میل مبهم واقعیت نمایی...
چهلمین جشنواره فیلم فجر را باید یکی از جوانگراترین جشنوارههای فیلم فجر محسوب کرد. به غیر از مسعود کیمیایی (که انصراف داد) و رضا میرکریمی و کیوان علیمحمدی، اغلب کارگردانان، تجربههای اول یا نهایتا دوم خود را جلوی دوربین بردهاند و عمر تجربه سینماییاش کوتاه است. پررنگ شدن حضور جوانان در سالهای اخیر بیگمان نشان از تغییر و تحولهایی در سینمای ایران است که از منظرهای مختلفی میتوان آن را به بحث نشست. نوعی پوست انداختن که در میانسالی جشنواره سینمای ایران شاهد آن هستیم.
از سوی دیگر در جشنواره امسال فیلمهای زیادی حضور دارند که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر مبنای ماجراهای واقعی جلوی دوربین رفتهاند. البته این وامدار بودن به واقعیت درجات مختلفی دارد. مثلا فیلم علفزار (کاظم دانشی) به ادعای سازندگانش بر مبنای اتفاقها و پروندههای واقعی ساخته شده است. دسته دختران ساخته منیر قیدی، به طور مشخصتری ظاهرا با استفاده از خاطرات چند تن از زنان که در سالهای آغازین دفاع مقدس و اشغال خرمشهر، اسلحه بدست گرفته بودند، ساخته شده است. در یک برنامه تلویزیونی دوتن از این خانم ها که در دوران جنگ حدود پانزده تا بیست سال سن داشتند، حضور یافته به شباهتهای این فیلم با خاطراتشان، میزان موفقیت فیلمساز در ساخت آن فضا و... اشاره کردند. آنها اگر چه در مجموع از کیفیت دسته دختران راضی بودند، اما عقیده داشتند، ایکاش اشارهای مشخص به منابع استفاده شده در داستان فیلم صورت گرفته بود. همچنین به عقیده آنها اگرچه فیلم در زنده کردن حال و هوا موفق بود، اما خشونت نهفته در اصل واقعیت به مراتب بیشتر از چیزی بود که در فیلم دیدیم!
در سطحی دیگر فیلمهایی مثل هناس (حسین دارابی) و بیرو (مرتضیعلی عباس میرزایی) هم بودند که مشخصا زندگی یک شخصیت واقعی را مبنای ساخت فیلم کرده بودند. هناس به زندگی و شهادت یکی از دانشمندان هستهای (شهید داریوش رضا نژاد) میپرداخت که خانوادهاش در هنگام نمایش فیلم در خانه جشنواره حضور داشتند و گویا تحت تاثیر آن نیز قرار گرفته بودند. همسر شهید رضا نژاد در مجموع از فیلم و تصویری که از زندگی او و همسرش تصویر شده بود احساس رضایت داشت.
بیرو چنانکه میدانیم بر اساس زندگی علیرضا بیرانوند جلوی دوربین رفته است. اما خود او به دلیل ابتلا به کرونا نتوانسته بود فیلم را در خانه جشنواره تماشاکند و تازه دیروز به همراه گروهی از چهره های ورزشی آن را تماشاکرد. با وجود اینکه واکنشها نسبت به فیلم بیرو چندان رضایت بخش نبود. اما خود او از تماشای آن راضی به نظر می رسید!.
امروز هم در جشنواره یک فیلم دیگر را که بر اساس زندگی واقعی یک شخصیت شناخته شده جلوی دوربین رفته، شاهد بودیم. «موقعیت مهدی» را هادی حجازی فر ساخته است. بازیگری شناخته شده و البته آشنا با فضای جبهه و جنگ و البته سینمای دفاع مقدس.
حجازیفر، مهدی باکری را قهرمان دوران کودکی خود عنوان کرده است. فرماندهی لشگر عاشورا برعهده مهدی باکری بود که لشگر ترکزبانها به حساب میآمد. براین اساس حجازیفر سریالی با عنوان عاشورا نیز جلوی دوربین برده، که البته با وجود سکانسهای مشترک میان فیلم و سریال، در موقعیت مهدی سکانهای مختلفی هست که در سریال وجود ندارد. حجازی فر به دلیل علاقه اش به باکری خود نقش او را بازی کرده و کوشیده نگاهی شاعرانه به زندگی و شهادت باکری داشته باشد. واکنش تماشاگران به فیلم حجازی فر مثبت بوده و همانطور که از ابتدای جشنواره نیز شنیده میشد، موقعیت مهدی از شانسهای اصلی کسب سیمرغهای جشنواره امسال است.
دیگر فیلم امروز «نگهبان شب» ساخته رضا میرکریمی بود که اگرچه داستانش مشخصا از جایی گرفته نشده است؛ اما نه تنها پرداخت سینمایی آن حکایت از واقعگرایی داشت، بلکه سازنده اش نیز در نشست مطبوعاتی آن گفت: «ایده ساخت فیلم نعلبهنعل از جایی نیامده است اما فکر میکنم کاراکترها، شخصیت و فضاهای قصه به شدت واقعی هستند.» اغلب کسانی که در فیلم همکاری داشتند بارضایت از این همکاری سخن گفتند و تماشاگران فیلم نیز واکنش تقریبا مثبتی به آن نشان دادند.