شنبه 3 آذر 1403

مهرِ بدون معلم / سیاست‌گذاری آموزی و پرورش از ریل خارج شد

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
مهرِ بدون معلم / سیاست‌گذاری آموزی و پرورش از ریل خارج شد

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو - نرجس رخشانی؛ روز پنجشنبه بنا بر عادت هر روز، هنگام خوردن صبحانه مشغول دیدن برنامه‌ی صبحانه ایرانی از شبکه‌ی دو بودم. وقتی به قسمت سوالات مردمی رسید، اولین پیام این بود: 12 روز است که مدرسه‌ی فرزندم تعطیل است، چون معلم ندارند. برق سه فاز مرا گرفت. با خود گفتم حتما باید این مسئله را پیگیری کنم. اما تعجبم رفته رفته بیشتر شد. اغراق نمی‌کنم اگر بگویم از میان...

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو - نرجس رخشانی؛ روز پنجشنبه بنا بر عادت هر روز، هنگام خوردن صبحانه مشغول دیدن برنامه‌ی صبحانه ایرانی از شبکه‌ی دو بودم. وقتی به قسمت سوالات مردمی رسید، اولین پیام این بود: 12 روز است که مدرسه‌ی فرزندم تعطیل است، چون معلم ندارند. برق سه فاز مرا گرفت. با خود گفتم حتما باید این مسئله را پیگیری کنم. اما تعجبم رفته رفته بیشتر شد. اغراق نمی‌کنم اگر بگویم از میان ده تا پیام، هشت مورد آن راجع به همین موضوع بود. مدرسه‌ی رستگار بجنورد، مدرسه‌ی ایران منطقه 14 تهران، مدرسه‌ی متوسطه دوم محمودیه در مشهد و... مگر می‌شود؟

پیام بعدی که خوانده شد دیگر از میزان بهت خنده ام گرفته بود. هم وطنی نوشته بود روز اول مهر که دانش آموزان به مدرسه رفته اند با این صحنه مواجه شده اند که مسئولین مدرسه را اجاره داده بودند. برای چند لحظه حس کردم در جهان موازی دیگری زندگی می‌کنم. دیدن و شنیدن این وضع فقط توی فیلم‌ها ممکن بود، اما متاسفانه امروز شاهد آن هستیم که کودکانمان این اوضاع را تجربه می‌کنند.

سر و صدای این شرایط نه فقط در رسانه‌ها و تلویزیون بلکه به توئیتر هم رسیده است. آقای اسماعیل آذرنژاد از فعالان حوزه‌ی تعلیم و تربیت در توئیتی نوشت: «مدارس زیادی رفتم که سال تحصیلی شان آغاز نشده چرا؟ چون هنوز معلم ندارند. چرا؟ چون قرار است افرادی که امسال قبول شدند، معلم شان بشوند. افرادی بدون یک روز آموزش و مهارت تدریس و تسلط بر مواد درسی. کجای دنیا اینجور کودکانش را ویران و بی اهمیت می‌کند؟»

از آنجایی که همه‌ی ما معمولا در خانه مان یا اطرافیانمان حداقل یک فرزند مدرسه‌ای داریم، این مسئله را با گوشت و پوست و استخوانمان درک می‌کنیم. استرس و نگرانی نسبت به دیر شروع شدن کلاس فرزندمان از یک طرف و اضطراب نسبت به کیفیت تدریس معلم از طرفی دیگر. همه‌ی ما دوست داریم فرزندمان دوران تحصیلش را به خوبی و با نهایت کیفیت بگذراند. دوست داریم به سمت علم و دانش روانه شود، اما وقتی ببیند مدرسه اش با گذشت 12 روز از شروع مهرماه همچنان تعطیل است، چه پیامی برای او دارد؟ اثرات این اتفاقات کی خودش را نشان دهد خدا به خیر کند.

چاه عمیق کمبود معلم 5 ساله شد

نمودار بالا را به دقت مشاهده کنید. منحنی بالا بیانگر روند پذیرش دانشجو معلم از سال 58 تا 1402 است و منحنی پایین روند کاهشی مراکز تربیت معلم در کشور را در همان سال‌ها نشان می‌دهد. طبق نمودار، در سال 58 حدود 34 هزار نیرو برای 9 مرکز تربیت معلم گرفتیم. همچنین بیشترین مراکز تربیت معلم ما در سال 71-70 بوده است که 526 مرکز با 104 هزار دانشجو معلم داشتیم.

اگر روند ورودی‌های تربیت معلم را در بازه‌ی پنج ساله 73-68 بررسی کنیم، متوجه می‌شویم که در این پنج سال حدود 400 هزار نفر وارد مراکز تربیت معلم شدند. 30 سال بعد در یک شیب 5 ساله یعنی حدودا از سال 99 تا 1405، ما شاهد خروج این جمعیت هستیم. ارتفاع ستون‌ها در آن پنج سال، چیزی حدود 400 هزار نفر است، اما ارتفاع سمت راست نمودار با همه‌ی این فشار‌ها و روش‌های جدیدی که برای ورود نیرو در نظر گرفته شد، به زور به 120 هزار نفر می‌رسد. اوج این داستان آنجاست که اگر سال 87 را نگاه کنید، 4 سال هیچ نیرویی گرفته نشده و عملا میزان آن صفر بوده است.

