نخستین نشست تخصصی مسئله جمعیت در برنامه هفتم توسعه برگزار شد!
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، مرور ادبیات رسانهای و ملی نشانگر این است که گفتمان «انقباض جمعیت» به «انبساط جمعیت» مبدل شده و موضوع «چرائی» به «چگونگی اجرا شدن» مصوبات قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، تغییر یافته است. در همین خصوص، برای کاراسازی قانون و همچنین همراستا شدن مواد مرتبط برنامه هفتم توسعه با سند جوانی جمعیت، موسسه تحقیقات جمعیت کشور، در نظر دارد سلسله نشستهای...
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، مرور ادبیات رسانهای و ملی نشانگر این است که گفتمان «انقباض جمعیت» به «انبساط جمعیت» مبدل شده و موضوع «چرائی» به «چگونگی اجرا شدن» مصوبات قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، تغییر یافته است.
در همین خصوص، برای کاراسازی قانون و همچنین همراستا شدن مواد مرتبط برنامه هفتم توسعه با سند جوانی جمعیت، موسسه تحقیقات جمعیت کشور، در نظر دارد سلسله نشستهای تخصصی با حضور کارشناسان حوزههای مختلف جمعیت، برگزار کند.
در همین راستا، روز یکشنبه مورخه 22 آبان 1401، جلسهای خبرگانی تحت عنوان «ازدواج؛ موانع و راهکارها» برگزار شد. در این نشست مسعود عالمی نیسی، رئیس موسسه تحقیقات جمعیت کشور به عنوان دبیرجلسه حضور داشت. همچنین، حجهالاسلام محمد دادسرشت، مدیر مرکز حوزه علوماسلامی دانشگاهیان و علیرضا لاور مدرس دانشگاه و مشاور خانواده نیز کارشناسان حاضر در این نشست بودند.
ماموریت موسسه تحقیقات جمعیت، ارتقاء و کارآمدی سیاستگذاری جمعیت کشور است!
در ابتدای این جلسه، مسعود عالمی نیسی، رئیس موسسه تحقیقات جمعیت کشور با اشاره به رسالت پژوهشی این مجموعه، گفت: موسسه تحقیقات جمعیت کشور، تنها موسسه تحقیقاتی ملی در حوزه جمعیت هست. ما در دانشگاهها موسسههای پژوهشی به صورت محدود داریم، مثلا پژوهشکده خانواده در دانشگاه شهید بهشتی یا دیگر پژوهشکدههایی که موضوعاتی که به حوزه جمعیت نزدیک است.
وی افزود: ماموریت موسسه در یک جمله "ارتقاء کارآمدی سیاست گذاری جمعیت کشور" شده است. یعنی موسسه به پژوهش به مثابه اثرگذاری بر سیاستگذاری نگاه میکند و صرفا به تولید مقاله و کتاب که قطعا ارزش خودش را دارد؛ اکتفا نمیکند و بحث رسانه و گفتگو و تاثیر بر کنشگران حوزه جمعیت را هم در برنامه خود دارد.
عالمی با اشاره به در دستورکار قرار گرفتن برنامه هفتم توسعه در این موسسه، گفت: کلیت و هر بند برنامه هفتم توسعه به جمعیت ربط دارد. موضوع آموزش، بهداشت، مسکن، همه یک بعد جمعیتی دارند. علاوه بر آن در بند شانزدهم سیاستهای کلی برنامه هفتم به طور خاص به افزایش فرزندآوری تا نرخ 5/2 نیز اشاره شده است. یک وجه دیگر این برنامه قرارگرفتن در این دوره است. برای جبران سالمندی به طور کلی شش الی هفت سال بیشتر زمان نداریم و دقیقا پنج سال از این زمان در برنامه هفتم توسعه قرارگرفته است.
او افزود: اگر از نگاه فوریت به موضوع نگاه کنیم مهمترین موضوع برنامه هفتم موضوع جمعیت است. پس جمعیت باید با ضریب دقت بالایی در برنامه هفتم پیگیری شود. از این جهت موسسه تصمیم گرفت چندین نشست در ابعاد مختلف در مورد این موضوع برگزارکند که اولین نشست در مورد ازدواج است.
عالمی با تاکید بر سهم بالای جوانان مجرد در اقشار جمعیت، گفت: ما 11.6 میلیون مجرد در سن ازدواج داریم. هم عدد بسیار بزرگ و هم فرصت بسیار فراهم است. از این تعداد اگر نصفشان ازدواج کنند و نصف آن نصف صاحب فرزند شوند حتی در بازه چند ساله، عدد بسیار بزرگی میشود.
وی تصریح کرد: این جلسات حتما ضبط و به یک سری اسناد سیاستی تبدیل میشود و حتی الامکان در جریان تدوین برنامه هفتم از سوی موسسه تحقیقات جمعیت به کار گرفته خواهد شد و کاملا در این زمینه برنامهمحور پیش میرویم.
برای چهارچوبدهی به بحث به برنامههای توسعه قبلی اشاره میکنم. معمولا گفته میشود برنامههای توسعه اصلا اجرا نشده است. این یک حرف افواهی است. مثلا وقتی موضوع استخدام را در نظر بگیریم میگویند طبق برنامه ششم توسعه ما نمیتوانیم بیش از این تعداد استخدام کنیم. اگر برنامه اجرا نمیشود چه طور در این موضوعات به برنامه ارجاع داده میشود؟!
عالمی در ادامه با اشاره به اجرای دقیقتر جنبه های سلبی و محدود کنندهی برنامههای توسعه، گفت: ما باید این مولفهها را در کنار فرصت اندک پیش رو قرار دهیم و در این چهارچوب میهمانان عزیز نکاتی را به برنامه اضافه کنند که ریشه در جایگاه تخصص، تجربه و اعتبار حقوقی بزرگواران دارد.
در ادامه این نشست، رسول قبادی دانشآموخته جمعیتشناسی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به افزایش میانگین سن در اولین ازدواج مردان و زنان طی سالهای اخیر، گفت: در فاصلهی سالهای 1345 تا 1395 میانگین سن اولین ازدواج مردان و زنان 2.4 و 4.6 سال افزایش داشته است. این مقدار در سال 1399 به ترتیب برابر 27.6 و 23.4 سال بوده است.
وی افزود: از نظر مردم میانگین سن مناسب ازدواج برای پسران و دختران، به ترتیب 24.9 و 20.8 است. به این معنا که در سن ازدواج، بین نظر مردم و آنچه در عمل اتفاق میافتد حدود 3 سال تفاوت وجود دارد.
قبادی در خصوص عوامل موثر بر افزایش میانگین سن ازدواج نیز، گفت: بر اساس پیمایش زندگی خانوادگی در ایران که در سال 1396 منتشر شده است؛ بیش از 90 درصد پاسخگویان عدم برخورداری از درآمد کافی و شغل مناسب را مهمترین دلیل تأخیر در ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج دانستهاند. از نظر زنان و مردان نداشتن شغل مناسب و درآمد کافی، بالا بودن هزینههای ازدواج، عدم برخورداری از مسکن مستقل و بالا بودن سطح توقعات جوانان (با بیش از 80 درصد موافقت) 5 عامل مهم افزایش میانگین سن ازدواج هستند.
او افزود: دلایل فردی تأخیر پاسخگو در ازدواج اندکی متفاوت است. زنان پایین بودن سن (43.3 %) را مهمترین دلیل فردی برای تأخیر در ازدواج عنوان کردهاند. پیدا نکردن فرد مناسب (15.5 %)، تحصیل (9.1 %)، داشتن برادر یا خواهر مجرد بزرگتر (5 %) و بیکاری (4.6 %) از دیگر دلایل با اولویت بیشتر زنان در تأخیر در ازدواج بوده است. از طرف دیگر مردان نیز اولین دلیل خود را با 28.8 درصد پایین بودن سن عنوان کردهاند، اما در رتبههای بعدی مهمترین دلیل پاسخگو برای تأخیر در ازدواج به ترتیب بیکاری (22.2 %)، نداشتن شغل دائم (16.9 %)، پیدا نکردن فرد مناسب (5.6 %) و سربازی (5.3 %) جای دارند.
