کاهش بهرهوری با تغییر ساعت کار ادارات
محمد حسننژاد، کارشناس اقتصاد، در حالی که اقدام دولت در تغییر ساعات کار ادارات را بیاثر میداند، تاکید میکند: «کارمندان باید از 6 صبح سرکار باشند.
در سالی که نرخ تورم 50 درصد است، حداقل دریافتی کارمندان دولت تنها 20 درصد بالا رفته و حالا هم باید 5 صبح از خانه بیرون بیایند تا بتوانند به موقع سر کار حاضر شوند؛ به این ترتیب یک کارمند دولت باید با ساعتی متفاوت از تمام مردم زندگی کند، این در حالی است که چون دیگر مزدبگیران، شرایط دشوارتری نسبت به گذشته را بر سفره خود شاهد است.» حسننژاد که سابقه نمایندگی مجلس را نیز در کارنامه کاری خود داشته و در سال 1400 از حامیان ابراهیم رئیسی بود، میگوید: در شرایطی مانند امروز که کشور درگیر یک «جنگ اقتصادی» است، گاه میتوان با استفاده از فرماندهی متمرکز، مشکلات را مرتفع کرد. متن کامل گفتوگوی صمت با این کارشناس اقتصاد را در ادامه میخوانید.
در روزهای گذشته موضوع تامین انرژی برای تابستان منجر به تغییر ساعت کاری شد و به این ترتیب ساعت شروع کار دستگاههای دولتی به 6 صبح رسیده است. این تصمیمات از کجا ناشی میشود و چه تاثیری بر اقتصاد خواهد گذاشت؟
این مسئله، یک موضوع ساده نیست. تغییر ساعت کاری کارمندان دولت و نهادهای حاکمیتی، راهکار مطلوبی نیست، اما در شرایطی که ایران دچار کمبود انرژی شده و ممکن است به تعطیلی گسترده صنایع منجر شود، این تصمیم اتخاذ شده است. قطعی برق یا گاز، تاثیر بهشدت منفی بر تولید صنعتی کشور دارد. زمانی که من نماینده مجلس بودم، در منطقهای که بهنمایندگی از مردمش به مجلس راه یافته بودم، شرکتی در حوالی ارس وجود داشت که سرمایهگذارانش ترکیهای بودند و بخشی از کارخانه شان هم در کشور خودشان بود. آنها ناگهان تصمیم گرفتند واحد بزرگی که در حاشیه ارس دارند را تعطیل کنند. من آن زمان بنا بر وظایف نمایندگی به منطقه رفتم و با مسئولان این کارخانه صحبت کردم و از آنها پرسیدم چگونه در ایران که انرژی ارزانتر در اختیار تولید است و نیروی کار با حداقل مزد ممکن کار میکند، تولید صرفه ندارد، اما در ترکیه دارد؟ مسئولان واحد موردنظر به من توضیح دادند که 3 روز پایانی هر ماه، روزهایی هستند که بنگاه تولیدی میتواند به سوددهی برسد، اما در ایران بهدلیل تصمیماتی که اتخاذ میشود، ماهی 5 روز تعطیلی داریم که اجازه نمیدهد حتی هزینه و درآمد سربهسر شوند. منظورم این است که با ادعای حمایت از تولید و حفظ قدرت رقابتی تولید کشور، این همه سیاستگذاری انجام شده، اما در نهایت در سرزمین همسایه غربی از نظر سرمایهگذاران، بستری مهیا برای تولید فراهم است و در ایران چنین نیست. باید مسئولان امر بپذیرند که رویکردهای شان، تنها برای حل مقطعی مشکل است و ادامه این روند، تنها اقتصاد کشور را دچار مشکل خواهد کرد. در این میان نباید یک نکته را هم فراموش کنیم؛ اینکه امروز در کشور ما که سرزمینی سرشار از منابع زیرزمینی است همچنان با بحران انرژی مواجه هستیم.
در حالی که ایران بخش قابلتوجهی از منابع گاز و نفت جهان را در اختیار دارد، در زمستان با مشکل تامین گاز مواجه میشویم، چون توانایی گازرسانی وجود ندارد و در تابستانها هم با مشکل تامین برق مواجهیم، چون توان برقرسانی وجود ندارد. تا زمانی که اصل مشکل، یعنی عدم توسعه زیرساخت توزیع انرژی در کشور رفع نشود، تغییر ساعت کار نهادهای دولتی و هر بخش دیگری هم نمیتواند جلوی این بحران بزرگ را بگیرد و سال به سال هم ابعاد این بحران بزرگتر خواهد شد.
