یک‌شنبه 4 آذر 1403

می‌خواستم یک‌شبه پولدار شوم

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
می‌خواستم یک‌شبه پولدار شوم

سارق به ساختمان محل زندگی مرد جوان دستبرد زد و او را با شلیک گلوله به قتل رساند.

ساعت 19:45 شامگاه سه‌شنبه، 13 دی ماه امسال مأموران پلیس تهران قاضی وحید ناصری، بازپرس ویژه قتل را از قتل مرد جوانی با‌خبر کردند. مأموران اعلام کردند لحظاتی قبل سارق مسلح پس از سرقت از خانه‌ای در خیابان مختاری در جنوب تهران مردی را در پارکینگ به قتل رسانده و مرد دیگری را زخمی کرده و موفق به فرار شده‌است. با اعلام این خبر، بازپرس جنایی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. بررسی‌های تیم جنایی در محل حادثه نشان داد در این حادثه صاحبخانه که قاسم فتح‌اللهی نام داشت و پاسدار و فرمانده پایگاه بسیج ثارالله مسجد امام سجاد بود، با شلیک سه گلوله به قتل رسیده و همسایه وی هم با شلیک دو گلوله زخمی و راهی بیمارستان شده‌است. همچنین در بررسی‌های بعدی مشخص شد مقتول وقتی وارد ساختمان محل سکونتش می‌شود مشاهده می‌کند سارقی با در دست داشتن چمدانی در حال خروج از ساختمان است؛ و‌ی مانع فرار سارق می‌شود و زمانی که با فریاد درخواست کمک می‌کند، سارق اسلحه کمری از جیبش بیرون می‌آورد و سه گلوله به سوی وی شلیک می‌کند. در ادامه نیز یکی از همسایه‌ها هم که وارد صحنه می‌شود، با دو گلوله هدف قرار می‌گیرد و زخمی می‌شود. مأموران پلیس با بررسی دوربین‌های مداربسته، قاتل را که سارق سابقه‌داری به نام اردشیر است، تحت تعقیب قرار دادند. مأموران دریافتند سارقان دو نفر بودند که یکی از آن‌ها در کوچه مشغول زاغ‌زنی بوده که بعد از حادثه از محل متواری می‌شود. در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت، یک روز قبل به مأموران پلیس خبر رسید متهم در شهرستان اراک دیده شده‌است که مأموران راهی آن شهر شدند و او را در پارکینگ خودرو‌های تصادفی بازداشت و به تهران منتقل کردند. متهم صبح دیروز، مقابل قاضی وحید ناصری به جرم خود اقرار و همچنین همدست خود را به مأموران پلیس معرفی کرد. مأموران پلیس در ادامه همدست وی را بازداشت و دو متهم را برای تحقیقات بیشتر به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل کردند. گفتگو با قاتل اردشیر سابقه‌داری؟ بله، من چند باری به اتهام سرقت دستگیر شدم. چه شد که وارد باند خلافکاران شدی؟ واقعیتش من شهرستان کشاورزی و کارگری می‌کردم، اما پنج سال قبل برای کار به تهران آمدم. می‌خواستم در تهران پولدار شوم و زندگی خوبی را شروع کنم. از طرفی هم گفتم زمانی که پول‌هایم را جمع کنم به شهرستان می‌روم و کار کشاورزی‌ام را ادامه می‌دهم، چون کشاورزی و کارگری در شهرستان درآمد آنچنانی نداشت و ما همیشه با مشکل مالی روبه‌رو بودیم. وقتی به تهران آمدم باربری و کارگری می‌کردم، درآمدم خوب نبود، اما آرامش داشتم تا اینکه وسوسه شدم برای اینکه پولدار شوم، سرقت کنم. چرا وسوسه شدی؟ وقتی به تهران آمدم، دوستان و همشهریانم را دیدم. آن‌ها به من گفتند از کارگری به جایی نمی‌رسم، گفتند اگر می‌خواهی پولدار شوی باید سرقت کنی. دوستانم ماشین، خانه و اموال زیادی داشتند و همه را از راه سرقت به دست آورده‌بودند. وقتی وضعیت مالی آن‌ها را دیدم و گفته‌های آن‌ها را شنیدم، وسوسه شدم و تصمیم گرفتم من هم سرقت کنم. در این مدت چند بار دستگیر شدم و به زندان افتادم، هرگز فکر نمی‌کردم که روزی به جرم قتل بازداشت شوم. البته من آخرین‌بار که از زندان آزاد شدم، توبه کردم، اما باز توبه را شکستم و الان باید تاوان شکستن توبه‌ام را بدهم. چرا توبه شکستی؟ من تازه ازدواج کرده‌ام و وضع مالی‌ام خوب نبود. می‌خواستم دوباره کارگری کنم، اما یک ماه قبل همدستم از زندان آزاد شد و به من پیشنهاد داد که با هم از منازل سرقت کنیم. دوباره وسوسه شدم و تصمیم گرفتم از یکصد خانه سرقت کنم تا وقتی پولدار شدم، دوباره توبه کنم و سرقت را کنار بگذارم. درباره آخرین سرقت که مرتکب قتل شدی، توضیح بده؟ آن شب ابتدا ساختمان مورد نظر را شناسایی کردیم و متوجه شدیم طبقه دوم ساختمان کسی نیست، چون چراغ خاموش بود. دوستم داخل خیابان نگهبانی می‌داد و من از طریق بالکن وارد ساختمان شدم و پس از سرقت با چمدانی از بالکن به داخل پارکینگ پریدم. می‌خواستم فرار کنم که با مقتول و مرد دیگری روبه‌رو شدم. آن‌ها می‌خواستند مرا دستگیر کنند، به همین خاطر اسلحه را بیرون کشیدم و به سوی آن‌ها تیراندازی کردم، اما قصد قتل نداشتم و می‌خواستم فقط آن‌ها را بترسانم. بعد از حادثه چکار کردی؟ ما قبل از حادثه به چند خانه دستبرد زده‌بودیم، اما وسایل دندان‌گیری را سرقت نکرده‌بودیم، به همین خاطر تصمیم گرفتیم از این خانه سرقت کنیم. در این سرقت ناکام بودیم و پس از فرار دونفری به پاتوق‌مان رفتیم و وسایلی را که قبلاً سرقت کرده بودیم، برداشتیم و فروختیم. پس از آن دوستم به شهرستان رفت و من هم چند روزی در تهران ماندم تا اینکه دوباره یکدیگر را دیدیم و شروع به سرقت کردیم. کی متوجه شدی که صاحبخانه را به قتل رساندی؟ هرگز فکر نمی‌کردم شلیک من باعث قتل مرد جوان شود، به همین‌خاطر بعد از حادثه دوباره شروع به سرقت کردیم و روزی که دستگیر شدم، تازه فهمیدم که آن مرد با شلیک گلوله من به قتل رسیده و همسایه‌شان نیز زخمی شده‌است. چطور دستگیر شدی؟ دو، سه هفته قبل از حادثه با خودرو و در راه رفتن به شهرستان بودم که در نزدیکی شهرستان اراک تصادف کردم و مجبور شدم خودرو را به پارکینگ منتقل کنم. در این مدت خودرو در پارکینگ بود تا اینکه یک روز قبل برای تحویل خودرو به پارکینگ رفتم و در آنجا مأموران پلیس مرا بازداشت کردند. چرا اسلحه همراه خود داشتی؟ مدتی قبل اسلحه‌ای به قیمت 8 میلیون تومان خریدم. می‌خواستم اگر هنگام سرقت با مشکل روبه‌رو شدم یا صاحبخانه یا فردی خواست جلوی راهم را بگیرد، او را تهدید کنم و بترسانم، اما هرگز فکر نمی‌کردم که با این اسلحه مرتکب قتل شوم.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی