چرا هوادار یک تیم فوتبال میشویم؟
یک روانشناس اجتماعی گفت: اگر تک ستاره های یک تیم در خدمت تیم باشند موفقیت در آن تیم بالا میرود و این امر میتواند الگویی برای یک جامعه باشد؛ زیرا جامعه تعداد اندکی نخبه دارد که میتوانند در موفقیت جامعه نقش آفرین باشند؛ اما چیزی که موفقیت نهایی را رقم میزند مسئله همکار بین همه احاد جامعه و بین احاد جامعه و نخبگان است.
چه چیزی به تو می رسد؟ 22 نفر دنبال یک توپ می دوند، چه چیز آن جذاب است؟ و صدها سوال دیگر که همه هواداران فوتبال بارها و بارها آن را شنیده اند.
این پدیده عجیب به گونه جاذبه ایجاد کرده است که اگر تیمها به صورت متوالی شکست بخوردند و به دستههای پایین تر هم بروند طرفدارانشان گاهی بیشتر از بازیکنان اشک میریزند وخشمگین میشوند؛ اما همچنان هوادار آن تیم میمانند به تیم های دیگر تمایل پیدا نمیکنند و زمانی هم که دلیل این شدت از علاقه را می پرسی به جواب هایی قاطع نمیرسید.
فوتبال در اصل نوعی ورزش است؛ اما در جامعه امروزی این ورزش پای فراتر گذاشته و در همه عرصه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خود را راه داده است به طوری که گاهی سیاستمداران یک کشور را مجبور به دخالت در این عرصه میکند.
ورزش های تیمی رقابتی زیادی وجود دارند؛ اما هیچ کدام نتوانسته اند به محبوبیت و جذابیت فوتبال نزدیک هم بشوند؛ اما شاید فوتبال را دوست داریم چون این علاقه یک حس غریزی است؛ زیرا وقتی که در خیابان توپی جلوی پایمان میآید فارغ از جنسیت و سن ناخودآگاه شوت میکنیم؛ چون از همان کودکی بعد از راه رفتن و قبل از دویدن، شوت کردن را یاد گرفته ایم، درحالیکه بسیاری از ما شاید هیچ وقت در طول عمرمان پنجه زدن را یاد نگیریم.
علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی، در گفتوگو با ایسنا عنوان کرد: از دیدگاه روانشناسی و جامعه شناسی ورزش، فوتبال در حقیقت نوعی بازسازی جنگ هایی است که در دوره های گذشته بین جوامع بشری صورت میگرفته است.
وی ادامه داد: به زبان ساده تر، تحلیلی که در روانشناسی فوتبال یا ورزش های رقابتی داده میشود این است که انسان در اثر تکاملی که پیدا کرده رقابتها، ستیزها، تلاش برای تسلط بر دیگری و... را که در گذشته به زور شمشیر، جنگ و... بوده را اکنون در قالب مدنی به اسم ورزش، به میدان های ورزشی آورد شده است.
وی با اشاره به اینکه در دوران باستان در روم و یونان جنگ گلادیاتورها را داشتیم که گلادیاتورها با حیوانات و یا سایر گلادیاتورها میجنگیدن و معمولا یکی از تفریحات مردم و حاکمان وقت بوده است، بیان کرد: بر اساس تغییر تفکر مدنی، اجتماعی، روحی و ایجاد تمدن و مدنیت آن سبک از مسابقات، در قالبی امروزی خودش را نشان داده شده است.
شریفی یزدی اظهار کرد: در دنیا هیچ ورزشی نتوانسته به اندازه فوتبال جذابیت داشته باشد؛ زیرا بسیار تعاونی و همکارانه است همچنین به دلیل کثرت بازیکنان در زمین، گستردگی زمین و مجموعه تماشاگرانی که به صورت مستقیم در استادیوم ورزش را دنبال می کنند، حسی متفاوت نسبت به سایر ورزش ها دارد.
وی غیرقابل پیش بینی بودن فوتبال را از دیگر عوامل این جذابیت دانست و گفت: بسیاری از ورزش ها با آنالیزمهارت بازیکن، قدرت بدنی و... قدرت پیش بینی در آن زیاد است؛ اما در فوتبال به دلیل پیش بینی ناپذیر بودن، میزان هیجان آن بالا است، یعنی ممکن است که گاهی یک تیم بر روی کاغذ برنده باشد؛ اما در میدان نتیجه عکس رقم بخورد.
وی ادامه داد: علاوه بر این فوتبال فقط ورزش نیست بلکه صنعتی پول ساز نیز هست؛ زیرا گردش مالی که در دنیا روی فوتبال (برای بازیکنان، باشگاهها، دلالان، شرط بندی های کلان و...) صورت میگیرد قابل مقایسه با بسیاری از صنعت ها نیست.
وی بابیان اینکه مقوله ای مهم دیگر در فوتبال سیاسی شدن آن است، اظهارکرد: هیچ ورزشی در دنیا به اندازه فوتبال سیاسی نیست؛ یعنی وقتی دو تیم با هم مسابقه می دهند در حقیقت دو کشور در حال جنگ هستند؛ برای مثال این موضوع در بازی های کشور خودمان با تیم های عربستان، عراق و... خودش را به خوبی نشان میدهد.
