شنبه 3 آذر 1403

پاکسازی جنسیتی در مناصب پایتخت

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
پاکسازی جنسیتی در مناصب پایتخت

افکار عمومی در سال‌های اخیر نسبت به حضور زنان در صندلی‌های شورای شهر، پارلمان تصمیم‌گیر شهری نیز حساس‌تر شده است. اصلاح‌طلبان شش‌زن را با خود در شورای‌شهر همراه کردند و اصولگرا‌ها در شورای پنجم، چهارزن.

«حوصله زن‌جماعت را ندارم و نمی‌خواهم با آن‌ها کار کنم.» به‌گفته یکی از اعضای شورای شهر تهران، این جملات یک شهردار منطقه در تهران است. شهرداری که سه‌نفر از معاونانش با جنسیت زن را با همین جمله برکنار کرده است: «حوصله کار با زنان را ندارم.»

به گزارش هم میهن، آنطور که ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران می‌گوید، از بین 22معاون برنامه‌ریزی شهرداری تهران چهار نفرشان زن بودند، اما سه‌نفرشان برکنار شدند و حالا فقط یک‌زن در سمت معاون برنامه‌ریزی باقی مانده است. این نخستین‌بار نیست که درباره حضور اندک زنان در سمت‌های بالای مدیریتی در شهرداری تهران صحبت می‌شود. از ابتدای نگارش برنامه سوم توسعه شهرداری، دغدغه حضور 30درصدی زنان در پست‌های مدیریتی وجود داشت، اما اراده‌ای برای به نتیجه رسیدن این دغدغه مشاهده نشد. برخی کارشناسان ردپای به نتیجه نرسیدن این دغدغه را در سطوح کلان مدیریتی در کشور جست‌وجو می‌کنند و معتقدند، با تبعیض ساختاری روبه‌رو هستیم. برخی دیگر، شهرداری تهران را متهم اصلی متوازن نبودن در تقسیم سطوح مدیریتی میان زنان و مردان می‌دانند.

اعداد و ارقامی از اشتغال زنان

براساس گزارش مرکز آمار ایران، جمعیت زنان در سن کار در کشور در بهار 1401، 31میلیون و 783هزار نفر بوده که از این نفرات فقط حدود سه‌میلیون و 681هزار نفر دارای شغل بودند. نرخ بیکاری زنان فارغ‌التحصیل آموزش عالی نیز به گواه داده‌های مرکز آمار در بهار امسال حدود 3/22 درصد بوده که نسبت به بهار سال قبلش حدود 1/0 درصد کاهش پیدا کرده است. این آمار‌ها نشان می‌دهند، جمعیت زنان بیکار فارغ‌التحصیل در دانشگاه‌ها حدود 494هزار نفر برآورد شده است. آماری که حتی نسبت به زمستان سال 1400 هم افزایش 20هزار نفری داشته است. جمعیت زنان تحصیل‌کرده بیکار، اما نسبت به مردان بیشتر است، نکته‌ای که تایید می‌کند وضعیت اشتغال زنان قابل‌قبول نیست. اما از میان زنانی که بخت یارشان بوده و موفق به پیدا کردن شغل می‌شوند، افراد کمتری می‌توانند به سطوح بالای مدیریتی دست پیدا کنند. اتفاقی که در شهرداری تهران هم مسبوق به سابقه است.

سقف 10 درصدی مدیریت زنان

بررسی‌ها از وضعیت اشتغال و مدیریت زنان در شهرداری تهران در سال‌های ابتدایی دهه 90 نشان می‌دهد که زنان مدیر کل دارای رتبه سازمانی 16، پنج‌نفر، زنان معاون مناطق و مدیر کل با رتبه سازمانی 15، فقط 40نفر و مدیران در رده 14 فقط 100نفر بوده است. سال 94، ناصر امانی که آن وقت‌ها معاون شهردار تهران بود، مدعی شد هفت‌نفر از 137شهردار ناحیه، زن هستند. شهردار وقت تهران، یعنی محمدباقر قالیباف آن‌زمان وعده واگذاری 10درصد از مدیریت‌های شهرداری به زنان را داده بود. وعده‌ای که البته مدیران بعدی شهرداری، سقف آن را افزایش دادند، اما رسیدن به همان سقف اولیه هم با چالش‌های بسیاری روبه‌رو بود.

