ندای اشکهای بیصدا / معرفی و بررسی مستند «اشکهای غزه»
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه خلیلی یگانه؛ زیست با واقعیت موجب افزایش توجه به اهمیت و جایگاه مستند شده است. یکی از ابزارهای رسانهای که تقریبا حقیقت را بیپرده و ملموس به تصویر میکشد، مستندی است که در دل ماجرا، ضبط میشود. در واقع حس ارتباط نزدیکی که مخاطب با ژانرهای متنوع سینمای مستند پیدا میکند، باعث شده در سالهای اخیر، تماشاگر مستندها از جامعه نخبهگرا عبور کرده...
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه خلیلی یگانه؛ زیست با واقعیت موجب افزایش توجه به اهمیت و جایگاه مستند شده است. یکی از ابزارهای رسانهای که تقریبا حقیقت را بیپرده و ملموس به تصویر میکشد، مستندی است که در دل ماجرا، ضبط میشود. در واقع حس ارتباط نزدیکی که مخاطب با ژانرهای متنوع سینمای مستند پیدا میکند، باعث شده در سالهای اخیر، تماشاگر مستندها از جامعه نخبهگرا عبور کرده و مورد توجه عموم مردم قرار بگیرد.
حوادثی که روزی نقطهی پایان قصهی آن گذاشته شده است به کنار، رویدادهایی هم، که همواره در طول تاریخ جریان داشتهاند، از علاقمندیهای مستندسازان بوده است. مسئلهی سلطه جویی اسرائیل و تاریخچهی مبارزهی فلسطینیها با ظلم و استکبار، نمونهای از رویدادهای جاری در تاریخ است. چنین جنایات آشکاری موجب شده برخی از مستندسازان دنیا، به ثبت و ضبط این وقایع جهت نشان دادن آنها، به مردم و آیندگان بپردازند. «اشکهای غزه» نیز روایت روشنی را از رویکرد توحش گونهی رژیم صهیونیست نسبت به مردم فلسطین، ارائه میدهد.
ویبکه لوکه برگ، سازندهی «اشکهای غزه» است. مستند ضد جنگی که ویرانی زندگی طبیعی مردم را با ورود جنگ روایت میکند. سعی دارد در این بین، از دید سه کودک فلسطینی هم، به فجایع جنگ غزه بر زندگی فعلی آنها، آنچه که بر سرشان گذشته و تاثیری که متوجهی آینده آنان میشود، بپردازد. لوکه برگ، فیلمساز نروژی در سال 2010 میلادی، با تولید این مستند مورد انتقادات و واکنشهای شدید مقامات اسرائیلی قرار میگیرد. «اشکهای غزه» در آخر، با وجود آن که در معرض اعتراضات قرار گرفت، جوایز زیادی را کسب کرد و درآمد حاصل از آنها، صرف کودکان فلسطینی شد.
مستند در آغاز با ارائه اطلاعاتی شروع میشود از جمله: «اسرائیل در 27 دسامبر 2008 حمله نظامی به غزه، که یکی از پرجمعیتترین نقاط دنیا است را آغاز کرد. این جنگ 22 روز طول کشید». همچنین آماری از ویرانی کارخانهها، خانهها و مزارع را میدهد. ضمن بیان آن که این مستند حاوی صحنههای دلخراش است، گفته شده: «1387 نفر کشته شدند که 773 نفر از آنها را غیر نظامیان تشکیل دادهاند. بیشتر کشته شدگان زن و کودک بودند» و اطلاعاتی دقیقتر از تعداد زخمیها و زنان و کودکانی که به درمانهای طولانی مدت نیاز دارند.
کودکانی که در مستند میبینید، یحیی (12 ساله)، راسمیا (11 ساله) و امیره (14 ساله) هستند که در ماه ژوئن سال 2009 بخشی از داستان زندگی خود را بیان کردند. ابتدا یکی یکی از آرزوهای خود میگویند که دوست دارند در آینده وکیل یا پزشک شوند. آرزوی بچههای حول محور شرایطی که به سختی میگذرانند، هدفمند شده است. راسمیا دوست دارد وکیل شود که اسرائیلیهای زورگو را به دادگاه بکشاند. یحیی میخواهد وقتی پزشک شد، به درمان کسانی بپردازد که رژیم صهیونیست آنان را مجروح کرده است؛ اما راسمیا در آغاز تنها یک جمله میگوید: «خیلی زندگی سخته، خیلی!»
این مستند که در سال 210 تولید شده، براساس تصاویری شکل گرفته است که خود مردم غزه میان آشوب جنگ در سالهای 2008 و 2009 این شهر، با دستان خود ثبت کردهاند. ویبکه لوکه برگ این رویه را درپیش گرفت چون، در زمان جنگ در فلسطین نبوده و با ایدهی بهرهگیری از برخی تصاویر مردم و مطالب روزنامهنگاران اشکهای غزه را ساخته است.
