یک‌شنبه 4 آذر 1403

نقد، مهمترین نیاز امروز ادبیات کشور است

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
نقد، مهمترین نیاز امروز ادبیات کشور است

تهران - ایرنا - نائب‌رئیس انجمن قلم ایران با تاکید بر نقد؛ به عنوان مهمترین نیاز امروز ادبیات کشور تصریح کرد: ارتباط آثاری که جوهره هنری و ارزش معرفتی دارند به وسیله نقد با جامعه برقرار می‌شود و آثاری که چنین ارزشی ندارند روی پیشخان کتاب‌فروشی‌ها بمانند و خریده و خوانده نمی‌شوند.

چهاردهم تیر در تقویم رسمی کشور به نام روز قلم نام‌گذاری شده است. انجمن قلم ششم خرداد 1378 با دریافت مجوز قانونی فعالیت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بعد از فرمایشات و منویات مقام معظم رهبری در راستای لزوم مقابله و مواجهه با شبیخون و تهاجم فرهنگی دشمن در لایه‌های اجتماعی و گفتمان فرهنگی کشور با همراهی و هدایت تعدادی از نویسندگان انقلابی؛ ازجمله دکتر علی اکبر ولایتی؛ محسن مومنی‌شریف؛ دکتر محسن پرویز؛ علی معلم دامغانی؛ محمدرضا سرشار؛ عباسعلی براتیپور؛ راضیه تجار؛ دکتر علی لاریجانی؛ محمد میرکیانی و ابراهیم محمد حسن‌بیگی فعالیت خود را آغاز کرد.

این انجمن که مهم‌ترین رسالت خود را بر اهدافی چون مجتمع ساختن اهالی قلم با تکیه بر مسائل صنفی، ایجاد زمینه مناسب برای احراز نقش فعال‌تر اعضا در تحولات اجتماعی، دفاع از آزادی بیان و اندیشه در محدوده قانون اساسی و کوشش در راه اشاعه هر چه بهتر و بیشتر ارزش‌های والای انسانی و دینی پایه‌ریزی کرده است، طی بیش از دو دهه فعالیت توانسته کارنامه موفقی در قیاس با فعالیت‌های یک تشکل و انجمن فرهنگی و ادبی از خود به یادگار بگذارد که شاید مهم‌ترین آن برگزاری جایزه ادبی قلم زرین در راستای معرفی نویسندگان ممتاز و شناخته‌شده در عرصه ادبیات متعهد و انقلابی کشورمان است.

در آستانه برگزاری مراسم اختتامیه هجدهمین دوره جشنواره قلم زرین عصر امروز شنبه (چهاردهم تیر)، با دکتر پدرام پاک‌آئین نائب‌رئیس انجمن قلم، نویسنده و شاعر و بنیانگذار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره کارنامه دو دهه فعالیت این انجمن، تلاش انجمن در عرصه جریان سازی ادبیات متعهد و انقلابی و همچنین روند برگزاری و آسیب‌شناسی جشنواره قلم زرین به گفت‌وگو کریم.

وجه تسمیه روز قلم

درباره دلایل انتخاب روز 14 تیر به عنوان روز قلم در تقویم رسمی کشور یکی جشن تیرگان و به رسمیت شناختن کاتبان در زمان هوشنگ (از پادشاهان پیشدادی) و روز سیاره عطارد یا همان تیر عنوان شده که ستاره کاتبان شناخته می‌شود. آیا دلایل انتخاب «روز قلم» چنین نگاه باستانی است؟

خیر. نام‌گذاری روز چهاردهم تیر به عنوان روز قلم پیشنهاد انجمن قلم بود که در مقطعی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیگیری شد تا در تقویم، روزی را به‌نام «قلم» نام‌گذاری کنیم. روزی برای تکریم نویسندگان، پدیدآورندگان، تولیدکنندگان کتاب و در یک کلام اهل قلم. ابتدا این موضوع در شورای فرهنگ عمومی که مسئول نام‌گذاری ایام و تسمیه آن‌ها به مناسبت‌های مختلف است پیگیری شد. درنهایت در این شورا و بعد با تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی در تقویم ثبت شد.