مدیران زن در بلدیه تهران

در دوره مدیریت شهری علیرضا زاکانی، اما اوضاع اشتغال و مدیریت زنان در شهرداری قدری متفاوت‌تر است. 23 آبان‌ماه پارسال، نرگس معدنی‌پور با گلایه از انتصابات شهردار تهران گفت، نام زنان شاغل در شهرداری در انتصابات مشاهده نمی‌شود و براساس ماده 74 احکام برنامه پنج‌ساله توسعه شهرداری تهران، شهرداری مکلف شده برای افزایش میزان حضور و جایگاه زنان در مدیریت شهری، زمینه‌های حضور زنان را فراهم کند.

براساس ماده قانونی که معدنی‌پور به آن اشاره کرد، زنان باید 30درصد پست‌های مدیریتی را از آن خود کنند، اما به‌گفته این عضو شورا تا آن زمان از تعداد حدود 680پست، فقط در 47صندلی مدیر زن حضور داشت. او از شهرداری خواست تا در رسیدن به آمار 30درصدی تلاش کند. معدنی‌پور حدود دوهفته بعد از این تذکرش گفت، هنوز انتصاب زنان به آن شکلی که مدنظرش بوده، اتفاق نیفتاده است. حالا بعد از حدود یک‌سال از تذکر معدنی‌پور به شهردار تهران، این‌بار خبر برکناری سه‌مدیر زن در شهرداری آن هم به‌دلیل نظر شخصی یک‌شهردار به صحن‌علنی شورا رسیده است.

مریم اردبیلی، مشاور امورزنان شهرداری تهران، اما دی‌ماه سال قبل بدون اشاره به زنان شاغل در سطوح مدیریتی، پرسنل زن شهرداری تهران را جمعیتی حدود 11هزار نفره دانست. او گفت، از میان حدود 60هزار نیروی انسانی، بیش از 11هزار نفر آن‌ها زن هستند. بررسی‌ها در انتصابات شهردار تهران، اما نشان می‌دهد که زاکانی، فقط یک زن را به‌عنوان شهردار منطقه انتخاب کرده است؛ فاطمه تنهایی. سرپرست اداره کل محیط‌زیست شهرداری تهران هم یک‌زن است؛ حلیا حسینی شکرابی. او، اما معاون زن انتخاب نکرد.

سهم زنان از مدیریت شهری

بررسی‌ها از آمار زنان در سطوح بالای مدیریتی در شهرداری تهران در دوره‌ای که پیروز حناچی، شهردار بود نشان می‌دهد از حدود 163پست، 6-16 فقط شش‌صندلی از آن زنان بود؛ سمیه حاجوی، شهردار منطقه 7، مهناز استقامتی، شهردار منطقه 8، زهرا بهروز آذر، مدیرکل امور بانوان، شینا انصاری، مدیرکل محیط‌زیست شهرداری، زهرا احمدلو، مدیرکل حسابرسی و زینب نصیری، مدیرکل اداره سلامت شهرداری تهران. اما از بین 403پستی که برای سطح مدیریتی 5-15 وجود داشت نیز تنها جمعیت 51نفر آنان را زنان تشکیل می‌دادند.

از بین شهرداران تهران تنها یک‌نفر، یکی از معاونانش زن بودند؛ محمدعلی افشانی، لحظات آخر حضورش در بلدیه، سکینه اشرفی را به سمت معاون برنامه‌ریزی توسعه شهری و امور شورای شهرداری تهران منصوب کرد. افشانی البته هدف دیگری هم داشت. او شهریورماه سال 97 می‌خواست، شهرداری حداقل 22ناحیه را به زنان واگذار کند، زیرا به‌زعم او زنان در مدیریت شهری سالم‌تر و بهتر عمل می‌کردند. وعده‌ای که البته محقق نشد.

پایتخت، اما هیچ‌گاه شهردار زن نیز نداشته است. سال 96 الهه کولایی ازسوی اصلاح‌طلبان به‌عنوان گزینه برای تصدی پست شهرداری تهران انتخاب شد. سال 1400 هم معصومه آباد ازسوی طیف اصولگرا به‌عنوان گزینه احتمالی شهرداری به بلدیه آمد و برنامه‌ای هم ارائه داد. منتقدان، اما اقدامات اینگونه احزاب را ناکارآمد می‌دانند و معتقدند، نگاه به زنان صرفا نگاه زینت‌المجالسی است. وضعیت حضور زنان در سطح شهرداری کلان در شهر‌های دیگر، اما از تهران قدری بهتر است، آمار‌ها در سال گذشته نشان می‌داد ازبین 1424شهر برای شش‌شهر، شهردار زن انتخاب شده بود و این یعنی سهم حدود 42 درصدی.

