضل بیهقی که تفهیم و تدریس آن برای بچه‌ها، پیش‌تر حتی تا چهار جلسه زمان می‌برد، دیگر تبدیل به پاورقی و داستان‌های خیلی معمولی شده بود. او هم در مواجهه با حذف تدریجی ادبیات اصیل و حضور نوعی دیگر از ادبیات در کتاب‌های مدرسه، خود را با 20 سال سابقه تدریس، بازنشسته کرده. «درس ادبیات، بیشتر شعر شعرای قدیمی است؛ نه ادبیاتی که حالا در کتاب‌ها جایگزین آن شده است. علت اینکه همه از آن زده شدند، همین است چون مردم آن را نمی‌خواهند. در ادبیات پایداری شما نمی‌دانید چه چیزی را برای بچه تعریف کنید. سال‌های آخر تدریس من، ادبیاتی وارد کتاب‌های درسی شد که معلم و دانش‌آموز؛ هیچ‌کدام برای آن انگیزه نداشتند. بنابراین من هم خود را بازنشست کردم و بعد تصمیم به مهاجرت و بعد تغییر سبک زندگی‌ام گرفتم.» سه بار برای مهاجرت اقدام کرد ولی بی‌نتیجه بود و نتوانست. بعد زندگی در سفر را انتخاب کرد و به نوعی در ناخودآگاه به کودکی‌هایش بازگشت؛ همان تاریخی که رجوع به آن در مقابل دوربین، شادی را به چشم‌های پشت عینکش می‌نشاند و خون را به گونه‌هایش می‌رساند. حتی در تماس‌های تلفنی دوباره نیز حظ ناشی از یادآوری آن روزها، روی صدایش سوار می‌شود.

مستانه فیروزمندی، زن 56 ساله بازنشسته‌ای است که در این چند سال ابتدا با خودروی سواری سفرهای مداوم را شروع کرده و بعد یک تویوتای 1983 خریده و آن را تجهیز کرده. حالا جزو زنان و مردان کمپردار است و در این راه دوستان زیادی پیدا کرده. ا

ونلایفر شاید در ایران واژه یا مفهوم جدیدی باشد و خیلی‌ها با آن آشنایی نداشته باشند. می‌خواهم اول از شما بپرسم که اصلا ونلایفر چه کسی هست و ونلایفری چطور تعریف می‌شود؟

ونلایفر به معنی کسی است که در ون زندگی می‌کند و زندگی‌اش را در ون سپری می‌کند.

شما چرا ونلایفری را انتخاب کردید؟

وقتی خودم را پیش از موعد، بازنشست کردم - من یک دبیر هستم - تصمیم گرفتم از ایران بروم و مهاجرت کنم. سه بار برای این کار اقدام کردم ولی موفق نشدم بنابراین تصمیم گرفتم نوع زندگی‌ام را تغییر دهم و بعد از آن هم تصمیم گرفتم به سفر بروم. آن زمان با ماشین سواری به سفر می‌رفتم و کنار ماشین چادر می‌زدم. آن سبک هم شرایط خاصی چون نبود امنیت، سرما، گرما، بارندگی و در واقع سختی‌های خود را داشت ولی دوباره تصمیم گرفتم که نوع ماشین را عوض کنم و یک ون بخرم که هم از امنیت برخوردار باشم و هم لذت بیشتری ببرم.

به طور کلی چه چیزی در ونلایفری برای شما جذاب بود که آن را انتخاب کردید؟

آرامشی که احساس می‌کردم. شما وقتی در طبیعت زندگی می‌کنید - چون ما معمولا در شهر نیستیم و بیشتر در کوه و بیایان و جنگل و جایی که دور از دغدغه‌ها و سر و صداها هستیم - بنابراین بیشتر از همه دنبال یک جو آرامش هستیم.

در کودکی و بیشتر در نوجوانی چه نشانه‌هایی از علاقه به سفر و گردشگری و در ون زندگی کردن در شما وجود داشت؟

من از کودکی در سفر بودم و خانواده‌ای هم داشتم که همگی اهل سفر بودند. اغلب با خانواده به سفرهایی می‌رفتیم که حدود یک ماه لب رودخانه‌ها چادر می‌زدند و تابستان‌ها در آن زندگی می‌کردند یا اینکه یک ماه خانه‌ای را در ییلاقات اجاره می کردند. به همین دلیل سفر از کودکی در خون من وجود دارد.

بنابراین احتمالا الان خیلی نگرانی و مخالفتی نداشته باشند که شما به تنهایی سفر می‌روید. نخستین باری که به آنها گفتید چنین تصمیمی دارید چه واکنشی داشتند؟

هیچ مخالفتی نداشتند و خیلی هم خوشحال شدند و استقبال کردند. وقتی بستگان الان هم می‌شنوند می‌گویند؛ به تو افتخار می‌کنیم از اینکه مستقل هستی، روی پای خودت ایستادی، به این سفرها می‌روی و زندگی خود را به این زیبایی سپری می‌کنی.

