شنبه 3 آذر 1403

«هیات کاروانی» نخستین شکل هیأت پس از عاشورا

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
«هیات کاروانی» نخستین شکل هیأت پس از عاشورا

فروغی گفت: نخستین شکل هیأت پس از واقعه عاشورا «هیأت کاروانی» بود، نه هیأت‌های ثابت؛ چرا که سوگواران، همان اسرایی بودند که به ناچار باید حرکت می‌کردند.

امین فروغی پژوهشگر و استاد دانشگاه با تأکید بر ریشه‌دار بودن آئین‌های عزاداری و برشمردن شباهت‌هایی میان آن چه امروز در زمینه عزاداری وجود دارد و آن چه در گذشته برقرار بوده است، اظهار کرد: در سوگ پیامبر اکرم (ص)، شاعری به نام حسان بن ثابت، مرثیه سرایی کرده و در اشعار خود، مردم را به سیاه پوشی تشویق کرد. در سوگ امیرالمؤمنین علی (ع)، امام مجتبی (ع) سیاه پوشیدند و عمامه سیاه بر سر گذاشتند. در تاریخ آمده است که در سوگ امام حسین (ع) هیچ زن هاشمی و قریشی نبود مگر این که جامه سیاه به تن کرده بود. پس، باید سیاه پوشی و سیاه پوشاندن در عزاداری را جزء سنت‌های دیرینه تاریخی به حساب آورد.

او تصریح کرد: سنت دیگر، سرودن مرثیه بوده است که ما در فرهنگ‌های مختلف مشاهده می‌کنیم. به خصوص در فرهنگ عرب قبل از اسلام، جایگاه این مرثیه‌ها به قدری اهمیت داشته است که حتی یکی از اغراض شعری در عرب، «رثا» است. می‌دانیم که اغراض شعری یعنی موضوعات شعری از جمله مدح، رثا، فخر، وصف و پند و اندرز. رثا، یکی از این موضوعات بوده و هر شاعری، مرثیه‌هایی داشته است. به عنوان مثال در تاریخ پیش از اسلام، «خنساء» را داریم که شاعر سوگواره عرب بوده است که دیوانی از او در دست است.

این استاد دانشگاه گفت: سنت دیگر، خواندن مرثیه با لحن و ندای محزون است. یعنی تلفیق شعر با موسیقی آوازی و در برخی فرهنگ‌ها، با موسیقی‌سازی نیز شعر را تلفیق می‌کردند. به عنوان مثال، در قرن اول هجری در کتاب الاغانی ابوالفرج اصفهانی آمده است که حضرت سکینه (س) دختر امام حسین (ع)، بیت شعری را در واقعه عاشورا سرود: «یا ارض ویحک اکرمی امواتی / فلقد ظفرت بسادتی و حماتی».

ابوالفرج می‌گوید سکینه سلام الله علی‌ها این شعر را برای ابن‌سریج موسیقی‌دان بزرگ مدینه فرستاد تا آهنگ و لحن خوبی برای شعر بسراید و ابوالفرج می‌گوید این موسیقی بر سر زبان‌ها افتاد و باعث شهرت ابن‌سریج شد.

فروغی، سنت دیرینه دیگر را عزاداری کردن به صورت جمعی دانست و مطرح کرد: از دیگر سنت‌هایی که با عزاداری امروز نیز مشابهت دارد، عزاداری کردن به صورت جمعی است. یکی از زیباترین تصاویر نوحه سرایی‌ها در قرن اول هجری، سه بیت اول قصیده تائیه کبری از دعبل خزاعی است که آن را نزد امام رضا (ع) خواند: تَجاوَبنَ بِالاِرنانِ وَالزَفَراتِ

نَوائِحُ عُجمُ اللَفظِ وَالنَطِقاتِ

یُخَبِرنَ بِالأَنفاسِ عَن سِرِ أَنفُس

أَساری هَویً ماض وَآخَرَ آتِ

فَأَسعَدنَ أَو أَسعَفنَ حَتی تَقَوَضَت

صُفوفُ الدُجی بِالفَجرِ مُنهَزِماتِ

این نشان می‌دهد که نوحه‌گران که برخی از آن‌ها گنگ بودند و بعضی از آن‌ها گویا، با هم گفتگو آغاز کردند. با ناله‌های سوزان خودشان، با هم سوال و جواب کردند و... باید توجه داشت که این ابیات، چه تصویر زیبایی از هیأت‌های گذشته به دست می‌دهد.

