چرا تلاش میشود ایران از موضوعات اصلی غافل شود؟/ یادداشت شعبانی
علی شعبانی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی به این سوال پاسخ داد که چرا تلاش میشود تا مردم و مسئولان ایران از موضوعات اصلی غافل شوند و به موضوعات فرعی و غیرمهم بپردازند؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، علی شعبانی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: در فرمایشات رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی در دیدار با بسیجیان (شنبه 5 آذر) نکات حکمت آمیز زیادی وجود داشت. یکی از مهمترین مطالب در فرمایشات ایشان از نظر نگارنده آنجا بود که رهبر انقلاب، بسیجیان را به فهم و تحلیل کلان از این کارزار وسیع، و پرهیز از محدود کردن دید خود به درگیری با چند عنصر ضدانقلاب توصیه کردند رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: بسیج فراموش نکند که مبارزه و درگیری اصلی با استکبار جهانی است. حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به تحلیل جایگاه بسیج در جغرافیای سیاسی دنیای اسلام پرداختند و گفتند: جایگاه بسیج را باید فراتر از مسائل روزمره و مقابله با اغتشاشات اخیر دانست.
بعد از آنکه دو ماه کشور و توان اصلی نظام، قوای سه گانه، نیروهای انتظامی و امنیتی و بسیج و حتی عموم مردم درگیر ناارامی ها و اغتشاشات تعداد معدودی (به قول رهبر انقلاب غافل یا جاهل و یا مزدور) مصروف شد و نگاه ها و فعالیتها را به این موضوع سوق داد و تمامی ظرفیتهای خودی و غیرخودی به موضوع دلایل این رخداد و عوامل آن معطوف گشت، رهبری انقلاب به درستی هشدار دادند که میدان نبرد انقلاب اسلامی را نباید محدود به مقابله با تعداد محدودی از عناصر اغتشاشگر نمود. جهت گیری قوای سه گانه و نیروهای مسلح و نهادها و سازمانها به سمت این موضوع خاص، ممکن است موجبات غفلت از میدان نبرد اصلی شود.
یادداشت | چرا رهبر انقلاب بر ترس غرب از الگوی پیشرفت ایران تأکید کردند؟در مورد دلایل اهمیت توجه به این تذکر رهبر انقلاب به چند نکته اشاره می شود:
1- باید توجه شود که اساسا ایجاد این میدانهای فرعی از سوی دشمن برای تفوق بر عرصه های مهمتر و اصلیتر است. آنها بدنبال این هستند تا با فشار در یک خاکریز فرعی، دژهای اصلی نظام اسلامی را هدف قرار دهند. آنها خود بارها در رسانه هایشان اذعان کرده اند که فوت مهسا امینی و یا حجاب و... بهانه است و آنها اهداف دیگری از جمله تجزیه ایران را دنبال می کنند.
2- هدف دوم از ایجاد این صحنه های فرعی توسط عوامل مزدور یا جاهل و و یا غافل آن است که با فشار در این کارزارهای فرعی، در عرصه های اصلی امتیاز بگیرند. هم مقامات آمریکایی و هم اروپایی به شدت از این روش طی دو ماهه اخیر استفاده نمودند و تلاش فراوانی داشتند تا آتش اغتشاشات شعله ور است حداکثر فشار را بر ایران اعمال کنند و حتی رؤسای آمریکا و فرانسه و آلمان و... هم شخصا وارد این معرکه شدند.
3- مهمترین عوامل ایجاد جبهه های فرعی آن است که حتی برای یکی دو ماه بتوانند روند فعالیتهای مؤثر دولت سیزدهم در حوزه های اقتصادی و روابط خارجی را تحت تأثیر قرار دهند و با این روش سرعت رشد اقتصادی را در ایران عزیز کُند نمایند. احساس دشمنان نظام اعم از معارضین و امریکایی ها و اعوان وانصارشان این بود که دولت جدید در مسیر حل مشکلات اقتصادی است و لذا با خلق این بحرانها در صدد ایجاد مانع در این مسیر برآمدهاند.
4- برای تمام کسانی که در عرصه فکر و اندیشه و خطابه و... هستند، تمرکز بر مسئله فرعی و غفلت از مسائل اصلی کشور و جهان و غفلت از میدانهای اصلی، طبعا فرصت تنفسی برای استکبار جهانی به سرکردگی امریکای خائن و جنایتکار پدید می آورد تا با آسودگی بیشتر در سایر جبهه ها هم به ایران عزیز و هم به سایر ملتهای مستقل هجمه بیشتری بیاورد.