در این روز، برنامه‌ها و مناسبت‌های مختلفی توسط دستگاه‌های فرهنگی تدارک دیده می شود؛ ازجمله از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری و دیگر دستگاه‌های فرهنگی و در آن برنامه‌ها اعضای صنف نویسندگان و اهل قلم گرد هم می‌آیند و به نوعی از آن‌ها تجلیل می‌شود. برخی جوایز ادبی نیز در این روز برگزار و به برترین نویسندگان اهدا می‌شوند. ازجمله جایزه قلم زرین که امروز مراسم اختتامیه هجدهمین دوره آن برگزار خواهد شد و یک دوره از جایزه ادبی جلال در این مناسبت برگزار شد.

نکته همینجاست. اینکه آیا ما توانسته‌ایم روز قلم را میان عموم جامعه نهادینه کنیم؟ به عنوان مثال اگر در راسته خیابان انقلاب به‌عنوان راسته فرهنگی کشور حضور پیدا و با چند دانشجو صحبت کنیم و از آن‌ها بپرسیم چهاردهم تیر چه روزی است آیا آن‌ها اشاره می‌کنند که این تاریخ روز قلم است؟

فکر می‌کنم این روز در بطن خود نگاهی کلی توأم با تمجید و تکریم اصحاب قلم دارد؛ اما در همین نام‌گذاری اگر بخواهم نظرم را بگویم ابتد باید اشاره کنم از نظر دربرگیری این که چتر این نام روی همه اصناف مختلف مرتبط با کتاب و قلم گسترده شده است در نگاه کلی، خوب است؛ اما آسیبی دارد و آن این‌که به دلیل تنوع طیف‌هایی که با مقوله قلم سروکار دارند، این نامگذاری وضوح معنایی کامل را ندارد.

مثلا اگر اسم این روز، روز نویسنده بود شاید می‌توانستیم از نظر تبلیغاتی برای مردم هویت آن را بیشتر ترویج کنیم. مطلب بعدی آنست که سنخیت این نام‌گذاری با بقیه نامگذاری‌ها در تقویم رسمی ما کمتر تقارن دارد. روز شعر و ادب فارسی در تقویم داریم که مناسبت و دلیل ماهوی خاص خود را دارد یا روز معلم، روز کارگر و روز پزشک که می‌شود با رویکرد صنفی آنها را تعبیر کرد؛ اما مساله آن است که نویسندگی به عنوان حرفه در جامعه ما مطرح نیست که بتوانیم برای روز قلم که مراتبط با این حرفه است در جامعه جریان معنایی ایجاد کنیم.

مظلومیت فرهنگ در جامعه

اگر بپذیریم ماییم که به این روز اعتبار می‌دهیم که مثلا چهاردهم تیر روز قلم است، شاید دلیل فراگیر نشدن این روز میان عموم مردم آن است که هنوز دغدغه و همدلی ایجاد نشده است؛ گمان من آن است که هنوز آن حس خوب بین نویسندگان، مترجمان و شاعران ما با این روز برقرار نشده است. آیا این را قبول دارید؟

بله. بخشی از این فراگیر نشدن به همین امر برمی‌گردد. گرچه قلم یک عنوان مقدس است؛ طراحی این نام اگر جنبه ملموس‌تری پیدا می‌کرد و آن هم‌پوشانی‌اش با بقیه ایام در تقویم مثل روز شعرو ادب فارسی یا روز هنر انقلاب اسلامی، شاید برگزاری آن و پیوست رسانه‌ای مدنظر شما بین مردم راحت‌تر بود.

