شنبه 3 آذر 1403

«پرچم در اهتزاز» روایت‌هایی آشنا از عزاداری مسجد ارک است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
«پرچم در اهتزاز» روایت‌هایی آشنا از عزاداری مسجد ارک است

کتاب پرچم در اهتزاز روایت‌هایی از عزاداری ده روز محرم بانوان در مسجد ارک تهران در دوران کرونا (سال 1399) است؛ روایتی که مخاطبان خاص دارد و به مجلس روضه‌ای برای اهلش تبدیل می‌شود.

کتاب پرچم در اهتزاز روایت‌هایی از عزاداری ده روز محرم بانوان در مسجد ارک تهران در دوران کرونا (سال 1399) است؛ روایتی که مخاطبان خاص دارد و به مجلس روضه‌ای برای اهلش تبدیل می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «پرچم در اهتزاز» روایت‌هایی از عزاداری ده روز محرم بانوان در مسجد ارک تهران در دوران کرونا (سال 1399) است. این کتاب مشتمل بر 13 روایت از عزاداری‌های مردم در شب اول محرم تا شب دهم، روز عاشورا و شام غریبان در مسجد ارک تهران است. برگزاری آئین عزاداری محرم با حفظ شیوه‌نامه‌ها و پروتکل‌های بهداشتی در سال 1399، دستمایه نگارش پرچم در اهتزاز شده است، چراکه چنین محرمی ارزش رویات شدن داشت. با این هدف و نگاه، مؤسسه هنری رسانه‌ای سلوک قصد کرد تا این برهه مهم تاریخی را روایت کند؛ روایتی هنرمندانه که مخاطبان خاص دارد و به مجلس روضه‌ای برای اهلش تبدیل می‌شود و چنین روایتی، این محرم خاص را در تاریخ ثبت می‌کرد.

سمیه جمالی منقد ادبی، فعال رسانه، کارشناس کتاب رادیو و تلویزیون و نویسنده کتاب «پرچم در اهتزاز»، درباره مساله اصلی این کتاب گفت: مساله من به عنوان نویسنده کتاب، ثبت این بخش تاریخ بود. می‌گویند «مشت نمونه خروار است» شاید با روایت یک هیأت اصلی بزرگ در تهران بشود تمام آنچه به طور کلی در هیأت‌های دیگر را هم اتفاق افتاده، دید. در روزگاری که کرونا بود و مخصوصاً در روزهای اول که وضعیت انتخاب بین مرگ و زندگی بود، اگر می‌رفتی هیأت یعنی مرگ را انتخاب کردی. الان حتی بعد از گذشت دو سال، به این موضوع می‌خندید ولی واقعاً روزهای اول همین‌طور بود؛ حضور در جمع یعنی احتمال بالای درگیری بیماری و مرگ. عده‌ای بین زندگی بدون هیأت و برگزاری شکوهمند عزاداری حسینی با احتمال مرگ، دومی را انتخاب کردند و من نیز امیدوارم این موضوع را توانسته باشم به تصویر بکشم تا همگان بدانند در قرن 14 در عصر سوسیالیست، لیبرالیسم و مادی گرایی هنوز کسانی پای عشق می‌ایستند؛ مردم عادی کوچه و بازار نه خواص.

وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه شما به عنوان راوی این کتاب، نسبت خود را با مساله اصلی کتاب چطور توضیح می‌دهید، گفت: رابطه من با این مساله هم همین است. مرگ برای خود آدم تلخ است ولی واقعاً اینکه حس کنید عزیزانتان را به مسلخ می‌برید، دهشتناک است. من یک خواهرزاده دارم (فاطمه) به جانم بند است در این کتاب هم نوشته‌ام، مدام کنار و همراه من بود. هر شب نگاهش می‌کردم (آن وقت سه ساله بود) دلم می‌لرزید و می‌گفتم نکند از دست برود؟ یا آن یکی (زینب) یا بچه‌های خودم، پدر و مادرم و... بعد می‌گفتم: همه چیز فدای آن ذره غباری که در هوای تکیه ارباب پخش است. ما که به درد خودش نمی‌خوریم مگر بتوانیم گردی از پرچمش برداریم. از این حرفی که زدم بوی تفاخر می‌آید، دوست ندارم ولی خدا می‌داند همیشه می‌گویم من به هیچ درد این انوار نمی‌خورم؛ می‌روم اگر شد سیاهی لشکرش باشم.

