پنج‌شنبه 15 آبان 1404

می‌خواهم کنار زاینده‌رود دفن شوم / ایرانیان عرب نیستند

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
می‌خواهم کنار زاینده‌رود دفن شوم / ایرانیان عرب نیستند

ریچارد نلسون فرای گفته بود: «برای اینکه علاقه خویش را به ایران ثابت کنم، به فکرم رسید که درخواست کنم پس از مرگ، جسدم را در کنار زاینده‌رود و در شهر زیبای اصفهان به خاک بسپارند.»

ریچارد نلسون فرای گفته بود: «برای اینکه علاقه خویش را به ایران ثابت کنم، به فکرم رسید که درخواست کنم پس از مرگ، جسدم را در کنار زاینده‌رود و در شهر زیبای اصفهان به خاک بسپارند.»

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: باری در سخنرانی‌اش در اصفهان گفته بود: «باید به آمریکایی‌ها بگویم که ایرانیان عرب نیستند، اکنون هر کسی به خوبی می‌داند که ایران فرهنگ و تمدن دارد و خیلی مهم است که در کشور آمریکا بفهمند که مردم ایران یک شهر و فرهنگ قدیمی و تاریخی همچون شهر اصفهان را دارند. اکنون که خویش را در جمع شما می‌بینیم بسیار خوشحال هستم و همه باید بدانند که ایرانیان موسیقی، هنرهای زیبا و ویژه‌ای برای خود دارند.» خودش را از بقیه ما ایرانی‌تر می‌دانست، چون نه به واسطه تولد، بلکه آگاهانه دلبسته ایران شده بود. دهخدا هم او را «ایران دوست» خوانده بود.

ریچارد نلسون فرای (Richard Nelson Frye) در 10 ژانویه 1920 در بیرمنگهام، آلاباما در خانواده‌ای سوئدی _که 17 سال پیشتر به آمریکا مهاجرت کرده بودند_ به دنیا آمد. 5 سال و نیمه بود که به مدرسه رفت، چند سالی هم جهشی خواند و اینطور بود که همیشه بین خود و هم‌کلاسانی که از او بزرگ‌تر بودند فاصله‌ای حس می‌کرد. به همین دلیل هم وقتی دوره کارشناسی را در دانشگاه ایلینویز تمام کرد فقط 19 سال داشت.

فرای، شرق‌شناس و ایران‌شناس برجسته آمریکایی، به دلیل مطالعه کتاب‌های هارولد لمب در مورد خاورمیانه و ایران، به این منطقه از جهان علاقه‌مند شد. او که عربی و ترکی را قبلتر آموخته بود، وارد دوره کارشناسی ارشد دانشگاه هاروارد شد. فرای که به توصیه استاد لبنانی مارونی اش چند آیه قرآن را حفظ کرده بود، به گفته خودش در خاور زمین به دردش خورد. این ایران‌شناس برجسته، پس از بازگشت به هاروارد به تدریس انسان‌شناسی، تاریخ و مذاهب خاورمیانه پرداخت و زبان ارمنی را نیز آموخت. او به دلیل تلاش‌هایش برای ایجاد کرسی تدریس زبان ارمنی در دانشگاه هاروارد، لقب ارمنی افتخاری دریافت کرد. یکی از اولین پژوهش‌های او مقاله‌ای درباره ابومسلم و قیام عباسیان بود.

سفر به ایران، افغانستان و هند

فرای در سال‌های 1943 و 1944 به ایران، افغانستان و هند سفر کرد و در این سفرها به آثار باستانی علاقه وافری یافت. این سفرها و مطالعه زبان‌های باستانی مانند سُغدی و پهلوی، او را بیشتر به ایرانشناسی کشاند. او در سال 1946 با ارائه ترجمه تاریخ بخارا بورسیه دانشگاه هاروارد را دریافت کرد و این کار به‌عنوان رساله دکتری او درآمد. او تحصیلات خود را در دانشگاه‌های هاروارد و کلمبیا در رشته‌های زبان‌شناسی و تاریخ خاورمیانه به پایان رساند و به‌عنوان استاد در دانشگاه هاروارد به تدریس پرداخت.