اما اگر بخواهیم ریشه‌ای‌تر نگاه کنیم که چرا این روز در جامعه هنوز نتواسته بسامد صدای خود را با وضوح و شفافیت بیشتری داشته باشد مظلومیت فرهنگ در جامعه است. انقلاب اسلامی ما با آن که زیرساخت آن فرهنگی است و امام راحل که بنیان‌گذار انقلاب بودند اعتقاد داشتند زیربنا در کشور فرهنگ است، هنوز با جایگاه واقعی مقوله فرهنگ و شانیت و سزاواری که باید اهل قلم در جامعه داشته باشند فاصله داریم. معتقدم هنوز در اذهان جامعه مقوله فرهنگ؛ ادبیات و هنر مظلوم است.

امروز چهاردهم تیرماه به مناسبت روز قلم؛ شاهد اختتامیه هجدهمین دوره جشنواره قلم زرین هستیم. از سوی دیگر سهم مهمی از فعالیت‌ها در راستای حمایت از نویسندگان، مترجمان و شاعران توسط انجمن قلم ایران صورت می‌گیرد. درباره این انجمن و اقدامات آن توضیح می‌فرمایید؟

انجمن قلم حاصل تجمیع تعدادی از نویسندگان متعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی است. کسانی که پایبندند به گفتمان انقلاب اسلامی، ارزش‌های آن و ادبیات متعهد اعتقاد دارند. این نویسندگان ابتدا حدود بیش از دو دهه قبل هسته مرکزی انجمن را شکل دادند و تصمیم گرفتند در راستای منویات مقام معطم رهبری مبنی بر هجمه و شبیخون فرهنگی که ایشان به مقابله و مواجهه صحیح و اصولی با آن تاکید داشتند؛ از آثار ارزشی و ارزشمند ادبی حمایت کنند.

به تدریج انجمن عضوگیری کرد و هسته اولیه خود را تشکیل داد و این هسته گسترده شد. هیئت مؤسس انجمن که بر عضوگیری انجمن نظارت دارد، شاخص‌هایی را طراحی کردند برای عضوگیری و طی بیش از دو دهه فعالیت‌های متنوعی داشته که جشنواره قلم زرین یکی از فعالیت‌های انجمن قلم است. این جشنواره توانسته اثر خود را در جهت‌دهی به مخاطبان و معرفی آثاری که هم شاخصه‌های ادبی و هنری برتری دارند و همگام و همسو با ارزش‌های انقلاب هستند داشته باشد.

انجمن برنامه‌های مختلف دیگری نیز داشته مثل آفرین روشنان که رویدادی مربوط به چهره‌های پیشکسوت هنر و ادبیات انقلاب اسلامی است. بسیاری بزرگان ادبیات انقلاب در همین رویداد با سرمایه انجمن تکریم و تجلیل شده‌اند که این سرمایه حاصل کمک برخی نهادهای انقلابی است.

بسیاری آثاری که شاید در بازار نشر بر حسب معادلات موجود و مناسبات عرضه و تقاضا امکان نشر نداشتند به همت انجمن قلم ایران عرضه شدند. جشنواره‌ای مانند فرصت برابر توسط انجمن قلم برگزار شده که در آن سعی کردیم از استعدادهای ادبی در استان‌ها و شهرستان‌های کشور حمایت کنیم. این حمایت‌ها برای شکوفایی، آموزش دیدن و مطرح شدن در فضای رسانه‌ای و فضای کانون‌های ادبی و فرهنگی بوده که توسط کارگاه‌های آموزشی مختلفی طی سال‌های متمادی برگزار شده است. اساتید شناخته شده‌ای چون محمدرضا سرشار، راضیه تجار و دیگران داستان‌نویسی، شعر، فنون و علوم ادبی را به آن استعدادها آموخته و ترویج داده‌اند.

غیر از این‌ها، انجمن محلی برای طرح دغدغه‌های صنفی نیز بوده است در حالی که یک تشکل صنفی نیست؛ اما به تنظیم رابطه نویسندگان و ناشران و تنظیم رابطه نویسندگان با نهادهای فرهنگی برای پوشش بیمه‌ای نویسندگان و نظایری از این دست کمک‌های زیادی کرده و گام‌هایی برداشته است. درحقیقت انجمن قلم ایران طی عمر بیش از 20 ساله خود یک نوع دیده‌بانی از فضای فرهنگی کشور داشته، جایی‌که لازم بوده رویکرد انتقادی به تهاجم‌ها، به نفوذها، به خللی که احساس شده در سپهر فرهنگی کشور ایجاد شده وارد شده و صدای اهل قلم بوده است.

