کرونا، گذار از کنترلگری دولت به کنترلگری بازار
تهران - ایرنا - بحران کرونا به همراه خود اتفاقات جدیدی را رقم زد که میتواند در عرصه جامعه مورد توجه باشد. کمرنگ شدن وجهه کنترلگری دولت در عرصه اجتماعی و جایگزین شدن بازار برای آن امری است که به درستی میتوان شاهد آن بود.
به همت دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی، نشستی پیرامون بحران کرونا و سبک زندگی ایرانیان برگزار شد. در این نشست نکات مهمی در زمینه نحوه مواجهه ما با بحران کرونا و فرصتها و تهدیدهایی که جهان اجتماعی ما را در نوردیده مطرح شدند که توجه به آن میتواند نکات بسیار ارزندهای از زندگی اجتماعی ایران را هم آشکار سازد.
در این نشست «آرش حیدری»، استاد دانشگاه علم و فرهنگ و «رضا صمیم»، استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، به مطرح کردن دیدگاههای خود پرداختند که این دیدگاهها از بعد اجتماعی میتواند نه تنها مورد توجه مسئولین، بلکه مورد توجه عموم هم قرار بگیرد. بخش دوم این گزارش به معرفی دیدگاههای «رضا صمیم» اختصاص دارد.
جامعهشناسان هرچه سریعتر برای اصلاح اقدام کنند
صمیم معتقد است، آنچه که در اینجا بدان میپردازد، ایدههایی است که شاید بتوان با به پرسش گذاشتن آنها، به طرحهایی دست یافت که موجب انجام پژوهش است. در دنیای معاصر سرعت تغییرات و وجود بحرانها به حدی است که دیگر فرصت بازاندیشی را از همه گرفته است. اما این نشستها چنین فرصتی را به ما میدهند تا بتوان از آن حداکثر استفاده را برد.
صمیم در این نشست دو ایده را طرح میکند. وی در یک ایده نگاه «بدبینانه» دارد که کرونا میتواند تاثیرات بدی را داشته باشد و از دریچه دیگر نگاهی «خوشبینانه» به موضوع دارد، البته نه به این معنا که کرونا برای ما جهانی مطلوب پدید خواهد آورد. در مجموع هر دو ایده علیرغم صورت ظاهری خود یک نگاه بدبینانه است که به خصوص به جامعهشناشان هشدار میدهد تا هرچه سریعتر برای اصلاح مداخله کنند.
ایده نخست وی مربوط به تاثیری است که کرونا بر «اغفال» جامعه به سبب شیوع کرونا در روابط مجازی ایجاد کرده که در ارتباطات اجتماعی هم زیاد بحث شده ولی با این ادبیات که او با آن آغاز میکند کمتر بحث شده است. جامعهشناسان، از چیزی که «صمیم» با عنوان «انحلال مواجه» از آن یاد میکند، واهمه دارند. به بیان دیگر «انحلال موقعیت» هم تا حدودی موجب چنین چیزی میشود.
این انحلال به معنای انحلال در دیدار «واقعی» هم هست. و به تعبیری انحلال امکان اتصال واقعی و «تنانه» یا مادی در صحن عمومی پیامد فاجعهبار کرونا. درواقع زندگی چیزی جز مواجه نیست و ما مدام در حال تجربه مواجهه با موقعیتهای گوناگون هستیم. در خانواده، نهادها و... یاد میگیریم که چطور با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. در این جریان متوجه میشویم که پیوند برقرار کردن با دیگران، تنها چیزی است که احتمالا در ید قدرت خود ماست.
ما وقتی به صورت واقعی اتصال برقرار میکنیم، این ماییم که با بعدی ارتباط میگیریم که از این حیث نکته بسیار مهمی است. در وضعیت انحلال مواجه ما فرصت برقراری رابطه با دیگران تحت کنترل خود را از دست میدهیم. درحقیقت پیوندها را روی چیزها و مسائلی میگذاریم که این به نظرم برای جامعهشناسی انتقادی یک هشدار است.
در ابتدای بحران کرونا یک بحث مفهومی پیش آمد با عنوان «فاصله اجتماعی» که به عقیده من این درست نیست و باید به جای آن از واژه «فاصله فیزیکی» استفاده میشد. البته انتخاب این واژه فاصله اجتماعی خیلی هم هوشمندانه است. فاصله اجتماعی درواقع از من و شما میخواهد تا نحوه صورتبندی امر اجتماعی را به نحوی متفاوت از گذشته رقم بزنیم. ما در گذشته امر اجتماعی را با اشتراک بدنهایمان در صحن عمومی ممکن میکردیم. با اتصال بدنهایمان که در قدرت خودمان بود فراهم میکردیم. این یک امر اجتماعی «واقعی» است. اما فاصله اجتماعی بدین معناست که شما اجازه ندارید خودتان به دست خودتان اتصال برقرار کرده و جامعه را بسازید و ما [نهادها] برای شما جامعه میسازیم.