نخستین پایه‌گذاران هیأت بازماندگان خاندان امام حسین (ع) بودند

او در ادامه بیان کرد: صرف نظر از این که بخواهیم معنی لغوی هیأت را واکاوی کنیم، محتوی و عمل انجام شده در هیأت همان است که در مجالس قدیم انجام می‌شده است. البته عنوان هیأت، عنوانی جدید و متأخر است که در سده‌های اخیر به مجالس عزاداری اهل‌بیت (ع) اطلاق شده است. در گذشته به این مجالس عزاداری، «مَأتم» می‌گفتند، به معنی محل ماتم و اندوه. می‌توان گفت نخستین کسانی که هیأت را پایه گذاشتند، بازماندگان از خاندان اباعبدالله الحسین (ع) بودند. از همان عصر روز عاشورا این کار آغاز شد. نخستین شکل هیأت پس از واقعه عاشورا، «هیأت کاروانی» بود، نه هیأت‌های ثابت؛ چرا که سوگواران، همان اسرایی بودند که به ناچار باید حرکت می‌کردند.

این پژوهشگر در ادامه به نمونه‌هایی تاریخی از عزاداری اشاره کرد و گفت: یکی از نخستین میراثی که تاریخ ضبط کرده، مرثیه حریر بن سهل بن حبیب شهرزوری است که نقل می‌کند سال 61 هجری از مکه بر می‌گشتم، گذرم به کوفه افتاد و دیدم مردم همه جشن و پایکوبی می‌کنند و عده‌ای هم سر در گریبان برده و اشک می‌ریزند. از پیرمردی که نزدیکم بود سوال کردم چه عیدی است که من خبر ندارم؟ پیرمرد با شک و تردید به من نگاه کرد، بعد گفتم پیرمرد نترس من غریب و مسافرم. مرا کنار کشید و گفت ما دیگر عیدی نداریم. به صورتی رمزی اشاره کرد که دو لشکر با هم رو به رو شد و سپاه عبیدالله بن زیاد پیروز شد و لشکر حسین بن علی (ع) شکست خورد؛ آن گاه پیرمرد شروع به مرثیه‌خوانی کرد. این گزارش‌های تاریخی حاکی از اولین جرقه‌های عزاداری بر سیدالشهدا (ع) است.

فروغی ادامه داد: میراث نخستین دیگر، میراثی است که حضرت زینب (س)، حضرت ام‌کلثوم (س) و امام سجاد (ع) در مجلس ابن زیاد و بازار کوفه خواندند. به عنوان مثال حضرت ام‌کلثوم (س) در بازار کوفه این چنین خواند:

«قَتَلتُم أَخی صَبراً فَوَیل لاِمِکُمُ/ سَتُجزَونَ ناراً حَرُها یَتَوَقَدُ/ سَفَکتُم دِماءً حَرَمَ اللهُ سَفکَها / وَحَرَمَهَا القُرآنُ ثُمَ مُحَمَدُ».

شما برادر مرا با شکنجه کشتید، پس وای بر مادرانتان، به زودی با آتشی که حرارتش شعله می‌کشد، کیفر خواهید دید. شما خون‌هایی را که خدا و قرآن و محمد (ص) محترم شمردند، بر زمین ریختید.

او یادآور شد: نوشته‌اند که وقتی حضرت این خطبه و اشعار را خواندند، ولوله‌ای در بازار افتاد که زنان موی خود را پریشان کردند و خاک بر سر ریختند و پنجه به صورت کشیدند و به صورت خود لطمه زدند و هیچ زن و مردی گریان‌تر از آن روز دیده نشده بود. همچنین هنگامی که حضرت زینب (س) سر امام حسین علیه السلام را دیدند، چنین سرودند:

یَا هِلَالاً لَمَا استتمَ کَمالاً / غَالَهُ خَسفُهُ فَأبدی غروباً

ما تُوَهَمتُ یا شقیق فُؤادی / کَانَ هذا مُقَدراً مَکتُوباً

یا أخی فاطِمُ الصغیرهِ کَلِم‌ها / فَقد کادَ قلبُهَا أن یذوباً‌ای هلال ماهی که هنوز کامل نشده دچار کسوف گردیدی و از نظر‌ها پنهان شدی،‌ای پاره قلب من، گمان نمی‌کردم سرنوشت ما چنین باشد.‌ای برادر! با فاطمه خردسالت سخن بگو که نزدیک است دلش از غصه و اندوه آب شود.

