نسخه تکراری «ترامپ هراسان» وطنی!
مدتی است برخی جریانهای سیاسی و افرادی که ساعتشان را به وقت واشنگتن تنطیم میکنند، به «ترامپ هراسی» روی آورده و از فشارهای احتمالی وارده او به ایران در صورت ورود مجدد به کاخ سفید میگویند. آمریکوفیلهای وطنی مدعیاند که راهبردهای جمهوریخواهان و بهخصوص دولت احتمالی دونالد ترامپ با دموکراتها و جو بایدن تفاوتهای اساسی داشته و قطعاً فشارهای وارده علیه ایران با آمدن ترامپ بیشتر خواهد شد.
در حال حاضر هم که برخی نظرسنجیهای داخلی آمریکا از شکست بایدن و تکدورهای شدن او حکایت میکند رویکرد این طیف بر هراسافکنی متمرکز شده اما باید در نظر داشت که این رویه صرفاً از روی انذار و هشدار و نگرانی از شرایط آینده کشور نیست بلکه روشی است برای تغییر در نگرش، محاسبات و راهبردهای نظام و متعاقباً دگرگونی در تصمیمات ماخوذه.
غربگرایان و طیفی که میتوان آنان را همان برجامیون قلمداد کرد، با ایجاد تردید و هراسافکنی از آینده و ترسیم شرایطی هولناک، در پی جاانداختن ایده نشستن ایران بر سر میز مذاکره، کوتاهآمدن از حقوق خود و امضای توافقی هستند که مولفههای قدرت ایران را ستانده و کشور را به ورطه اضمحلال بکشاند. همانگونه که برجام ایران را در حوزه هستهای به عقب راند، موجب اثرگذاری بیشتر و نقطهزنی تحریمها شد و میدان عمل ایران در عرصههای مختلف را محدود کرد توافق بعدی که از روی هراس و ضعف امضا شود، کشور را به ورطه خطرناکی خواهد کشاند که چهبسا بیرونآمدن از آن سخت و شاید امکانناپذیر باشد.
اینکه دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر راهبرد فشار بر ایران در حوزههای مختلف و بهخصوص اعمال تحریمها اتفاق نظر داشته و و تنها تاکتیکهای متفاوتی را در جهت بهثمر نشاندن استراتژی خود اعمال میکنند، شکی نیست و قطعاً این هراسافکنیها و انتشار هر روزه گزارشها، مصاحبهها و یادداشتهایی در رسانههای اصلاحطلب و مدافعین ایده توافق با غرب به هر شکل ممکن، برای اثرگذاری در افکار عمومی و متعاقباً فشار جامعه به نظام سیاسی برای تغییر در راهبردهای کلان است.
نباید اینبار همچون اوایل دهه 90، یگانه راه برونرفت از وضعیت کنونی را صرف مذاکره و امضای هر توافقی تلقی و این مسیر را با توجه به رویکار آمدن جمهوریخواهان و انتخاب احتمالی دونالد ترامپ بهترین راه موجود ترسیم کرد. ترامپ و بایدن بر سر اعمال فشار بر ایران هیچ تفاوتی نداشته و بنابراین راه شکستن بنبست کنونی، پیمودن راهی طیشده و شکستخورده نیست. با تولید قدرت است که مذاکره و توافق واجد معنا میشود.