جمالی درباره آشنایی‌اش با مؤسسه رسانه‌ای هنری سلوک و پیشنهاد سوژه این کتاب، افزود: آقای محمدجواد کربلایی از مؤسسه سلوک به واسطه یک دوست به من گفتند که قصد دارند روایت‌های هیئت «حسین جان» در مسجد ارک را به صورت کتاب منتشر کنند. وقتی روایت‌ها را نوشتم باورم نمی‌شد که انتشارات سوره مهر با چنین سرعتی این کتاب را منتشر کند. دو سال گذشت تا اینکه روزی آقای کربلایی با من تماس گرفتند (حدود یکی دو هفته مانده به محرم سال 1401) و خبر انتشار کتاب را در دهه اول محرم به من دادند. آن قدر از شنیدن این خبر مسرور بودم که از شنیدن انتشار هیچ کدام از کتاب‌هایم این اندازه خرسند نبودم و نخواهم بود. دوستان در مؤسسه سلوک خیلی پیگیر بودند چه در بحث چاپ کتاب چه در معرفی و کار رسانه‌ای. آقای کربلایی و حجتی حتی روزهای اول قبل از اینکه کتاب به واسطه پخش‌کننده به کتاب‌فروشی برسد خودشان کتاب را پخش می‌کردند. سال گذشته «پرچم در اهتزاز» را به غرفه‌های هیأت هنر، مسجد ارک و دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) بردند و واقعاً سپاسگزار تلاش و محبت‌شان هستم.

وی ادامه داد: تنها با بخش انتشارات مؤسسه سلوک آشنا هستم و اطلاع دارم که کتاب‌هایی چون «هزار جان گرامی» و «خشمآبه» را منتشر کرده‌اند. دوستان فعالی هستند و در باب مسائل روز جامعه دغدغه دارند از جمله همان مساله آب در غیزانیه که شرایطش را برای تحقیق و چاپ کتاب مهیا کردند.

این نویسنده جوان در پاسخ به این پرسش که چقدر روایت‌های کتاب «پرچم در اهتزاز» برای مخاطبی که تاکنون در مراسم این مسجد شرکت نکرده باشد، دراماتیزه شده‌اند، گفت: برای اهالی «ارک» خاطره‌سازی خاص و دقیق است اما برای سایر آدم‌ها هم همین است و تقریباً عموم مردم در مراسم مشابهی شرکت کرده‌اند. هر کس کتاب «پرچم در اهتزاز» را خوانده می‌گوید: ما هم در فلان هیأت این چیزها را داریم. در مراسم نشست بررسی «پرچم در اهتزاز»، آقای هادی خورشاهیان مدام نمونه‌هایی از تکایای شهر نیشابور می‌آوردند اما من سعی کردم بخش‌هایی از ارتباط مردم با هم، حضور کودکان، شیرینی‌های رابطه آنها و موارد دیگر بیاورم که برای سایرین هم خواندنی باشد. روندی شبیه درام ایجاد کردم از روایت اول تا آخر که مخاطب همراه راوی به یک سفر ده روزه می‌رود و به پایان می‌رسد، نه اینکه همه عناصر داستان را داشته باشد ناداستان مؤلفه‌های خود را دارد تخطی از آن خلاف و کلک محسوب می‌شود اما یک روایت تخت هم نداریم. تعلیق به معنای داستانی وجود ندارد، تعلیق اصلی درون متن است با وجود بیماری همه گیر.

وی در پایان گفت: به هرحال با انتظار داستان نباید سراغ این متن رفت. «پرچم در اهتزاز» جستار است و به قول آقای اکبری دیزگاه که سخنران نشست بررسی کتاب بودند: «این اولین روایت از درون هیأت است آن هم از نگاه یک زن.»

«پرچم در اهتزاز» روایت‌هایی آشنا از عزاداری مسجد ارک است 2