همچنین اشعاری نیز برای حضرت رباب ذکر شده است:

وَاحُسَینَا! فَلَا نَسِیتُ حُسَینَاَ/ اَقصَدَتهُ اُسِنَهُ الاَعدَاءِ/ غَادَروُهُ بِکَربَلَاء صَرِیعَاَ/ لَا سَقَی اللهُ جَانِبَی کَربَلَاءَ

هیچ گاه حسین (ع) را از یاد نخواهم برد، که نیزه‌های دشمنان، بدن او را چاک چاک کرده است.

در کربلا به نیرنگ، او را بر زمین زدند. خداوند، کران تا کران کربلا را سیراب نکند!

نقش حضرت سکینه (س) در ترویج عزاداری‌ها

این استاد دانشگاه ضمن اشاره به آغاز کار هیأت کاروانی در منازل مختلف مسیر و پس از کوفه، تصریح کرد: در تاریخ آمده است که در نخستین منزل که محل سکونت برخی از نصرانی‌ها بود، اصواتی از عزاداری شنیده می‌شد، اما صاحبان صدا دیده نمی‌شدند؛ لذا آن صدا‌ها به جنیان نسبت داده شد. در منزل دیگری به نام قادسیه، باز هیأت برگزار شده است و حضرت ام‌کلثوم (س) نوحه خوان این مجلس بوده و اشعار ایشان در تاریخ ثبت شده است. در منزل خزروان، باز هم عزاداری گروهی را شنیدند که دیده نمی‌شدند و در منابع گفته شده که این‌ها جنیان بودند و این اشعار را می‌خواندند که «بنات الجن تبکین بنات الهاشمیاتی، بنات المصطفی احمد تبکین شجیعاتی / دختران جن گریه می‌کنند، دختران هاشمیاتی، دختران مصطفی احمد گریه می‌کنند، شجاعت من».

فروغی اظهار کرد: بایستی شرایط بسیار خاص و دشوار این هیأت را در نظر گرفت؛ این عزاداری‌ها در شرایط گرسنگی و تشنگی و اذیت و آزار سربازان و بی‌خوابی و... انجام شده است. حضرت زینب (س) در منزل نصیبین مرثیه سرایی کردند. امام سجاد (ع) نیز در منزل سیبور و بعلبک مرثیه خواندند. در شام هم عزاداری‌هایی انجام شده است. این هیأت کاروانی تا رسیدن به مدینه، به کار خود ادامه داده است. در مدینه نیز، مجالسی برپا شد. یکی از آن‌ها مراسمی بود که حضرت ام‌البنین (س) در بقیع برگزار می‌کرده است و همچنین حضرت سکینه (س) دختر امام حسین (ع) نیز در ترویج عزاداری‌ها نقش زیادی داشتند.

داستان پیرمردی که برای امام حسین (ع) شعر سرود و صله گرفت

وی ضمن ارائه نمونه‌هایی از برگزاری هیأت و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام در عصر ائمه اطهار (ع) ابراز کرد: امامان شیعه (ع) شاعران و مداحان را تشویق کرده و به آن‌ها صله می‌دادند. روایتی داریم که منصور دوانیقی از امام کاظم (ع) خواست که آن حضرت در مراسم حکومتی نوروز حاضر شده و هدایایی که برای خلیفه می‌آید را تحویل گیرند. آن حضرت در پی اصرار و پافشاری منصور، این مسئله را پذیرفتند. پس از آن که هدایای ارزشمند و گران‌بهایی برای خلیفه آمد، پیرمردی جلو آمده و به امام کاظم (ع) عرضه داشت: من مردی فقیر و مستمندم و چیزی برای هدیه آوردن نداشتم، در عوض سه بیت شعر برای جد شهید شما، حضرت امام حسین (ع) گفته‌ام. پس از آن که امام کاظم (ع) آن ابیات را شنیدند، رو به خادم منصور کرده و فرمودند: فوراً نزد منصور برو و بپرس این اموال را چه باید کرد؟ خادم رفت و برگشت و گفت: منصور می‌گوید همه را به شما بخشیدم. هر چه خواهی بکن. امام هفتم (ع) نیز به آن پیرمرد فرمودند: همه این اموال را به عنوان صله شعرت به تو بخشیدم!.