اما بخش دیگر این ماجرا تعداد مراکز تربیت معلم است که تعداد آن از سال 80 به بعد 97 عدد شده است. از 526 مرکز به 97 مرکز رسیده است. یعنی با کاهش محسوس تعداد مراکز تربیت معلم، تعداد افرادی هم که در این باز جذب شده اند رفته رفته کاهش یافتند تا جایی که در سال 87 به صفر رسیدند.

در همین شرایط که تعداد مراکز تربیت معلممان 97 عدد است، امسال 23 هزار نیرو برای دانشگاه فرهنگیان شهید رجایی جذب شد که این میزان نسبت به حالت استاندارد بسیار زیاد است. چرا که ظرفیت دانشگاه فرهنگیان در حالت استاندارد 10 هزار نفر است، اما 23 هزار نفر جذب می‌کند. این اتفاق خودش فاجعه‌ی دیگری را می‌سازد و موجب کاهش کیفیت تربیت معلم می‌شود.

حال شما قضاوت کنید از آنجایی که اعداد و ارقام ابتدایی‌ترین دارایی هر وزارتخانه به شمار می‌آید، به نظر شما آیا این نمودار ساده در اختیار مسئولین سال 80 نبوده است؟ آیا مسئولین ادوار آموزش و پرورش این نمودار را نداشتند تا با توجه به آن سیاست گذاری کنند و برای حوزه‌ی تعلیم و تربیت برنامه‌ای دقیق بریزند؟ این موضوع عمیق‌تر از آن است که بگوییم مسئولی از شرایط اطلاع نداشته و نمیدانسته است.

در نمودار آن قله‌هایی که در سال 70 وجود داشته، باید 30 سال بعد نیز ما شاهد همچین قله‌هایی می‌بودیم. نه اینکه به جای افزایش ظرفیت مراکز تربیت معلم، تعداد دانشگاه‌های فرهنگیان را کم کرده و نیروی کمتری جذب این وزارتخانه کنیم. قله‌هایی که اگر ایجاد میشد ما اکنون در دره‌های کمبود معلم نبودیم. بحران نیروی انسانی امروز، حاصل سال‌ها سیاست گذاری غلط در این وزارتخانه است و همه در ایجاد این وضعیت مقصرند. هرچند که دولت فعلی اکنون در مقام پاسخ است و وظیفه دارد فکری به حال این اوضاع بکند تا روند اینگونه سیاست‌ها متوقف شود و ترمز تصمیم‌های غلط گرفته شود.

طبق گفته‌ی وزیر آموزش و پرورش ما هم اکنون 200 هزار کمبود معلم داریم. این میزان کمبود از انباشت عدم جذب معلم در 20 سال اخیر نشات می‌گیرد که اگر فقط اندکی مطابق این نمودار معلم جذب می‌کردیم، اکنون درگیر این بحران نبودیم.

مهرِ بدون معلم

وضعیت کلاس‌های بدون معلم آنقدر وخیم است که محمد وحیدی؛ عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس صحن علنی مجلس در روز یکشنبه 9 مهر ماه گفت: آغاز سال تحصیلی را شاهد هستیم، اما بیش از 23 هزار کلاس درس در کشور فاقد معلم است. 23 هزار کلاس درس! این رقم آنقدر بزرگ است که حتی تصور آن هم مشکل است. یکی از معلمان در توصیف این شرایط میگوید: مدرسه مان آنقدر کمبود معلم دارد که اگر بشود مدیر کسی را از داخل خیابان می‌آورد تا فقط سر کلاس باشد و کمی درس دهد.

سهمیه‌ی در نظر گرفته شده برای آزمون آموزگاری امسال 28 هزار نفر بود، اما طبق اعلام وزارت آموزش و پرورش، یازده هزار نفر از سهمیه خالی مانده است و کسی پذیرفته نشده است. در عین مصیبت بار بودن اوضاع این نکته امیدوار کننده است که تنها برای پر شدن کلاس‌های درس هر کسی را نپذیرفتند، اما این نگرانی وجود دارد که هنوز مشکل کمبود معلم رفع نشده است.

اما سوال اینجاست که تکلیف برگزیدگان امسال چه شد؟ آیا آن‌ها اکنون مشغول تدریس هستند یا هنوز وارد کلاس درس نشدند؟

طبق پرس و جویی که از چندتن از قبول شدگان آزمون استخدامی داشتیم، متوجه شدیم که در برخی از مناطق همچون شهر تبریز، به علت اضطراری بودن اوضاع، پذیرفته شدگان هم اکنون در مدرسه مشغول به تدریس هستند. یکی از این معلمان در گفتگو با خبرگزاری دانشجو گفت: از اول مهر تدریس را شروع کردم چرا که استان ما با کمبود نیروی شدیدی مواجه است.