مهمترین بخش موانع ازدواج در ایران، اختلال در فرهنگ است
همچنین، در ادامه این جلسه، حجهالاسلام محمد دادسرشت، در خصوص دستهبندی موانع ازدواج، گفت: باید به چند دسته از موانع اشاره شود. اولین آن اختلال در روش مطالعه است. وقتی یک پدیده مطالعه میشود تا وقتی با روشهایی که نامتناسب با موضع، دادهها کشف، جمعآوری و تحلیل شود؛ طبعاً اطلاعات درست نخواهد بود و پیامدهای ناصحیحی خواهد داشت.
او افزود: مهمترین بخش موانع ازدواج در ایران، اختلال در فرهنگ است که در دو جهت بسیار شدید مشاهده میشود. اول اینکه در رابطهی بین عناصر یکپارچگی وجود ندارد و در خود عناصر هم بازنمودهای التقاطی دیده میشود. توضیحی عرض کنم که کلیگویی نشود. اگر ما فرهنگ را معرفت مشترک هنجارشده بگیریم؛ اگر ارتباط یکپارچهای بین عناصر این معرفت نباشد؛ فرهنگ از هم میپاشد. مثلا اگر ایدئولوژیای که این فرهنگ روی آن بنا شده تبدیل به باورهای اجتماعی نشود؛ باورهای اجتماعی تبدیل به ارزشهای اجتماعی نشود؛ ارزشهای اجتماعی تبدیل به هنجارهای اجتماعی نشود؛ هنجارهای اجتماعی نیز در تکنولوژی و در کنشهای اجتماعی نمود نداشته باشد؛ عملا یک فرهنگ مختل خواهیم داشت.
این جامعهشناس ادامه داد: شاید در زبان ما بعضی از این عناصر را به جنبههای دینی خود نسبت دهیم، اما ما در این روند فرهنگی دچار اختلاط و التقاط هستیم. واقعا باور اجتماعی ما لنگ میزند تازه اگر در ایدئولوژی خود صادق باشیم. یک مثال ساده بزنم. الان از هر کسی بپرسیم همه در کلام پایبند به رعایت قوانین راهنمایی رانندگی هستند، ولی واقعا هنجارهای اجتماعی ما این را نمیگوید. هنجار ما مطابق آن ارزشهایی که جامعه لاف آن را میزند، نیست. ما در عناصر فرهنگی خود یکپارچگی نداریم، چرخ بزنید در مدارس دخترانه چه بالاشهر چه پایین شهر با فرض اینکه مقنعه حاکم باشد بر فضای آموزشی آنها، ببینید چند دسته بعد از تعطیلی مدرسه مقنعه را به عقب میکشند و کشف حجاب میکنند. این یعنی ما یا در تثبیت باورهایمان یا در انتقال ارزشهای اجتماعی یا در هنجارمند کردن اینها به شدت کوتاهی کردهایم.
اختلال در ساختهای ذهنی و نگرش غلط، سومین مانع ازدواج است!
دادسرشت افزود: بعضی از این اطلاعات پیمایشی، چون مال 94 و 95 است، قابل اتکا نیست. در سال 1400 واقعا باید دید چند درصد شاخصها برای انتخاب همسر، ایمان و عمل صالح یک پسر یا دختر خوب است. بچههای ما الان مسلمان هستند یا غربی؛ یا التقاطی از این دو هستند. وقتی اینگونه هستند نباید انتظار داشته باشید ازدواج برای آنها ارزش باشد. نباید انتظار داشت موضوعی مثل توکل برای آنها ارزشمند باشد. نمیتوان توقع داشت که ساختار ذهنی آن ساختهای واقعبینانه باشد. بلکه ساختار ذهنی آن ساختار ذهنی توهمی و رسانهای است.