در یکی از سکانسهای ابتدایی مستند میتوان به نگرش کارگردان پی برد. آنجا که آسمان آفتابی است و دریا آرام. یحیی مقابل دریا ایستاده است، موجها آرام پاچههای شلوار او را خیس میکنند. توقع میرود از بچهی 12 ساله که درحال شیطنت و بازی در ساحل باشد، اما یحیی ایستاده و با چهرهای که ابروانش از آفتاب مستقیم درهم گره خوردهاند، به کشتیهای اسرائیلی نگاه میکند. از ابتدای مستند تا انتها، یحیی از حسرت پدر نداشتن خود میگوید، از غم از دست دادن او و خاطرههایی که با او داشته است. نکته «اشکهای غزه» در همین است. کارگردان تلاش کرده است حضور اسرائیلیها و ظلم وارده بر مردم غزه را در میان فعالیتهای روزمره نشان بدهد؛ حتی آن هنگام که یحیی در عروسی برادرش، نگاهش به آسمان و در پی هواپیماهای صهیونیستی است.
بچهها در هر لحظه، حتی وقتی پای تلوزیون نشستهاند یا به دریا برای قایق سواری میروند، هنگام قدم زدن در شهر، حضور رعبآور اسرائیل غاصب را میبینند و حس میکند. تاثیر سلطه جویی اسرائیل بر بازار و دغدغه تهیه مایحتاج مردم غزه، در این مستند به تصویر کشیده شده است. تقریبا همه چیز به مشقفت روال عادی خود را طی میکند، مانند مدرسه رفتن بچهها که اولین بمب در دسامبر سال 2008 به زمین غزه میخورد. از اینجا به بعد لوکه برگ تا ژانویه 2009، زندگی را در غزه روایت میکند.
مستند اشکهای غزه با رویکردی واقعبینانه و ضبط مصاحبهها از خانوادههای بلادیده غزه، به دنبال نشان دادن ظلمهایی است که رژیم غاصب اسرائیل بر غزه وارد میسازد و کمتر رسانهای آن ستمها را افشا میکند. تصاویر آرشیوی که در این 85 دقیقه در نتیجهی کوشش تیم تولیدکننده، تدوین شدهاند، از رسانهای انتشار نیافته بود و همین هم امتیازی شد که نظر داوران جشنواره کن را به خود جلب کرد. لازم به ذکر است که مراحل فنی آن در لس آنجلس انجام شده است. فیلمبرداران این مستند را یوسف أبو شریع و سعد الصباغ فلسطینی تشکیل دادهاند. تهیه کننده آن نیز تریا کرستیانسن، همسر کارگردان است. موسیقی اثرگذار مستند هم، توسط آهنگساز فیلم معروف گلادیاتور، خانم لیزا جرارد ساخته شده است.
اکران این فیلم در سینماهای شهر اوسلو پایتخت نروژ نیز با استقبال پرشوری مواجه شد. لوکه برگ، کارگردان، نویسنده و بازیگر زن سینمایی نروژ، پیش از این نیز فیلمهای مستند اثرگذاری همچون «وحی»، «هود» و «خیانت» را تولید کرده بود. در مصاحبهای که کارگردان در جشنواره الجزیره انجام داده، بیان کرده است: «هنگامی که حوادث دلخراش این فیلم را مشاهده میکنید، ناخودآگاه با خود میگویید که چه دروغهایی که توسط رسانههای جهانی و اسرائیلی برای بیاهمیت نشاندادن حملات اسرائیل به نوار غزه در سالهای 2008 و 2009 گفته نشد.»
اشکهای غزه در جشنوارههای مختلفی از جمله جشنواره فیلم «تورنتو» دومین جشنواره بین المللی فیلمهای مستند غزه و... نیز جوایز مختلفی را به دست آورده است. این فیلم که نخستین اکران خود را در سی و پنجمین دوره جشنواره بین المللی فیلم تورنتو تجربه کرد، توانست نظر منتقدان و تماشاگران حاضر در این جشنواره کانادایی را به خود جلب کند. ویبکه لوکبرگ پس از اکران فیلم خود در جشنواره فیلم تورنتو گفت: «بیشتر تماشاگران دوست ندارند صحنههای دلخراش و دردناک حقیقی را ببینند، اما به عقیده من حقیقت جنگ باید نمایش داده شود.»
همچنین در مصاحبه مطبوعاتی تورنتو گفت: «ما باید واقعیت جنگ را روی پرده سینما به تصویر بکشیم. تماشاگران سینمایی عصر مدرن که با تصاوبر خیالی هالیوود مسحور شدهاند احتمالا با دیدن این مستند بر خود خواهند لرزید... مردم نمیخواهند درد و ناامیدی را احساس کنند. آنها فقط میخواهند سرگرم شوند و این درست نیست!»