تغییر ساعت کار کارمندان دولت واقعا میتواند ولو مقطعی، به توزیع کارآمد برق در کشور منجر شود؟
من اینطور فکر نمیکنم و حقیقتا بهنظر میرسد این تصمیم را گرفتند تا بگویند کاری کردهایم. اثر مثبتی از این سیاست حاصل نخواهد شد و تنها زندگی کارمندان دولت دشوار میشود. واقعا این اقدام مسخره است که کارمندان از 6 صبح سرکار باشند. در سالی که نرخ تورم 50 درصد است، حداقل دریافتی کارمندان دولت تنها 20 درصد بالا رفته و حالا هم باید 5 صبح از خانه بیرون بیایند تا بتوانند به موقع سر کار حاضر شوند؛ به این ترتیب یک کارمند دولت باید با ساعتی متفاوت از تمام مردم زندگی کند. حالا کارمند باید ساعت 6 صبح سرکار باشد و این کار را هم میکند. اربابرجوع مطمئنا این ساعت به ادارات مراجعه نخواهند کرد که این امر در نهایت سبب میشود کارمندان روزانه 2 ساعت کمتر کار کنند و بیکار بمانند؛ با این حساب میتوانیم ادعا کنیم این اقدام بهرهوری نیروی انسانی را هم کاهش خواهد داد. متاسفانه دولت سیزدهم بهجای اینکه در آغاز سال، همانطور که در سالهای گذشته مرسوم بوده، ساعت رسمی را جلو بکشد، از این اقدام سر باز زد و حالا باید تمام کارمندان کشور را 2 ساعت زودتر از خانه بیرون بکشد. اینجا بیشتر خانوادههایی درگیر خواهند شد که فرزندی دارند و معلوم نیست صبحها پدر و مادر باید بچه خود را به مهدکودک برسانند و بروند سرکار یا برعکس، کودکان، والدین را راهی سرکار میکنند و خود به مدرسه و مهدکودک میروند!!
این تصمیمات خلقالساعه ناشی از چیست؟
شما قدری در انتخاب لغات مراعات میکنید، وگرنه این سیاستها و تصمیمگیریها، خلقالساعه نیستند، مسخره و غیرعلمی هستند و به همین دلیل نتایج نامساعدی هم از آنها بهدست میآید. این دست از اقدامات چندان کارساز نخواهد بود. اما گاهی در مواردی رویکردی غیرعلمی اتخاذ میکنیم و به علم بهای کافی نمیدهیم. به همین دلیل نیز گاهی مشاهده میکنیم اغلب مهم نیست که چه کسی، چه چیزی گفته و کدام یک از مدیران کشور واقعا تواناتر هستند؛ مسئله این است که هر کسی میخواهد تنها افرادی که با خودش نزدیکی جناحی و فردی دارند را به پستی برساند.
منظور من از خلقالساعه از جنس تصمیماتی است که در برنامه هفتم هم گرفته شده و براساس آن نظام کارگر و کارفرمایی، در اشتغال جوانان به نظام «استاد - شاگردی» تبدیل خواهد شد. این اقدامات واقعا میتوانند چرخ صنعت را به گردش در آورند؟
باور کنید اگر بگویند نیروی کار رایگان است و کارفرما برای نیروی کار خود یک ریال هم هزینه نکند، باز هم برخی از صنایع توان این را ندارند که تکانی جدی بخورند و بتوانند به تخته پرش مردم تبدیل شوند. مگر همین امروز دستمزد دریافتی چقدر است که حالا با نصف کردن آن و بیحقوقتر شدن طبقه کارگر، بخواهد اتفاقی مهم را در تولید رقم بزند؟ ادامه این روند به سود صنعت،کارفرما و حتی دولت نیز نخواهد بود.
با این تفاسیر چه میشود که ناگهان طرح «استاد - شاگردی» مطرح میشود؟
زمانی که برنامه ششم توسعه در حال تدوین بود، من در مجلس حضور داشتم و روی آن کار میکردیم. من آن برنامه را «برنامه مکران» نامیدم، چون اتکای اصلی آن توسعه این مناطق بود و عدهای از آن سود میبردند. در برنامه فعلی هم رویکردی مشابه اتخاذ شده و بهنظر میرسد امروز هم عدهای از امکانات سازمان فنی - حرفهای سود میبرند و طرحهایی چون «استاد - شاگردی» مطرح میشود. باید توجه داشت قصد پیشرفت کشور است، نه بازگشت به سنتهایی که مدتها پیش تاریخ انقضایشان سر رسیده و کنار رفتهاند.