سقف کوتاه مدیریت شهری برای زنان

اما چرا زن‌ها به سطوح بالای مدیریت شهری راه پیدا نمی‌کنند؟ نفیسه آزاد، جامعه‌شناس و پژوهشگر مدیریت شهری که خودش سابقه حضور در شهرداری تهران را هم داشته، علت را ساختاری و سیستماتیک می‌داند. او به روزنامه هم‌میهن توضیح می‌دهد: «اساسا در جامعه ما نرخ اشتغال رسمی خانم‌ها 13درصد است. این حتی از کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس هم کمتر است. این توزیع در تمام مشاغل رسمی دیده می‌شود. از این 13درصد وقتی به مشاغل رده‌بالا یعنی مشاغل مدیریتی یا مدیریت ارشد می‌رسیم، اعدادی که داریم حول‌وحوش هفت تا هفت‌ونیم درصد است که اتفاقا بخشی از آن متعلق به شورا‌های شهر و مجلس است. اما در رده مدیرکل، مدیرکل اجرایی حقیقتا من درصدی از حضور زنان در آمار عمومی منتشره پیدا نکردم، اما تخمین‌هایی هست حول‌وحوش دو یا سه درصد. این یعنی سهم زنان از تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی اجرایی زیر 10 درصد است.»

این جامعه‌شناس این آمار را از زاویه دیگری نیز تحلیل می‌کند: «بالای 50درصد ورودی‌های دانشگاه دختر هستند، همین آمار فارغ‌التحصیلان کارشناسی وقتی به سطح آموزش عالی و دکترا می‌رسد، به حدود 15 تا 20درصد کاهش پیدا می‌کند. وقتی آمار را اینگونه نگاه می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که ما در کشوری زندگی می‌کنیم که نیمی از جمعیت آن زنان هستند و ورود به دانشگاه هم 50-50 است، اما موضوعی وجود دارد که باعث حذف شدن زنان از مدیریت ارشد اجرایی از سطوح تحصیلات تکمیلی می‌شود، من می‌خواهم بگویم این مسئله سیستماتیک است.»

آزاد معتقد است، مدیریت شهری یکی از این قطعه‌های پازل است که در آنجا هم چنین حذفی رخ می‌دهد: «همین الان هم آمار‌ها نشان می‌دهد به نسبت تعداد کارمندان زن در مدیریت شهری، تعداد بسیار کمی به سطح مدیریت ارشد می‌رسند؛ در شهرداری این مدیریت ارشد یعنی از پست 5-15 به بالا. یعنی پست معاون و مدیرکل بسیار محدود است و وقتی این حرف‌ها زده می‌شود چند استدلال می‌آید که زن‌ها خودشان نمی‌خواهند، که به این صحبت نمی‌توان پاسخ عاقلانه‌ای داد. به‌نظر می‌رسد این استدلال مردانه ساخت است، از اینکه بگذریم استدلال دیگر این است که زنان تجربه کافی برای رسیدن به مدیریت ارشد ندارند که به این چند پاسخ می‌توان داد، اول اینکه زنان چطور می‌توانند این تجربه را پیدا کنند؟ وقتی اساسا از غربال یک‌مدیر سطح پایین، نمی‌توانند بالا بیایند؟ به‌نظر می‌رسد نظام مدیریتی اراده‌ای هم ندارد تا فرصت تجربه‌اندوزی را فراهم کند. از آن طرف، اما اتفاقی می‌افتد که زنی بدون اینکه سابقه لازم را داشته باشد در اثر ارتباطاتی برکشیده می‌شود و به پست بالایی می‌رسد، فردی که ممکن است سابقه اجرایی نداشته باشد و برای افراد مبهم است که چگونه فردی به چنین سمتی می‌رسد. در این شرایط مدافعان استدلال سوم که زنان نمی‌توانند، از چنین موقعیت‌هایی خیلی خوب استفاده کنند و می‌گویند، مدیر زن هم گذاشتند و نتوانست.»

