چرا هوک به جای شرکت در جشنواره ویدئویی استانی سر از فجر درآورد!؟
هوک قطعا در گیشه شکست خواهد خورد و فروش این فیلم به صد میلیون تومان نخواهد رسید و اگر مدیران فارابی کمی هوشمند باشند میتوانند اثر شکست خوردهاشان را با محاسبه هزینه تولید به تلویزیون قالب کنند.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - ساختن فیلم درباره اقوام ایرانی یک ضرورت است و سیاست تمرکزدایی محتوایی در سینمای ایران باید به صورت پیگیرانه دنبال شود. در نتیجه این سیاست فیلم هوک با روایتی درباره اقوام بلوچ در بنیاد سینمایی فارابی تولید میشود.
روایت فیلم با «میهان» بوکسور آزادی که پیوند عاطفی فوقالعادهای با برادرش دارد آغاز میشود و در ادامه فیلم حادثه تلخی برای او رخ میدهد. فیلم تا قبل از حادثه خیلی شاعرانه پیش میرود و علیرضا جعفری در نقش میهان فوق العاده است.
اما پس از حادثه حذف جعفری فیلم در سربالایی دراماتیک میافتد. روایت بخشش و پرهیز از قصاص و برجسته کردن زیبایی بصری فیلم در تصویر کردن سیستان و یک گام نزدیک شدن به فرهنگ انساندوستانه بلوچها با برجسته کردن کاراکتر جعفری و استاد بوکسش (امیر جعفری) لطافت و شیرینی خاصی دارد اما با همه این ویژگیها، هوک اثری سینمایی نیست.
فیلم سینمایی از حیث محتوا و از حیث ساختار و بازی بازیگران بسیار متفاوت است با آنچیزی که در ساخته ریگی میبینیم.
تماشای این آثار در جشنواره فیلم فجر این فرضیه را اثبات میکند که سازمان سینمایی فعلی و مدیران بنیاد سینمایی فارابی مشغول هویتزدایی از سینما هستند و تلاش میکنند در آنچیزی که خودشان ادعا دارند سینماست، هویتی تلویزیونی تحت عنوان سینما را تقویت کنند.
دست کم جشنواره چهل و یکم از حیث محتوایی به جشنواره سال 1390 شباهت دارد، همان دورانی که محمد خزاعی دبیری این رویداد را برعهده داشت.
در آن سال آنقدر حجم فیلمهای تلویزیونی انتخاب شده فراوان بود که هیات داوران از اهدای سیمرغ بلورین بهترین فیلم چشمپوشی کرد.
جشنواره سال 1390 در سی امین دوره جشنواره سینمایی نبود و فوج فیلمهای تلویزیونی در آن جولان میدادند. حالا همان تفکر در مقام دبیرجشنواره سال 1390 دو سالی است که سکاندار حوزه سینما در حوزه سیاستگذاری شده است و طبیعی است که گلوگاههای تولید ارگانی را کاملا در دست دارد.
در سیستم سینمایی دولت دوازدهم تهیهکنندگان نه چندان معتبر با کارنامههای شکست خورده پرچمدار سینما شدند. علی آشتیانیپور یکی از آن تهیهکنندگانی است که کارنامه چندان معتبری ندارد اما این عده که با آمدن خزاعی دوباره معتبر شدند، همان جریان ساختن فیلم تلویزیونی به جای اثر سینمایی را دوباره احیا کردهاند.
در یک دور متسلسل تاریخی سیاست گذاری سال های 88 - تا 92 از گور برخواستهاند و در این فستیوال با فیلمسازانی مواجه هستیم که چهرههای گمنامی هستند که آثارشان فاقد کیفیت سینمایی است.
میتوان پیشبینی کرد اثری مثل هوک قطعا در گیشه شکست خواهد خورد و فروش این فیلم به صد میلیون تومان نخواهد رسید و اگر مدیران فارابی کمی هوشمند باشند میتوانند ن اثر شکست خوردهاشان را با محاسبه هزینه تولید به تلویزیون قالب کند.
سیاست ساختن فیلم برای مدیران و پر کردن روزمه که در سالهای 90 تا 92 تقویت شد با شتاب بیشتری در حال تکرار است.