قطعا همینطور است. این سوال بیشتر به خاطر خطراتی است که احتمال دارد برای هر انسانی پیش بیاید حالا خیلی هم فرقی نمی‌کند آن فرد زن یا مرد باشد.

بله. خطر قطعا وجود دارد. ما سعی می‌کنیم در مکان‌هایی بمانیم که در آنجا امنیت وجود دارد. من اگر مثلا وارد شهری شوم و شب بخواهم در آنجا بمانم با پلیس تماس می‌گیرم. نمونه آن، چند بار پیش آمد و خیلی هم استقبال کردند. با آنها تماس گرفتم و گفتم؛ خانم تنها هستم، امشب کجا اتراق کنم که امنیت داشته باشم. آدرس دادند و گفتند؛ گشت ما به طور شبانه‌روز در محل حضور دارند و می‌توانید در همین جا اقامت داشته باشید. اگر محل توقف، بین راه باشد باید خدمات رفاهی و پمپ‌بنزین‌ها را انتخاب کنید که احساس امنیت کنید. اگر هم وارد مکان‌های پرتی شویم هم به جایی می‌رویم که الان فصل سفر است و اکثر کمپردارها یا مسافرها در آنجا هستند.

مقداری هم درباره خودتان توضیح دهید؛ اینکه اهل کجا هستید و تا قبل از اینکه ونلایفر شوید، چه می‌کردید؟

من اصالتا اهل بابل هستم و از سال 67 یعنی از بیش از 39 سال پیش به تهران آمده‌ام. دبیر منطقه 9 تهران بودم که با بیست سال سابقه خود را بازنشست کردم.

دبیر ادبیات بودید؟

بله.

چرا خود را بازنشست کردید؟ دبیری سخت بود؟

نه. به نظر من جایگاهی که باید یک معلم از آن برخوردار باشد، وجود نداشت. همین موضوع باعث شد که تصمیم بگیرم بیشتر از بیست سال کار نکنم.

و فکر می‌کنم ادبیات در روحیه علاقه به طبیعت هم خیلی موثر بوده است؟

بی‌تاثیر نیست ولی خودم کلا اهل سفر بوده و هستم.

الان اگر کسی بخواهد ونلایفر شود باید چه ملزوماتی را برای آن در نظر بگیرد؟

برای این کار حتما باید ون داشته باشید. شما با خودروی شخصی هم می‌توانید سفر کنید ولی امنیت مورد نیاز را ندارید بنابراین حتما باید ون داشته باشید که تمام لوازم مورد نیاز برای زندگی در آن وجود داشته باشد و بتوانید در آن زندگی کنید.

جز ون چه چیزی نیاز است؟ مثلا آیا باید مجوزهای خاصی داشته باشید؟

فعلا که در کشور ما چیزی با عنوان مجوز وجود ندارد. کمپردارها سفر می‌کنند اما ما دوست داریم، دولت و سازمان گردشگری کمک کنند و کلوپ ملی کمپینگ و کاروانینگ، این مشکل را برطرف کند و به ما کارت اتوکمپینگ بدهد که دیگر آن مشکلات و معضلات را نداشته باشیم.

منظورم از ملزومات این بود که لازم باشد برای ونلایفری، توانایی خاصی داشته باشید.

نه توانایی خاصی نمی‌خواهد. همه مردم این توان را دارند و فقط عشق و علاقه است که منجر به شروع آن می شود.

برنامه‌ریزی و عمل برای هر سفری که می‌خواهید بروید، چه پروسه‌ای دارد؟ آیا با دوستان دیگری هماهنگ می‌شوید یا به تنهایی می روید؟

نه، به تنهایی می‌رویم. گاهی اوقات هم متوجه می‌شویم که الان عده ای از دوستان به سمت کویر یا کرمان می‌روند ما هم می رویم که دست‌کم آنجا تنها نباشیم. در کل به مکان‌هایی می‌رویم که می‌دانیم الان فصل آن منطقه است. به عنوان مثال الان فصل کویر است شما اگر با سواری، چادر بردارید و کویر مرنجاب، مصر یا هر جای دیگری بروید؛ می‌دانید که خیلی از افراد، کمپردار یا افراد معمولی، آنجا هستند به همین دلیل احساس امنیت می‌کنید.

البته شما می‌گویید که امنیت هست اما به طور کلی چه خطراتی؛ به ویژه برای دختران جوان و زنان وجود دارد؟

خطر اذیت افرادی که همیشه همه جا هستند یا مثلا دزدی و مسایل دیگر. اگر باهم و به صورت گروهی بروند یا جایی اتراق کنند که دیگران هم آنجا هستند؛ این خطر، زیاد گریبان‌گیر آنها نمی‌شود.

