کاشت انقلابی، برداشت عقلایی
عبدالله گنجی در روزنامه همشهری نوشت: رهبر معظم انقلاب راه حصول به آرمانهای امام و انقلاب اسلامیِ مردم ایران را حفظ و استمرار روحیه انقلابی در کشور میدانند که از آن جمله میتوان به توسعه علمی، ایستادن مقابل زورگویان، سرعت بخشیدن به اقدامات نتیجهبخش و در یک کلمه استقلال سیاسی ایران اشاره کرد.
ممزوجکردن انقلابیگری و عقلانیت شاید بیش از آنکه از رفتار انقلابیون تاثیر پذیرفته باشد، در واکنش به صداهایی است که با تکیه بر تساهل و تسامح (از اصول لیبرالیسم) مفاهیمی مانند انقلابیگری و غیرت را از معنا تهی و دچار کژتابی کردهاند. اما قطعا عملی را میتوان انقلابی محسوب کرد یا روشی را میتوان روش انقلابی دانست که عقلانیت، میوههای آن را قابل استفاده بداند.
تهی و تحریفکردن انقلابیگری با مفاهیمی مانند افراط گرایی، خشکمغزی، بیکلهبودن، خشونتورزی و... باعث شده است که برخی نیز آنرا باور کنند. در نظر برخی روشنفکران که غرب را عقلانی و ایران امروز را انقلابی میدانند، راه تهیکردن ایران امروز از روحیه انقلابی برقراری رابطه بیچونوچرا با غرب است.
بر این باورند که همزیستی با غرب، ایران را از حالت انقلابی خارج میکند و نرمالیزاسیون هژمون خواهد شد. حتی بدون توجه به ماهیت اسلام و غرب از جهت معرفتی، میگویند به این دلیل جمهوری اسلامی در انقلابیماندن می دمد که مرزبندی خود با غرب را حفظ کند.
اتهام غربستیزی یا آمریکاستیزی روشنفکران براساس عقلانیت منتزع از انقلابیگری است که اصل رفاه و لذت را مقدم بر اتخاذ هر راهبرد و رویکرد توأم با عزت میدانند. البته حضرت امام نیز معتقد بودند اگر ما از انقلابمان دستبرداریم و به آمریکا بگوییم چشم، شاید رفاه و ارزانی داشته باشیم و قبرستانهایمان از جوانانمان پر نشود، اما باید حیثیت مکتبی خود را لکهدار ببینیم و اما بعد....
برای راستیآزمایی این مدعای رهبری که انقلابیماندن راه علاج مشکلات کشور است، باید از سطح انتزاع خارج شویم و به میدان اداره کشور نگاه کنیم. اگرچه در یک کلام میتوان گفت اگر استمرار روح اسلام انقلابی (تعبیر از امام هست) نبود، آیا میتوانستیم 42سال تحریم و جنگ و محاصره را تحمل کنیم؟ و در عین حال در بسیاری از عرصهها و حوزهها رشد داشته باشیم؟ اما باید نگاه مصداقی و تجزیهشده نیز به صحنه اداره کشور انداخت و افقهایی را که با حفظ این روحیه گشودهایم، برشماریم.
1- حفظ تمامیت جغرافیایی ایران در مقابل تجزیهطلبیهای صدر انقلاب چگونه انجام شد؟ با دولت بازرگان امکانپذیر بود؟ بدون تردید با محوریت امثال شهید چمران، صیادشیرازی، سلیمانی و... حفظ شد. در فیلم «چ» آن رزمنده در پاوه از شهید چمران میپرسد که چمران بازرگان هستی یا چمران خمینی؟ و این هویتدهی نمادین برای این بود که اگر با اولی هستی، قادر به حل مشکلی نخواهی بود. همانطور که زیباکلام بهعنوان نماینده دولت بازرگان وارد کردستان شد و مورد سوءظن قرار گرفت و بازداشت شد. فرمان امام در شکست محاصره پاوه را چه کسانی اجرا کردند؟
2- در 9ماهه اول جنگ که فرماندهی با بنیصدر بود، کدام موفقیت را کسب کردیم؟ 3ماه بعد از عزل وی از فرماندهی کل قوا و حضور انقلابیونی همچون رضایی و صیاد شیرازی در ارتش و سپاه سلسله پیروزیها با شکستن حصر آبان و فتح بستان تا فتحالمبین و بیتالمقدس همگی در 7ماه انجام شد.
3- در برخی حوزههای علمی کشور که در قله و جزء برترین دنیا هستیم، روشنفکران بودهاند یا انقلابیون؟ مگر قبل انقلاب دانشگاه و استاد نداشتیم؟ چرا دستاورد متمایزی ثبت نشده است؟ بعد از انقلاب نیز قلههای علمی را انقلابیون فتح کردند. در سلولهای بنیادین (کاظمی آشتیانی)، در هستهای (شهریاری)، در موشکی (تهرانیمقدم) و... دهها شخصیت دیگر زنده که بهخاطر ملاحظات امنیتی گمنام ماندهاند.
امثال زیباکلامها با استقرار در بهترین دانشگاههای کشور برای این ملت چه کردهاند؟
4- تبدیل 40ساله ایران از یک کشور وابسته به یک کشور مستقل و تبدیل 20ساله آن به قدرت اول منطقه را چه کسانی انجام دادهاند؟ آیا تئوریپردازان کلاسیک دانشگاهی محور آن بودند؟ امثال شهید سلیمانی این عظمت را بعد از قرنها برای ملت ایران آفریدند و هویت تاریخی ایرانیان که با جنگ های ایران - روس نابود شده بود را احیا کردند.
5- تهیه مایحتاج مردم در اوج تحریمهای حداکثری (بهقول تحریمکنندگان تحریمهای فلجکننده) را چه کسانی و چه روحیهای انجام داده است؟ چه کسانی حداکثر خطر را کردهاند تا ملت و نظام ما در مقابل ظالمان و قدارهبندان جهان سر خم نکنند؟
6- در دوران تحریم چه روحیهای زیرساختهای بیاثرکردن تحریم را گسترش داد و صورت نظام را در اوج تحریم با سیلی سرخ نگه میداشت تا خروجی آن ستاره خلیجفارس و هزاران کیلومتر راهآهن و پل و بزرگراه باشد؟ آیا انجام موارد ذکر شده با روشهای نرمال و استانداردهای توسعه غرب امکانپذیر بود؟ با روشهای عقلانی محض ممکن بود؟ عقلانیت بدون روحیه انقلابی در ایران بارها مخفیکردن «ترس» بوده است. اما وقتی عقلانیت نتیجه عمل انقلابی باشد کاشت و داشت ما به هم پیوند میخورد. ما میمانیم و صدام میرود.
ما میمانیم و بولتون و پمپئو و ترامپ جنایتکار میروند. سوریه میماند و تکفیر میرود. ما در خلیجفارس گسترش مییابیم و دیگران کوچک میشوند. البته بهفرموده امام، لازمه انقلابیبودن، تحمل سختیها نیز هست. انقلابیبودن مانند مقاومت هزینه دارد اما هزینههای آن از کرنش، تسلیم و پذیرش سروری فاسدان جهان کمتر است.