وی با اشاره به تاکید مقام معظم رهبری بر حل سریع مسائل فرهنگی، گفت: اگر اشتباه نکنم ایشان چند سال قبل در شورای عالی انقلاب فرهنگی میفرمایند: «حل مسائل فرهنگی سریع است»؛ برخلاف ما که میگوییم کار زمانبر و نسلی است. مثلهایی ایشان میزنند که واقعا جذاب است. ما در ایران چند تغییر سریع در فرهنگ داشتیم، مثلا کمربند بستن در هشت ماه فرهنگسازی شد، حدود 100 میلیون هزینه شد برای ساخت کاراکتر سیا ساکتی و از آن طرف پلیس بدون جریمه تا یک مدت فقط به ماشینها اشاره میکرد که کمربند خود را ببندند. در صدا و سیما اعلام میکردند که اگر کمربند نبندی جریمه خواهی شد. تاکسیرانی اعلام کرد هیچ تاکسی حق ندارد جلو دو نفر را سوار کند. این یک مهندسی فرهنگی است. زور دارد، اقناع دارد، قانونگذاری دارد، اجرا دارد.
دادسرشت با اشاره به اختلال در ساختهای ذهنی و نگرش غلط بهعنوان مانع سوم در مسئله ازدواج، گفت: اکثر مردم جامعه طبق آماری که ارائه شد میگویند سن ازدواج مناسب برای خانمها بیست و خوردهای سال و برای آقایان حدود 25 سال است. من از یک واقعیتی صحبت میکنم که در ایران وجود ندارد، ولی واقعیت دارد. طبق مدارک انسانشناسی ما در منابع دینی یک خانم در سن حدود 12 تا 14 سالگی ظرفیت روحی مادری دارد. در ایران و خیلی جاهای دنیا وجود ندارد. یک آقا در سن 18، 19 سالگی ظرفیت روحی پدر شدن دارد من در مورد اقتصاد صحبت نمیکنم، در مورد وضعیت موجود در ایران صحبت نمیکنم، ولی در مورد یک تفکر غلط صحبت میکنم. «من بچه هستم»، «من و چه به زن داری؟»، «من و چه به شوهر داری؟» الان دانشجوهای 24 ساله فکر میکنند بچه هستند. این ساخت ذهنی در مردم ما وجود دارد در حالی که اصلا مبنای علمی و عرفی ندارد.
او افزود: یک ساخت ذهنی قطعی دیگر ازدواج نکردن با کسی که قبلا ازدواج کرده است. در کشور ما طلاق و ازدواج خیلی سخت است. وقتی طلاق خیلی سخت است طرف از ترس طلاق اصلا ازدواج نمیکند. طبق نظر اسلام اول باید مسئولیت ازدواج را پذیرفت تا خداوند روزی دهد، نه اینکه اول جیبت رو پر کن بعد مسئولیت را بپذیر. ساخت ذهنی به ما میگوید ما باید همه چیز داشته باشیم بعد ازدواج کنیم. کنش اجتماعی دختر یا پسر از ساخت ذهنی او نشات میگیرد.
این پژوهشگر اجتماعی، اظهار داشت: همه این مباحث در دو لایه قابل بررسی است. یک موقع در مورد سیاستهای کلان باید صحبت شود. یکی هم درمان زودرس که در مورد این ما باید یک بسته تحول ارزشی یا اصلاح ارزشی بنویسیم و آن بسته در دستگاههای مختلف سیاست راهبر باشد تا شاهد تحول ارزشی باشیم تا تمام کنشهای اجتماعی و قضاوتها و تصمیمگیریها را در خودش تغییر دهد.
در سیاستگذاری حوزه جمعیت، ازدواج مغفول مانده است!
در پایان این نشست نیز، علیرضا لاور مشاور خانواده و فعال حوزه جمعیت با اشاره به ضرورت بازنگری در خصوص مدل مواجهه با مسئله جمعیت، گفت: در حال حاضر در الگوهای فرزندآوری اولویت ما این شده که سه فرزند به بالا بیاورید تا از نرخ جایگزینی عبورکنیم؛ تا جا ماندگیهایمان را جبران کنیم. ولی در خود سیاستگذاری حوزه جمعیت ازدواج به شدت مغفول مانده است.
