نظریه جدید حجاریان نشانه فروپاشی نظری اصلاحطلبان است
خبرگزاری فارس؛ یادداشت مجتبی زارعی، عضو هیئت علمی دانشگاه: سعید حجاریان از ایدئولوگهای اصلاح طلبان رادیکال به تازگی نوشت توسعه در ایران به امتناع رسیده است به نحوی که کلیدش در قفل توسعه شکسته شد.
او مهمترین دلیل امتناع توسعه را تخطئه واژه توسعه و تولید دانش واژگان جدید بنام پیشرفت و تعالی دانسته و گفت فقط دولت اصلاحات بود که توانست راه خود را برود و در توسعه موفق شود! بطور اجمال، دو تامل نظری و ملاحظه عملی در این باره ضروری به نظر می رسد:
الف) تامل نظری: اگر توسعه با به مفهوم ایدئولوژیک development از حیث نظری و عملی موفق بود سوال ما این است پس چرا بعد از 8 سال حاکمیت بلامنازع شما بر ایران و با آنهمه تدارکات پژوهشی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت (جناب عالی و موسوی خوئینیها) و مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری دولت خاتمی (آقای تاجیک و دوستانش) و تلاشهای میدانی جناب عالی، مرکز تحقیقات سیاسی وزارت کشور و نیز معاونت سیاسی استبدادی تاجزاده با پشتوانه معرفتی پرحجم آقایان سروش و بشیریه و برگزاری آن همه کارگاهها و سمینارهای آموزشی برای القای توسعه سیاسی و جامعه مدنی و نیز تحمیل الگوهای آمرانه مدرنیت و شهروندی لیبرال به مردم تهران و شهرداریهای مراکز استان با فرماندهی شورای اول شهر تهران، ایرانیان اما با قوت و با گستردهترین نوع حضورشان در تیرماه 84 مدل مفهومی توسعهتان را از سپهر عمومی ایران کنار زده، جمع آوری کرده و به احیای شعارهای بومی پرداختند.
بله! ایرانیان میل به توسعه دارند، ایرانی هم در طول تاریخ با مظاهر تجدد مخالف نبوده است اما با مدل شما که هویت ملی و اسلامی ایرانیان را در توسعه سکولار و غیر بومی منحل کرده و میکند مخالف هستند.
یعنی در عین حال که ایرانی میل به پیشرفت و تجدد دارد اما خواستار تکامل و شدن است و این جزوی از میثاق تاریخی ما و مربوط به تجربیات اکتشافی از سنت اسلامی و شیعی استکمال است.
بر اساس گواهی تاریخ متاخر ایران مدل مفهومی توسعه شما که شرح ایدئولوژیکی آن در کتاب مبانی و مستندات نظری برنامه چهارم توسعه در دولت خاتمی به چاپ رسیده شکست خورده ترین نوع تجددی است که ایرانیان در دویست سال اخیر شاهد آن بوده اند.
اگرچه بیشتر مباحث شما با تحریکات اجتماعی همراه بوده و سویه ای امنیتی دارد اما در این باره چنانچه تمایل به مناظره علمی داشته باشید گزارش این نوع از توسعه را با حضور استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی در جلسه ای آزاد در دانشگاه تربیت مدرس به اطلاع علاقمندان برسانیم و قضاوت در باره چرایی امتناع توسعه به مثابه مدرنیزاسیون و دموکراتیزاسیون را به حضار واگذار نماییم.
