یک‌شنبه 4 آذر 1403

چرا کسانی که در برابر ظلم به امام حسین (ع) سکوت کردند، لعنت می‌شوند؟

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
چرا کسانی که در برابر ظلم به امام حسین (ع) سکوت کردند، لعنت می‌شوند؟

همه مردمی که در طول تاریخ نسبت به ظلمی که به امام حسین (ع) شد راضی بوده‌اند، در زیارت عاشورا لعن می‌شوند.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از بخش‌های مهم در زیارت عاشورا به لعن قاتلان، دشمنان و غاصبان حق امام حسین (ع) می‌پردازد و در این میان از بنی‌امیه به عنوان گروهی که مورد نفرین الهی قرار می‌گیرند، یاد می‌کنیم. در اینجا امکان دارد این شبهه برای عده‌ای ایجاد شود که چرا ما اجازه داریم انسان‌های دیگری را به دلیل ظلم‌های بزرگشان لعن کنیم؟ و یا آیا در میان بنی‌امیه افراد خوبی نبوده‌اند که ما در مجموع همه آن‌ها را مورد لعن قرار می‌دهیم؟ آیا فردی مانند معاویه دوم، پسر یزید ملعون، که از حکومت کناره‌گیری و آن را غصب شده عنوان کرد، لایق لعن الهی قرار می‌گیرد؟ پیدا کردن پاسخ سؤالاتی از این دست مستلزم آن است که مروری دقیق بر روایات رسیده از اهل بیت علیهم السلام داشته باشیم و همچنین آیات قرآن کریم را نیز مورد توجه قرار بدهیم تا بدانیم چرا با وجود گناه یک یا چند نفر از خانواده یا قبیله و شهری، همه افراد آن خانواده یا شهر مورد لعنت الهی قرار می‌گیرند.

خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگویی که با حجت‌الاسلام علی صبوری، استاد و کارشناس امور اسلامی، انجام داده به بررسی موضوع لعن در زیارت عاشورا و نفرین دشمنان امام حسین علیه السلام پرداخته است. آن‌طور که این محقق دینی توضیح می‌دهد، ما، انسان‌ها تا زمانی که روی زمین زندگی می‌کنیم، خودمان را با اقوام و خویشاوندان خود می‌شناسیم و نسبت قبیله‌ای و فامیلی داریم. اما این در حالی است که در عالم معنوی هر کدام از ما به گروهی تعلق داریم که با آن‌ها تشابه فکری، عقیدتی و عملی داریم. این مفهوم از آیات قرآن کریم و روایت‌ها مشخص می‌شود. همان‌طور که در مورد ماجرای طوفان زمان حضرت نوح علیه السلام مشاهده می‌کنیم که خدای متعال به آن حضرت فرمود که این پسرت از اهل تو نیست. یعنی هرچند که او در عالم دنیا پسر حضرت نوح علیه السلام بود، ولی در حقیقت از اهل پدر خود نبود، چراکه تشابه فکری و عملی با آن حضرت نداشت. بر این اساس منظور از اینکه بنی‌امیه را لعن می‌کنیم، افرادی هستند که از لحاظ فکری و رفتاری هماهنگ با قاتلان و ظالمان در حق امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا هستند. در این میان هر کسی که در طول تاریخ با آن‌ها همراه شده و یا آن‌ها را هم تأیید کرده، مورد لعنت قرار می‌گیرند. پس افراد خوب و نیکوکار و محبان حضرت سیدالشهدا علیه السلام به هیچ عنوان تحت این عبارت قرار نمی‌گیرند چون آن‌ها جزء گروه و اصحاب امام حسین علیه السلام قرار می‌گیرند.

مردم راضی به ظلم هم لعن می‌شوند

می‌دانیم که ممکن است در هر گروه و قوم و خویشاوندانی، افرادی خوب و بد در کنار هم زندگی کنند و با این وجود ما در زیارت عاشورا وقتی دشمنان امام حسین علیه السلام را لعنت می‌کنیم، بر همه مردم بنی‌امیه لعنت می‌فرستیم و می‌گوییم «لَعَنَ اللَهُ بَنی اُمَیَهَ قاطِبَهً». آیا این نوع لعن کردن به مفهوم لعن همه افراد بنی‌امیه، حتی افراد خوب آن‌ها نیست؟

برای جواب دادن به این سؤال باید توجه داشته باشیم که خدای متعال در قرآن کریم وعده داده و فرموده است که: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَه وِزرَ أُخرَی» به این مفهوم که هیچ کسی بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد و هر کسی به دلیل گناهان خودش عقاب می‌شود، همان‌طور که پاداش اعمال هر کسی به خود او تعلق می‌گیرد. پس خداوند هیچ کسی را به دلیل اینکه پدر یا برادر یا اقوامش گناهکار بوده‌اند، مورد توبیخ قرار نمی‌دهد و نه در این دنیا و نه در آخرت عذاب نمی‌شود. مگر اینکه انسان به نوعی در گناه دیگری شریک باشد یا از کار او راضی باشد و یا در برابر او سکوت کند و نهی از منکر را انجام ندهد.

نکته دیگر در این مورد این است که ما، انسان‌ها تا زمانی که روی زمین زندگی می‌کنیم، خودمان را با اقوام و خویشاوندان خود می‌شناسیم و نسبت قبیله‌ای و فامیلی داریم. اما این در حالی است که در عالم معنوی هر کدام از ما به گروهی تعلق داریم که با آن‌ها تشابه فکری، عقیدتی و عملی داریم. این مفهوم از آیات قرآن کریم و روایت‌ها مشخص می‌شود. همان‌طور که در مورد ماجرای طوفان زمان حضرت نوح علیه السلام مشاهده می‌کنیم که خدای متعال به آن حضرت فرمود که این پسرت از اهل تو نیست. یعنی هرچند که او در عالم دنیا پسر حضرت نوح علیه السلام بود، ولی در حقیقت از اهل پدر خود نبود، چراکه تشابه فکری و عملی با آن حضرت نداشت.

تلاش مثال‌زدنی امام حسین (ع) برای «حفظ خانواده»

بر این اساس منظور از اینکه بنی‌امیه را لعن می‌کنیم، افرادی هستند که از لحاظ فکری و رفتاری هماهنگ با قاتلان و ظالمان در حق امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا هستند. در این میان هر کسی که در طول تاریخ با آن‌ها همراه شده و یا آن‌ها را هم تأیید کرده، مورد لعنت قرار می‌گیرند. پس افراد خوب و نیکوکار و محبان حضرت سیدالشهدا علیه السلام به هیچ عنوان تحت این عبارت قرار نمی‌گیرند چون آن‌ها جزء گروه و اصحاب امام حسین علیه السلام قرار می‌گیرند.

لعن در قرآن کریم

آیا این نوع لعن کردن در قرآن کریم هم عنوان شده است؟

بله. نمونه آن را در ماجرای حضرت صالح علیه السلام مشاهده می‌کنیم. جایی که در واقع یک نفر از مردم قوم ثمود، شتر حضرت صالح علیه السلام را پی کرده بود، اما قرآن کریم همان گناه یک نفر را به همه آن مردم نسبت می‌دهد و می‌فرماید: «فَعَقَرُوا النَاقَهَ وَعَتَوا عَن أَمرِ رَبِهِم وَقَالُوا یا صَالِحُ ائتِنَا بِمَا تَعِدُنَا اِن کنتَ مِنَ المُرسَلِینَ؛ فَأَخَذَتهُمُ الرَجفَهُ فَأَصبَحُوا فِی دَارِهِم جَاثِمِینَ؛ سپس ناقه را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند و گفتند: ای صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستی، آنچه ما را با آن تهدید می‌کنی، بیاور! سرانجام زمین‌لرزه آن‌ها را فرا گرفت و صبحگاهان جسم بی‌جانشان در خانه‌هایشان باقی مانده بود.»

در حقیقت چون همه مردم ثمود به کار آن کسی که شتر حضرت صالح علیه السلام را پی کرد و به این کار راضی بودند و حتی در برابر آن نایستاده و نهی نکردند، همه آن‌ها خود را لایق عذاب کردند. به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام رضایت همه آن‌ها بر گناه مشترک، همه آن‌ها را مشمول عذاب و سرنوشت شوم مشترک کرد.

از سوی دیگر خدای متعال در قرآن کریم یهودیان دوران پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله را به خاطر گناه نسل‌های قبل از آن‌ها و پدران و اجدادشان مورد سرزنش قرار داده است چون آن‌ها به کارهایی مانند بت‌پرستی، ظلم، تحریف کلام الهی و کشتن پیامبران خدا مشغول بودند. این افراد از عمل پدران خود اظهار پشیمانی نمی‌کردند بلکه به کار آن‌ها راضی بوده و به آن افتخار می‌کردند. به همین علت خداوند متعال آن‌ها را سرزنش فرموده است.