منویات مقام معظم رهبری برای بازتاب صدای نویسندگان انقلاب

به ادبیات متعهد اشاره کردید و آنکه اعضای انجمن قلم به نظام، انقلاب و حوادث تاریخ معاصر تعهد فکری و ادبی دارند. اما طی همین دو دهه فعالیت انجمن قلم اصناف مختلفی در عرصه قلم داشته‌ایم که بنا به اقتضائات وارد شدند، اعتراض خود را در قالب بیانیه‌ای صادر کردند. با توجه به اشارات شما آیا این انجمن تواسته صدای نویسندگان انقلاب و ادبیات مقاومت باشد؟

بله همین طور بوده. اتفاقا انجمن قلم در مقطعی تأسیس شد که فضای فرهنگی کشور به شدت با انتقاد نویسندگان متعهد روبرو بود و این را در منویات و فرمایشات رهبر معظم انقلاب درباره مبحث شبیخون فرهنگی نیز بارها می‌شد شنید و حس کرد. اساسا تشکیل این انجمن واکنشی به آن فضا بود. گرچه خود انجمن یک ضرورت و اصالت بود؛ برخی آسیب‌های فضای فرهنگی و اعوجاجات به تشکیل انجمن سرعت بخشید.

آن هسته اولیه انجمن بعد از تشکیل در گام‌های نخست حتی دفتر و امکاناتی نداشت، در منازل همان نویسندگان دغدغه‌مند انقلاب جلساتی را برگزار می‌کرد و بیانیه‌هایی را حوالی سال 78 و 79 صادر کرد. فعالیت آن با همین رویکرد انتقادی شناخته شد. فکر می‌کنم این دیده‌بانی و تفسیر محیط فرهنگی و ادبی کاری است که بر عهده انجمن قلم بوده و در این راستا و برای انجام این رسالت از هیچ کوششی فروگذار نبوده است.

جوهر انجمن‌ها با نظام‌های صنفی متفاوت است

اشاره کردید اهالی قلم و جامعه نویسندگان کشور در شکل صنفی، انجمن منظمی ندارند. آیا دیدگاه انجمن قلم آن نیست که به سمت شکل‌گیری این انجمن صنفی حرکت کند و فضایی باشد برای حمایت از اهل قلمی که طبق فرمایش شما مظلوم هستند.

اساسا تعریف و جوهر انجمن‌ها با نظام‌های صنفی متفاوت است. نظام صنفی سازوکار حقوقی دارد. هنوز در جامعه ما درباره اینکه نویسندگی شغل هست یا نیست، اختلاف‌نظر وجود دارد. نکته دوم آنکه به لحاظ عینی و واقعی نیز ما به سمت شغل شدن نویسندگی حرکت نکرده‌ایم.

 همین امروز نیز کسانی هستند که از طریق نویسندگی امرار معاش می‌کنند این مغایر با صحبت شما نیست؟

تعداد بسیار کمی هستند که از راه نویسندگی امرار معاش می‌کنند و این تعداد روزبه‌روز کمتر هم می‌شود!! نویسندگی در کشور ما شغل به آن معنا نیست. شاید در برخی کشورهای دیگر نیز وضع به همین منوال باشد؛ اما این‌که کسی در مطبوعات می‌نویسد، اگر روزنامه‌نگار او را تلقی کنیم؛ آن صنفی جداست. یعنی صنف رسانه از صنف نویسندگی به معنای ادبی جداست.

