کودکان زیتون ضعیف نیستند / نگاهی به فلسطین از دریچه رسانه
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - نرگس علینقیان؛ رسانه و ابزارآلات آن در عصر حاضر قابلیت آن را دارند تا حوادث جاری را در بسترهای گوناگون باز تعریف نمایند. فیلم، سریال، مستند و... از انواع بسترهای رسانهای میباشند که میتوانند روایتهای مختلف را در درون خود جای دهند. به واسطه همین روایتها حوادث و جریانات جاری در دنیا به نوعی شناخته میشوند. یکی از مسائلی که همواره سوژه دوربین مستندسازان...
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- نرگس علینقیان؛ رسانه و ابزارآلات آن در عصر حاضر قابلیت آن را دارند تا حوادث جاری را در بسترهای گوناگون باز تعریف نمایند. فیلم، سریال، مستند و... از انواع بسترهای رسانهای میباشند که میتوانند روایتهای مختلف را در درون خود جای دهند. به واسطه همین روایتها حوادث و جریانات جاری در دنیا به نوعی شناخته میشوند.
یکی از مسائلی که همواره سوژه دوربین مستندسازان بسیاری بوده است، فلسطین و تاریخ 70 سال اشغال و نبرد آنان با رژیم صهیونیستی است. از این میان کشتار کودکان فلسطینی به دست اشغالگران از جمله مسائلی است که دستمایه ساخت آثاری در این زمینه شده است. «متولد غزه» از جمله مستندهایی است که با محوریت قرار دادن زندگی چند تن از کودکان فلسطینی، رنجهای آنان در دوران پس از جنگ را روایت میکند.
«متولد غزه» به نویسندگی و کارگردانی هرنان زین، محصول سال 2014 و از جمله مستندهای بین المللی است که در جریان جنگ میان فلسطین و رژیم صهیونیستی، کودکان غزه را مورد توجه قرار میدهد و به نوعی جریان زندگی آنان قبل و بعد از جنگ را به مخاطب عرضه میدارد. در این اثر ما روایت 10 کودک فلسطینی را از زبان و بیان خودشان شاهد هستیم.
در ابتدا فضای اولیه و کلی مستند به ما نشان میدهد که با اثری رو به رو هستیم که فضای سیاه جنگ را تا به انتها میخواهد به مخاطب خود نشان دهد. فضایی که تا آخر کودکان رنج کشیده غزه آن را هرکدام بنا بر زندگی خود پس از جنگ روایت میکنند. این اثر با درونمایهای احساسی که متناسب با فضای ذهنی کودکان میباشد، سعی دارد داستان زندگی هر کودک و مصیبتهای وارد شده پس از جنگ را از دریچه نگاه آنان بازگو کند. به خصوص آن که وضعیت کودکانی را نشان میدهد که به خاطر جنگ و از دست دادن عزیزان خود، چون پدر، مادر، برادر و... مجبور هستند تا کار کنند و زندگی خود را به نوعی در دست گیرند و بگذرانند؛ آن هم با وضعیتی اسفناک.
موقعیت هر صحنه با توجه به روایت کودکان تغییر میکند. فی المثل در روایت اول کودکی را نشان میدهد که پس از ویرانیهای جنگ و برای گذراندن زندگی خود، در میان زبالهها پلاستیکها را جمع میکند تا با فروش آنها به خانواده جنگزده خود کمک نماید؛ و یا در صحنه داستان کودکی دیگر، زمین خانوادگیشان را نشان میدهد که پس جنگ و غارت صهیونیستها دیگر توانی برای کشت ندارد.
در این مستند به لحاظ آن که کودکان راوی هستند، روایتها نیز احساسی و تراژیک هستند. هرچند که سعی شده از زبان کودکان به شکلی واقعی اتفاقات روایت شود، اما برخی از مولفهها که در تاریخ نبرد میان فلسطینیها و اشغالگران در تمام این سالها به محورهایی اساسی تبدیل شده، نادیده گرفته شده است. از جمله محور مقاومت فلسطینیها و به خصوص مقاومت و شجاعتی که کودکان فلسطینی در تقابل با صهیونیستها از خود نشان میدهند. در این اثر شاید چیزی که به شدت جای خالی آن احساس میشود، نشان دادن مقاومت و شجاعت کودکان فلسطینی در مقابل دشمن اشغالگر با وجود تمام زخمهایی است که در اثر از دست دادن عزیزان خود تجربه کردهاند.
در غزه و به طور کلی فلسطین کودکانی وجود دارند که علی رغم آن که آسیبهای بسیاری را از جنگ متحمل شدهاند، اما شجاعت و غضب خود را در مقابل صهیونیستها از دست ندادهاند. به این شکل شاهد کودکانی با سنین کم هستیم که با تمام کودکی خود معتقد هستند که حتی اگر جان خود را از دست دهند اجازه نمیدهند تا ذرهای از خاک وطنشان به اشغال صهیونیستها درآید. در حالی که در این اثر شاهد صحنههایی بودیم که کودکان آرزوی مرگ خود را داشتند تا از چنین زندگی راحت شوند.
این موضع ضعف که در اکثر مستندهایی که مربوط به فلسطین ساخته میشود وجود دارد، سبب میگردد تا مخاطبان جهانی از نگاه ضعف و ناتوانی به مسئله فلسطین و کودکان آن بنگرند. در حالی که سرزمین زیتون دارای کودکان با صلابتی است که با وجود سن کم، تفکراتی فراتر را در ذهن خود میپرورانند. اگر نگاه از موضع ضعف را در «متولد غزه» کنار بگذاریم، مفاهیم دیگری نیز در مستند وجود دارند که قابل اهمیت میباشند. فی المثل در یکی از روایتها دختری را نشان میدهد که داستان بمباران مدرسه سازمان ملل را بازگو میکند و اشاره به آن دارد که برای دشمن اشغالگر، سازمان ملل و یا هر ارگان جهانی بیمعنی میباشد و حتی وجود چنین ارگانهای جهانی با شعارهای صلح طلبانه بسیار نمیتوانند کاری از پیش برند. یا در صحنهای دیگر کودکان دور هم جمع شدهاند تا یادبودی برای پدر یکی از دوستان خود که در بمباران شهید شده برگزار نمایند. علاوه بر اینها برخی از کودکان آرزویهای خود را پس از پایان جنگ متصور میشدند و با تمام رنجها آرزو داشتند تا دوباره زندگی خود را از نو بسازند.
هرچند که روایتهای چنین مستندهایی میتواند از یک جهت مصیبت و غم مظلومیت مردم فلسطین را به خوبی نشان دهد، اما از یک بعد دیگر با نگاهی از موضع ضعف آرمان مقاومت آنان را در مقابل دشمن به سطحی پایین میکشاند. با این هدف چنین آثاری تنها برای دست زدن در جشنوارههای جهانی ارزش پیدا میکنند، حال آن که فلسطین و ارزشهای معنوی آن فراتر از اینها میباشند و میبایست در بستر رسانه صرف تنها دلسوزی مخاطب، برای آن ارزش مفهومی بیشتری قائل بود.