این روانشناس اجتماعی با تاکید براینکه اینکه بخشی از حساسیت های تاریخی، منطقه ای، جغرافیایی و فرهنگی خودش را در چارچوب فوتبال نشان میدهد، بیان کرد: برخی از کشورهای دنیا مانند آرژانتین، برزیل، شیلی و... هویت شان صرفا به فوتبال وابسته شده است؛ مثلا زمانیکه از برزیل صحبت میشود اولین چیزی که در ذهن ها نقش میبندد فوتبال است نه توانمندی شان در صنعت دریانوردی و سد سازی.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: سبک بازی فوتبال یک کشور شاید نشان دهنده فرهنگ یک کشور نباشد؛ اما حواشی که اطراف آن؛ مانند برخورد تماشاگرها، اتفاقات بعد از مسابقه و... به طور یقینی بیانگر مسئله فرهنگ یک جامعه است.
وی درخصوص چرایی هوادار یک تیم شدن گفت: انسان موجودی اجتماعی است و به همین دلیل نیاز دارد متعلق به جایی باشد یا خود را متعلق به آن جا بداند و در دنیای معاصر به دلیل اینکه خانواده ها به صورت جزیره ای درآمده اند و از هم فاصله گرفتند روابط عمیق با اقوام وجود ندارد و حتی درون خانواده نیز افراد روابط نزدیک باهم ندارند به همین علت انسان ها حالت اتمیزه بودن و ذره ای (ذره ای معلق در هوا که به جایی متصل نیست) پیدا میکنند.
وی ادامه داد: احساس تعلقی که افراد در دوره های قدیم نسبت به قبیله، شهر، مذهب، آیین و... داشتند کمرنگ شده و اکنون در قالب های نو دنبال میشود که یکی از این قالب ها احساس تعلق به گروه کثیری از افرادی است که هوادار یک ورزش یا تیم هستند و اینگونه افراد احساس امنیت میکنند که علاوه بر من چند میلیون نفر دیگه هم هوادار این تیم هستند.
وی درخصوص اینکه چگونه هوادار یک تیم میشویم، تصریح کرد: بسیاری از هواداری ها تقلیدی است و اگر اطراف کسی که هوادار یک تیم است بررسی شود کسی که با این فرد مراوده داشته و سمت والدگری و تاثیری گذاری بر فرد داشته نیز هوادار همان تیم است همچنین امتیازآوری، موفق بودن، علاقه مندی به یک یا چند بازیکن خاص درون تیم نیز در این مقوله تاثیر گذار هستند.
شریفی یزدی بیان کرد: همکاری در تیم بیشتر از ستاره دار بودن سبب موفقیت یک تیم میشود و این امر برای آلمان نیز اتفاق افتاد یعنی بیشتر از اینکه به دنبال آن باشیم که تک ستاره بیاریم و قهرمانی ایجاد کنیم (مانند کاری که زین الدین زیدان انجام داد و به تنهایی فرانسه را تا مرز قهرمانی برد) باید به دنبال ایجاد یک تیم هماهنگ باشیم؛ زیرا فوتبال یک ورزش گروهی است بیشترین میزان موفقیت به همکاری بر میگردد.
وی ادامه داد: اگر تک ستاره های یک تیم در خدمت تیم باشند موفقیت در آن تیم بالا میرود و این امر میتواند الگویی برای یک جامعه باشد؛ زیرا جامعه تعداد اندکی نخبه دارد که میتوانند در موفقیت جامعه نقش آفرین باشند؛ اما چیزی که موفقیت نهایی را رقم میزند مسئله همکار بین همه احاد جامعه و بین احاد جامعه و نخبگان است.
این استاد دانشگاه افزود: در فوتبال درحالیکه که بازی زیبایی به نمایش نمی گذاری هم میتوانی با چند ضد حمله به گل بررسی و برنده از میدان خارج شود؛ اما وضعیت جامعه متفاوت است؛ زیرا اگر جامعه برنامه ریزی درستی نداشته باشد نمی تواند برنده شود؛ چون شانس در فوتبال نقش زیادی دارد؛ اما در جامعه اینگونه نیست و جامعه بدون زیر ساخت، تقویت نیروی انسانی و... موفق نمی شود.
فوتبال یک ورزش گروهی است که کثرت بازیکنان در زمین، سیستم بازی و... آن را شبیه به یک جامعه کرده است؛ جامعه ای که گاهی افراد آن با طمع درخشش خودشان غافل از این میشود که کوچکترین اشتباه یک مدافع در ثانیه های آخر می تواند شکستی جبران ناپذیر و یا گل نکردن یک دروازه خالی یک مهاجم در اثر تکروی میتواند حسرتی ابدی به بار بیاورد. وی ادامه داد: اگر تک ستاره های یک تیم در خدمت تیم باشند موفقیت در آن تیم بالا میرود و این امر میتواند الگویی برای یک جامعه باشد؛ زیرا جامعه تعداد اندکی نخبه دارد که میتوانند در موفقیت جامعه نقش آفرین باشند؛ اما چیزی که موفقیت نهایی را رقم میزند مسئله همکار بین همه احاد جامعه و بین احاد جامعه و نخبگان است.
انتهای پیام