لازم میدانم دوباره بر مسئله فقدان علم تاکید کنم. نبود رویکرد علمی سبب میشود هر تصمیمی که شبهاستدلالی در خود دارد، در بالاترین سطوح نظام تصمیمگیری کشور موردقبول واقع شود و به اجرا در آید. برخز از این اسنادی که ما تحت عنوان برنامه های توسعه پنجساله تدوین میکنیم، واقعا برنامه نیست، زیرا نه منطقی است و نه قابلاجرا. با این همه برنامهها اهداف بزرگتری را مطرح میکنند که با گذشت مدتی اجرای برخی از مفاد آمده در آنها هم متوقف میشود.
چرا در میان همه مسائل و مشکلاتی که بهطور عینی در کشور وجود دارد، با اتخاذ تصمیماتی سختگیری در حوزه کار بیشتر میشود؟
واقعیت این است که گاهی در شرایط دشوار، افراد تصمیماتی اتخاذ میکنند که نتیجه مهمی در پی نخواهد داشت، اما ممکن از دلخوری جامعه را افزون کند و شکاف بین مردم و مسئولان را بیشتر. اکنون کشور ما دچار مشکلات زیادی است و هیچ سرمایهای در کشور بهطور ملموس وجود ندارد و دولت هم بهجای آنکه دنبال تامین منابع موردنیاز کشور باشد، برای اینکه بحران صندوقهای بازنشستگی را کنترل کند، درصدد افزایش سن بازنشستگی است. با هزار سلام و صلوات اعلام شد که ماجرای «ارز جهانگیری» خاتمه خواهد یافت، اما هنوز نمیدانیم که نرخ دلار در کشور 50 هزار تومان است یا 28 هزار و 500 تومان! با آن عجله دست به کار شدند و با حذف ارز ترجیحی کاری کردند که نرخ مواد غذایی، بزرگترین تورم خود را تجربه کرد، اما باز هم چند نرخ ارز در کشور وجود دارد. پس به نظر میرسد رانت از بین نرفته و تنها از شکلی به شکل دیگر تبدیل شده است. مدتهاست مشکلات در ایران حل نمیشوند و دائم در حال تغییر شکل دادن هستند.
باید یادآوری کرد که اقتصاد یک علم است که مانند علوم دیگر منطق خاص خود را دارد و همانطور که در دمای صفر آب یخ میبندد و در دمای 100 درجه هم تبخیر میشود، در اقتصاد هم چنین است. فرقی ندارد اصلاحطلب سرکار است یا اصولگرا، اگر دستمزد کافی نباشد، فقر رشد میکند و با رشد فقر کشور درگیریهای فراوانی پیدا خواهد کرد. باید برای رفع مشکلات اقتصادی، راهکارهای اقتصادی پیدا کنیم.
شما در حالی امروز انتقاداتی را مطرح میکنید که در زمان نامزدی ابراهیم رئیسی در انتخابات از حامیان او به حساب میآمدید. چه چیز در این دو سال تغییر کرده که شما چنین تغییر موضع دادهاید؟
بله؛ من در زمانی که اعلام شد رئیسی نامزد انتخابات ریاستجمهوری شده، از او حمایت کردم، زیرا فکر میکردم در شرایط دشواری که ترامپ تحمیل کرده و ناکارآمدی دولت گذشته، اختلافات جناحی در نظام تصمیمگیری به کندتر شدن فرآیندهای در جریان منجر شد. یکدستی در کل قاعده جذابی نیست، اما در شرایطی مانند امروز که کشور درگیر یک «جنگ اقتصادی» است، گاه میتوان با استفاده از فرماندهی متمرکز، مشکلات را مرتفع کرد. من فکر میکردم در یک سیستم یکدست، با سرعت موضوع برجام حلوفصل میشود و حتی امیدوار بودم رابطه با امریکا را هم آغاز کنیم. باید بپذیریم که تغییر دولت، تغییر عدهای از مدیران مطرح و منسوب به یک جناح و جایگزین شدن با افرادی از جناح دیگر نیست.
دولت براساس برنامههای اعلامی معتقد است نرخ تورم امسال کاهش خواهد یافت و رشد اقتصادی با روند افزایشی همراه خواهد بود. باتوجه به شرایط موجود تحقق این برنامه را چقدر ممکن میدانید؟
من که اینگونه فکر نمیکنم. از ابتدای سال تنها سیگنالی که از اقتصاد منعکس میشود، تشدید روند تورم سالگذشته است و ادامه مشکلاتی که سال قبل و سالهای قبل هم وجود داشت؛ بنابراین باید با نگاه علمی به اقتصاد، مشکلات را حل کرد تا به نتیجه رسید./ روزنامه صمت