دوشنبه 5 آذر 1403

چاپ داستان زندگی یکی از مدافعان حرم در «قلبی برایت می‌تپد»

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
چاپ داستان زندگی یکی از مدافعان حرم در «قلبی برایت می‌تپد»

کتاب «قلبی برایت می‌تپد» نوشته کوثر شریف نسب شامل زندگی نامه داستانی شهید مدافع حرم روح الله مهرابی به روایت همسر توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شد.

کتاب «قلبی برایت می‌تپد» نوشته کوثر شریف نسب شامل زندگی نامه داستانی شهید مدافع حرم روح الله مهرابی به روایت همسر توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی انتشارات شهید کاظمی، کتاب «قلبی برایت می‌تپد» نوشته کوثر شریف نسب شامل زندگی نامه داستانی شهید مدافع حرم روح الله مهرابی به روایت همسر به‌تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شده است.

نویسنده کتاب می‌گوید روح‌الله مهرابی یازدهمین روز از دومین ماه سال 1361 دیده به جهان گشود. همزمان با سالروز میلاد امام امت و او همنام روح الله خمینی شد. خانواده شش نفری‌شان پر بود از صفا و صمیمیت و مهربانی. مدیریت و تربیت پدر، در کنار مهربانی و صفای مادر، در خانواده محیط امنی ایجاد کرده بود برای رشد و تعالی فرزندان. روح الله از کودکی علاقه زیادی به کارهای فنی داشت و درس و کار و زندگی‌اش را بر مبنای همین علاقه پیش برد. مقطع راهنمایی را که تمام کرد به پیشنهاد پدر لباس پاسداری بر تن کرد و به انجام خدمات فنی در مرکز بازسازی زرهی شهید زین‌الدین مشغول شد.

شهید مهرابی سال 1382 با دختری متعهد ازدواج کرد و ثمره ازدواجش دختری به نام زینب و پسری به نام حسین شد. میل و علاقه‌اش به تحصیل، درونش غلیانی ایجاد کرد تا با شوق و علاقه در کنار کار تحصیلاتش را هم ادامه دهد. پس در دانشگاه علمی کاربردی شهید دستواره مشغول به تحصیل شد از بهترین دانشجویان دانشگاه گشت. آنگاه که خاک کشورهای اسلامی در زیر آتش داعشیان قرار گرفت و ترس از اشغال سرزمین‌های مقدس دل غیرتمندان را لرزاند، روح‌الله که تخصص و توانمندی لازم را داشت تصمیم گرفت به یاری مجاهدان بشتابد. پس داوطلب اعزام به عراق شد و از طریق مؤسسه شهید زین‌الدین با عنوان تکنسین ادوات جنگی اعزام شد.

وی پس از پایان چهل روز اعزامش به عراق، در حالیکه آماده بازگشت به میهنش بود متوجه شد چند تجهیز نظامی در منطقه عملیاتی عاشورا زمین گیر شده و نیاز به بازسازی دارند. به همراه همرزمش حمیدرضا مرادی داوطلبانه از بازگشت به وطن خودداری کرده و راهی منطقه‌ی عملیاتی شد.

صبح روز جمعه دوم آبان 1393 در حین ماموریت در تله انفجاری که توسط نیروهای خبیث داعشی در منطقه جرف الصخر عراق تعبیه شده بود، قرار گرفت و در عروجی آسمانی، حضوری جاودانه یافت و در سن 32 سالگی از شهدای مدافع حرم شد.

کتاب «قلبی برایت می‌تپد» داستان زندگی این‌شهید است.

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم:

انگار گرد آرامش را به قلب همه‌شان پاشیدند. برایش آن لحظه خریدنی‌ترین لحظه عمرش بود. زهره‌ای که سختی حال حسین و زینب برایش رمقی نگذاشته بود به این فکر کرد که اگر روج الله زیارت دلچسب امام حسین (علیه السلام) نسیبش شد او هم جا نمانده...

این‌کتاب با 236 صفحه و قیمت 65 هزار تومان منتشر شده است.