فرای پس از بازگشت به آمریکا، کرسی ایران‌شناسی را در دانشگاه کلمبیا تأسیس کرد و به‌عنوان نخستین استاد این رشته منصوب شد. اما بعداً به هاروارد بازگشت و احسان یارشاطر جایگزین او شد. در هاروارد، صدرالدین آقاخان، یکی از دانشجویان او در رشته تاریخ ایران بود. فرای با نوشتن نامه‌ای به پدر صدرالدین _رهبر فرقه اسماعیلیه_ توانست حمایت مالی برای تأسیس کرسی تدریس ایران‌شناسی در هاروارد جلب کند.

یکی از دستاوردهای مهم او در هاروارد، تأسیس مرکز مطالعات خاورمیانه بود. فرای تحقیقات گسترده‌ای درباره تاریخ ایران در دوره‌های مختلف از جمله هخامنشیان، پارتیان، ساسانیان، سامانیان و تیموریان انجام داد. او همچنین در زمینه ادیان ایرانی مانند میترایی، زروانی، زردشتی، مانوی و مزدکی پژوهش‌های ارزنده‌ای به انجام رساند. فرای از منابع متنوعی همچون سنگ‌نوشته‌ها، سکه‌ها و متون اوستایی و پهلوی برای تحقیقات خود بهره برد. او در طول عمر خود به‌عنوان یکی از مهم‌ترین چهره‌های ایرانشناسی شناخته شد و در پایه‌گذاری کرسی‌های تدریس ایرانشناسی در دانشگاه‌های مختلف نقش داشت.

شناخت فرای از ایران و فرهنگ ایرانی

ریچارد نلسون فرای، شرق‌شناس و ایران‌شناس برجسته آمریکایی، تأکیدات بسیاری بر اهمیت فرهنگ ایران داشته است. او بر پیوستگی و استمرار فرهنگ ایرانی در طول تاریخ تأکید می‌کرد. به باور فرای، فرهنگ ایرانی با وجود تغییرات سیاسی و تهاجمات خارجی، توانسته است هویت خود را حفظ کند. او این استمرار را به زبان فارسی، ادبیات، هنر، فلسفه و اعتقادات نسبت می‌داد که از دوران باستان تا به امروز تداوم یافته‌اند.

فرای همچنین بر سازگاری و نوپذیری فرهنگ ایرانی تأکید می‌کرد و معتقد بود که ایرانیان توانسته‌اند عناصر مطلوب از سایر فرهنگ‌ها را جذب کنند و با حفظ هویت خود، آنها را به فرهنگ ایرانی انطباق دهند. او ایران را به یک ققنوس تشبیه می‌کرد که پس از هر ویرانی، دوباره به حیات فرهنگی خود ادامه می‌دهد.

ریچارد فرای و رومن گیرشمن در خرابه‌های باستانی شوش، سال 1966

فرای در آثار خود، هنر ساسانیرا یکی از دلایل تداوم و استمرار فرهنگ ایرانی می‌دانست و تأکید می‌کرد که این هنر در سراسر تاریخ ایران تأثیرگذار بوده است. او همچنین بر اهمیت زبان فارسی در حفظ میراث فرهنگی ایران تأکید می‌کرد و معتقد بود که این زبان نقش مهمی در تداوم هویت ایرانی داشته است.

آثار، زبان‌ها و سفرها

ریچارد فرای در طول دوران حرفه‌ای خود، آثار متعددی در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران منتشر کرد. از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به ترجمه کتاب «تاریخ بخارا» و کتاب «میراث باستانی ایران» اشاره کرد. فرای به زبان‌های فارسی، عربی، روسی، آلمانی، فرانسوی، پشتو، ازبکی و ترکی مسلط بود و با زبان‌های اوستایی، پهلوی و سغدی آشنایی کامل داشت. او سفرهای متعددی به ایران و دیگر کشورهای فارسی‌زبان داشت و به آثار باستانی علاقه وافری داشت.

