واکاوی یک فروپاشی بزرگ در فوتبال تبریز / سقوط تراکتور با راننده ناشی!
باشگاه فوتبال تراکتور پس از طی 3 سال حاشیه و جنجال، با تصمیم مالک متمولاش به هیأت فوتبال استان واگذار شد؛ ماجرایی که حاکی از مسائلی گسترده است.
به گزارش خبرنگار ورزشی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ این روزها که مسئله واگذاری باشگاههای دولتی به بخش خصوصی به یکی از مهمترین دغدغههای متولیان ورزش و اقتصاد کشور تبدیل شده، یک بحران بزرگ در قطب فوتبال شمالغرب کشور از همین خصوصیسازی الکن و معیوب رقم خورد تا تردیدهای زیادی وارد جریان انتقال قدرت سرخابیهای تهرانی شود.
شاید اگر از هواداران تیم فوتبال تراکتور در روزهای ابتدایی مالکیت محمدرضا زنوزیمطلق درباره آینده این باشگاه سرخپوش سؤال میشد، تمام پرشورهای تبریزی متفقالقول به موفقیت سرخها و تبدیل شدن به قطب مهم فوتبال ایران با تشکیل یک مجموعه کهکشانی اذعان میداشتند اما ماحصل دوران زمامداری بیشتر از 3 ساله مدیر تبریزی، تبدیل شدن تراکتور مردمی به استیلآذین 2 بود. در تحلیل تراکتوریها از واگذاری باشگاه تراکتور از سپاه پاسداران استان به شخص حقیقی و بخش خصوصی، شاید افقهای ورزشی روشنی احساس میشد اما یک نقطه مهم از چشم هواداران و فوتبالدوستان تبریزی دور ماند و آن، چیزی جز انتفاع شخص محمدرضا زنوزیمطلق از برند معتبر و مردمی تراکتور جهت بهرهبرداری از مقاصد اقتصادی شخصی نبود. شاید چنین رخدادهایی کمتر از تعداد انگشتان یک دست در سطح اول فوتبال کشورمان تاکنون رقم خورده اما بیسابقه نیست. بودهاند مدیرانی که به سودای شهرت و معروفیت، سپس انتفاع از رانتهای دولتی وارد گود شدهاند و پس از ارضای شهوت دیدهشدن و البته بهرهمندی مکفی از ارتباطات و اتصالات، باشگاهی ورشکسته را بدون هیچ مبالاتی به امان خدا رها کنند. فوتبال همیشه بخش جداییناپذیری از توجه مردم عامه و پیدایش شهرت بوده و این گرداب زیرک، مدیران و البته باشگاههای بزرگ بسیاری را در خود بلعیده. محمدرضا زنوزیمطلق اما اتفاقاتی را در پیکره فوتبال ایران رقم زد که بیتردید ناماش را منفک از سایر ناکامان جلوه خواهد داد؛ تغییر ساعتی مسئولان اجرایی، حقوقی، اداری و مالی باشگاه به تصمیم شخصی و سندرم تغییر بیقرار سرمربی از هفتهای به هفتهای دیگر، قطعا نام او را در زمره عجیبترین مدیران تاریخ فوتبال ایران قرار خواهد داد؛ مدیری که با همین رویه خود را در قامت ریاست فدراسیون فوتبال نیز میدید! از رفتارهای ضدونقیض و دوگانه مالک متمول و البته پیشین باشگاه پرهوادار تبریزی میتوان سیاههای به طول ورزشگاه یادگار تبریز ترتیب داد؛ فردی که علاوه بر نگرش فردگرایانه محض و توتالیترمآبانه، به محض ناکامی بر طبل تفرقه بین باشگاههای تهرانی و شهرستانی میکوبید و البته بارها و بارها هم در ارائه رقم ارزی یا ریالی بازیکنان پروژههای کهکشانیاش نسبت به فدراسیون فوتبال، اهتمام به دروغنویسی داشت. محمدرضا زنوزیمطلق بهعنوان یک مدیر اقتصادی و صاحب ابرهولدینگهای تجاری، بیگدار به آب خروشان فوتبال ایران زد و از این امر غافل بود که چنین طغیانی هر آن میتواند او را در خود به کام مرگ بکشاند؛ موضوعی که تنها برای زنوزیمطلق رخ نداد و متأسفانه یکی از پرهوادارترین تیمهای غیرتهرانی فوتبال حرفهای ایران نیز به منجلاب نابودی و عدم پرتاب شد. با تمام این اوصاف اما محمدرضا زنوزیمطلق پس از هزینهتراشیهای بیآورده و شکستهای پیدرپی در پروژههای بلندپروازانه، بالاخره به تنگ آمد تا باشگاه تراکتور را پس از 3 سال و 3 ماه و مانند دیگر باشگاه تبریزی یعنی ماشینسازی، به دشمن اصلی خود یعنی هیأت فوتبال استان آذربایجان شرقی واگذار کند که خود مهر تأییدی بر پایان حیات مدیریتی - ورزشی این مالک پرحاشیه در فوتبال ایران خواهد بود. حالا تراکتوریهای پرشور و البته مالک جدید این باشگاه با ویرانهای از ناکامی و گردابی از نومیدی روبهروست. تیمی که چند روز دیگر بایستی به مصاف تیم متمول النصر عربستان سعودی در چارچوب رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا 2021 برود، چنان در باتلاق بیثباتی و خفهگی در پنجرههای بسته نقلوانتقالاتی گیر افتاده که احتمال انصراف نماینده فوتبال ایران از این رقابتها اصلا کم نیست؛ موضوعی که شایعه آن در دوران مالکیت محمدرضا زنوزیمطلق پدید آمد. مدیران باشگاه تراکتور احتمالا از آنجا که میدانستند امکان بازگشایی پنجره ترانسفرینگ سرخپوشان تبریزی میسر نخواهد بود، فرار روبهجلو را ترجیح دادند تا پیش از فروپاشی رسمی باشگاه تراکتور، جان خود را از مخمصه نجات دهند. بدین ترتیب یکی از نزدیکترین پروژهها به خصوصیسازی باشگاههای فوتبالی با شکستی تحقیرآمیز در تبریز مواجه شد تا نشان دهد که با مدیران هزینه و بدون درآمد مشخص از منابع حقپخش تلویزیونی و تبلیغات محیطی و البته با دخالت تحریمهایی که مانع از درآمدزایی بینالمللی شده، خصوصیسازی در ایران چیزی شبیه به یک رؤیاست. انتهای پیام /