دوره‌ی سه ماهه‌ای که قرار بود جهت توانمندسازی داوطلبان برگزار شود، همزمان با سال تحصیلی و در حین اینکه آن‌ها تدریسشان را شروع کردند، در روز‌های پنجشنبه و جمعه برگزار می‌شود. آیا راهی کردن معلم‌ها به کلاس درس بدون برگزاری این دوره کار درستی بود؟ بهتر نبود ابتدا آن‌ها این دوره را بگذرانند و بعد به کلاس درس بروند؟ آیا همه‌ی داوطلبان توانایی تدریس بی عیب و نقص را داشتند که بدون آموزش راهی کلاس درس شدند؟

این معلم در ادامه‌ی گفتگو تاکید کرد: مشقت اصلی این بود که نتایج دیر اعلام شد و خیلی‌ها نتوانستند به موقع برای سرویس، خانه، جابه جایی و... اقدام کنند.

در روند اعلام نتایج نکته‌ی قابل تاملی وجود دارد. آزمون آموزگاری در اردیبهشت برگزار شد و از همان ابتدا قرار بر این بود که پذیرفته شدگان این آزمون از همین امسال شروع به کار کنند. پس چرا فرآیند اعلام نتیجه این همه طول کشید؟ آیا مدت 4 ماه برای اعلام نتایج و فرآیند مصاحبه‌ی این داوطلبان، فرصت کافی نبود که باز هم در نهایت اعلام نتایج به 30 شهریور موکول شد؟ این تعلل و کم کاری از سوی آموزش و پرورش بوده است یا سازمان سنجش؟ چرا این دو سازمان کمی هماهنگ شده عمل نکردند؟

اعلام نتایج در روز 30 شهریور یک کوتاهی بزرگ بود. علاوه بر اینکه داوطلبان زیادی سرگردان و بلاتکلیف بودند از آن طرف مشخص نبود که مسئول این بی برنامگی کیست؟ در آن ایام از یک طرف سازمان سنجش مدعی بود که نتیجه‌ای برای آن‌ها ارسال نشده است و از طرفی دیگر آموزش و پرورش از ارسال نتایج به سنجش خبر میداد.

اینگونه اتفاق‌ها مردم را دلسرد میکند. امروز پس از سال‌ها تجربه باید بدانیم که انجام درست یک کار نتیجه‌ی تلاش چندین گروه است. حال تصور کنید که یکی از این گروه‌ها کارش را به خوبی انجام ندهد، خروجی چه می‌شود؟

باید گفت با تمام گام‌ها و اقدامات مثبت در روند برگزاری آزمون و شیوه‌ی مصاحبه، هنگام اعلام نتایج، تیم کارش را به خوبی انجام نداد و این موجب شد تا ما اکنون با مدارسی تعطیل مواجه باشیم که علت تعطیلی شان کمبود معلم است.

در همه‌ی این گیر و دار‌ها پیشنهادات نسبت به حل مسئله‌ی کمبود معلم جالب توجه است. وزیر آموزش و پرورش می‌گوید: «رده‌ی شغلی همه‌ی ما در وزارت آموزش و پرورش معلمی است. از دبیر گرفته تا وزیر و اگر کلاسی خالی باشد باقی معلم‌ها می‌روند کلاس را پر میکنند و کار تدریس بچه‌ها ادامه پیدا می‌کند تا معلم اصلی خودشان به آن‌ها ملحق شود. اما آیا فردی که چندین سال در سمت مدیر یا معاون بوده، اکنون توانایی لازم برای تدریس را دارد؟»

یا در مصاحبه‌ای دیگر، معصومه معصومیان؛ معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران برای جبران کلاس‌های درس بدون معلم عنوان کرد: «تا ساماندهی کامل پذیرفته شدگان آزمون استخدام آموزگار، کادر مدرسه کلاس درس را پوشش می‌دهند.»

مگر تدریس یک کلاس کار آسانی است که اینگونه راجع به آن تصمیم گیری می‌شود؟ چرا نباید به گونه‌ای برنامه ریزی کرد که هر چیز در زمان درستش اتفاق بیفتد؟ آیا نمیشد با کمی کار شبانه روزی و جهادی و احساس مسئولیت نسبت به فرزندان این خاک و بوم، کمی برای رساندن نتایج بشتر کار کرد و بیشتر در اداره‌ها ماند؟ آیا امکان این وجود نداشت که نتایج به موقع برسد و کلاس‌های درس کمتری بدون معلم سال تحصیلی شان را شروع کنند یا پذیرفته شدگان با آمادگی بهتری در کلاس درس حاضر شوند؟

برای جبران بخشی دیگر از کمبود معلم، وزیر آموزش و پرورش خبر از آزمون تکمیل ظرفیت تا پایان مهر داد. باید دید شرایط و کیفیت این آزمون به چه صورت است؟ آیا این وعده در زمان گفته شده محقق خواهد شد؟

مهرِ بدون معلم / سیاست‌گذاری آموزی و پرورش از ریل خارج شد 2
مهرِ بدون معلم / سیاست‌گذاری آموزی و پرورش از ریل خارج شد 3