شنبه 3 آذر 1403

چرا مولاوردی یکی از مصادیق گویای دیکتاتوری در جریان اصلاحات است؟

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
چرا مولاوردی یکی از مصادیق گویای دیکتاتوری در جریان اصلاحات است؟

گروه سیاسی خبرگزاری فارس: شب گذشته و در پی اعتراض سه نفر از زنان اصلاح‌طلب به برنامه هفته گذشته جهان آرا درباره در حوزه زنان، خانم شهیندخت مولاوردی "معاون روحانی در امور زنان" و زهرا شجاعی "ریاست مرکز امور مشارکت زنان " در دولت خاتمی، به این برنامه در شبکه افق دعوت شدند.

در میانه بحث، بعد از اینکه اظهارات خانم مولاوردی در حال اتمام بود، تهیه کنندگان برنامه جهان آرا به یکی از منتقدین مهمانان برنامه، فرصتی برای گفتگوی تلفنی دادند که این مسئله با مخالفت و جنجال مهمانان برنامه روبرو شود و در حرکتی عجیب و غیر منطقی، برنامه زنده را ترک کردند.

اگرچه نفس تریبون دادن صدا و سیما به شخصی همچون شهیندخت مولاوردی که به اتهامات امنیتی در دادگاه، محکوم شده است، عجیب به نظر می‌رسد و نیازمند پاسخگویی از سوی صداد و سیما است، اظهارات مجری برنامه در خلال ایجاد حاشیه توسط این دو فرد اصلاح‌طلب نیز قابل نقد است و ایشان می‌توانستند با مدیریت بهتری این جنجال رسانه‌ای را به پایان برسانند و نقدهای وارده را در فضایی غیر از برنامه زنده، بازگو کنند.

جالب آنکه مولاوردی قبل از ترک جهان آرا تأکید داشت بر ضرورت گفتگو و اینکه بسیاری از موارد سوتفاهم است و باید از طریق گفتگو حل شود لکن بدون هیچ توجیه منطقی، برنامه را ترک کردند و به نظر می‌رسد این ترک برنامه، دلیلی جز بی پاسخ بودن امثال مولاوردی مقابل منتقدین ندارد.

البته امثال مولاوردی همچون رئیس کابینه یازدهم و دوازدهم که در یک تریبون یک طرفه، با فحاشی‌های بسیار، منتقدین را به باد تمسخر می‌گرفت، به این روش مرسوم عادت کرده‌اند که اگر بخواهند به نقدها پاسخ دهند، حتما باید در یک تریبون یک طرفه این اقدام صورت بپذیرد و اگر نقد در فضای زنده صورت بگیرد، این اشخاص با بهم زدن فضای نقد، حاشیه‌های سیاسی و رسانه‌ای را چاشنی پاسخگویی می‌کنند، شوری آش رفتار زننده مولاوردی و شجاعی آنقدر زیاد شده است که حامیان این دو فرد نیز نسبت به این اقدام، انتقاد کرده‌اند.

اما آنچه در این نوشتار به دنبال آن هستیم، اشاره به یک واقعیت سیاسی است و آن اینکه، مولاوردی یکی از مصادیق گویا برای نشان دادن خوی دیکتاتوری جریان اصلاحات است.

مولاوردی عطش دیده شدن و توجه را دارد

به نظر می‌رسد یکی از تحلیل‌هایی که با توجه به رفتارشناسی مولاوردی می‌توان به آن اشاره کرد، عطش این فرد برای دیده شدن و جبران اخراجش از ریاست‌جمهوری است، در واقع نحوه اخراج (استعفا) مولاوردی توسط روحانی، یکی از دلایلی است که باعث شده است مولاوردی به این نتیجه برسد که در فضای فمنیستی به‌تنهایی نمی‌تواند دیده شود و برای جبران کمبود جایگاه حزبی، می‌بایست رفتارهای جنجالی و ضد انقلابی از خود بروز دهد.