به همین علت است که همه بنی‌امیه را در زیارت عاشورا لعن می‌کنیم؟

همین طور است. چون در میان مردم بنی‌امیه گروهی بودند که به عمل گناه و ظلم یاران و خویشاوندان خود نسبت به حق امام حسین علیه السلام راضی بودند. حتی اگر آن‌ها خودشان در روز عاشورا مقابل امام حسین علیه السلام نایستاده باشند ولی چون نهی از منکر نکردند، اعلام برائت نکردند و یا به عمل آن افراد رضایت دادند، پس خود را مستوجب لعن کردند.

دقت کنید که در روایتی نوشته شده که در دوران امام محمد باقر علیه السلام فردی به نام سعد که از نسل عبدالعزیز بن مروان بود، به خدمت امام باقر علیه السلام رفت. در حالی که با صدای بلند گریه می‌کرد. امام دلیل گریه او را پرسیدند و او عرض کرد: «چطور گریه نکنم وقتی من از نسل و باقیمانده همان درخت ملعون در قرآن هستم.» امام محمد باقر علیه السلام به او فرمودند: «تو از آن‌ها نیستی، تو از ما و شیعیان ما هستی. آیا نشنیده‌ای کلام خدای تعالی را که فرمود: پس هر کسی که از من تبعیت کند، از من خواهد بود.»

آیا پسر یزید هم در زیارت عاشورا لعن شده است؟در حالی است که در بعضی منابع نوشته شده او انسان خوبی بود و از اعمال پدر و اجداد خود اظهار برائت کرد.

این مورد هم جزء همان افرادی هستند که در از نظر اعمال و افکار خود در گروهی قرار می‌گیرد. البته در مورد اینکه معاویه دوم، فرزند یزید، لعن شده یا نه باید زندگی او را شناخت چون خدای متعال هم به اعمال هر کسی جدا از حضور در خانواده و شهری نگاه می‌کند. این که پسر یزید بعد از مرگ پدرش به حکومت رسید اما خیلی زود از حکومت کناره گرفت و آن را حق خودش ندانست، رفتار خوبی بود. چون او به درستی متوجه شده بود که این حکومت غصب حق ائمه اطهار علیهم السلام است. اما در هر صورت ما نمی‌دانیم که آیا او تمام شرایط توبه را به جا آورده بود یا خیر. یعنی حکومت را به صاحبان آن یعنی امام سجاد علیه السلام تسلیم کرد یا نه.

حتی در مورد عمر بن عبدالعزیز که در دوران حکومت خودش کارهای خوبی انجام داده، مورد شبهه وجود دارد. چون امام سجاد علیه السلام درباره او فرمودند: «عمر بن عبدالعزیز از دنیا خواهد رفت در حالی که اهل زمین بر او می‌گریند و اهل آسمان او را لعنت می‌کنند.» چون او بر مسندی نشسته بود که حقی نسبت به آن نداشت با وجود اینکه نسبت به سایر خلفا اقدامات خوبی انجام داد. اما باز هم نمی‌دانیم به طور قطع او مشمول رحمت یا عذاب الهی می‌شود یا نه. همان‌طور که درباره پسر یزید نمی‌توان قضاوت کرد.

نتیجه تشابه فکری با ظالمان

درمجموع لعن‌های زیارت عاشورا به افرادی می‌رسد که از لحاظ فکری جزء دشمنان اهل بیت علیهم السلام هستند و خدا به حال افراد آگاه است که هر کسی لایق لعن است یا خیر.

اما ما در مجموع آن‌ها را لعن می‌کنیم.

درست است ولی منظور لعن عمل و عاملان ظلم است، نه لعن خوبان. گروهی از بنی‌امیه واقعاً خوب و شیعه خالص بودند. افرادی مثل سعدالخیر، ابوالعاص بن ربیع یا خالد بن سعید بن عاص شیعه بودند. اما سران و بزرگان این قوم ظالمان بزرگی بودند. به همین دلیل از آن‌ها با نفرین یاد شده است.

