مهدی هاشمی: به حقانیت نظام معتقدم و هیچگونه شکایتی از اعدام خود ندارم
تهران - ایرنا - مهدی هاشمی در نامه به همسرش نوشت چون به حقانیت نظام اعتقاد دارم و احکام آن را حق میدانم، جای هیچگونه گله و شکایتی وجود ندارد و آن را یکی از مقدرات الهی میدانم، سعی کنید از سرنوشت من عبرت گرفته و راههایی که من رفتم تکرار نکنید.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری ایرنا، چندی قبل کتاب «خاطرات سیاسی آیتالله ریشهری» پس از سه دهه توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی تجدیدچاپ شد. در چاپ جدید این کتاب، چند سند جدید به عنوان ضمیمه افزوده شده که یکی از آنها نامه سیدمهدی هاشمی به همسرش پیش از اعدام در مهرماه 66 است که برای اولین بار از سوی ایرنا منتشر میشود:
«خدمت همسر عزیز و مهربان عزتالسادات هاشمی زید عزها با سلام و درود فراوان، بسیار متاسفم که در این مدت نتوانستم از نزدیک با شما ملاقات حضوری داشته باشم قصد داشتم شما را در جریان لغزشها و اشتباهات خودم قرار دهم و شما را توجیه کنم که منشا گناهانام چه بوده است؟ ولی گویا مقدر نشده بود اکنون که برحسب مقدرات الهی مرگ من حتمی است مواردی را از حضرتعالی انتظار دارم که امیدوارم با همه وجود آن را بهکار بندید.
الف - اولا شما یک زن مسلمان و متعهدی هستی. در این مصیبت صبور باش و خدا را شکر کن که من موفق به بازگو کردن لغزشها و اشتباهات خود شدم و سپس از دنیا رفتم. اگر خدای نخواسته این اشتباهات مکتوم میماند لطمههای جبران ناپذیری به اسلام و انقلاب وارد میشد.
ب - ثانیا از شما انتظار دارم در تربیت فرزندانم حداکثر تلاش و کوشش را مبذول داری من امید فراوان به رشد روحی و فکری آنان داشته باشم، قصد داشتم آنان را در سلک اهل علم درآورده و در رشته مسایل صدور انقلاب بکار گیرم بکوش تا این اهداف را نسبت به آنان عملی گردانی تا انشاالله اگر در زمینه اهداف انقلاب و مبانی، من موفقیت چندانی پیدا نکردم آنان راه مرا ادامه دهند. امیدوارم موفق باشید.
ج - ثالثا: با همه وجودت تصمیم بگیر درباره خودت و فرزندانم و هر کس را روی آن اثر خواهی گذاشت، کمافیالسابق از نظام جمهوری اسلامی و مقام رهبری انقلاب و قائم مقام رهبری و تائید آنان، حمایت بی دریغ و همه جانبه بکن. هرچه ما داریم به برکت این نظام احسن الهی است اگر خون این شهیدان و فداکاری این امت و رهبریهای حضرت امام نبود و این نظام عظیم اسلامی برپا نمیگشت، در جاهلیت و شرک و کفر و فساد تباه میشدیم.
این نظام اسلامی، انشاءالله مقدمهای است بر آن انقلاب جهانی و اتصال انقلاب ما به نهضت حضرت مهدی موعود عجل اله تعالی فرجه الشریف و باید همه انسانهای این زمان با همه توان در راه تایید و تقویت این نظام کوشش کنند.
همسر عزیزم میدانم در طول چند سال بعد از انقلاب نتوانستم یک شوهر خوبی برای تو باشم و جنجالهای سیاسی و فعالیتهای پراکنده و متراکم اجازه نداد یک لحظه آرام با هم داشته باشیم، اعتراف میکنم که تذکرات و هشدارهای تو در من تاثیر کمی نهاد و ایکاش به نصیحتهای تو که از وضعیت ناآرام زندگیمان مرتبا گله داشتی گوش فرا داده بودم و مسیر زندگی را عوض میکردم. ولی اکنون دیر شده است و جز عذرخواهی از شما راه و چاره دیگری ندارم. انشاءالله که مرا عفو کرده و خواهی بخشید.
باز تو را به صبر و بردباری و کنترل نفس و اعصاب سفارش میکنم. تو باید مقام صبر و بردباریت را به ثبوت برسانی و مطمئن باش که عملت بیاجر نخواهد بود.
همسر عزیزم هر چند من عمیقا از اینکه در نظام جمهوری اسلامی به اعدام و مرگ محکوم شدهام متاسفم زیرا در طول زندگی حتی قبل از بلوغ همواره در خط مبارزه با نظام ستمشاهی بودم و طبعا تو نیز از این بابت شرمنده خواهی شد که یک روحانی بهچنین سرنوشتی دچار شده است، ولی از سوی دیگر چون به حقانیت نظام اعتقاد دارم و احکام آن را حق میدانم، جای هیچگونه گله و شکایتی وجود ندارد و آن را یکی از مقدرات الهی میدانم. لذا از تو خواهش میکنم اجازه ندهی احدی در رابطه با مرگ من عکسالعملی نشان دهد که با مصالح نظام و انقلاب منافات داشته باشد. من راضی نیستم کسی و حتی خودت بیتابی کرده و یا خدای نخواسته تحت تاثیر القائات درونی و احساسات و عواطف سخنی بگوئی یا عملی انجام دهی که روح من معذب گردد.
همانطور که عرض کردم، مسئله اسلام و انقلاب اسلامی و نظام مطرح است، نه یک خط سیاسی و یا یک حزب و گروه و جمعیت خاص و اگر خدای نخواسته عکسالعمل ولو درونی نشان دهی که بر خلاف نظر و ایده من باشد، بهیقین روح من معذب خواهد گشت.
سعی کنید از سرنوشت من عبرت گرفته و راههایی که من رفتم تکرار نکنید که شیطان نفس، بدبختی انسان را فراهم خواهد ساخت.
من از اعمال زشت و گناهانم توبه کردهام و امیدوارم خداوند مرا مشمول عفو و اغماض خود گرداند. شماها نیز دعا کنید. همه شما را بخدای بزرگ سپرده و آرزو دارم در زندگی خوشبخت و سعادتمند و موفق بوده و در پرتو الطاف الهی از همه خطرات مصون و محفوظ بوده و بهانجام وظایف اسلامی مشغول باشید. والسلام
همسرم انتخاب بعهده خودت هست ولی من ترجیح میدهم مرکز زندگی خود و اولادت را شهر قم قرار دهید تا انشاءالله زمینه رشد معنوی و روحی بشیر و بشری نیز فراهم شود.
در خاتمه از مادرم بسیار شرمندهام، نصیحتهای او را گوش نکردم. با یک دنیا محبت و علاقه که بهاو دارم سلام گرم خود را بهاو نثار میکنم. از طرف من دست لرزاناش ببوسید. والسلام
به پدر و مادر و خواهر و برادرت و کلیه اقوام دور و نزدیک سلام مرا برسان. والسلام»