ب) ملاحظه و تجربه عملی: سوالی دیگری که طرح آن در اینجا ضروری است این که مگر شما و دوستان همفکرتان قریب به سی سال قوه مجریه و امکاناتی نظیر سازمان برنامه و بودجه و بخش های توسعهای و تحقیقاتی کشور را در اختیار نداشتید؟
یا مگر خود شما کم تلاش کردید تا تجربهها و زیسته امنیتی خود را برای اجرای آمرانه توسعه سکولار با پشتوانه شورش بر جمهوریت از عالیترین سطح مهارتهای اطلاعاتی به سطوح ژورنالیسم جهت بسط توسعه سیاسی و ساخت جامعه مدنی بر مبنای توسعه سکولار را به میدان آورید؟ اما مگر موفق شدید؟ نشدید، چرا؟
چون کلمات و واژگان خنثی نیستند کلمات و واژگان حاوی یک هستی شناسی، معرفت شناسی، انسانشناسی و ارزششناسی و جامعهشناسی و سیاستشناسی و حامل دستور العملها در حوزه اجتماعی هستند؛ اما در یک ارزیابی منصفانه، به نظر بنده شما در دوره اصلاحات تکاپویی بیشتر از آخوندزاده، ملکمخان، طالبوف و..... نداشتید فقط ادبیات بحث را ظاهرا عوض کردید اگر باور ندارید میشود در جمع حضار وجوه مشترک بازگشتتان و نوع ارتجاعتان را به دوره صدر قاجار با اسناد و ادبیات پیرامون توسعه نشان داد؛
بله! کار و بار ایرانیان با غرب ستیزی و توسعهستیزی بسامان نمیشود اما چه کسی و کدام عقل سلیمی گفته است کار ما با تقلید از توسعه ابزاری غرب و انحلال ایران در هستی شناسی توسعه غیربومی سامان می یابد؟
تاریخ دویست ساله ایران نشان می دهد ما به راه جدیدی نیازمندیم که با سنت و فرهنگمان سنخیت داشته باشد تمنای پیشرفت و تعالی در بیان فقیه حکیم آیتالله العظمی خامنه ای، در افتادن با توسعه و توقف در نزاع بررسی لفظ هم البته دیر زمانیست که باقی نمانده و یا در پی لغو و یا تعلیق توسعه نیست بلکه فراهم کردن اجتهاد علمی و میهنی برای پیشرفت است.
اگر انصاف داشته باشید خواهید دید پیشرفت علمی و دفاعی ایران بر مبنای توسعه غربی نبوده است؛ اگر چه دربرخی از این حوزه ها ما در توسعه تحقیقات گام برداشتیم اما در حوزه های دیگر از جمله صنایع هایتک و دفاعی و.... خود به الگویی جدید رسیده ایم... نباید بخاطر مختل شدن جهانی الگوی توسعه غربی و یا عجز در فهم توسعه های ملی، به هویت ملی ایرانیان تهمت و افترا بست و آن را فاقد ظرفیت وجودی و لاجرم حامل اندیشه متحجر و امتناع دانست بلکه بجای این تهمت غیر علمی باید خود را رشد داد و به ظرفیت سنت ایرانی و اسلامی نزدیک ساخت؛
پیش تر نیز جناب دکتر طباطبایی به زوال و امتناع اندیشه و فلسفه سیاسی اسلامی فتوا داده بود و مقصودش این بود که اساسا شریعت و عرفان و فلسفه اسلامی را چکار به سیاست و فهم مصلحت عمومی! به راستی!
چرا شمایان به مجرد ناتوانیتان در ادراک امکان های سیاسی و توسعهای، اساسا باب گفت و گو را مسدود می کنید؟ اگر خسته شدید یا اگر روزگار غرب به افول گراییده و مطابق با میل شما نیست چرا این ناکامی ها را به شکست یک ملت و تمدن تسری می دهید!؟
آیا داعیهداران اندیشه اصلاح طلبی، فرضیه امتناعی توسعه در ایران را که ازسوی یک عضو رادیکال مطرح شده است را قبول دارند؟ اگر قبول دارند به نظر می رسد این نشانه ای از فروپاشی تئوریک جناح متبوع است.
به قول مولوی علیه الرحمه: عقل جزوی عشق را منکر بود / گرچه بنماید که صاحب سر بود زیرک و داناست، اما نیست نیست / تا فرشته لانشد اهرمنیست عقل جزوی عقل را بد نام کرد / کام دنیا مرد را بی کام کرد!
انتهای پیام /