این جامعه‌شناس استدلال دیگری هم از سوی مدیرانی که حاضر به استفاده از زنان در سطوح بالای مدیریتی نیستند را هم می‌گوید: «مسئله دیگری که مطرح می‌شود این است که می‌گویند، مدیریت ارشد با شرایط و خصلت‌های زنان سازگار نیست، من از نگاه جامعه‌شناسی به این موضوع نگاه می‌کنم، زیرا ما پیش‌فرض می‌گیریم که کل مسئولیت یک خانواده یعنی فرزندآوری و فرزندپروری به‌عهده زنان است و، چون باید همه کار‌ها را انجام دهد، بنابراین با شرایط‌اش سازگار نیست. پاسخ دوباره این است، اراده‌ای وجود ندارد که شرایط تغییر کند تا زنان بتوانند این موقعیت‌ها را تصاحب کنند. اکنون پرسش اینجاست که چطور می‌توان شرایط جامعه را به‌نفع اینکه زنان در اشتغال و در مدیریت ارشد سهم بیشتری داشته باشند، تغییر داد. ما می‌توانیم بار این مسئولیت را به‌طورکامل روی دوش زن نیندازیم، یعنی نگوییم یک‌زن به این دلیل که زن است هم باید خانه را مدیریت کند، هم باید درس بخواند و هم باید تجربه‌اندوزی داشته باشد کمااینکه ما کم مردانی که تجربه‌اندوزی کردند حین اشتغال نداریم، مردانی که در رده‌های ارشد مدیریت کارنامه خوبی نداشتند. اما گویا این‌ها بدیهی فرض می‌شود و به‌محض اینکه زنی در آن موقعیت قرار می‌گیرد، همه سراغ آن استدلال قبلی می‌روند. اگر اراده‌ای وجود داشته باشد، می‌تواند این پارامتر‌های اجتماعی را به‌نفع حضور منصفانه زنان فراهم کند.»

این جامعه‌شناس اینگونه نتیجه می‌گیرد که این موضوع درواقع یک حذف سیستماتیک است: «سیستماتیک به این معنا که براساس سلیقه نیست و براساس شایستگی فردی نیست. این سازوکار اجتماعی برای رسیدن به مدیریت ارشد اکنون به‌گونه‌ای است که زن از آن رد نمی‌شود و برای تغییر آن نیاز به مداخله دارد و تغییر آن ربطی به توسعه مهارت در زن‌ها و اینکه زن‌ها بخواهند ندارد.»

زنان در شهرداری نادیده گرفته می‌شوند 

زهرا بهروز آذر، مدیرکل پیشین امور زنان شهرداری تهران در گفتگو با هم‌میهن هم در پاسخ به این پرسش که چرا زنان در شهرداری به سطوح بالای مدیریتی نمی‌رسند، توضیحات دیگری دارد، او موضوع را متوجه ساختار و فرهنگ شهرداری می‌داند، از گذشته تا همین حالا: «در پست‌هایی مانند منابع‌انسانی به زنان اجازه ورود می‌دادند و در سطوح پایینی مثل مدیران ادارات، حضور زنان را داشتیم، اما از این سطح هیچ‌گاه بالاتر نمی‌آمدند. علت این موضوع چه بود؟ به‌نظرم بخش عمده آن به نگاه و فرهنگ سازمانی برمی‌گشت. شهرداری ذاتا سازمانی خدمات‌محور است و جنس خدمات آن، میدانی است؛ سازمان‌هایی مثل آتش‌نشانی، پسماند، سازمان بوستان‌ها این‌ها سازمان‌هایی بودند که به‌صورت سنتی جنس خدمات‌شان میدانی بود و عمده پرسنل و نگاه تشکیلاتی‌ای که در آن وجود داشت، مردانه بود و اصلا حضور زنان را برنمی‌تافتند. ما در سازمان فضای سبز، حتی خدمات شهری و حمل‌ونقل و ترافیک می‌گفتیم، زنان کارشناس یا مدیر سطح یک زن داریم و زنان می‌توانند به سطوح بالای مدیریتی بیایند، مردان، اما فکر می‌کردند این فعالیت‌ها مردانه است و زنان چگونه می‌خواهند در این سمت‌ها فعالیت کنند. چون فرهنگ سازمانی خیلی مردانه بود، به اشکال مختلف مانع حضور زنان می‌شد.» بهروز آذر می‌گوید، بخشی از این موضوع در انتخاب زنان و کمک به ارتقای حضور زنان خودش را نشان می‌داد: «شهرداران دوست نداشتند زنان معاون‌شان باشند، شهردار می‌گفت، من می‌خواهم پنج‌صبح جلسه بگذارم و یک‌خانم چگونه می‌خواهد پنج‌صبح در جلسه من حاضر باشد؟ درواقع، چون خودش را همدل با زنان می‌دانست، این صحبت را می‌کرد، چون فکر می‌کرد وظیفه اصلی زنان موضوع دیگری‌است؛ مادری کردن و حفظ نظام خانواده.»

