گزارش تاریخ | حزب رستاخیر؛ تلاش شاه برای حرکت در مسیر صدام و دیکتاتورهای بزرگ
محمدرضا پهلوی با ایده ایجاد نظام تک حزبی در کشور به دنبال احیای دیکتاتوری رضاخانی و پا جای پای صدام و دیکتاتورهای بزرگ گذاشتن بود، که البته با مخالفت امام خمینی، مردم و علما نتوانست به آرزوی خود برسد.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم - روز یازدهم اسفند ماه سال 53 محمدرضا پهلوی با صدور فرمانی مبنی بر تاسیس حزب رستاخیز ملت ایران، نظام حزبی کشور را به یک نظام تک حزبی تغییر داد. تصمیمی که با واکنش امام خمینی (ره)، مردم و علمای دینی روبرو شد.
ایجاد نظام تک حزبی در کشور ایران بیسابقه بود؛ اما در آن زمان در کشور عراق حزب بعث، تنها حزب سیاسی و حاکم بود. هرچند شواهدی مستند در دست نیست که نشان بدهد محمدرضا پهلوی به دنبال الگوبرداری از حزب بعث عراق بود، ضمن اینکه تنشهای بین دو کشور هم افزایش پیدا کرده بود اما اقدامات پهلوی نشان میدهد که او دوست داشت در دیکتاتوری پا جای پای حسن البکر و صدام حسین بگذارد و به روش کشورهای کمونیستی و فاشیستی عمل کرد.
حزب بعث با هدف احیای ناسیونالیسم عربی در کشور سوریه متولد شد و قرار بود در تمام کشورهای عربی، شاخههای این حزب به وجود آید؛ اما تنها یک شاخه و آن هم در کشور عراق به وجود آمد که پس از مدتی بین شاخه حزب بعث عراق با حزب بعث سوریه اختلاف پدید آمد و حزب بعث عراق مسیر دیگری را طی کرد.
با کودتای حسن البکر در سال 1968 حکومت عراق به طور کامل به دست حزب بعث افتاد و تمرکز حزبی بر کشور سیطره پیدا کرد و دولت عراق به یک دولت تک حزبی تبدیل شد. عراق در دوران حاکمیت حزب بعث، قانون اساسی نداشت. امام خمینی (ره) در اینباره فرمودند: «این حزب آمدند و زمام امور کشور را به دستشان گرفتند و با زور و فشار و حبس و زجر دارند یک حکومت جابرانه میکنند و تا حالا که مدت بیست سال بیشتر است که اینها آمدهاند، باز یک قانون اساسی ندارند.»
حزب بعث تحول اساسی در ساختار سیاسی عراق به وجود آورد و نظام حکومتی تا حد زیادی متمرکز، با دیوانسالاری زیاد و در سلسلهمراتبی به شدت عمودی بود. رژیم عراق بر قدرت ارتش و توانایی دستگاههای امنیتی و نیز تشکیلات سراسری حزب بعث متکی بود.
در دوران حزب بعث، رئیسجمهور در عراق همهکاره بود و به عنوان رئیس دولت، نخستوزیر، دبیرکل حزب بعث، فرمانده کل نیروهای مسلح و رئیس شورای فرماندهی انقلاب عراق حق تصمیمگیریهای ویژه و اختیارات مطلق داشت. البته پس از مطرح شدن صدام و کودتای او بر علیه حسن البکر، قدرت رئیسجمهور در عراق باز هم افزایش پیدا کرد. حتی او مجلس را به عنوان ابزار موید تصمیماتش به صورت تمام عیار در خدمت خود درآورد.
شیوه حکومتی عراق، استبدادی مطلق و اقتدارگرایانه و دیکتاتوری کامل بود. تمام تصمیمات مهم را شخص رئیسجمهور میگرفت و تمام سازمانهای دولتی خود را مطیع اوامر او میدانستند. وجود علائمی از مخالفت در هر شخص یا در هر سازمانی موجب حذف او از حیات سیاسی، اجتماعی یا حتی از زندگی میشد.
خفقان حاکم بر مردم و دولت عراق، دست رئیس جمهور و سازمانهای امنیتی او را برای هر نوع اقدامی باز میگذاشت. اعمال قدرت عمدتا از طریق نهادهای امنیتی و سازمانهای نظامی صورت میگرفت. خودکامگی حزبی و فضای نامطمئن و توطئهگر حاکم بر جامعه عراق همراه با خشونت و سنگدلی، موجب شده بود که ترس، ترور و ناامنی فردی بر جامعه عراق سایه افکنده باشد، به نحوی که مردم از یکدیگر و بیگانگان (به خصوص ایرانیان) گریزان بودند.
