ورود 70 درصد فاضلاب تصفیهنشده به دریای خزر!
منابع زیستی بزرگترین دریاچه جهان، در ورطه نابودی است.
روزنامه ایران نوشت: «دریای خزر به عنوان بزرگترین دریاچه جهان که مرز ساحلی پنج کشور را شامل میشود، از اهمیت زیستمحیطی بسیار بالایی برخوردار است. در حقیقت طبیعت بسته خزر آن را به منزلگاه جانوران و گیاهان منحصربهفرد تبدیل کرده اما از دیگر سو، آن را در مقابل آلودگیهای کشاورزی، صنعتی و نفتی آسیبپذیرتر کرده و اکوسیستم آن را با مخاطرات جدی مواجه کرده است.
یکی از مخاطرات جدی که هماکنون سلامت اکوسیستم دریای خزر را تهدید میکند، ورود 70 درصد فاضلاب تصفیهنشده به آن است. سرپرست دفتر بررسی و مقابله با آلودگیهای دریایی سازمان حفاظت محیط زیست با اعلام این خبر میگوید: دریای خزر به دلیل بستهبودن این محیط آبی و عدم ارتباط و تبادل آب با آبهای باز اقیانوسی، توان پالایش کمتری نسبت به دریاهای نیمهبسته مانند خلیج فارس و دریاهای باز مانند دریای عمان دارد. به همین دلیل انباشت آلایندهها در این محیط شدیدتر بوده و محیط زیست این دریاچه منحصربهفرد را بهشدت آسیبپذیر کرده است. با این وجود، دریای خزر یکی از منحصربهفردترین اکوسیستمهای آبی و دریایی جهان و ارزشمندترین منابع زیستی محسوب میشود.
فاضلاب انسانی وارد خزر میشود!
«امید صدیقی سوادکوهی» میافزاید: اما متأسفانه طی چند دهه گذشته بویژه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از بین رفتن مقررات و ضوابط در کشورهای تازه استقلال یافته، بینظمی و تخلفات گسترده از جمله صید بیرویه و غیر مجاز و قاچاق بویژه ماهیان خاویاری شدت یافته و توسعه غیر اصولی از جمله گسترش شهرهای ساحلی و ایجاد صنایع آلاینده شدت گرفت. بهتدریج با افزایش آلودگیها و بهرهبرداری افسارگسیخته و بیرویه منابع زیستی، وضعیت محیط زیست دریای خزر وخیمتر شده و منجر به کاهش ذخایر آبزی و کاهش کیفیت آب گردید.
مدیر اسبق اداره کل دفتر زیستبومهای دریایی به مهر میگوید: آلودگیهای با منشأ خشکی شامل فاضلابهای انسانی و عمدتاً تصفیه نشده، زهآبهای کشاورزی به طور گسترده و تا حدی پسابهای صنعتی همچنان و مداوم به دریای خزر تخلیه میشود. این در حالی است که فعالیتهای استخراج نفت در دریا بویژه در سایر کشورهای حاشیه خزر گسترش یافته و همچنین صید و برداشت بیرویه و غیر مجاز موجب کاهش شدید ذخایر آبزی گردیده، به گونهای که هر پنج گونه ماهیان خاویاری و حتی فک خزری در آستانه انقراض قرار گرفته است. همچنین رودخانههای منتهی به خزر همچنان از طریق پسابهای صنعتی و فاضلابهای انسانی و کارگاههای شن و ماسه آلوده شده و با احداث سدهای متعدد، تردد و مهاجرت ماهیان مسدود شده و تولید مثل ماهیان دریای خزر نیز بشدت محدود شده است. علت این وضعیت نیز عدم احداث یا تکمیل شبکه جمعآوری و تأسیسات تصفیه فاضلاب روستاها و شهرهای ساحلی دریای خزر است که مسئولیت آن با وزارت نیرو میباشد. اما با وجود پیگیریهای سازمان حفاظت محیط زیست، نتیجه مناسبی حاصل نشده و روند عملیات طرحهای مذکور بسیار کند میباشد.
طبق اعلام وزارت نیرو، علت اصلی عدم پیشرفت این طرح کمبود شدید اعتبارات و منابع مالی است. به عنوان نمونه از 9 شهر ساحلی در استان گیلان، فقط سه شهر رشت، انزلی و لاهیجان از تصفیه خانه فاضلاب انسانی برخوردار است و در همین سه شهر مذکور نیز از تمام ظرفیت تصفیهخانه استفاده نمیشود. در استان مازندران نیز شرایط تقریباً مشابه گیلان است و تنها 6 شهر از 15 شهر ساحلی مازندران از سیستم تصفیه فاضلاب برخوردار است.
الزام احداث تصفیهخانه
البته در این خصوص معاونت محیط زیست دریایی سازمان با تلاش و پیگیریهای مداوم در سال 1387 برنامه الزام احداث یا تکمیل تصفیه خانه شهرهای با جمعیت بالای 50 هزار نفر را در هیأت دولت به تصویب رساند. ولی متأسفانه باوجود پیگیریهای مکرر این مصوبه هنوز به طور کامل اجرایی نشده و همچنان دلیل آن کمبود منابع مالی اعلام شده است. همچنین در یک اقدام دیگر استانداردهای کیفیت آبهای محیطی دریای خزر تدوین، تصویب و ابلاغ شد. در واقع با تصویب این دو استاندارد مهم، حدود مجاز تخلیه پسابها و شاخصهای استاندارد کیفیت آب دریای خزر مشخص و ابلاغ گردیده و همه دستگاهها موظف به رعایت ضوابط و استانداردهای ابلاغی شدند. اما آیا این استانداردها تاکنون رعایت شده است؟ استانداردهایی که اگر نادیده گرفته شده و بدون هیچ نظارت قانونی زیر پا گذاشته شود، باارزشترین منابع زیستی منحصر در یکی از منحصر به فردترین اکوسیستمهای آبی و دریایی جهان را در ورطه نابودی کامل قرار خواهد داد!»