وی افزود: من با قاطعیت میتوانم بگویم در تمام کرسیهایی که در این خصوص رفتم این دوم یا سومین کرسیای هست که یکی از مسائل را ازدواج در نظر گرفته است. همه جا صحبتها از فرزندآوری و سقط و... است، ولی به نظر من اگر ما ثقل حل مسئله را در ازدواج قرار بدهیم برد کرده ایم. به این جمعیت زیاد که در حال نزدیک شدن به سن ناباروری هستند، باید توجه کرد. بنابراین، ما باید ثقل حوزه سرمایهگذاری هم روی همین موضوع بگذاریم.
لاور از گلوگاه تغییر فرهنگی نیز به عنوان راهکار دوم یاد کرد و در این زمینه، گفت: گلوگاه تغییر فرهنگی که با آن مواجه هستیم هم در همین بازه سنی است. اساساً ما مخاطبی که باهاش سروکار داریم و باید با او در مورد فرزندآوری صحبت کنیم - حالا چه دیالوگ چه ایجاد زیرساخت اجتماعی، چه تولیدات رسانهای و...- بین 15 تا 25 سال است. این سنین پای حرف ما مینشیند، مخاطب بالای 25 سال مشغلههایی دارد که اساساً پای پیامهای ما نمینشیند و بسته رسانهای ما به گوش آنها نمیرسد.
او افزود: راهکار سوم این است که ما در هر رخداد، علاوه بر عامل واقعی باید کشف عامل حقیقی را انجام دهیم. مجموعه پژوهشها و نظرسنجیها ما را به یک واقعیت میرساند، ولی حقیقت میدان این نیست. ما در آمار طلاق داریم که اولین عامل طلاق اعتیاد یکی از زوجین است، اصلا فرض کنیم که ما کیسهای طلاق را تمام شماری کردهایم و 90 درصد به خاطر اعتیاد طلاق گرفته باشند. اما اگر من 500 هزار زوج در کشور نشان دهم که یکی از زوجین درگیر اعتیاد است و امکان طلاق هم دارند، ولی فرایند زندگی به طلاق نرسیده است چه تحلیلی به ما میدهد؟ این یعنی یک مکانیزمی در این خانوادهها وجود دارد که از طلاق جلوگیری میکند.
این مشاور خانواده با اشاره به مفهوم سازش در برخی خانوادهها، گفت: من اصلا نمیخواهم بگویم که زوجین با اعتیاد همسرشان بسازند فقط دارم مثالی میزنم که باید در کنار واقعیت به حقیقت هم فکر کنیم. بنظر میرسد مولفه حقیقی ما در حوزه فروپاشی خانواده یک نظام خودخواهانه و خودمحوری است. همان چیزی که آقای دادسرشت آن را اصالت لذت نامید. وقتی که شما به تم خودخواهی در جامعه ضریب میدهید برآیند آن این میشود که اگر کسی درگیر مشکلات زندگی است؛ با او نمیتوان راجع به گذشت صحبت کرد و او اساساً مهارت «بخشیدن» را بلد نیست. او اصلا مهارت «ایثار» را درک نمیکند. حتی اگر این مفاهیم را به او آموزش دهیم هم او در ساختار فرهنگی خود این مفاهیم را یک ناهنجاری تلقی میکند. در هیچ کدام از پیمایشهای حوزه طلاق ما به خودخواهی نمیرسیم. این مثالی بود که بگوییم پرداخت به نظام مسائل حقیقی در حوزه ازدواج با مسائل واقعی فرق میکند. به واسطه همین بعضی از این دیتاهایی که داریم ممکن است ناظر به کشف حقیقت نباشد.