او کتاب‌های متعددی درباره ایران و تمدن ایرانی نوشته است. از جمله مهم‌ترین آثار او می‌توان به این موارد اشاره کرد: ترجمه تاریخ بخارا: این کتاب یکی از مهم‌ترین آثار فرای در زمینه تاریخ آسیای مرکزی است. میراث باستانی ایران: این کتاب تاریخ ایران را از دوران کهن تا زمان فردوسی پوشش می‌دهد. عصر زرین فرهنگ ایران: این کتاب به بررسی دوره‌های شکوفایی فرهنگی ایران می‌پردازد. تاریخ باستانی ایران: این اثر به تاریخ ایران از دوران باستان تا دوره‌های بعد از اسلام می‌پردازد. ویراستاری جلد چهارم از کتاب تاریخ ایران کمبریج: این جلد به دوره از یورش اعراب تا زمان سلجوقیان می‌پردازد. سفری دور و دراز در ایران بزرگ: خاطرات فرای از سفرهایش به ایران و مناطق ایرانی‌نشین آسیای میانه. خاطرات ریچارد فرای: ترجمه‌ای از خاطرات او که به زندگی و تجربیاتش در ایران می‌پردازد.

همسر اول او آمریکایی بود، اما از او جدا شد و با عدن نبی، خانمی ایرانی و از اهالی ارومیه که ایرانی آشوری بود ازدواج کرد. او در مراسمی که به منظور اهدای منزل مسکونی به وی از طرف استانداری اصفهان برگزار شده بود گفت: «برای من مایه افتخار است که امروز در میان شما حاضر شده، در شهر زیبا و تاریخی شهر اصفهان حضور یافتم.» وی با بیان اینکه سال‌هاست که خود را یک ایرانی می‌پنداشته و از سال‌ها پیش به مردم، زبان، فرهنگ و تاریخ ایران علاقه داشته، گفت: «برای اینکه این نکته و علاقه خویش را به ایران ثابت کنم، به فکرم رسید که درخواست کنم پس از مرگ، جسدم را در کنار زاینده‌رود و در شهر زیبای اصفهان به خاک بسپارند.» این درخواست او نماد علاقه بی‌پایانش به ایران بود.

فرای بیش از 70 سال از زندگی خود را صرف مطالعه و پژوهش درباره تاریخ و فرهنگ ایران کرد و در شناساندن این فرهنگ به جهان نقش مهمی داشت. به دلیل تلاش‌ها و پژوهش‌های ارزشمند او در زمینه شرق‌شناسی و ایران‌شناسی، موفق به دریافت جوایز متعددی از مراکز مختلف شد. در ایران نیز در چندین مناسبت از او تقدیر به عمل آمده است. از جمله افتخارات وی می‌توان به دریافت سیزدهمین جایزه ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار یزدی در سال 1383 اشاره کرد. همچنین، در نوزدهمین جشنواره خوارزمی در سال 1384، فرای به عنوان میهمان افتخاری جشنواره حضور داشت و به پاس تلاش‌هایش در شناساندن فرهنگ و تاریخ ایران و ایرانیان مورد تقدیر قرار گرفت.

وصیت و درگذشت

هرچند ریچارد فرای در وصیت خود خواسته بود که پس از مرگش در اصفهان و در کنار رودخانه زاینده‌رود _نزدیک آرامگاه پروفسور آرتور آبهام پوپ شرق شناس معروف_ به خاک سپرده شود، اما وقتی در 27 مارس 2014 در سن 94 سالگی دربوستون درگذشت، پیکر او پس از 73 روز بلاتکلیفی سوزانده شد.

می‌خواهم کنار زاینده‌رود دفن شوم / ایرانیان عرب نیستند 2
می‌خواهم کنار زاینده‌رود دفن شوم / ایرانیان عرب نیستند 3
می‌خواهم کنار زاینده‌رود دفن شوم / ایرانیان عرب نیستند 4