چهارشنبه 7 آذر 1403

نگاهی به کتاب «ماهرخ»/ وقتی جنگ از بیرون و درون شعله می کشد

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
نگاهی به کتاب «ماهرخ»/ وقتی جنگ از بیرون و درون شعله می کشد

جنگ برکت و رحمت را از بین می‌برد اما در عوض این انسان‌ها هستند که در سرما و یخبندانی جنگ، با تولید مقاومت، دفاع و مبارزه، برکت و رحمت درونی‌شان را بین همدیگر تکثیر کنند.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب «ماهرخ» روایتی است واقعی از زندگی یک سال و نیمه سخت و طاقت‌فرسای «سیده ماهرخ حسینی» در حصار جبهه‌النصره و جیش الحر که برای زنده ماندن از کشتار و خرابی می‌جنگد و حتی خانواده شوهرش نیز بنا به لو دادن او به نیروهای مسلح را دارند. معصومه قیطاسی پژوهشگر و رمان نویس دفاع مقدس یادداشتی بر این کتاب نوشته است. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، در ادامه می‌آید:

کتابِ ماهرخ روایت زنی‌ست ایرانی که تصمیم بزرگی دارد؛ اما سرنوشت تقدیری دیگری می‌نویسد و این جبر روزگار، زندگی و خاطراتش را پر تنش می‌کند. فضاسازی، شخصیت‌پردازی و نشان دادن دقیق مکان و زمان پر از تصویر است برای مخاطب و این نشانگر همکاری دو طرفه مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌گیرنده است و صداقت راوی در بیانِ جزء به جزء احوالات بیرونی و درونی‌اش. جنگی شروع شده و دامن همه را می‌گیرد. بسیاری افراد مقابل هم می‌ایستند. ماهرخ در این بازه زمانی و درون محاصره نماینده ایران و ایرانی‌ست که شاهد پاکی و شجاعت و درایتش در لحظات حساس زندگی در کنار فرزندانش هستیم.

جنگ اثراتش معلوم است، تخریب و ویرانی. تک تک افراد حال و آینده را زنجیروار عین دومینو در برمی‌گیرد. سیده ماهرخ زنی است شجاع، بساز، متفکر و دوراندیش و مادری فداکار و از خود گذشته که به خوبی از پس به تصویر کشیدن یک زن مسلمان شیعه ایرانی برمی‌آید و مهر تأیید این نکته در صفحه 325 است.

با دیالوگی که بین او و درجه‌دار حاجز رد و بدل می‌شود که پی به این مهم و سرمایه‌اش در عشق امام علی علیه السلام می‌بریم. چند بار به حصار می‌رود و برمی‌گردد برای رساندن غذا به زنان و کودکان چند بار جان خود را به خطر می‌اندازد.

«اگر رفتی توی حصار و برنگشتی چه؟!»

«خوب عمرم به دنیا نبوده.»

«اگر داعش تو را دستگیر کرد و خواست معاوضه‌ات بکند چه.»

«بگو مرا بکشند ارزش معاوضه ندارم.»

«امیرالمؤمنین شبها برای بچه‌های یتیم غذا می‌برد اگر من نصفه شب بیایم تو اجازه می‌دهی بروم غذا بگذارم دم در خانه بچه یتیم‌هایی که در حصار هستند.»

و با این جمله درجه‌دار حاجز را خلع سلاح می‌کند. از این چند دیالوگ به سرمایه دار بودن و مسئولیت پذیری‌اش در خصوص دیگر افراد جامعه و حتی خانواده برادرهای محمد که از هیچ کدام‌شان هم دل خوشی ندارد، به شجاعت و جسارت زنانه‌اش احسنت می‌گوییم. تصویر جلد کتاب دو کلمه را در ذهن مخاطب تصویر می‌کند، سفر و جنگ. گوشواره‌ای فشنگی آویزان به گوشی زنانه، معنای ژرف موازی در ذهن مخاطب تولید و اثرش را گوشزد می‌کند. سفر که هم موازنه درونی دارد هم بیرونی و جنگ که باز هم موازنه بیرونی و درونی دارد. جنگ بیرونی درون افراد را نشانه می‌رود و عین همان سفر که درون راوی را درگیر سفری عمیق‌تر می‌کند. جنگ برکت و رحمت را از بین می‌برد اما در عوض این انسان‌ها هستند که در سرما و یخبندانی جنگ، با تولید مقاومت، دفاع و مبارزه، برکت و رحمت درونی‌شان را بین همدیگر تکثیر کنند.

وقتی جنگ از درون و بیرون ماهرخ منفجر می‌شود

سفرِبیرونی و درونی، جنگِ بیرونی و درونی؛ هر دو درون و بیرون راوی، موازی هم پیش می‌روند. تصمیم مهاجرت و تحصیل در رشته کارگردانی در آلمان را بازگو می‌کند. مادر از درون عین نارنجک ضامن کشیده منفجر می‌شود. آرامشش تا راوی را پای عقد در حسینیه مقابل محمد و شیخ سُنی ننشانده، سامان نمی‌یابد. اینجا انتخاب مادر بد از بدتر است که پای ماهرخ به زندگی پر فراز و نشیب محمد اهل فلسطین و ساکن سوریه باز می‌شود و جنگ از درون و بیرون ماهرخ شعله ور می‌شود. مخاطب با خواندن صفحات کتاب، شاهد تغییر و تحولات درونی راوی است. راوی قدم در میدان پرتنشی می‌گذارد. اثرات حصار در ناله بچه‌ها از گرسنگی، بیماری و ضعف رورو و دله و مجد و مصطفی. ایثار و فداکاری راوی به خاطر جگر گوشه‌هایش؛ همزاد پنداری عمیقی بین مخاطب و متن پیش می‌آورد. ماهرخ با تک به تک روزهایی که پشت سر می‌گذارد، شاهد زبانه کشیدن شعله‌های مقابله و مبارزه درونی و در نهایت ساخت روحانی درونش است.

گفت‌وگو با مریم قربان‌زاده درباره «حوض شربت»/ روایت درست از زن ایرانی گمشده تاریخ معاصر است

نکته‌ای که به نظرم در تولید متن خاطره مهم است، اول: صداقت راوی است و دوم: همکاری میانِ مصاحبه شونده و مصاحبه‌گر و سوم: تدوین و نگارش نویسنده و چهارم: داشتن یک ویراستیار است. متن باید از نثری روان و ساده برخوردار باشد و جملات و پارافها حاوی ریتم تند و کند تا مخاطب به درستی به درک و فهم و همزادپنداری متن برسد.

«ماهرخ» خاطرات سیده ماهرخ حسینی از درگیری‌های سوریه به قلم مهشید اسماعیلی در 352 صفحه و با قیمت 132 هزار تومان به همت نشر خط مقدم روانه بازار نشر شده است.