وی افزود: نکته چهارم این است که ما مثلث بینش، گرایش، کنش را واقعا نادیده میگیریم، ما این چرخه را در نظر نمیگیریم و مقطعی عملیات میکنیم. بدون اینکه سیستماتیک انجام بدهیم. در آن سقوط نرخ باوری که اتفاق افتاد یک حرکت سیستماتیک یکپارچه بود. همه ساختارها متمرکز شده بود که به این شاخص برسد. تولید گفتمان، تولید شعار، پشت دفتر مشق بچهها، حتی تو سبک معماری میگفتند که وقتی تعداد بچههای ما میخواهد یکی دوتا باشد خانه بزرگ اصلا معنا ندارد و... یک حرکت کاملا منسجم بود. ما این مثلث رو در نظر نمیگیرم بعضی وقتها یک موج بینشی و معرفی ایجاد میکنیم و تا ذهن مخاطب درگیر این معرفت و بینش شود؛ میبیند که هیچ گرایش و انگیزهای وجود ندارد تا این جذب رو انجام دهد. گاهی میآییم یک موج احساسی ایجاد میکنیم و گرایش و انگیزه ایجاد میشود بعد میبینیم که کنش و رفتار روی این انگیزه متمرکز نیست. گاهی میآییم زیرساخت ایجاد میکنیم برای این کنش، میبینیم که اساساً گرایشی وجود ندارد. این مثلث باید جدی گرفته شود.
لاور با اشاره به تبعات تصدیگری حاکمیت در حوزه ازدواج، گفت: نکته پنجم این است که اگر میخواهیم تاثیری در حوزه ازدواج داشته باشیم باید بپذیریم حاکمیت دست از تصدیگری در این حوزه بردارد و فقط تسهیلگری انجام دهد و مقدمات ایجاد یک نهضت عمومی و مردمی را ایجاد کند.
همچنین، وی درخصوص برخی چینشهای ناصحیح که در ستاد ملی جمعیت اتفاق افتاده است؛ نیز ابراز نگرانی کرد و در این باره گفت: ترس ما این است که همین اتفاق در مورد مسئله جمعیت بیافتد (حاکمیتی شود و مقاومت مردمی ایجاد کند) و متاسفانه واقعا این اتفاق در {ستادملی} جمعیت، در حال رخ دادن است. در مورد بیمه ناباروری هنوز که هنوز است، مردم حس مثبتی ندارند، چون فکر میکنند چیزی پشت قضیه است. باید به یک نهضت مردمی و عمومی برسیم. هرچند ما میدانیم که اگر حاکمیت کاری نکند میبازد؛ ولی نباید مردم این حس را داشته باشند که توسط حاکمیت، تحت فشار هستند.
لاور در ادامه با اشاره به رویکرد ضدخانواده صداوسیما، گفت: ببینید صدا و سیمای ما سریال پایتختی پخش میکند که بسیار پربیننده است. این سریال را از نظر خانواده تحلیل کنید. ما در بسیاری از دانشگاهها از فیلمهای خارجی برای تحکیم بنیان خانواده نام میبریم؛ اما تاکید میکنیم که فیلمهای ایرانی را نبینند. در پایتخت شما خانواده نمیبینید. حریم خانواده معنایی ندارد. ما با پول همین حاکمیت داریم ضد خانواده برنامه میسازیم و صدای اینکه این برنامهها ضد خانواده است؛ اصلا شنیده نمیشود.
وی با تاکید بر اهمیت اصلاح نظام آموزشی و محتوای کتب درسی، گفت: در مورد نظام آموزشی 12 تا آسیب جدی وجود دارد. ما کتابی برای مدیریت خانواده یا دانش زندگی وارد کتب درسی سال 12 ام کردیم که سال کنکور است دانش آموز یا معلم چرا باید به کتابی که یک تست کنکور هم ندارد، توجه کند؟ چرا مورد تمسخر دانشآموز و معلم قرار نگیرد؟ بعد ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی گزارش میدهیم که ما چند میلیون دانشآموز داریم که این کتاب را میخوانند.
این مشاور خانواده در پایان اظهاراتش، ضمن اشاره به اهمیت پرداختن به نظام تربیتی پدر و مادر، گفت: کجا ما در مورد آموزش پدر و مادر برای تربیت فرزندان صحبت کردیم؟ کجا در مورد اشکالات و اختلالاتی که در حوزه تربیتی کودک تک فرزند پیش میآید صحبت کردیم؟ هنوز این انگاره وجود دارد که اگر تعداد بچهها دو برابر شود باید دو برابر وقت بگذارید در حالی که مقدار زمانی که برای دو بچه میگذارید از یک بچه کمتر است. بچه تک فرزند کجا باید مسئولیتپذیری را یاد بگیرد؟