این پژوهشگر در ادامه، پس از برشمردن نکاتی درباره نحوه برپایی عزاداری در دوران‌های بعد گفت: یاقوت حموی در کتاب خود، معجم الادبا، داستانی بسیار زیبا درباره هیأتی در قرن چهارم هجری آورده است. شخصی به نام خالع می‌گوید در سال 346 هجری به همراه پدرم در بغداد در مسجد کبوزی‌ها، در یک جلسه مرثیه‌خوانی شرکت داشتیم. جمعیت بالایی آمده بود و دیدم که یک باره پیرمردی ژنده‌پوش وارد مجلس شد و گفت احمد مزوق روضه‌خوان را به من نشان دهید. آن گاه جلو رفته، سلام کرد و گفت: من بانویمان حضرت فاطمه زهرا (س) را در خواب دیدم؛ به من فرمودند به بغداد آمده و درخواست کنم که امروز با شعر ناشیء صغیر (از شعرای قرن چهارم) برای فرزندم حسین (ع) نوحه‌گری کنید. در این لحظه بود که مجلس منقلب شد.

آل‌بویه برای اولین بار مراسم دهه اول ماه محرم را برگزار کرد

فروغی درباره بروز جلوه‌های عزاداری در دوران آل بویه گفت: این‌ها از گزارش‌های تاریخی عجیبی است که ما در قرن چهارم از هیأت‌هایی داریم. تا نیمه دوم قرن چهارم، آل بویه با رویکرد شیعی روی کار آمد و به دستور معزالدوله در سال 352 هجری، برای نخستین بار در دهه اول محرم عزاداری‌های حسینی به صورت آشکار و همگانی در بغداد برپا شد. بستن مغازه‌ها و تعطیل کردن بازارها، سیاه‌پوش کردن بازار‌ها و دسته عزادرای تشکیل دادن از جمله گزارش‌های تاریخی مربوط به دوره آل بویه است که به دست ما رسیده است.

ممنوعیت عزاداری در دوره سلجوقیان

وی به اقداماتی که مخالفان اهل‌بیت (ع) در قبال آئین‌های شیعی انجام دادند نیز اشاره کرد و ادامه داد: در این اثناء، آغاز مخالفت‌های دشمنان اهل‌بیت (ع) با این آئین‌ها را داریم. بنا بر نقل الکامل فی التاریخ ابن اثیر، مخالفان در مقابل عید غدیر (18 ذی الحجه)، روز 26 ذی الحجه یعنی روزی که ابوبکر با پیامبر اکرم (ص) از مکه خارج شدند و به غار رفتند را عید غار بیان کردند! همچنین در مقابل روز عاشورا (10 محرم)، روز 18 محرم را علم کردند که روز قتل مصعب بن زبیر بود. بنابراین، از همین ایام که هیأت‌های شیعی در حال رشد و نمو و رسمی شدن هستند، دشمنی‌ها نیز شدت گرفت و نقطه اوج آن، فتنه محل کرخ در بغداد است که محل سکونت شیعیان بود. در سال 361 آتش سوزی بزرگی به تلافی کشته شدن یکی از اهل تسنن به راه انداختند که به دستور ابوالفضل شیرازی که مخالف شیعیان بود، 17000 نفر در آتش سوختند و 300 دکان تخریب شد. این مخالفت‌ها با شیعه و آئین‌های مذهبی او ادامه داشت تا این که در دوره سلجوقیان، ممنوعیت عزاداری را شاهد هستیم.

قرار است اولین همایش علمی هیأت و آیین‌های مذهبی 25 و 26 بهمن‌ماه به همت مرکز احیای امر دانشگاه امام صادق (ع) و اندیشکده هیأت سازمان هیأت و تشکل‌های دینی در تهران برگزار شود.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت