چگونه اعتماد به جامعه و اقتصاد شکل میدهد؟ | اعتبار اعتماد
آیا اقتصاد دانان بحث اعتماد را در مباحث اقتصادی نادیده گرفته اند؟ اقتصاد در اساس شبکه ای از روابط است که بر اساس انتظارات متقابل بنا شده است و اعتماد موضوعی است که به این انتظارات شکل میدهد. حتی فراتر از آن اعتماد چسبی است که تمدن بشری را در کنار هم نگه میدارد.
آیا اقتصاددانان بحث اعتماد را در مباحث اقتصادی نادیده گرفته اند؟ اقتصاد در اساس شبکه ای از روابط است که بر اساس انتظارات متقابل بنا شده است و اعتماد موضوعی است که به این انتظارات شکل میدهد. حتی فراتر از آن اعتماد چسبی است که تمدن بشری را در کنار هم نگه میدارد. هر بار که با شخص دیگری در تعامل هستیم چه برای یک فعالیت اقتصادی ساده مانند خرید یک کالا باشد چه کار مشترک بر روی یک پروژه یا کار در یک محیط در واقع به شخص مقابل اعتماد میکنیم که البته درجه های متفاوتی. دارد اما نمیتوان منکر شد که کارکرد روابط و نهادهای اجتماعی به دلیل اعتماد مردم به آنهاست. کارفرمایان به کارمندان خود اعتماد میکنند و به صورت متقابل کارمندان نیز بر اساس اعتماد به کارفرما عمل میکنند همین روند درباره خریدار و فروشنده.... نیز وجود دارد و در بعدی بسیار مهمتر بزرگتر و جدی تر دولتها تنها زمانی کارایی دارند که مردم به آنها اعتماد داشته باشند.
اما در حالی که ممکن است فکر کنید موضوع اعتماد برای کتابی در مورد حقوق یا جامعه شناسی مناسب تر است، دکتر بنجامین هو ثابت میکند که نگاه کردن به مسائل اقتصادی آموزنده و هم تفکر برانگیز است بیشتر از منظر اعتماد هم: مطالعات اقتصادی بر مسائل نظری تمرکز دارند اما تاکید هو بر اعتماد، در مقابل دیدی واقعی تر ارائه میدهد خواندن استدلالهای او برای هر کسی که نگران سطوح مخرب بی اعتمادی رایج در جامعه معاصر، است، روشنگر و مفید خواهد بود کتاب چرا اعتماد مهم است راهنماییهای یک اقتصاددان درباره بندهایی که ما را به هم پیوند میدهد در سال 2021 از سوی انتشارات دانشگاه کلمبیا به بازار کتاب عرضه شد (بنجامین هو) که در حال حاضر استاد در دانشگاه و اسر ایالات متحده است مدرک دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه استنفورد دریافت کرده است. هو از ابزارهای اقتصاد رفتاری مانند نظریه بازی و روشهای تجربی برای شناخت موضوعاتی مانند عذر خواهی هویت نابرابری و تغییرات آب و هوایی استفاده می. کند وی به عنوان اقتصاددان ارشد انرژی در شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید خدمت کرده است و سابقه کار یا مشاوره برای مورگان استنلی و اقتصاد چندین استارت آپ فناوری دیگر را در کارنامه دارد. هو بر این باور است که توانایی اعتماد به غریبه ها نشانه یک اقتصاد توسعه یافته موفق است. در واقع این یک حقیقت پذیرفته شده است که بخش بزرگی از پیشرفت انسان در همه زمینه ها به دلیل تشکیل جوامع بزرگ و همزیستی انسانها با هم در مقیاس بزرگ است که تخصصی شدن کار و تولید انبوه را ممکن کرده است. واحد اقتصادی مشترک انسانهای باستان قبیله کوچک اشتراکی بود قبایل سنتی به طور غیر رسمی فعالیت میکردند و هر وظایف و مزایای خود را از طریق لطف متقابل به یکدیگر اختصاص می دادند؛ روشی که تنها در مقیاس کوچک قابل اجرا بود. این جوامع گروههایی از خانواده ها بودند که به اندازه کافی بزرگ بودند تا برای مشاغلی مانند شکار و دفاع شخصی همکاری کنند اما به اندازه کافی کوچک بودند که. فرد یا خانواده میتوانست شبکه پیچیده ای از لطف ها و تعهدات لازم برای هماهنگ نگه داشتن چنین گروهی را مدیریت کند. مطالعات در مورد زندگی جمعی نشان میدهد که به نظر میرسد 150 نفر حداکثر تعداد افرادی است که هر فرد میتواند با آنها رابطه برقرار کند این تعداد در حوزه های مختلف تعامل انسانی ظاهر میشود اندازه قبیله ها قبل از تجزیه در صورت بیشتر شدن تعداد افراد یک قبیله معمولاً پس از یک درگیری تجزیه رخ میدهد تعداد نیروها در واحدهای نظامی از زمان رومیان و تعداد معمولی دوستان فیس بوک که کاربران مرتب با آنها تعامل دارند.
اما جهش به سمت توسعه اقتصادی مستلزم جامعه با تعداد بیش از 15 نفر ایجاد تخصص و شکل گیری نهادهایی بود که به یک جامعه اجازه میداد از شناخت شخصی سایر افراد درگیر در معاملات اقتصادی خود اجتناب کند موضوعی که ایجاد چنین جامعه ای و گذر از دوران قبیله های کوچک اشتراکی را ممکن میکند اعتماد است. پژوهشها نشان میدهد افرادی که بخشی از جوامع جمعی و از نوع شکارچی گردآورنده - هستند در واقع نسبت به مردم جوامع پیشرفته تر و مدرن اعتماد کمتری به یکدیگر و به محیط پیرامون دارند. فرهنگهای جامعه محور بر روابط رودررو تکیه دارند که در چرخهای از ایمان متقابل و تعامل متقابل عمل میکنند این افراد عادت به اعتماد به غریبه ها ندارند ویژگی که نهادها و بازارهای اقتصادهای پیشرفته تر اجازه میدهند و تشویق میکنند به همین دلیل در طول تاریخ بنا به اقتضای زمان نهادهایی برای ایجاد اعتماد میان مردم شکل گرفت. هو در این بخش مثالهایی جالب از سیستم اعتمادسازی و ایجاد نهادهای داخلی مثلاً بین بازرگانان یا همکاران در هر بخشی برای برقراری اعتماد و ایجاد سیستمی مناسب را توضیح میدهد که به شدت خواندنی است. براساس آنچه هو میگوید همان طور که اصناف تجاری قرون وسطایی به گروهها اجازه میدادند تا به عنوان نهادهای تجاری قابل اعتماد ظاهر شوند و در نتیجه از مرز شناختی 150 نفر عبور کنند، شرکتها و برندهای مدرن نیز چنین میکنند مردم بر این باورند که یک شرکت آنقدر برای شهرت خود ارزش قائل است که هنجارهای رفتاری را برای کارکنان خود تجویز و اجرا میکند و در نتیجه این هنجارهای رفتاری جامعه می تواند به آن شرکت و محصولات و خدماتش اعتماد کند. اعتماد بر ساختار شرکتها و دایره فعالیت آنها تاثیر می گذارد به عنوان مثال اگر یک شرکت بیش از حد به یک تامین کننده تکیه داشته باشد نگرانی در مورد ریسک و اعتماد ممکن است ایجاد شود و در نتیجه شرکت میتواند در راستای اعتمادسازی شرکت تامین کننده را خریداری کند یا با آن ادغام شود و در نتیجه مشکل را حل کرده و امنیت ایجاد کند همزمان فناوریهای پلت فرم آنلاین میتوانند نیاز به اشتغال داخلی را کاهش دهند و در نتیجه کار از راه دور و اقتصاد گیگ بیشتر شود بسیاری از کسب و کارهای دارای پلت فرم به سادگی و با استفاده از بازخورد مشتریان آنلاین راه های جدیدی برای دستیابی به اعتماد بیشتر در میان افراد غریبه ایجاد میکنند. این میتواند به عنوان یک شکل مدرن منجر به عدم اطمینان ایجاد کند.
