واکاوی علل پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی
تحلیل گر مسائل سیاسی با اشاره به حرکتهای مردمی در اعتراض به نظام سلطنتی در دوران پهلوی علل پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه را تشریح کرد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ یدالله مرادی، تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتگو با صبح زاگرس در تبیین خدمات انقلاب اسلامی گفت: در خصوص علل پیروزی انقلاب اسلامی گفت: وقوع انقلاب اسلامی در ایران به عنوان آخرین انقلاب به تمام معنا و مفهوم و ابعاد، قرن بیستم بوده که یک تحول شگرف در سطح منطقه و جهان در ساختار سیاسی، فرهنگی، اقتصاد و نظامی پدید آورد.
وی افزود: بنابراین علی رغم 43 سال از وقوع آن هنوز صاحب نظران در بررسی و شناخت علل و چگونگی وقوع آن به سر می برند، لذا پاسخ به این سوال که چرا انقلاب در ایران به عنوان جزیره ثبات به تعبیر "جیمی کارتر" رئیس جمهور وقت آمریکا شکل گرفت؟ و تازه در قرنی که همه انقلابات و حرکت های ضد استعماری عنوان سوسیالیستی و یا لیبرالیستی را جدای از دین و خدا، یدک می کشیدند، چطور انقلابی با عنوان اسلامی شکل گرفت و معادله قدرت را بین دو بلوک شرق و غرب به هم ریخت و هردو را به چالش کشید؟.
مرادی ادامه داد: هرچند این سوالات و ده ها سوال دیگر هنوز بی پاسخ مانده اند؟ اینکه در دانشگاه های معتبر جهانی مثل کمبریج، سوربن، هاروارد، برکلی و... کرسی اسلام شناسی و شیعه شناسی بر پا داشته اند و مطالعات پیرامون تاریخ و هویت ایران و ایرانی را مطرح نمایند و مطالعاتی و پژوهشی مستقر نموده اند تا بتوانند به عمق این واقعه بزرگ نیمه دوم قرن بیستم (1979 م) شاید دست یابند.
تحلیل گر مسائل سیاسی تصریح کرد: با این وجود نیز در یک جمع بندی نهائی 5 نظریه مهم در خصوص علل مهم در شکل گیری این تحول عظیم طرح شده که می توان به «علل و عوامل اقتصادی، ارزان شدن نفت سال 56، پایان جنگ اعراب و اسرائیل، کوچ نشینی و مهاجرت گسترده روستائیان به شهر، دوم دیدگاه مدرنیزاسیون که به تحولات صنعتی و پیشرفت و توسعه فرهنگی و دانشگاه ها، مدارس، آزادی زنان، انتخابات و برخورداری از امکانات رفاهی زندگی شهر نشینی در مقابل سنت گرایی طبقات مذهبی توسط حکومت پهلوی ایجاد شده بود، اشاره کرد.
وی ادامه داد: در ادامه هم می توان به موضوع دیگر چون طرح فضای بازسیاسی ناشی از روی کار آمدن حزب دموکرات در آمریکا و ایجاد فشار بر حکومت های وابسته برای کاهش زندانیان سیاسی و آزادی های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی؛ نکته چهارم نیز دیدگاه تئوری توطئه و بیان ادعاهایی مبنی بر اینکه حکومت محمدرضا در حال تبدیل به یک قدرت منطقه ای بود و منافع ابر قدرت ها را به خطر می انداخت، یا اینکه انگلستان درصدد انتقام از محمد رضا شاه برای طرح ملی شدن نفت و استقرار آمریکا به جای انگلستان بود و بیماری محمد رضا شاه و ناتوانی در اداره کشور و عدم اختیار به دیگران و... اشاره کرد.
مرادی اظهارکرد: اما نظریه پنجم بر این اصل است که ارائه نظریه جامعه مذهبی مبنی بر اینکه این انقلاب خواست خدا بود و مشیت و اراده الهی و امام زمانی بر آن تعلق گرفت و باید اینطور می شد. بنابراین حول هر کدام از این نظریات جای نقد و بررسی و تحلیل دارند و اذعان آنها کتب متعدد نوشته اند و صدها پژوهش اما هنوز این سوالات جای طرح شدن آن هم بعد از نزدیک به نیم قرن از پیروزی آن دارد.
وی گفت: اینکه اسلام و شیعه و قرآن و مسجد نقش تعیین کننده، محوری، زیر ساختی و اصلی را داشته شک نباید کرد اما آیا همه معتقدان به اسلام و قرآن و شیعه هم همین همراهی و همگامی و هماهنگی را با چهره بی بدیل روحانیت (امام خمینی (ره)) داشته و دارند؟، و از طرفی اینکه همه جریانات ضد پهلوی در دهه 50 یا سرکوب شدند یا مرغوب و یا در انزوا بودند و فرار از کشور و جمعی هم در زندان بوده و جریانات مذهبی به رهبری "سید روح الله خمینی" با درک درست از این خلاء جهت گیری مطالبات مردمی را به سوی استقرار نظامی اسلامی و دینی هم با تدبیر و صلابت جهت داد جای تردید وجود ندارد.
مرادی گفت: اما اینکه خمیر مایه تفکرات مردم و حرکت های بی محابای آنها در اعتراض به نظام سلطنت و تمرکز بر رهبریت آن عالم روحانی توانست دو نظام سوسیالیستی شوروی (شرق) و لیبرالیستی امریکا (غرب) را دچار بهت و عدم تصمیم گیری در حمایت از تداوم حکومت پهلوی نمود و رسماً در کنفرانس گوادلوپ (1978 م) این عدم حمایت را اعلام داشتند و در برابر خواست مردم ایران سر تسلیم فرود آوردند هنوز ابعاد و چرائی آن اعلام نظر مکشوف نگردیده و اینجاست که باید فرضیه های جدید و سوالات اصلی و فرعی دیگری را برای یک پژوهش جامع پیرامون علل پیروزی سریع و دقیق انقلاب اسلامی به اهل فکر و نظر ارائه داد.
وی ادامه داد: کشور ایران، هویت ایران و جغرافیای کنونی ایران نه پذیرای ظلم و استبداد در طول تاریخ بوده و نه وابستگی تحت الحمایه بودن را بر می تابد، از چندگانگی سیستم حکومت پهلوی که می خواست هم شاه و سلطنت را به عنوان موهبت الهی در تاریخ کهن قبل از اسلام بازیابی نماید و هم ژست و ادای روشنفکرانه در برابر مظاهر نظام های دموکراسی را تبلیغ می کرد و هم در نقش حامی دین کمربسته امام رضا (ع) خود را میدانست و توجه به روحانیت آرام و بی آزار ایفای عمل می نمود.
تحلیلگر مسائل سیاسی در پایان افزود: خاندان پهلوی در اصل جامعه ایران را بر سر سه راهی (مدرنیسم، پان ایرانیست، اسلام خواهی) سرگردان و بی هویت نمود و هنر امام خمینی (ره) در گره زدن این سه محور در قالب احیای هجرت فکری، فرهنگی جامعه به خوبی برآمد و این تحول عظیم را شکل داد و چون ریشه در باورمندی جامعه و هویت ایرانی داشت هم مستحکم شد وهم استمرار یافت و هم هنوز دشمنانش نتوانسته اند بدیلی برای آن تعیین و معرفی نمایند.
انتهای پیام /