5- فراموش شدن دشمنان اصلی از دیگر اهداف معارضین و معاندین در ایجاد اغتشاشات اخیر بوده است. مسئله ای که آمریکایی ها بارها در سطح جهان به این روش متوسل شده اند و با خلق مترسک هایی به دنبال حفظ خود و رژیم صهیونیستی بوده اند. در همین زمینه رهبر انقلاب پس از خلق داعش توسط آمریکایی ها فرمودند:
(این جریان تکفیر) را دشمن بهصورت مشکل دستساز وارد دنیای اسلام کرده است و ناچاریم به آن بپردازیم، لکن مسئلهی اصلی، مسئلهی رژیم صهیونیستی است؛ مسئلهی اصلی، مسئلهی قدس است؛ مسئلهی اصلی، مسئلهی قبلهی اول مسلمین، مسجدالاقصی است؛ اینها مسائل اصلی است.4/9/1393
6- جابجا شدن مسائل اصلی با مسائل فرعی تبعات خانمان سوز دیگری نیز دارد. از مهمترین تبعات آن می توان به «جابجا شدن جای دوست و دشمن» و «مشوه شدن چهره حق» و «جابجایی حق و باطل» نام برد. تاریخ هرگز فراموش نمیکند که وقتی در جنگ صفین، معاویه با تزویر قرآنها را بر نیزه کرد و مسئله اصلی مردم به جای تبعیت از قرآن ناطق یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام به موضوعی فرعی (قرانهایی که بر نیزه فریب و نیرنگ آویخته شد) معطوف گردید، قدرت جبهه حق زایل شد و معاویه که مظهر دشمنی با قرآن بود با چند ورق قرآن بر مظهر عدالت و دین و تقوا (به حسب ظاهر) چیره شد.
7- سوال مهم و اساسی اینجاست وقتی دشمن توانست موضوعات فرعی را به موضوعات اصلی مبدل کند چه اتفاقاتی خواهد افتاد:
- در برخی دانشگاه های ما به جای تولید علم و دانش و به جای کمک به اقتصاد دانش بنیان و به جای مطالبه کرسی های آزاد اندیشی و نهایتا پیشرفت علمی کشور، چند هفته کلاسها تعطیل و مطالبه عده ای از فرزندانمان سخیف و از جنس «مختلط شدن سلف دانشجویان پسر و دختر» ویا برخی ناسزاهای غیر قابل بیان میشود.
- مطالبه برخی از جامعه زنان ما به جای تسهیلات بیشتر برای حفظ حرمت و حیای زنان در جامعه و محیط کار، میشود مطالبه بیحجابی و عدم امنیت اخلاقی برای خودشان
- برخی عوامل در آنسوی مرز با ایجاد ناامنی و التهاب و سرایت آن به برخی مرزنشینانمان نعمت ارزشمند و ناشناخته امنیت را که به برکت خون شهیدان در مرزها و فراتر از مرزها بدست آمده با ناامنی و آشوب معاوضه می کنندو به جای درخواست حل مشکلات اقتصادی و اتحاد و یکپارچگی در مقابل دشمنانی که در نزدیکی مرزها به کمین نشستهاند، مطالباتشان به دست عوامل گروهکی می افتد.
- گروهی جوان و نوجوان ما متأثر از فضای مجازی به جای مطالبه عدالت و اشتغال و مبارزه با فساد، تسلیم خواستههای هیجانی شده و تمنایشان میشود آتش زدن به اموال مردم و تیغ زدن بر ابدان پاک هموطنان
8- وقتی در تشخیص موضوعات اصلی و فرعی دقت نشود در چاله فروع میافتیم و دستمان از پرداختن به اصول باز میماند و حتی عنصر وفادار و متدین را نیز دچار غفلت میکند و در بزنگاهها با تشخیص غلط از مسیر حق فاصله میگیرد. به یاد بیاوریم طِرِماح بن عَدِی را. او را از نوادگان حاتم طائی معرفی کردهاند، برادر دو شهید بود که در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام در جمل و صفین به شهادت رسیدند و طرماح نیز قبل از واقعه صفین در مقابل معاویه رجزخوانی مشهوری در دفاع از حضرت علی علیه اسلام داشت. طرماح از هواداران و محبین و شیفتگان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود که در روزهای منجر به واقعه عاشورا در کوفه مشغول خرید آذوقه و کالا برای خانواده و قبیلهاش بود. او به هر ترتیب توانسته بود از کوفه (که تحت محاصره نظامیان عمر سعد بود) خارج شده و خود را در عذیب الهجانات (همانجایی که حر و لشگریانش امام را تحت محاصره داشتند) به حضرت سیدالشهدا برساند. طرماح با دیدن امام اشعار زیبایی در مدح حضرت سرود.
طرماح و دوستانش گزارشی از وضع کوفه به حضرت دادند و جمله معروف در تاریخ کربلا را همینها گفتند که: قلب مردم کوفه با شماست اما شمشیرهایشان فردا علیه شما خواهد بود. طرماح پیشنهاد کرد تا حضرت و همراهانش به محل سکونت قبیله خود که گویا در حصار کوهی قرار دارد و امکان نفوذ به آن نیست بروند و وعده داد که در آنجا بیست هزار نیروی رزمنده به شما ملحق خواهند شد. امام برای طرماح دعا کردند و طرماح نیز گفت که من آذوقهای که برای خاندانم تهیه کردهام را نزد آنها میبرم و به نزد شما بازخواهم گشت. امام در جواب فرمود اگر میخواهی به ما ملحق شوی عجله کن «ان کنت فاعلاً، فعجل رحمک الله». طرماح اولویت را اشتباه تشخیص داد و رفت و آذوقه را به قبیلهاش تحویل داد و وصیتنامهای نوشت و به کربلا بازگشت اما زمانی به کربلا رسید که خبر شهادت مظلومانه حضرت و اصحاب و فرزندانش را به او دادند و حسرت یاری فرزند رسول خدا بر دلش ماند و عدم تشخیص اولویت او را از سعادت ابدی محروم ساخت.