به عنوان مثال، مولاوردی با اینکه می داند پروژه کودک همسری، توسط سرویس امنیتی بیگانه و نهاد آمریکایی و برانداز هیفوس، با خرج صدها هزار دلار در کشور ایجاد شده و توسط محکومینی همچون کامیل احمدی جلو رفته است، باز هم درباره این مسئله اظهارنظر می کند؟

از سوی دیگر، با مروری بر رفتارهای مولاوردی باز هم به این نتیجه می‌رسیم که مولاوردی، به دنبال ایجاد خوراک برای ضد انقلاب و نشان دادن خود در میان همرزمان قدیمی جریان اصلاحات است، به عنوان مثال در ایام برگزاری پیاده روی اربعین، سوژه‌های بسیاری برای توجه کردن وجود دارد اما مولاوردی به گونه‌ای دیگر به دنبال توجه به پیاده روی اربعین است.

مولاوردی به دنبال تبدیل شدن به تاج‌زاده بانوان در جریان اصلاحات است

با توجه به روحیه مولاوردی برای نشان دادن خود، توجه به رفتارهای وی بعد از اخراج یا برکناری از دولت روحانی هم قابل تأمل است.

با توجه به رفتار روحانی و جریان اصلاحات با مولاوردی، به نظر می‌رسد که مولاوردی به عنوان یک زن اصلاح‌طلب، همواره نفر دوم و سوم محسوب می شود و به همین دلیل، بعد از اینکه به جای معصومه ابتکار عیسی کلانتری سکانداری معاونت محیط زیست را بعهده گرفت، روحانی ابتکار را به جای مولاوردی در معاونت امور زنان جایگزین کرد و همین مسئله سبب عصبانیت شهیندخت مولاوردی شد و کار به جایی رسید که روحانی بدون هیچ تعارف رسمی و حتی بدون سلام، با استعفای مولاوردی موافقت کرد.

لذا این رفتارها از سوی دولت روحانی و عدم حمایت جریان اصلاحات از مولاوردی در موضوع خروجش از دولت، باعث می شود که شهیندخت مولاودری به سمت رفتارهای افراطی و ضد انقلابی حرکت کند، به نحوی که بعد از بحران بنزینی 98 که ماحصل عملکرد دولت اصلاح‌طلب روحانی و مشورت بدنه اصلاح‌طلبی به وی بوده است، خانم مولاوردی در قامت یک مدعی و منتقد نظام، پای بیانیه ای را امضا می‌کند که ادبیات ضد انقلابی در آن موج می‌زند، بیانیه‌ای که معروف به بیانیه 77 نفره شد...

اینکه چرا مولاوردی وارد جریان فتنه شده است را باید در اظهارات فاطمه آلیا جستجو کرد.

خانم آلیا درباره انتخاب مولاوردی در دولت یازدهم می‌گوید:

آن‌طور که از شواهد و قرائن و مباحث دولتی‌ها در آن زمان منتشر می‌شد انتخاب خانم مولاوردی در دولت یازدهم پس از چند ماه تأخیر به‌عنوان متولی ویترین بود، چون دیگرانی مطرح و پشت‌صحنه بودند که اصطلاحاً مورد داشتند؛ یعنی یا در جریان فتنه 88 همراهی کرده بودند یا به دلیل نتایج تحقیق و تفحص مجلس هفتم - که گزارش آن در صحن علنی قرائت شد و با رأی اکثریت برای پیگیری و رسیدگی تخلفات مطروحه به قوه قضاییه ارسال شد - مانع داشتند به‌هرحال مشکل پیش می‌آید پس نتوانستند انتخاب شوند.

خانم مولاوردی در زمان تحقیق و تفحص مجلس مدیر بین‌الملل مرکز امور زنان بودند و محور فعالیت‌های بخش بین‌الملل آنجا که البته مثل حالا سیاست آن موقع هم تلاش در جهت عدم بازتاب فعالیت‌های خارجی و بین‌المللی بود. بعضاً ایشان به‌عنوان فمنیست اسلامی مطرح می‌شدند و بعضی اشکالات هیئت تحقیق و تفحص هم به ایشان برمی‌گشت اما ایشان یک زیرکی به خرج داده و در همان گیرودار رسیدگی به تخلفات، خود را بازخرید کردند و از دایره خدمت دولتی خارج‌شده و به فعالیت دیگر پرداختند.[1]

بر اساس اظهارات فاطمه آلیا، مولاوردی اجراکننده اوامر جریان فتنه و پشت پرده بوده است و برای اینکه به بتواند خودش را اثبات کند، باید در راستای این جریان خودی نشان دهد.

دیکتاتوری، تمامیت خواهی و منتقد بودن ویژگی یکسان در جریان اصلاحات

رفتار مولاوردی و شجاعی در برنامه جهان آرا، دکتاتور بودن و تمایت خواهی این جریان را به خوبی نشان داد، جریانی که با وجود حضور در دولت روحانی، باز هم مدعی بود که هیچ نقشی در عملکرد روحانی ندار و سال گذشته و در پی فشار به دولت روحانی به واسطه شکست در عرصه سیاست خارجی و اقتصاد، سیاست بازان این جریان به دفعات مدعی شدند که اصلاح طلبان نقشی در وضع موجود ندارند. این طیف مدعی می‌شدند که به جهت نظارت استصوابی و در ادامه به دلیل گرایش روحانی به راست، اصلاح طلبان نتوانستند در قوه مجریه حضور پیدا کنند و به همین دلیل تصمیم دارند تا در انتخابات 1400 به شرط تجدیدنظر در نظارت استصوابی و حضور این طیف در عرصه اجرایی، به رفع مشکلات اقدام کنند.

«محمود واعظی» رئیس دفتر روحانی در واکنش به ادعای اصلاح‌طلبان که معتقد بودند در بدنه مدیریتی دولت روحانی نقش زیادی ندارند، گفت:

«آنها با نگاهی به گذشته ببینند قبل از این دولت چه شرایطی داشتند و فعالیت‌های آنها در چه حدی بود. این دولت همفکران آنها را در استانداری‌ها و سمت معاونت وزیر به کار گرفت و امروز به جای تشکر، طلبکار هم شدند و حرف‌های بی‌ربط می‌زنند و الان که زمان انتخابات شده در پی یک سری حرف‌های بی پایه و اساس هستند».

واعظی در ادامه تاکید کرد:

«در سال 92 محمدرضا عارف تا روز سه شنبه قبل از رای‌گیری نامزد جریان اصلاحات در انتخابات یازدهمین دوره ریاست‌جمهوری بود... آن زمان نظرسنجی‌ها فاصله معناداری میان رای روحانی و عارف را نشان می‌داد... بر همین اساس خودشان و بیشتر از همه سید محمدخاتمی و دوستان آنها تصمیم گرفتند عارف که دیگر شانسی برای رقابت نداشت، کنار برود».

محمود واعظی در اظهارنظری مشابه گفته بود:

«همیشه در داخل دولت از سال 92 همواره از بین وزیران و اعضای کابینه و استانداران اصلاح‌طلبان بودند. اگر الان اصلاح‌طلبان منتقد شدند که البته همه آنها نیستند، انتقاد به رفقای خودشان هست که در داخل دولت هستند. حداقل اگر مراعات بقیه اعضای دولت را نمی‌کنند مراعات حال رفقا و هم‌فکران خود را بکنند».[2]

[1] -https://www.jahannews.com/detailed/589951

[2] -mshrgh.ir/1171956

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید مولاوردی اصلاح‌طلبان زهرا شجاعی دیکتاتوری اصلاحات جهان آرا این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
چرا مولاوردی یکی از مصادیق گویای دیکتاتوری در جریان اصلاحات است؟ 2
چرا مولاوردی یکی از مصادیق گویای دیکتاتوری در جریان اصلاحات است؟ 3
چرا مولاوردی یکی از مصادیق گویای دیکتاتوری در جریان اصلاحات است؟ 4
چرا مولاوردی یکی از مصادیق گویای دیکتاتوری در جریان اصلاحات است؟ 5