چرا حزب رستاخیز ایجاد شد؟
اکنون این سوال مطرح میشود که آیا محمدرضا پهلوی نیز با ایجاد نظام تک حزبی در کشور به دنبال حاکم کردن دیکتاتوری و خفقان مطلق در کشور همچون وضعیت عراق بود؟
پس از کودتای 28 مرداد تقریبا تمامی احزاب مستقل سرکوب شدند. در سال 36 با دستور شاه دو حزب رسمی مردم و ملیون در کشور به وجود آمد. پس از قیام 15 خرداد و آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، در آذرماه سال 42 حزب جدیدی با عنوان حزب ایران نوین به وجود آمد و جایگزین حزب ملیون شد. این حزب تا زمان تاسیس حزب رستاخیز، نقش حزب اکثریت را ایفا کرد. در کنار این احزاب، حزب پانایرانیست هم با اجازه شاه فعالیت داشت.
حزب رستاخیز در بعد از ظهر روز یازدهم اسفندماه سال 53 و بدون اطلاع قبلی تأسیس شد که به نظر میرسد جز شخص هویدا نخستوزیر و رهبر حزب ایران نوین (که گویا از یکی دو هفته قبل، شاه محرمانه ایده تشکیل حزب جدید را با او در میان گذاشته بود) هیچکس اطلاعی از این تصمیم شاه نداشت. شاه همزمان با اعلام تاسیس حزب رستاخیز، دستور انحلال دیگر احزاب رسمی فعال در کشور را صادر کرد و تمامی اعضای احزاب به حزب رستاخیز پیوستند. شاه همچنین تمام مردم ایران را موظف کرد تا عضو این حزب شوند.
مظفر شاهدی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در خصوص علل تاسیس حزب رستاخیر میگوید: «گروهی بر این نکته تأکید کردهاند که گسترش خوی استبدادگرایانه و قانونگریزانه شخص شاه، که افزایش سریع قیمت نفت هم دامنه کبر و غرور متوهمانه او را فزونی مضافی بخشیده بود، موجبات انحلال احزاب قبلی را فراهم کرد و او را به این خیال سوق داد که در چارچوب حزب واحد رستاخیز بیش از پیش علایق سیاسی سرکوبگرانه خود را پیش خواهد برد. قراینی هم وجود داشت که نشان میداد شاه استبدادگرا از اینکه حتی در چارچوب همان نظام چندحزبی کاملا مطیع و تحت هدایت او هم انتقاداتی متوجه عملکرد دولت و بخشهای دیگری از حاکمیت شود ناراحت و خشمگین بود.»
امام خمینی: عضویت در حزب رستاخیز حرام است
امام خمینی (ره) در پاسخ به سوال پیروان سیاسی و دینی خود که تکلیف مردم کشور را در رابطه با دستور اخیر شاه خواستار شده بودند، بهصراحت بر تحریم عضویت و فعالیت در چارچوب اهداف و برنامههای حزب رستاخیز رأی دادند و اقدام شاه در تشکیل حزب رستاخیز را مصداقی بارز از اصلاحناپذیری رژیم پهلوی و لزوم از میان برداشتن آن ارزیابی کردند.
امام خمینی همچنین در 21 اسفند 1353 و در حالی که تنها 10 روز از اعلام تأسیس حزب رستاخیز گذشته بود و رژیم پهلوی تبلیغات شدیدی به نفع این حزب بهراه انداخته بود، در پیامی حزب رستاخیز را مخالف اسلام و مصالح مسلمانان عنوان و عضویت در آن حزب را حرام اعلام کردند.
امام در آن پیام شاه را بهشدت شماتت کردند که با تشکیل حزب واحد رستاخیز، که نقض صریح قانون اساسی مشروطه محسوب میشود، بیش از هر زمان دیگری استبدادگرایی و دیکتاتوری را پیشه خود ساخته است و در واقع افرادی را که به دنبال اجرای سیاست گام به گام و احیای قانون اساسی شاهنشاهی بودند، متوجه ساخت که شاه اصلاحناپذیر است.
امام خمینی (ره) در حکم دیگری هم که چند روز بعد صادر کردند، تحریم و مخالفت با حزب رستاخیز را مصداق بارز نهی از منکر ارزیابی کردند.
ایشان با حرام اعلام کردن عضویت در حزب رستاخیز، مانع از شکلگیری نظام تکحزبی و دیکتاتوری مطلق در کشور شدند. امام با شناخت ماهیت نظام تک حزبی و تجاربی که از این نظام در کشورهای مختلف از جمله شوروی، چین و عراق اطلاع داشتند، میدانستند که نظام تکحزبی مقدمه دیکتاتوری مطلق و سرکوب و خفقان در کشور خواهد شد.
با مخالفتهای امام، ایده شاه برای ایجاد نظام تکحزبی در کشور با شکست مواجه شد و حدود یک سال پس از ایجاد حزب، فعالیتهای آن کاهش و حالت رکود به خود گرفت.
انتهای پیام /