نسخه پیچی برای اقتصاد کشور در صف نانوایی، یعنی کتاب نمی خوانیم
رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید: اینکه افراد در صف نانوایی برای اقتصاد جامعه نسخه میپیچند و ایران را به ویرانهای درستناشدنی تشبیه میکنند، میوه و اثر دوری مردم از کتاب و مطالعه است.
به گزارش فارس، هر چیزی یک اثر و عوارضی را در پیش خواهد داشت؛ چه مثبت، چه منفی. یکی از موضوعاتی که در چند ساله اخیر در سطح جامعه مشهود و البته نگران کننده است دوری مردم از کتاب و نتیجتاً آثار عمقی و مهم آن است. با حسن بنیانیان، رئیس اسبق حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مدیر پیشکسوت عرصههای گوناگون جمهوری اسلامی در اینباره گپی زدهایم که در ادامه بخشهایی از این گفتوگو را خواهید خواند.
مظلومیت فرهنگ و کتاب
بنیانیان گفت: در بحث ضعف مطالعه و کتابخوانی، همچنین علل بیتوجهی به آثار عمقی و جدی موانعی وجود دارد که بخشی از آن به مدیریت فرهنگی جامعه برمیگردد. فرهنگ به مثابه سنت، عقاید، رفتار و اعمال پایدار جامعه و... همچون چسبی است که اجزای مختلف را به هم پیوند میزند و در بالاتر رفتن قدرت جامعه در سطوح مختلف نقش پررنگی ایفا میکند. متأسفانه در بین سیاست فرهنگی حال حاضر کشور، فرهنگ و کارهای فرهنگی به برپایی مناسک دینی و بعضاً آثار هنری تقلیل پیدا کرده است؛ یعنی فرهنگ از آن معنای وسیع و گسترده خود به یک مفهوم جزیی تغییر هویت پیدا کرده است.
وی افزود: برای تعالیبخشی امور رفتاری و فرهنگی، قانون و مقررات به تنهایی قدرت برآورده کردن آن را ندارد؛ بلکه بخشی از آن محتاج تربیت است و بیشک «کتاب» سهم بزرگی در تربیت فکری و فرهنگی نفرات و اقشار جامعه دارد. اگر یک مدیر نسبت به مسأله فرهنگی اداره خود و زیردستانش احساس مسئولیت کند در بحث کتابخوانی به عنوان یک ابزار تعالیبخش فرهنگ قدم برمیدارد. چه بسا او دست به تولید و عرضه کتاب بزند و یک زنجیره مطالعاتی منسجم را پدید آورد. پس در وهله اول نیاز به تربیت فرهنگی به وسیله مطالعه باید مورد توجه قرار گیرد.
کتاب، ابزار شکنجه
مدیر پیشین حوزه هنری ادامه داد: یکی دیگر از موضوعاتی که موجب شده تا مردم ما به سمت کتاب نروند، مربوط به نگاهی است که در بلندمدت نسبت به کتاب دارند. متأسفانه تجربه مشترکی است که خیل کثیری از اقشار جامعه آن را تجربه کردهاند و آن این است که کتاب تبدیل به یک ابزار شکنجه شده است. مجبور کردن مردم به حفظ کردن مطالب و نوشتن از آن برای چند مرتبه همگی موجب شده تا در بلندمدت در ناخودآگاه افراد یک حس انزجار و تنفر از کتاب به وجود بیاید. به عبارتی «اجبار» مطالعه کتاب، آن هم برای امتحان و نمره، وجهه جالبی از کتاب و کتابخوانی ایجاد نکرده است. در بعضی از کشورهای مختلف در مدارس کتب درسی به حداقل رسیده و با اتخاذ سیاستهای آموزشی دانشآموز را به سمت آثار جانبی سوق میدهند و این مسأله موجب میشود کتابخوانی برای آن کودک و نوجوان طعم شیرینی پیدا کند؛ چرا که او نیاز خود را و برطرف کردن موانع و چالشها را در کتاب میجوید.
بنیانیان بیان کرد: وقتی این نیاز فکری و فرهنگی به هر دلیلی کنار برود، برای توجیه فقدان و نخواندن کتاب در طول روز بهانههای مختلفی جایگزین میشود. نبود وقت و گرانی کتاب از عمده دلایل و به عبارتی توجیهاتی است که افراد برای کتاب نخواندنشان میآورند. البته باید ضعفهای موجود در عرضه کتاب، نظیر تبلیغات و محتوای آثار و... را هم در نظر گرفت و همه تقصیرها را گردن مخاطب نینداخت.
اظهار نظر کردنهای غیر تخصصی، میوه دوری از کتاب است
وی افزود: وقتی مطالعه نباشد و مردم از آرای تخصصی و درست به دور باشند و نتوانند یک تحلیل صحیح را از مطالعه به دست آورند، آن موقع شاهد رواج یأس در جامعه خواهیم بود؛ به این شکل که نظرات غیرتخصصی و واقعی از سوی نفرات و افراد جامعه نوعی پمپاژکننده ناراحتی و گله در جامعه است. افراد در صف نانوایی برای اقتصاد جامعه نسخه میپیچند و ایران را به ویرانهای درست ناشدنی تشبیه کرده و فضای عمومی را تلخ و ناخوشایند میدانند! وقتی مطالعه نباشد، وقتی فضای کتاب از زیست اجتماعی ما به دور باشد، حتما با نظرات سطحی و غیرواقعی از سوی نفرات روبهرو خواهیم شد که چه بسا این موضوع در سطح نظر و انتزاع باقی نماند و موجب اتخاذ برخی تصمیمات شود. به تعبیر دیگر، اظهار نظر کردن درباره همه چیز و در همه موضوعات صاحب رأی بودن، میوه دوری از فضای کتاب و مطالعه است؛ چرا که شخص اهل کتاب و فعالیتهای فرهنگی میداند درباره همه مسائل نباید نظر داد و تنها درباره آنچه که به شکل مطلوب میداند، باید حرف بزند.