این کارگردان در پایان گفتگوی خود در تورنتو اعلام امیدواری کرد که تماشای این فیلم، مردم جهان را برای پاسخ خواستن از سیاستمداران اسرائیلی انگیزه دهد تا نظام سیاسی غیر موجه آنان را بازخواست کنند. در حقیقت آنچه در این مستند مورد توجه است، ضمن ضد جنگ بودن، زاویه دید کارگردان است. این مستند با وجود اعتراضهایی که دریافت کرد، جوایز زیادی را در چند جشنواره سینمایی بهدست آورد و پول حاصل از این جوایز میان کودکانی فلسطینی که در مستند دیدیم، تقسیم شد. «اشکهای غزه» با اکران در جشنوارههای بینالمللی، از کن گرفته تا تورنتو و برلین و ابوظبی و الجزیره، تماشاگران را حیرتزده کرده و احساسات آنها را برانگیخته است.
ویبکه لوکه برگ در افتتاحیه جشنواره ابوظبی با اعلام ناراحتی خود از سانسور خبری جهان نسبت به حوادث غزه، از دغدغه خود برای تولید این مستند واقعگرا، اینچنین گفت: «من با تماشای صحنههای شبکههای خبری از کشتار کودکان و زنان غزه در حملات 22 روزه اسرائیل، احساس کردم که دیگر نمیتوانم بنشینم و تنها تماشا کنم، باید کاری کنم، باید وجدان مردم کشور خودم و دیگر کشورها را بیدار کنم.»
این فیلم در آوریل 2010 هم شایسته دریافت جایزه حقوق بشر (جایزه آزادیهای عمومی و حقوق بشر) را در جشنواره بین المللی مستند الجزیره در دوحه دریافت کرد. در سال 2011 این فیلم در جشنواره فیلم اورشلیم به نمایش درآمد. اشک غزه برنده جایزه طلای جشنواره فیلم غزه شد و سود آن به بچههای فلسطینی شرکت کننده در این مستند تعلق گرفت.
بیژن تهرانی کارگردان، منتقد و نویسنده سینما به عنوان سردبیر سینمای بدون مرز با لوکه برگ به گفت و گویی راجع به «اشکها غزه» پرداخت. در طی این مصاحبه، بیژن تهرانی از او میپرسد:«شما به آرامی از بازیگری به کارگردانی گذر کردهاید و مستندهای شما به موضوعات بسیار مهم زندگی و جنگ امروز میپردازد. انگیزه شما برای ساختن اشکهای غزه چیست؟
لوکه پاسخ داد: وقتی جنگ شروع شد بسیار شوکه شدم. همه خبرنگاران خارجی قبل از شروع جنگ از غزه خارج شده بودند و هیچ کس اجازه نداشت در مورد جنگ گزارش دهد. دو پزشک نروژی آمدند و در بیمارستانهای غزه کمک کردند. آنها توانستند چند پیام و عکس بر روی تلفن خود ارسال کنند. وقتی غیرنظامیان کشته شده - زنان و کودکان - را دیدم بیشتر شوکه شدم. من این عصبانیت را داشتم و میخواستم از هنرم برای کمک به آنها استفاده کنم؛ بنابراین وقتی مصاحبهای را با پسر کوچکی دیدم که پدر و برادرش را از دست داده بود، با خودم گفتم: "باید کاری انجام دهم. قصد من این است که بر زنان و کودکان تمرکز کنم، زیرا آنها صدایی ندارند. میخواستم به آنها صدایی بدهم تا بتوانیم با آنها همذات پنداری کنیم. من امیدوارم که فیلم من اهمیت درک جنگ را بیشتر کند و ما باید برای پایان دادن به جنگ فوراً بجنگیم.»
روندی که او در پیش گرفت از روزهای اشغالی بدون شروع جنگ بود تا اولین بمبها و سپس ویرانیهای بیشتر و آماری که از کشته شدگان هر لحظه روبه افزایش است. آرمان مقاومت فلسطینیها در میان مصیبتهای به تصویر کشیده شده، کمی گم شده است یا حداقل باید گشت تا نشانههای آن را پیدا کرد. آنچه در مستند میبینیم صرفا روایت مصیبتهاست، درحالی که نگاه به مقاومت فلسطین از موضع ضعف نباید باشد، چرا که آنان را روحیه حق طلبی و مبارزه با اسکتبار، تا به امروز سرپا نگه داشته است. چنانچه مستندی راجع به مظلومیت مردم غزه ساخته میشود، مقاومت آنان هم میبایست درکنار آن نشان داده شود. سرزمین زیتون را امید زنده نگه داشته است. چنین امید و آرمانی را باید درکنار ستمهای رژیم آپارتاید اسرائیل به دنیا نشان داد.
هنر متعالی، ابزاری است که فلسطین را هرگز تنها نگذاشت. امسال در جشنواره «سینما حقیقت» که از 27 آذر تا 2 دی در تهران برگزار میشود، بخشی به نام «غزه»، میزبان مجموعه پنلهایی با حضور سینماگران بینامللی و نمایش شماری از بهترین مستندهای سالهای اخیر درباره این سرزمین خواهد بود. «اشکهای غزه» نیز در این هفدهمین دوره از جشنواره بین المللی سینما مستند ایران، به نمایش گذاشته میشود تا باردیگر احساسات مردمی از دنیا را، در برابر مظلومیت کودکان فلسطینی برمیانگیزد.