تشکل صنفی یا نظام صنفی اگر بگوییم نیاز به قانون دارد، یکی از اضلاع شکل‌گیری آن دولت است. دولت باید به ایجاد سازوکاری برای ورود افراد به این صنف کمک کند و هنوز تا تحقق این مهم فاصله داریم. ضمن این‌که باز هم تاکید می‌کنم به لحاظ عینی در جامعه ما نویسندگی شغل نیست. وضعیت موجود این است. حال ممکن است بگوییم وضعیت مطلوب آنست به نقطه‌ای برسد که نویسنده با داستان‌نویسی بتواند امرار معاش کند. اول باید زمینه‌های ایجاد صنف فراهم شود و بعد این صنف ملزم شود گام‌ها و فعالیت‌های صنفی خود را به شکل پایه‌ای و اساسی بردارد.

انجمن فراگیری که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحت عنوان انجمن فراگیر اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه برای راه‌اندازی آن تلاش می‌کند و کارهای حقوقی و اجرایی آن نیز انجام شده می‌خواهد همه اصناف را زیر چتر فراگیری قرار دهد؛ آیا این حرکت به سمت تشکیل یک صنف واحد و شناخته شده با همان سازوکار حقوقی که اشاره کرده‌اید نیست؟

ملاک اول برای تعریف شغل آنست که منبع درآمد تام و تمام فرد پیشه‌ور بر آن شغل استوار باشد که در عرصه نویسندگی کمتر نویسنده‌ای می‌توان پیدا کرد تمام معیشت اقتصادی و خانوادگی خود را از طریق این حرفه در جامعه تامین کند. نکته دوم متوجه این که بازاری باید وجود داشته باشد تا نیازی به خدمات آن شغل وجود داشته باشد.

این‌ها وقتی کنار یکدیگر جمع شوند و تعداد شاغلان در آن حوزه افزایش پیدا کند ناخودآگاه یک صنف به وجود می‌آید. اما در عصر مدرن و با توجه به سازوکارهای جدید وقتی یک صنفی تشکیل شود و شاغلان شغلی تعدادشان از حدی فراتر رود فعالان آن ناخودآگاه به سمت ایجاد یک سازوکار صنفی حرکت می‌کنند.

دو ویژگی برجسته جشنواره قلم زرین

جشنواره قلم زرین در میان رویدادهای ادبی ما شناخته شده‌است. در آن روی سکه جشنواره در حوزه ادبیات کم نداریم. شاید بزرگ‌ترین و شناخته‌شده‌ترین آنها، جایزه ادبی جلال باشد. اما جشنواره قلم زرین با رویکرد و هدفی خاص راه‌اندازی شد. این رویداد در تحقق آن اهداف (تبیین ادبیات متعهد و معرفی نویسندگان شاخص ادبات انقلاب) تا چه حد موفق بوده؟

برگزاری جشنواره قلم زرین با رویکرد و نگاه انتقادی همراه است. گرایش غالب در انجمن قلم، گرایش ادبی است. ادبیات به‌عنوان هسته مرکزی فرهنگ و هنر مقوله بسیار جدی و مهمی است که برگزاری این جشنواره نیز ناظر به ارزیابی و سنجش آثار ادبی در یک‌سال است. جشنواره با داوری گره خورده و داوری از جنس و ماده نقد است. یعنی باید آثار توسط منتقدان ادبی براساس شاخص‌ها و ملاک‌هایی که وجود دارد خوانده شود. مثلا در حوزه شعر، خیال، فعل عاطفه، زبان و ویژگی‌های دیگری که شعر دارد یا در حوزه داستان شاخص‌ها و عناصر داستانی سنجش می شوند. با این تفاوت که جشنواره قلم زرین امتیازی را نیز برای رویکرد انقلابی و نگاه متعهدانه نویسنده قائل است.

درواقع برگزیدگان خود را از دایره آثاری انتخاب می‌کند که آورده‌ای برای گفتمان فرهنگی انقلاب داشته باشند. به‌هرحال این رویداد بعد از 18 سال به یک پایداری رسیده است. انتخاب این آثار و برگزاری چنین جشنواره‌هایی هم فضای رقابت میان نویسنده‌ها ایجاد می کند و هم به نوعی به برجسته‌سازی آثار برای مخاطبان می‌پردازد. شاید هم تا حدی به نوعی پیشنهادی به نویسندگان و مؤلفان باشد که این شاخص‌ها و این نوع نوآوری‌ها و ابتکارها از نظر انجمن ارزش تکریم دارد و می‌تواند برای آن‌ها مشوق تلقی شود.