اما به استدلال هو مهم ترین نوع اعتماد اعتماد مردم به سیستم پولی کشورهاست و بحرانهای مالی در حقیقت نمایشی محدود از این موضوع هستند که در صورت عدم اعتماد مردم به سیستم پولی چه اتفاقی رخ خواهد داد. اعتماد به پول بسیار مهم است به هر حال پول مدرن فقط کاغذی است که بر اساس این انتظار که بانکهای مرکزی ارزش آن را حفظ و ضمانت میکنند اعتبار پیدا کرده است به دلیل اعتماد بانک ها تنها کسری از بدهی های خود را به صورت نقد نگه میدارند به همین ترتیب یکی از مولفه هایی که بر اساس آن نرخ بهره ای که برای وام ها اعمال می شود محاسبه میشود اعتماد یا میزان ریسک است. پول روش دقیقی برای اندازه گیری فعالیتهای اقتصادی است. اما از همه جنبه های دیگر کار کرد موثر پسول فقط بر مبنای اعتماد است بحرانهای مالی مانند بحران سال 2008 نشان میدهد که وقتی بازیگران سیستم مالی دیگر به سلامت برخی داراییهای مالی یا چشم انداز نقدینگی برخی از شرکای تجاری مالی اعتماد ندارند، چه اتفاقی می افتد. علاوه بر این به گفته، هو قراردادها شمشیرهای دولبه ای هستند. طرفین یک رابطه یا معامله زمانی از اعتماد برخوردار می شوند که قراردادی مشخص و معین میان خود داشته باشند که تعهدات، حقوق و انتظارات مورد توافق را مشخص کند. اما همزمان ایجاد این اعتماد از طریق یک قرارداد تلویحاً به این معنی است که اعتماد به دیگران همیشه کمی مخاطره آمیز است. حتی آمارها نشان میدهد که جزئی نگر بودن قرارداد و داشتن بندهای قانونی شامل حق و وظیفه و جریمه برای هر احتمال ولو، اندک باعث ایجاد انگیزه در طرفین میشود که در صورت یافتن حفره ای قانونی که بدون جریمه بتوانند به تعهدات خود عمل نکنند از آن استفاده کرده و در حقیقت نقض اعتماد کنند. اینترنت و شبکه های اجتماعی هم اثرات ضد و نقیضی بر اعتماد مردم داشته است و در مجموع به نظر هو باعث بی اعتمادی بیشتر شده است به نظر میرسد دسترسی بیشتر به اطلاعات به اعتماد کمتر مردم به سیاستمداران با دیدگاههای مخالف منجر شده است. رسانه ها میدانند که به نفع آنهاست محتوایی را که خوانندگان و بینندگان می خواهند ارائه کنند و اگر آن محتوا با دیدگاه های سیاسی موجود مخاطب مطابقت داشته باشد، مردم ارائه دهنده را قابل اعتمادتر میدانند. اتاق گفت وگوی ایجاد شده از سوی شبکه های اجتماعی همچنین باعث میشود افراد بیش از حد به دیدگاهها و سوگیریهای خود اطمینان داشته باشند و نسبت به سیاستمدارانی که با آنها موافق نیستند، بی تحمل و بی اعتمادتر شوند چیزی که میتواند همه اینها را متعادل کند یک نظام سیاسی قدرتمند است که قانون را بی طرفانه برای همه اجرایی میکند مسائل سیاسی که مستلزم درک تخصصی است ایجاب میکند که شهروندان به مقامات منتخب خود ایمان داشته باشند تا به عنوان نمایندگان تصمیم گیرنده عاقل عمل کنند. رای دهندگان باید مطمئن باشند که مقامات منتخب تنها به دنبال بازتاب یا مطابقت با افکار عمومی نیستند.