تا به حال برای شما هم پیش آمده است؟

بله. قبل از این که ون را خریداری کنم، چادرم را جلوی دریاچه استیل در آستارا تیغ زدند و وسایلم را از داخل آن بردند. آن زمان، با وجود اینکه بچه‌های کمپری اطراف چادر من را پر کرده بودند، این اتفاق افتاد.

درباره معضلات توضیح دهید؛ به عنوان ونلایفر چه معضلات و مشکلاتی دارید؟

بیمه یکی از مشکلاتی است که کمپردارها با آن روبرو هستند که مشکل مهمی است. اگر ماشین شما 12 نفره باشد، باید 12 نفر را بیمه کنید و اگر 17 نفره 17 نفر. اما سرنشین یک کمپر چند نفر است؟ یک یا نهایتا دو تا سه نفر که این مورد، خیلی هم کم پیش می‌آید. برای یک کمپردار خیلی مشکل است که 17 نفر را بیمه کند اما دو صندلی داشته باشد؛ چون کل سالن ماشین برای تجهیزات زندگی آنها است. مساله مهم‌تر، مساله نبود کمپ‌سایت‌ها است. ما در خارج از شهر، کمپ‌سایتی نداریم که در آن اقامت داشته باشیم یا اگر کسی خواست مدتی در آنجا باشد. افرادی هستند که دوست دارند مثلا مدتی از خانه بیرون بزنند و یک ماه در خانه نباشند. اگر کمپ‌سایت وجود داشت برای آنها خیلی بهتر بود؛ در طبیعت وارد کمپ‌سایت می‌شدند و روزهایی را در آنجا با امنیت سپری می‌کردند. مشکل بعدی ما تعویض پلاک است. اگر کسی بخواهد پلاک ماشین خود را تعویض کند، باید ابتدا سالن ماشین را تخلیه کند؛ اگر مثلا سالن ماشین 12 نفره است به اندازه 12 نفر داخل آن را صندلی بچیند و برای تعویض پلاک برود. بعد از تعویض پلاک، دوباره باید صندلی‌ها و تجهیزات را وارد ماشین کند.

جز اینکه مورد سرقت قرار گرفتید، چه اتفاقات تلخ دیگری برای شما پیش آمده است؟

نمی‌شود گفت اتفاقات تلخ. سفر و تمام اتفاقات خوب و بد یعنی تجربه. به هر حال سفر؛ مریضی، خرابی ماشین و همه نوع اتفاقی دارد و همه این موارد، جزیی از سفر است. همانطور که از سفر لذت می‌بریم به تمام چالش‌ها هم باید به دید مثبت نگاه کنیم. بسیار سفر باید تا پخته شود خامی / خامی نشود پخته تا سر نکشد جامی. منظور از جام، همین جام تجربه‌های شیرین و تلخ است.

به طور کلی ونلایفری چقدر در سبک زندگی شما تاثیر گذاشت؟

کسی که ونلایفر می‌شود و بیشتر زندگی خود را در سفر می‌گذارند، خود را با اطرافیان و طبیعت سازگار می‌کند و چگونگی برخورد با حیوانات و مردم مختلف را هم در نظر می گیرد. مساله مهمی که باید کمپردارها رعایت کنند، این است که به فرهنگ مردم آن منطقه احترام بگذارند. متاسفانه خیلی از مسافرین و برخی از کمپردارها، این مساله را نادیده می‌گیرند و باعث دردسر می‌شوند. هر محیطی که وارد آنجا می‌شوید باید به فرهنگ آنجا احترام بگذارید و مطابق میل مردم آنجا رفتار کنید.

و اینکه بر اساس مشاهدات شما، ترکیب جمعیتی ونلایفرها چطور است؟

اکثرا خانواده هستند. ما به تورهای سفری چند روزه کاری نداریم و کار ما جدای از آنهاست. بیشتر کمپردارها، خانواده هستند و کسانی هم که تک و تنها باشند؛ همه خانواده‌دار، پایبند و مقید هستند.

چقدر حضور دختران جوان به عنوان ونلایفر، در این سال‌ها افزایش یافته است؟

حضور آنها پر رنگ شده است ولی هنوز از سفر رفتن به تنهایی، ترس و واهمه دارند. باید با گروه‌ها به سفر بیایند و بروند تا مقداری خود را وفق دهند. خیلی از آنها در این باره از ما سوال می‌کنند و در جواب می‌گوییم با ما بیایید، فصل سفر را بدانید و کنار ما بنشینید؛ ترس‌های‌تان می‌ریزد، نوع سفر را یاد می‌گیرید و مواجه شدن با تمام مسائل مشکلات و رفع آنها را نیز یاد می گیرید.

هم اکنون دیگران می خوانند -->

بیشتر بخوانید

معلمی که خود را بازنشست کرده در ون زندگی می کند و درآمد میلیونی دارد 2
معلمی که خود را بازنشست کرده در ون زندگی می کند و درآمد میلیونی دارد 3