چرخه ناقص اکران و معضل تجاریسازی در مستند
هر پدیدهای برای بقا، نیاز به تعریف یک چرخه زیستی دارد و اگر این چرخه دچار نقصان شود بقای آن پدیده به خطر میافتد. دنیای مستندسازی هم به دلیل فقدان چرخه اقتصادی و اکرانِ مناسب دچار نقصان شدهاست.
خبرگزاری تسنیم- امیر حسین مکاریانی
هر پدیدهای برای بقا، نیاز به تعریف یک چرخه زیستی دارد و اگر این چرخه دچار نقصان شود بقای آن پدیده به خطر میافتد. دنیای مستندسازی هم به دلیل فقدان چرخه اقتصادی و اکرانِ مناسب دچار نقصان شده و این نقصان یا خودِ مستندسازی را به خطر خواهد انداخت و یا ماهیت و فرم آن را تغییر خواهد داد.
چرخه اقتصادی مستندسازی در کشور بیشتر سفارش محور بوده و مستندساز پیش از اینکه دغدغه شخصی برای پرداخت به سوژه داشته باشد متمرکز به تعریف ژانر مستند برای موضوعی است که از سفارشدهنده دریافت میکند. به همین جهت مستندساز از ابتدای تولید، توجه به مختصات اکران و مخاطبپسندی را کنار میگذارد و چرخه اکران از مبدا و در ابتدا توسط خود فیلمساز نادیده گرفته میشود.
مستندسازانی که در زمان تولید نگران فرآیند تجاریسازی اثرشان نیستند اغلب ژانرهای مرسوم مستندسازی مانند، مستند آرشیوی، مستند تجربی یا مستند پرتره را انتخاب میکنند که فرآیند تولید آن سادهتر و بهصرفهتر است البته باز هم به فراخور انتخاب سوژه این گذاره نمیتواند عمومیت داشته باشد. اما مثلا کمتر شاهد مستند داکیودراما هستیم که میتواند در فرآیند اکران موفقتر از سایر ژانرهای مستند باشد.
سطحیزدگی و تمرکز بیش از حد بر معیارهای عوامپسندانه در فضای مجازی معاصر
آسیب دیگر برای این نقصان در چرخه اکرانِ مستند میتواند سطحیزدگی و تمرکز بیش از حد بر معیارهای عوامپسندانه در فضای مجازی معاصر باشد. در صورتی که این شیوه کنشگری در تولید محتوا با ماهیت برساخته مستندنگاری در تناقض است و مستندساز خود را مسئول واکاوی و پدیدار شناسی موضوعات میداند. حتی اگر از داکیوسپها در روایتش استفاده میکند آنها را به خدمت یک کلیت واحد درآورده و با روش استقرایی به نتیجه مورد نظرش میرسد.
وقتی چرخه تامین بودجه برای مستندساز بدون اتکا به سفارش دهنده و صرفا متمرکز بر میزان بازدید در پلتفورمهای مخاطبمحور تعریف شود آفت تجاریسازی و سطحیزدگی، مستندساز و تولیداتش را تهدید خواهد کرد. در این شرایط است که سکانسهای شاذ و غیرمعمول در مستند زیاد شده و فرآیند توزیعگسترده متمرکز بر همین سکانسها اتفاق میافتد. وقتی با مستند به عنوان نوعی از سینما که قرار است به مخاطب قدرت تحلیل بدهد مواجه میشویم تنها ظاهری تجاری و جنجالی از یک پدیده میبینیم و در بهترین حالت شما را به نتیجهای میرساند که اگر در تاکسی هم راجع به آن بحث میکردید به همان نتیجه رسیده بودید.
وقتی چرخه تامین بودجه برای مستندساز بدون اتکا به سفارش دهنده و صرفا متمرکز بر میزان بازدید در پلتفورمهای مخاطبمحور تعریف شود آفت تجاریسازی و سطحیزدگی، مستندساز و تولیداتش را تهدید خواهد کرددر ابتدای متن اشاره شد که اگر چرخه اقتصادی و اکرانِ مناسب در مستندسازی دچار نقصان شود، یا خود مستندسازی را به خطر خواهد انداخت و یا ماهیت و فرم آن را تغییر خواهد داد که چند سالی است شاهد این تغییر ماهیت در مستندسازی هستیم. مستندسازانی که پیش از این با بودجههای دولتی کارهای به نسبت خوبی تولید کردهبودند بعد از قطع ارتباط با دریچههای دریافت این بودجه به سمت تولید کارهای سطحی و تجاری رفتند و حال که درآمدهای دریافتی حاصل از این نوع مستندسازی زیر زبانشان مزه کرده دیگر حاضر به بازگشت شیوه سابق خود نخواهند بود.
عمامه صورتی و حسین شمقدری؛ مستندسازی تحقیقی یا تجارت با تابوها؟از طرف دیگر این موضوع میتواند به مثابه زنگ خطری برای متولیان مستندسازی در کشور باشد. متاسفانه تمرکز این متولیان تنها به برگزاری جشنوارههای سالیانه و حمایت از مستندسازان در حلقه خود محدود شدهاست و نوعی رهاشدگی در این فضا احساس میشود.