گذار از کنترلگری دولت به کنترلگری بازار
در ابتدای شروع کرونا همهجا صحبت از این بود که ما باید پشت به هم بایستیم. البته من به دنبال این نیستم که بگویم باید همیشه یکدیگر را در آغوش بگیریم، اما این تبلیغ به پشت هم ایستادن و همدیگر را ندیدن، در فضاهای عمومی از هم فرار کردن، اثراتی دارد که بعد از رخت بر بستن از فاجعه کرونا بر ذهنیت انسان جامعه جدید باقی خواهد ماند. این ترسی که ما از یکدیگر پیدا کردیم بسیار مخرب و فاجعهبار است. ترسی است که در نهایت اجتماع واقعی را به یک اجتماع مجازی تبدیل میکند. و این فضای اجتماعی دقیقا چیزی است که جامعه از آن میترسد. چرا که جامعه در این حالت به یک امر «ناانسانی» و مصنوعی تبدیل میشود.
این مصنوعی بودن هم دقیقا چیزی است که باید در موردش هشدار داد. باید توجه داشت که امر اجتماعی واقعی برای نیروهای کنترلگر مسئلهساز است و درواقع برای تمام نیروهای انتقادی یک مسئله اساسی است. امر اجتماعی واقعی یک امر مخاطرهآمیز است چرا که به ازای هر تن واقعی که تصمیم میگیرد تا ارتباطی را برقرار کند، یک معنا و یک انرژی سیاسی ویژه ساخته میشود که لزوما در جهت و مطابق معنای انرژی سیاسی مد نظر نیروهای کنترلگر نیست.
این نکته مهمی است که من باید این را نوید بدهم که در صورت ادامه این روند ناشی از ترس، حتی بعد از کرونا، فضا برای غیر سیاسی کردن جوامع فراهم است. دو گونه رویکرد در این حوزه وجود داشت که کرونا به دلیل این «تمرکززدایی» که در خود دارد، باعث دموکراتیک کردن جوامع میشود و دیدگاه دیگر این بود که کرونا باعث استبدادی کردن جوامع میشود که به نظرم بسیار مهم هم هست. به دلیل این که رابطه دموکراتیک شدن را از بین میبرد. جامعه دموکراتیک لزوما جامعه تمرکززدایی شده نیست. به گفته «وبر»، تمرکززدایی در غالب نهادهای مدرن جامعه به معنای تمرکززدایی واقعی نیست بلکه در حال پنهان کردن تمرکززدایی هستند. ما نسبت به قبل از کرونا بسیار تمرکززداتر شدهایم ولی به نظر من این منابع قدرت هستند که بیشتر از گذشته مخفی شدهاند. اگر تا دیروز منابع تمرکز قدرت، بانکهای چین، امریکا، کره، آلمان و... بودند، ممکن است با ادامه این روند دیگر نتوان مراکز تمرکز قدرت را هم نشان داد. بدین ترتیب منبع قدرتی بوجود میآید که مخفی است و دیگر نمیتوان آن را صدا زد.
در مورد وضعیت ایران موقعیت بهگونهای متفاوت است. به عبارتی در مورد ایران این «انحلال مواجهه» و «موقعیت» ممکن است که یک سویه مثبت داشته باشد. به دلیل این که به نظر من در وضعیت ما برخلاف کسانیکه وضعیت اقتصادی ایران را مشابه وضعیت جهانی میدانند، اینگونه نیست. ما در مناسبات اقتصادی یک «بیرونزدگی»هایی داریم که باید آنها را تحلیل کرد. اول اینکه ما در وضعیتی قرار داریم که دولت بازیگر و کنترل کننده اصلی آن موقعیت است نه بازار. تمرکززدایی در جوامعی که دولت بازیگر اعظم است، فضاها و منفاذی را برای نفس کشیدن ایجاد میکند. اما لزوما خلع ید دولتها به بهانه تمرکززدایی موجب نمیشود تا ما از شر هر منبع کنترلگری نجات پیدا کنیم. منابع کنترلگر جهانی وجود دارند تا در هنگام خلع ید دولت از کنترلگری اجتماعی وارد شده و این وظیفه را برعهده بگیرند.
اما باید گفت که کرونا در حوزه مسائل اقتصادی درحال رقم زدن اتفاقات جدیدی است. مثلا بازار بورس در ایران هماکنون به شدت پرطرفدار شده است. که این بازار جدید برای من خبر از عوض شدن و انتقال کنترلگران اجتماعی دارد. به نظر میرسد که ما در حال گذار از کنترلگری اجتماعی «دولت سیاسی» به یک کنترلگری اجتماعی «بازار» هستیم. به عبارتی بازار در حال بلعیدن همه چیز در جامعه است. بازار بورس در طی این 5 ماه به اندازه 50 سال رشد داشته است و نکته آن هم این است که بر روی انحلال موقعیت و مواجهه سوار است. یعنی بورس به دلیل این که بیشتر به فضای مجازی تن داده و موجب میشود تا من بقیه را دیده و با آنها مبادله بکنم هم از استقبال بیشتری برخوردار است و امکان دارد در این شرایط کنونی شکل جدیدی از نظام کنترلگری و سلطه را ایجاد کند. درواقع جامعهشناسی باید آن را به عنوان یک خطر تشخیص داده و آن را در وضعیت انتقادی و پرسش قرار دهد.