هو، ریشه تمام مشکلات فعلی جهان از تغییرات آب و هوایی و ناتوانی دولتها در کنترل آن تا دولت های پوپولیستی و... را در بحث اعتماد میداند به عقیده وی در فضای جهانی این طور به نظر میرسد که مشکلات در حال بزرگتر شدن و همزمان توانایی های انسان برای حل آنها در حال کاهش است و همین این تصور را ایجاد کرده که جهان با بحران روبه رو است. اما هو همچنان به اوضاع خوشبین است و خود دو دلیل عمده برای این دیدگاه مثبت را توضیح میدهد. نخست اینکه به گفته هو گفتمان جهانی همیشه در اختیار بدبینها بوده است. بله شبکه های اجتماعی اعتماد ما به نهادها را تضعیف کرده است. بحرانهای اقتصادی اعتماد مردم به سیستمهای پولی و دولت ها را کاهش داده اما اوضاع آن طور که بدبینها تصویر می کنند تیر دو تار نیست همان طور که پیش بینی مالتوس درباره رشد جمعیت و قحطی محقق نشد و فناوری توانست همگام با رشد جمعیت پیش برود؛ تا حدی که برخلاف پیش بینی مالتوس بسیاری از کشورها اکنون نگران این هستند که جمعیتی کمتر از نیاز خود و اقتصادشان داشته باشند. پیش بینی و تحلیل های بدبینان امروز نیز احتمالاً محقق نخواهد شد. با هر معیاری از رفاه انسان که میتوانیم اندازه گیری و ردیابی کنیم همه چیز از زمان طلوع تمدن در مسیر صعودی ثابتی بوده است. مرگ ومیر روند نزولی داشته است. شادی روند صعودی داشته است. نابرابریهای نژادی و جنسیتی کاهش یافته است بیل گیتس زمانی که سردبیر مهمان مجله تایم بود خاطرنشان کرد که انتقادهای موجود به این معنی نیست که جهان بدتر میشود دادهها نشان میدهد که این طور نیست در واقع اوضاع دائما بهتر می. شود این فقط تحمل ما نسبت به چیزهای بد است که کاهش یافته است. که البته هر دو اینها باید به عنوان روندهایی مثبت تلقی شوند، حتی اگر احساس کنیم که اوضاع بدتر می. شود. مشابه با سایر موارد گفته شده حداقل در سالهای اخیر اعتماد مسیر پیچیده تری داشته است. دوم اینکه روند بزرگتر تاریخ بشر که این کتاب مستند کرده است نشان میدهد که چگونه نهادهایی که ما ایجاد کرده ایم از کلیسا گرفته تا بازارها و حکومت قانون دایره افرادی را که ما به آنها اعتماد داریم افزایش داده و تواناییهای انسانها را به عنوان یک گونه گسترش داده اند در حالی که اعتماد به تخصص مانند رسانه ها و دولت در دهه های اخیر دارای افت و (فراز) بوده است. قوس تاریخ حاکی از روند مثبتی است که در طول زمان موسسه هایی توسعه می یابند تا به ما کمک کنند جریان اطلاعات مربوط به روابط خود را پردازش کرده و انگیزههای مناسب برای افزایش تعداد افراد قابل اعتماد و میزان اعتماد به آنها را ایجاد کنیم. هو البته باور دارد چالشهای بزرگی در راه است اما در عین حال بر این باور است که ریشه های تکاملی اجتماعی ما ابزارهایی را که برای موفقیت در این مسیر نیاز داریم به ما داده است.