این مدیر سابق شهرداری تهران می‌گوید، با همین نگاه به زنان اجازه شب‌کاری داده نمی‌شد: «اگر ساعت کاری چهار بود و افراد می‌توانستند تا ساعت هشت اضافه‌کاری کنند، ساعت هشت به‌بعد برای خانم‌ها اضافه‌کاری معنا نداشت، سیستم ثبت نمی‌کرد؛ چون اساسا شب‌کاری در شهرداری ممنوع است. من یادم می‌آید ما یک مدیر روابط‌عمومی خانم در یک منطقه داشتیم که پست‌اش مانند مدیر میانی است، اما باید همپای شهردار باشد، شهردار ساعت پنج‌صبح جلسه داشت، رئیس اداره روابط عمومی هم می‌آمد، اما نمی‌توانست اضافه‌کار بگیرد، چون قانون دیگری وجود داشت که هر ساعتی که مانند شب‌کاری بود، اضافه‌کار محسوب نمی‌شد، درواقع اصلا خانم ساعت ورود نمی‌خورد. می‌خواهم بگویم تفکر در شهرداری تهران، مردانه بود و فرهنگ سازمانی، یک فرهنگ مردانه بود. در شهرداری تهران مبنی بر اینکه فعالیت‌ها میدانی است، حضور زنان را برنمی‌تافت و آن را مخالف و در تضاد با سایر نقش‌های زنان در خانواده می‌دید و تصور می‌کرد نگاه حمایتی دارد.»

بهروز آذر می‌گوید، در بخش‌های ستادی که جنبه‌های برنامه‌ریزی دارد، زنان می‌توانند بیشتر حضور داشته باشند: «مانند معاونت‌های برنامه‌ریزی مناطق، معاونت منابع‌انسانی مناطق الان در دوره جدید تا همین حد هم پذیرفته نمی‌شود ترجیح‌شان این است که همان نگاه مردانه خودشان حفظ شود، بیشتر هم جنبه فرهنگی دارد.»

این مدیرکل سابق شهرداری تهران می‌گوید، تکلیف برنامه سوم توسعه و حضور 30درصدی زنان در دوره مدیریت شهری قبلی نیز محقق نشد و عددی حوالی هشت درصد از حضور زنان در سطوح بالای مدیریت شهری به‌دست آمد: «در دوره آقای حناچی ما دو شهردار زن در منطقه داشتیم، یک نفرشان {شهردار منطقه 8، مهناز استقامتی} دستگیر شد و جایگزین آن هم خانم انتخاب نشد و یک مرد به‌جای او آمد. درحالی‌که یک خانم و یک آقا دستگیر شده بودند، آقا را جایگزین آقا کردند و برای خانم هم جایگزین آقا گذاشتند؛ یعنی ضعف زنان را به زن بودن نسبت دادند، اما ضعف مردان را به مرد بودن نسبت ندادند. این موضوع هم درواقع یک باور ذهنی است. می‌توانم بگویم یک‌سری باور‌های ذهنی در بدنه شهرداری وجود دارد که مانع از حضور زنان می‌شود و سقف شیشه‌ای می‌شود.»

او به سازوکار HR و منابع انسانی اشاره می‌کند، سازوکاری که عموما منجر به ارتقای پرسنل می‌شود: «یعنی اگر در یک منطقه یک زن توانمندی ببیند، برای او برنامه‌ای بچیند تا از یک پست به پست دیگری ارتقا پیدا کند، اما در شهرداری تهران، اچ آر این‌کار را نمی‌کند، مدیریت منابع‌انسانی هیچ دخالتی در این قسمت انجام نمی‌دهد و فرآیند انتخاب مدیر و معاون در اختیار مدیر ارشد است و اگر مدیر ارشد نگاه عادلانه و توسعه‌محور داشته‌باشد، از زنان استفاده می‌کند.»

این بهانه‌ها در سال‌های اخیر فرصت حضور در سطوح بالای مدیریتی در شهرداری را از زنان گرفت؛ بهانه‌هایی که به‌نظر می‌رسد بزرگ‌تر می‌شوند.

افکار عمومی در سال‌های اخیر نسبت به حضور زنان در صندلی‌های شورای شهر، پارلمان تصمیم‌گیر شهری نیز حساس‌تر شده است. اصلاح‌طلبان شش‌زن را با خود در شورای‌شهر همراه کردند و اصولگرا‌ها در شورای پنجم، چهارزن.

از میان اخبار

رفتن به هر قیمتی

ناکام انتخابات مجلس به قتل رسید!