10 نکته از سوپرجام در اراک؛ به نام خدا و جام!
سپاهان با تک گل انزونزی قهرمان سوپرجام ایران شد.
پرسپولیس تاکنون پنج بار قهرمان سوپرجام فوتبال ایران شده اما سپاهان جای خالی این جام را در ویترین افتخاراتش پر کرد.
یک: پرسپولیس در این دو سه ساله در بازی رودررو مقابل سپاهان دچار مشکل روحی شده است. درست مثل استقلال در مقابل پرسپولیس در دربیهای شش - هفت سال اخیر. وقتی مدام به یک تیم میبازید این باور در ذهن شما شکل میگیرد که توان بردن حریف را ندارید. مشکل پرسپولیس را استقلال هم در این سالها مقابل خود پرسپولیس دارد. به اصطلاح دست بالاتر انگار برای رقیب است!
دو: موافقت با استعفای مورایس بیانگیزه بهترین تصمیم سپاهانیها در فصل جاری بود. آمدن کارترون فرانسوی خون تازهای به سپاهان تزریق کرد و ثبات فنی و آرامش را به این تیم برگرداند. کارترون ابتدا سیستم بازی این تیم را از شلختگی دوران مورایس خارج کرد و سپس به تکتک ستارههای این تیم اعتماد به نفس را هدیه داد. یک سرمربی خوب در کوتاه مدت هم تأثیرش را میگذارد.
سه: پرسپولیس همچنان چوب تصمیمات غلط مدیریتی را میخورد. سقوط آزاد درویش از ابتدای سال با از دست دادن سه ستاره تأثیرگذار پرسپولیس آغاز شد. گاف بعدی از دست دادن اوسمار بود، انتخاب گاریدو تیرخلاصی بود به موفقیتهای چند سال اخیر پرسپولیس و در نهایت یک ماه بلاتکلیفی محض روی نیمکت و بازی با اسمها. درویش اگرچه در مقایسه با بقیه مدیران این سالهای پرسپولیس مدیر بهتری بوده، اما نتایج و جامها باعث شده ایرادات مدیریتیاش خیلی به چشم نیاید، حالا که تیم نتیجه نمیگیرد به سیبل اول انتقادات تبدیل شده است.
چهار: هیچ کس بهتر از خود کریم باقری، خودش را نمیشناسد. ژن کریم به نفر اول بودن نمیخورد. خودش هم قبول دارد و برای همین سیاه تعریف و تمجیدها و تعارفات مرسوم ایرانی نمیشود. داستان سرمربیگری با دوران درخشان فوتبال آقاکریم زمین تا آسمان فرق دارد. حتی اگر یک دهه هم دستیار باشید باز داستان نفر اول بودن متفاوت است. اینجا باید برای کوچکترین نتیجه ضعیفی باید پاسخگو باشید که کریم حال و حوصلهاش را ندارد، این بازی موش و گربه را باید پرسپولیس تمام کند و هر چه سریعتر تصمیم نهایی را بگیرد.
پنج: استیون انزونزی همان گمشده سپاهان در این سالها بود، هافبک قلدری که با قد و قامت بلندش انگار ورژن ضعیف شده پاتریک ویرا است. زوج او و کاپیتان کریمی وزن خط هافبک سپاهان را بالا برده، هر دو میجنگند و هر دو هم در بازیسازی مشارکت میکنند. یکی از دلایل تحول سپاهان زوج خط میانی آنهاست.
شش: تا بازی شروع شد پرسپولیس گل خورد. به جای اینکه گفته شود به نام خدا و گل، از چهره بازیکنان پرسپولیس مشخص بود که باید برای سپاهانیها تیتر زده میشد به نام خدا و جام! پرسپولیس این فصل جمعا 23 بازی در همه جامها انجام داده که 7 بار باخته، این تعداد باخت برای تیمی که در این تقریبا یک دهه قدرت اول فوتبال ایران بوده به شدت انتقاد برانگیز است. به نظر میرسد ابهت پرسپولیس خدشهدار شده و روح این تیم آسیب دیده و از آن تیم جانسخت و نباز به تیمی تبدیل شده که بردن آن دیگر آرزو نیست.
هفت: فلسفه سوپرجام برگزاری مسابقه در زمین فوتبال است، بالاخره بعد از سالها فدراسیون فوتبال به این نتیجه رسید که این بازی باید در زمین برگزار شود، نه در سالن سازمان لیگ. اینکه پرسپولیس از پنج کاپ قهرمانی سوپرجام سهتایش را بدون برگزاری بازی به دست آورده نه زیبنده این تیم است نه به خود آنها هم میچسبد. مقصر این اتفاق هم سازمان لیگ و قوانینش است.
هشت: میشد این بازی را در ورزشگاهی با جمعیت بیشتر برگزار کرد، با همه احترام به اراک که امسال برای برگزاری بازیها آبروداری کرده است. میشد این بازی را با قرعهکشی در تهران یا اصفهان برگزار کرد. یک افتتاحیه درجه یک برای ورزشگاه آزادی یا برگزاری باشکوه در نقش جهان. حضور فقط هشت هزار نفر برای بازی پرسپولیس سپاهان یعنی کشتن روح بازی!
نه: به قول مجیدجلالی، سپاهان اکنون به فلات آرامش رسیده، رفتار این باشگاه بعد از موفقیت فعلی خیلی مهم است. اینکه آنها سیراب میشوند و در باد این برد میخوابند یا راه تیمهای حرفهای را پیش میگیرند و به جامهای بعدی فکر میکنند. این بیخیالی بعد از بردهای بزرگ بزرگترین آفت سپاهان در این سالها بوده که اجازه نداده ویترین این باشگاه با جامهای بعدی پر شود. ذهنیت برنده فقط در بازیهای بزرگ مهم نیست، راه قهرمانی بردن تیمهای کوچک و متوسط لیگ است.
ده: طبق صحبت خود کریم باقری، او پس از بازی سوپرجام، دیگر سرمربی پرسپولیس نخواهد بود. حالا پرسپولیس است و چهل روز وحشتناک با کلی بازی حساس که سرنوشت فصل این تیم را مشخص میکند.
منبع: فوتبالی
از میان اخبار