حق نویسندگان انقلابی و نویسندگان متعهد ماست که جایزه‌ای در کشور و شاخصی برای کیفیت‌سنجی آثارشان داشته باشند. اما مسئله این است که آثار حد فاصل برگزاری این جشنواره تا سال آینده و برگزاری مجدد آن چه برنامه‌هایی توسط انجمن قلم برای پیگیری و حمایت از نویسندگان و آثار برتر از یک سو و تلاش برای ترجمه ادبیات متعهد و انقلابی ما به زبان‌های دیگر صورت می گیرد؟

وظیفه و شئون جشنواره‌ها دخالت در بازار کتاب، ترجمه یا توزیع آن و نظامات عرضه و تقاضا کتاب نیست؛ گرچه ممکن است در این حوزه اثر گذارند. جشنواره همان‌طور که گفتم یک نوع هم‌خانواده با نقد است. کار جشنواره نوعی ارزیابی و ارزشیابی از آثار ادبی و در قدم دوم این است که ارزیابی و نتایج آن قابل دفاع و مناسب برای اقناع جامعه باشند. یعنی مردم این انتخاب‌ها را بپذیرند که در بیانیه جشنواره منعکس می شوند و دلایل انتخاب نیز ذکر می شود.

وقتی این اتفاق افتاد یک نوع جهت‌دهی و خط دهی به مخاطب است که عده‌ای منتقد و داور نشستند و بنابراین دلایل به صورت شفاف این آثار را برتر دانستند. این دلایل هرچقدر بسط داده شود در فضای نقد برای مخاطب که آثاری را از این دست را انتخاب کند مشوق خواهد بود. نیاز امروز کشور در حوزه ادبیات، نقد است. زیرا نقد باعث می شود تماس آثاری که جوهره هنری و ارزش معرفتی با جامعه برقرار شود و آثاری که چنین ارزشی ندارند روی پیش‌خوان کتاب‌فروشی‌ها بمانند و خریده و خوانده نشوند. این درواقع همان ذائقه‌سازی است. وقتی طعم اثر اصیل و ارزشمند را به مخاطب بچشانیم دیگر سراغ آثار سطحی و عوام‌گرایانه نخواهد رفت.

کاهش سهم حوزه فرهنگ در رسانه‌ها

در پایان باید در سه حوزه نگاهی برای تکریم قلم داشته باشیم. یک در حوزه خود نویسندگی است. امروز نویسندگی آن نیست که کسی ذوقی داشته باشد و یک اثری بنویسد و بعد آن اثر خودبه‌خود مطرح شود. نیاز به پژوهش و پشتوانه فرهنگی دارد و نویسندگان ما در این حوزه؛ وظیفه و مسئولیت خطیری دارند.

نکته دوم رسانه که روزبه‌روز سهم حوزه فرهنگ از رسانه‌ها کمتر می‌شود. مدیران رسانه‌های ما باید مسئولیت و تعهد بیشتری درباره این مهم موضوع داشته باشند. تعداد نشریات و رسانه‌های تخصصی‌مان در حوزه ادبیات بسیار کم شده است و از صفحات ادبی‌مان در رسانه‌های عمومی نیز کاسته شده است.

نکته سوم در حوزه مدیریت فرهنگی است و آن اینکه مدیریت فرهنگی باید مدیریتی متعامل با اهل ادب، نویسندگان و اهل قلم باشد و بیشتر اهل قلم و فرهنگ را در سیاست‌گذاری این حوزه مشارکت دهد.

*س_برچسب‌ها_س*
نقد، مهمترین نیاز امروز ادبیات کشور است 2
نقد، مهمترین نیاز امروز ادبیات کشور است 3