کرونا، رهایی از هرگونه کنترلگری
نکته دیگری که میخواهم بدان اشاره کنم وضعیت توده است. به گفته صاحبنظران عرصه انتقادی توده فکر نمیکند مگر زمانیکه مجبور باشد. این ولع توده برای افتادن در دام یک نظام کنترلگری جدید هم بسیار ناراحت کننده است. این میزان از انرژی و سرمایه که توسط توده در حال تزریق شدن به فضای بورس است، به نوعی یک حسی از آزادی را به افراد میدهد. دیگر دولت برای فرد تعیین نمیکند که چه چیزی داشته باشد یا نداشته باشد. این حس از تجربه آزادی را لیبرالها در دولتهای غربی نزدیک به 200 سال قبل تجربه کرده بودند و ما هماکنون در حال تجربه آن هستیم. اما نکته اینجاست که آیا این حس آزادی، واقعا رهایی از هرگونه کنترلگری است؟
بنابراین باید گفت وظیفه جامعهشناسی دفاع از امر اجتماعی واقعی و تن به تن و تلاش برای تحقق یک رابطهای که حداقل کنترلگری اجتماعی بر آن اعمال شود. در هر حال دفاع از این که من بتوانم تسلط خودم را در برقراری پیوند حفظ کنم. در این حالت نهادها ممکن است به میان آمده و اذعان کنند که ما برای شما پیوند و رابطه را برقرار میکنیم که این هم خطرناک است.
دیدگاه دیگر که به نوعی هم خوشبینانه است به نوعی در حال ایجاد تغییر در الگوهای اوقات فراغت است. تا پیش از بحران کرونا ما در مکانهای عمومی مانند سینما و کنسرتها حضور مییافتیم. به عبارتی ما خود را در اختیار چیزهایی قرار میدادیم که برای ما تعیین میشد. بعد از تعطیلی این مکانها امکانی فراهم شد تا بدون این که تیپهایی برای من مشخص شود، من هم مصرف کنم. یعنی مصرف فرهنگی، به میانجی فضای مجازی داشته باشم. لذتی که مصرف موسیقی و فرهنگی با میانجیگری فضای مجازی به مصرف کننده میدهد باز جنسی از آن تجربه عاطفی است.
من خودم تعیین میکنم که در کجا چه چیزی و تا چه ساعتی ببینم و مصرف کنم. البته بعضی خوشبینانه گمان میکنند که مردم بعد از کرونا خوشبینانه به الگوهای اوقات فراغتشان باز خواهند گشت که من به این موضوع بسیار بدبینم. مردم به آن الگوهای سابق بازنگشته و به نوعی این الگوهای کنونی را که به نوعی لذتی را هم به همراه دارد را تداوم خواهند داد. یک انقلاب در ژانرها و فرمهای فرهنگی ایجاد خواهد کرد. سریال هماکنون بسیار بیشتر از فیلم طرفدار دارد. سریال در حال تبدیل شدن به ژانر چیره است. موسیقی در آن معنای قبلی وجود ندارد و به نوعی در حال تبدیل شدن به موسیقی است که من در آن دخالت دارم.
سوالی که در اینجا پیش میآید این است که آیا این تجربه آزادی که من دارم واقعا به معنای مداخله و محقق شدن من است؟ به هرحال زمانی که من به سالن کنسرت و سینما میرفتم، میانجیهایی وجود نداشتند. تا قبل از کرونا بسیاری از جامعهشناسان به سان مهندسان ارتباطات الکترونیک بودند که شعفی از تصویری که فضای مجازی به آنها در زندگی میداد ایجاد میکرد. خرید اینترنتی و... بسیار جذاب بود. کسی گمان نمیکرد این اتفاق برای انحلال موقعیت و از بین رفتن امر اجتماعی واقعی چقدر مضر است. جامعهشناس واقعی کسی است که به مانند مهندسان به این اتفاقات نگاه نکند. جامعهشناس باید بدبینانه به این موقعیتها نگاه کند البته نه به معنای بدبین بودن به تکنولوژی بلکه به معنای انتقادی. این که تکنولوژی چگونه با تمام توان خودش موجب شده تا انسانها با قدرت و اختیار خودشان کنشگری و امر اجتماعی را از خود خلع ید بکنند، از اهمیت زیادی برخوردار است. با این رویکرد میتوان گفت که مهندسان فنی، تدوین کنندگان فرهنگی خوبی برای ما نیستند و ما باید به سمت جامعهشناسی باز برگردیم.
*س_برچسبها_س*