وقتی شرح‌های نوشته شده بر زیارت عاشورا را می‌خوانیم به این نکته پی می‌بریم. به عنوان مثال میرزا ابوالفضل تهرانی شرحی بر زیارت عاشورا نوشته و در آن ثبت کرده که منظور از بنی‌امیه، آن گروه از فرزندان بنی‌امیه هستند که با ائمه اطهار علیهم السلام دشمنی و از ایشان نفرت داشتند. همچنین وقتی امام باقر علیه السلام در زیارت عاشورا واژه بنی‌امیه را به کار برده‌اند، بعد از آن به افرادی مثل ابوسفیان، معاویه و آل مروان اشاره کرده‌اند تا معلوم شود منظور چه کسانی و چه افکاری هستند.

لعن افرادی که حق ولایی ائمه اطهار علیهم السلام را ضایع کردند

در این میان، یکی از گروه‌هایی که در زیارت عاشورا مورد لعنت قرار گرفته‌اند، با این عنوان یاد شده‌اند که: «ازاله و دفع مقامات ائمه علیهم السلام». این گروه چه کسانی هستند؟

مقصود از دفع و ازاله مقام و مراتب ائمه اطهار علیهم السلام، بی‌اعتنایی و بی‌توجهی نسبت به لوازم و آثار موقعیت الهی و تکوینی آن بزرگان است. یعنی کسانی که ایشان را از آن جایگاه اجتماعی که شایسته آن بودند، کنار گذاشته و در این باره در حق ایشان ظلم کردند.

ولایت تکوینی و اجتماعی اهل بیت علیهم السلام

منظور از موقعیت تکوینی ائمه اطهار علیهم السلام چیست؟

ائمه اطهار علیهم السلام دو نوع موقعیت و جایگاه دارند، یکی مقام تکوینی آن‌هاست و دیگری جایگاه اجتماعی ایشان. مقام و شأن تکوینی مانند واسطه فیض بودن، عامل ایجاد و واسطه پیدایش نعمت برای سایر مردم، مظاهر نور الهی بودن ایشان، کلیددار و مخزن‌دار علوم، محکم‌ترین و تنها مسیر ارتباط به سوی قرب الهی و... هرچند که جعل و نصب این نوع مقامات الهی به دست و اراده خدای متعال است و انسان همان‌طور که توانایی نصب مقامات تکوینی را ندارد، امکان سلب آن را هم ندارد.

در عین حال همین مقامات تکوینی، لوازمی دارند که جایگاه اجتماعی است مانند ولایت و حاکمیت ائمه اطهار علیهم السلام بر مردم، تفسیر قرآن و شرح مبانی دینی و وحی الهی در میان انسان‌ها که این نیز قابل منع از سوی مردم نیست. فقط دشمنان آن بزرگان، ایشان را از مقامات خود کنار زدند.

چنانکه امام زین‌العابدین علیه السلام می‌فرمایند: «مقام خلافت و امامت را که بنا بر تقدیر، در تدبیر و فرمان تو بود این حق را به زور ربودند، حکم تو را مبدل کردند، کتاب تو متروک شد، فرائض و واجبات دینی دگرگون شده و سنت رسول صلی‌الله علیه و آله مترک ماند.» و یا امام صادق علیه السلام فرمودند: «حکومت را خدای متعال به ما اهل بیت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله داده بودند، بنی‌امیه آن را از ما گرفتند.»

بنابراین هرچند که همه مقامات تکوینی و تشریعی ائمه اطهار علیهم السلام به عنایت و توجه الهی است، اما دشمنان و غاصبان خلافت و وصایت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله این حق الهی را محترم ندانستند و حرمت آن را حفظ نکردند. بلکه جایگاه اجتماعی آن بزرگان را که ناشی از ولایت تکوینی و الهی آنان بوده، به ظلم و ستم غصب کرده و در اختیار خودشان گرفتند. آن‌ها حتی به این حد هم اکتفا نکردند، بلکه انواع حرمت‌شکنی‌ها، اهانت‌ها، شکنجه‌ها و قتل‌ها را در حق ائمه اطهار علیهم السلام انجام دادند و شیعیان و دوستداران آن‌ها را هم مورد ظلم قرار دادند. همه این کارها و ظلم‌ها با مقام و منزلت اهل بیت علیهم السلام منافات دارد و در زیارت عاشورا با عنوان برکناری و دور کردن ایشان از مقامات حقه و الهی یاد شده است.