دوشنبه 5 آذر 1403

چرا جامعه ما دموکراتیک نمی شود؟

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
چرا جامعه ما دموکراتیک نمی شود؟

جوامعی که فرهنگ عمومی آنها بیشترمتکی بر فرهنگ شفاهی است، فراز و نشیبهای فراوانی را تجربه می کنند.

عصرایران - دکتر محمود سریع القلم. استاد علوم سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی و پژوهشگر توسعه

جوامعی که فرهنگ عمومی آنها بیشترمتکی بر فرهنگ شفاهی است، فراز و نشیب های فراوانی را تجربه می کنند. اما وقتی ابزار تعامل فرهنگی میان الیت ها (افراد تصمیم گیرنده و اثرگذار) هم شفاهی باشد، فراز و نشیب، جای خود را به بحران ها و تکرر بحران ها می دهد. منظور از ابزار تعامل فرهنگی چیست؟ با یک مثال به تجزیه این موضوع می پردازیم. آیا تابحال فرصت کرده اید به این مسئله فکر کنید که چرا افراد روحانی از هر جناح و گرایش فکری که باشند در نهایت با یکدیگر احساس قرابت و هم اندیشی می کنند؟ شاید یک علت تعیین کننده این باشد که: «متون مشترک خوانده اند.» کتاب ها، رساله ها، ادبیات و مفاهیم مشترک دارند. اگر هم اختلاف نظر داشته باشند، مکانیزم های تعامل و تحمل را در میان خود عادی سازی کرده اند.

دموکراسی هم متون و ادبیات و مفاهیم خود را دارد. طی چند قرن، این ادبیات ساخته و پرداخته شده و حلقه های وصل فکری الیتها شدهاند. الیت ها که شامل نویسندگان، خبرنگاران، سیاستمداران، هنرمندان و کارآفرینان می شود، نیاز به متون و ادبیات مشترک دارند تا بتوانند از حکمرانی و اثرگذاری خود جواب بگیرند. تاریخ شوروی نشان می دهد که مارکسیسم فقط ذهن های اعضای حزب کمونیست شوروی را شکل نداده بود، بلکه در دانشگاه ها، مطبوعات، صنعت، دانشمندان و حتی شهروندان عادی حک شده بود. متون و مفاهیمی مشترک، کلیه ساز و کارهای یک نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را به هم تنیده بود. همین تجربه در غرب اروپا و شمال آمریکا پیرامون دموکراسی از ژان بدن (1596-1530) شروع شد و هم چنان با نوشته های فراگیر یورگن هابرماس (-1929) در حال تکامل است. هرچند دموکراسی Applicationهای مختلف در فرانسه، آلمان، انگلستان، ایتالیا و آمریکا عرضه کرده ولی در عموم این کشورها از مبانی و مفاهیم مشترکی برخوردار است.

چگونه می توان صاحب دموکراسی شد و رفتار و اندیشه های دموکراتیک داشت ولی در میان صدها اثر جدی، حداقل متون زیر را نخواند:

(Social Contract (1762

Jean-Jacques Rousseau

(The Federalist Papers (1780

Alexander Hamilton

(Democracy in America (1835

Alexis de Tocqueville

(On Liberty (1859

John Stewart Mill

(Democracy and Education (1916

John Dewey

(Capitalism, Socialism and Democracy (1942

Joseph Schumpeter

(The Origins of Totalitarianism (1951

Hannah Arendt

(A Preface to Democracy (1956

Robert A. Dahl

(Social Origins of Dictatorship and Democracy (1966

Barrington Moore Jr.

(The Wheels of Commerce (1979

Fernand Braudel

تصور کنید حدود بیست تا سی هزار نفر از الیت یک کشور از مجموعه سیاست مداران، نویسندگان، دانشگاهیان، دانشمندان، خبرنگاران و کارآفرینان، این کتب (و امثال آنها را) از طریق نظام آموزشی - دانشگاهی در کلاس درس و با استاد خوانده باشند. چنین ادبیات مشترکی به نظام فکری و استنباطی مشترکی میانجامد. مطالعه تاریخ اروپا، آمریکای شمالی و ژاپن نشان میدهد، باورهای مشترک الیت ها به تدریج به فرهنگ عمومی تبدیل می گردند. متون مشترک الیت به یک جهانبینی مبدل و سپس آگاهانه و ناآگاهانه به صورت استنباط های عمومی ظاهر می شوند.

وقتی تاریخ اجتماعی و سیاسی جامعه خود را مطالعه می کنیم، در هیچ مقطعی دردرون الیت ها، انسجام فکری مشاهده نمی شود. از قاجار به بعد، هر گروه الیت را که بررسی می کنیم، از جریان های فکری مختلف تشکیل شده که هریک باورهای خود را دارند و در مدارهای خود زندگی و عمل می کنند. طی یک قرن گذشته، چندین دسته از ادبیات و بعضا در تضاد با یکدیگر وجود داشته است. در دوره پهلوی، ادبیات الیت سیاسی، باستانگرایی بود در حالی که بخش قابل توجهی از نویسندگان و دانشگاهیان، به ادبیات چپ معتقد بودند و همزمان، فعالین اقتصادی به آمیختها ی از لیبرالیسم و تجارت سنتی باورداشتند؛ هرچند از سال 1313 تا 1320 و 1348 تا 1357، کلیه استنباط ها، سیاست گذاری ها و مدیریت کلان، در دو فرد خلاصه می شد.

در مقام مقایسه، قابل توجه است که بخش اعظم الیت فرانسه از دانشکدهای فارغ التحصیل شده اند که در آن اقتصاد، سیاست و حقوق تدریس میشود (Sciences Po). این در حالی است که ادبیات، متون و کتب مربوط به دموکراسی در 120 سال گذشته تاریخ اجتماعی و سیاسی ما، در دوائری محدود مطرح بوده است و در هیچ مقطعی به ادبیات مسلط (Mainstream) در میان نویسندگان، خبرنگاران، سیاست مداران، دانشگاهیان و کارآفرینان تبدیل نشده است. مطالعات، تدریس و سخنرانی های پراکنده در مورد دموکراسی به انسجام و اجماع فلسفی و مفهومی و در نهایت عملکردی الیت ها منجر نمی شود.

طی قرن گذشته، به چهار دایره چپ، دینی، ملی و دموکراتیک در صحنه اجتماعی و سیاسی می توان اشاره کرد. هرچند در بعضی مفاهیم، همپوشانی هایی میان این چهار دایره قابل تصور است، ولی در مجموع، مستقل از یکدیگر عمل کردهاند و از همه مهمتر، هرکدام متون و ادبیات و کتب خود را داشته اند. به عنوان مثال، هرکدام از این جریان ها به یک سوال کلیدی پیرامون توسعه یافتگی، پاسخ هایی دارند که قابل جمع کردن و تبدیل آنها به یک خط مشی در حکمرانی نمی شود. آیا در جهانی که زندگی می کنیم و در این منظوم های که باید جامعه ای را مدیریت کنیم اصولا باید «تولید ثروت» بشود یا خیر؟ دلیل اصلی فراز و نشیبهای دائمی در حوزه سیاستگذاری و قطع و وصل نظام های سیاسی در جامعه ما، حاکی از فقدان اجماع در ادبیاتی است که مجموعه نظرات نخبگان را یکجا جمع کند.

کدام وجوه استنباطی مشترکی می تواند میان یک تحصیل کرده اقتصاد دانشگاه Cambridge انگلستان و شاغل در سازمان برنامه و بودجه از یک طرف، و نماینده مجلس با تحصیلات حوزوی از طرف دیگر وجود داشته باشد؟ این دو عضو الیت کشور، دو نوع ادبیات و متون خوانده اند و از واژه ها و مفاهیمی مانند توسعه، فرهنگ، ارتباطات بین المللی، تولید ثروت و دیپلماسی، تلقیات بسیار متفاوتی دارند که بعضا ممکن است حتی یک نقطه مماس هم نداشته باشد. در نهایت، وقتی ده پانزده هزار نفری که الیت را تشکیل می دهند از چندین منبع متفاوت استنباطی برخوردار باشند، به کلی گویی، ابهام گویی، تغییر موضع روزانه، فراز و نشیب های دائمی و عملکردهای موازی و متناقض متوسل می شوند.

دموکراسی نسبت به انسان، جامعه، زمان، تولید، رسانه، قدرت، مصلحت عامه، ثروت یابی، آزادی، سازماندهی اجتماعی و نظام بین الملل نظرخاص خود را دارد. هرچند این تعاریف و نظرات، مطلق نیستند ولی از اصول ثابتی برخوردارند. به عنوان مثال، دموکراسی، اصالت اندیشه های متفاوت را می پذیرد و «حق» انسانها می داند که دیدگاه های متفاوت داشته باشند. بسیاری از جهان بینیهای جهان سومی، این حق را به رسمیت نمی شناسند. خاطرم هست فردی در داوس 2015 (Davos) که از طرف دفتر صدراعظم آلمان آمده بود در ضمن گزارشی در مورد یک میلیون مهاجر سوری گفت که دولت آلمان با دانشگاه الازهر مصر قرارداد بسته است تا 120 مفتی برای مهاجرین مسلمان سوری تربیت و به آلمان اعزام کند. این اقدام قبل از آنکه یک سیاست گذاری باشد، یک طرز تفکر نسبت به حقوق مذهبی مسلمانان مهاجر در آلمان است.

یکی از دلایل مهمی که جامعه ما دموکراتیک نمیشود عدم تسلط طیف وسیعی از نویسندگان، خبرنگاران، دانشگاهیان، سیاستمداران و کارآفرینان به زبانهای مهم خارجی مانند انگلیسی، فرانسه و عربی است. مطالعه متون و ادبیات هر موضوعی به زبان اصلی آن به هیچ وجه قابل مقایسه حتی با بهترین ترجمه های آنها نیست. روح واژهها و مفاهیم در ترجمه از میان می رود و معلوم نیست خواننده متن ترجمهشده تا چه میزان با دقت و فرموله بندی نویسنده آشنا می شود. به موازات مطالعه و درک دقیق متون و ادبیات یک جهان بینی، اعتقاد پیداکردن و درونی کردن (Internalization) فرهنگ آن متون، خود زاویه ای دیگر از سختی های عملیاتی کردن آن جهان بینی است. به عبارت دیگر، مطالعه متون دموکراسی با رفتار دموکراتیک دو موضوع متفاوت است. با بررسی نظامهای دموکراتیک به نظر می رسد مادامی که سیستم حقوقی دموکراتیک ایجاد نشود، رفتار دموکراتیک فرصت ظهور پیدا نمی کند.

ژاپن و آلمان هر دو مانند یک سیستم عمل میکنند. نظام استنباطی و فکری در هر دو کشور تحت تأثیر باورهای مشترک در لایه های مختلف الیت های این دو کشور است. باورهای مشترک به نوبه خود متأثر از ادبیات و متون مشترک و نظام آموزشی یکپارچه است. واژه دموکراسی در جامعه ما عمدتا در سخنرانیها و به صورت شفاهی مطرح می شود و پشتوانه تاریخی و مطالعاتی قابل اتکا ندارد. حتی اگر فرض کنیم طی دهه های آینده، ادبیات آن بیشتر مطالعه شود، چالش بعدی، رفتار دموکراتیک است. تا زمانی که در یک جامعه، نظام حقوقی دموکراسی (حتی مانند کره جنوبی و شیلی) استقرار پیدا نکند، انتظار رفتار دموکراتیک، غیر واقع بینانه خواهد بود. در سال 1380 به یک فعال سیاسی این نکات را اشاره داشتم: شما که در پی توسعه سیاسی یا دموکراسی هستید، یا با متون دموکراسی آشنا نیستید ویا این جامعه خود را نمی شناسید. نمی شود با باورهای 5 درصد الیت یک کشور، دموکراسی به پا کرد. دمکراسی یک پروسه طولانی آموزش، مطالعه و درک مشترکی از مفاهیم دموکراتیک را می طلبد. تکثر و بلکه تضاد فکری وسیعی در بین الیت این جامعه وجود دارد. اعتقاد به دموکراسی مابین الیت بسیار اندک است و سازوکار حقوقی آن وجود ندارد. با سخنرانی و میتینگ نمی شود به دموکراسی دست یافت. ابتدا ادبیات و متون آن باید در مجموعه الیت مورد پذیرش تعهدآور قرار گیرد.

بعلاوه این جامعه، فرهنگ انباشته شدهای در ناخودآگاه خود دارد که نیازمند تحول جدی آموزشی است تا فرهنگ دموکراتیک را بپذیرد و از یک نسل به دیگری منتقل کند. بی دلیل نیست که طی 120 سال گذشته، پروژه های مشروطه خواهی، آزادی سیاسی، دموکراسی خواهی و اصولا تحول ساختاری یکی پس از دیگری ناتمام و ناکام ماندهاند. یک دلیل کانونی، ناآشنا بودن اکثریت فعالین با ادبیات تئوریک تغییر و ساختارسازی است. الیت و جامعه ای که با کتاب خواندن و همگانی کردن اندیشه تغییر به صلح نرسد، نمی تواند در انتظار تحول باشد. کافی است با دقت و جزییات، تاریخ ژاپن و کرهجنوبی را مطالعه کنیم. بی دلیل نیست که می گویند یک فرد مساوی است با آنچه خوانده است.

بیشتر بخوانید: 

غربت استدلال / پاسخ محمود سریع القلم به سوالات یک دانشجو: چرا مسوولان تحصیلکرده از سیاست های مردود دفاع می کنند؟

سریع‌القلم: آینده کشور در گرو بین‌المللی شدن است / اگر کشوری بین‌المللی بودیم، راحت تحریم نمی‌شدیم

سی ویژگی که عموما از تحولات 45 سال اخیر آموخته ایم

لینک کوتاه: asriran.com/0032GU