50 انتظار امام علی (ع) از مدیران / 3 اصلی که باید محبوب یک مسؤول باشد
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس، امام علی (ع) در نامه 53 نهجالبلاغه خطاب به مالک اشتر، در سال 38 هجری هنگامی که او را به فرمانداری مصر برگزید، وظایف مسؤولان را مشخص میکند و بیش از 50 مورد انتظارات خویش از حاکمان جامعه اسلامی را مطرح میکند:
«هذا ما أَمَرَ به عبدُ ا علی أمیرُالمؤمنین، مالکَ بنِ الحَارِثِ الأشتر...».
اینک بخشی از فرازهای اصلی این نامه که باید مدنظر کارگزاران و مدیران باشند، در ادامه میآید:
1 ضرورت خودسازی: «أَمَرَهُ بِتَقوَی اللهِ، وَاِیثَارِ طَاعَتِهِ، وَاتِبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِی کِتَابِهِ... فَاِنَ النَفسَ أَمَارَه بِالسُوءِ اِلَا مَا رَحِمَ الله»؛ او را به ترس از خدا فرمان میدهد و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدم دارد و آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنتها را پیروی کند، دستوراتی که جز با پیروی از آنها کسی رستگار نخواهد شد و جز با انکار و ضایع کردنشان شقی و بدبخت نخواهد شد. به او فرمان میدهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند؛ زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین کند که او را یاری دهد....
2 مهربانی به مردم و تلاش برای جلب رضایت تودهها: «وَأَشعِر قَلبَکَ الرَحمَهَ لِلرَعِیهِ... وَابتَلَاکَ بِهِم»؛ مهربانی، محبت ورزیدن و لطف به مردم را پوشش دل خویش قرار ده. هرگز با آنان چونان حیوان درنده شکاری مباش که خوردنشان را غنیمت شماری؛ زیرا مردم دو دستهاند: یا برادر دینی تو هستند، یا همانند تو در آفرینش. اگر لغزشی از آنان سر میزند، یا خطایی بر آنان عارض میشود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب میشوند، آنان را ببخشای و خطاهایشان را نادیده بگیر، آن گونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و از خطاهایت چشم پوشی کند.....
3 پرهیز از غرور و خود پسندی: «وَلَا تَقُولَنَ اِنِی مُؤَمَر آمُرُ فَأُطَاعُ.... وَیَفِیءُ اِلَیکَ بِمَا عَزَبَ عَنکَ مِن عَقلِک»؛ فریاد مزن که من امیر شما هستم، فرمان میدهم و باید اطاعت شوم، که این گونه خود بزرگ بینی دلت را تباه و دینت را سست، و موجب زوال نعمتهاست. هر گاه سلطه و قدرتی که داری، در تو تکبر یا خود بزرگ بینی پدید آورد، به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر، و قدرتش بر تو را ببین که تو آن اندازه بر خودت قدرت نداری....
4 رعایت عدل و انصاف در هر حال: «أَنصِفِ اللهَ وَأَنصِفِ النَاسَ مِن نَفسِکَ.... وَهُوَ لِلظَالِمِینَ بِالمِرصَاد»؛ با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک و با افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن که اگر چنین نکنی ستم کردهای و هر که به بندگان خدا ستم کند خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود و هر که خداوند دشمن او باشد، دلیل او را نپذیرد.....
5 حقگرایی، عدالت محوری، و مردمگرایی سه اصل همراه: «وَلیَکُن أَحَبَ الأُمُورِ اِلَیکَ أَوسَطُهَا فِی الحَقِ.... مَعَ رِضَی العَامَه»؛ باید محبوبترین کارها نزد تو کاری باشد که به حق نزدیکتر، و در عدالت فراگیرتر و خشنودی مردم را شاملتر باشد، زیرا خشم تودههای مردم خشنودی خواص را از بین می برد و خشم خواص در صورت خشنود بودن تودههای مردم، اهمیتی ندارد.
6 لزوم توجه به توده مردم: «وَلَیسَ أَحَد مِنَ الرَعِیَهِ أَثقَلَ عَلَی الوَالِی مَئُونَهً فِی الرَخَاءِ... وَمَیلُکَ مَعَهُم»؛ خواص کسانی هستند که در دوران رفاه از همه پر خرجترند و بار سنگینی را بر حکومت تحمیل میکنند و هنگام سختی کمتر از همه یاری دهند، بیش از همه از انصاف و اجرای عدالت بیزارند و در خواستههایشان اصرار میورزند و هنگام بخشش از همه کم سپاستر، و هنگام نبخشیدن و منع از همه عذر ناپذیرترند و در برابر مشکلات روزگار از همه بیصبرترند. تنها ستون دین و جمعیت مسلمانان و ساز و برگ در برابر دشمنان، تودههای مردمند، از این رو، باید توجه و تمایلت به آنها باشد.
7 دوری از وسوسههای عیبجویان و سخنچینان: «وَلیَکُن أَبعَدَ رَعِیَتِکَ مِنکَ.... فَاِنَ السَاعِی غَاش وَاِن تَشَبَهَ بِالنَاصِحِین»؛ باید دورترین رعیت از حریم تو و مبغوض ترینشان در نزد تو کسی باشد که بیش از دیگران عیب جوی مردم است؛ زیرا مردم عیوبی دارند که حاکم در پوشاندن آنها از همه سزاوارتر است. پس آنچه را که بر تو پوشیده است آشکار مساز؛ چرا که وظیفه تو فقط پاک کردن عیوبی است که بر تو آشکار گشته و خداوند نسبت به آنچه از تو پنهان مانده است داوری خواهد کرد. پس تا میتوانی زشتیها را بپوشان، تا خداوند آنچه را تو دوست داری بر مردم پوشیده باشد، بپوشاند. گره هر کینهای را که از مردم به دل داری بگشای و رشته هر انتقام را از خود قطع کن و از هر چه برایت روشن نیست چشم بپوش، و در تصدیق سخن چین شتاب مکن؛ زیرا سخنچین گر چه در لباس خیرخواهان ظاهر می شود اما خیانتکار است.
8 پرهیز از مشورت با افراد بخیل، ترسو و حریص: «وَلَا تُدخِلَنَ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا... سُوءُ الظَنِ بِالله»؛ هرگز با بخیل مشورت مکن، که تو را از بخشش باز دارد و وعده فقر به تو دهد. و نیز با ترسو که در انجام کارها روحیه تو را سست می کند و نیز با حریص که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت میدهد. بخل، ترس، و حرص غرائز گوناگونی هستند که ریشه آنها بدگمانی به خدای بزرگ است.
کنار گذاشتن سردمداران حکومتهای ستمگر پیشین و جایگزین کردن مدیران توانمند صالح، تشویق نیکوکاران و مجازاتِ بدکاران، جلب حُسن ظن مردم از طریق احسان و سبک کردن بار هزینهها، احترام به آداب و رسوم نیک پیشینیان، تداوم نشست و مشورت با دانشمندان و کارشناسان، شناخت اقشار گوناگون جامعه و رسیدگی به هر کدام طبق نیازها و موقعیتها، ویژگیهای سپاهیان و نظامیان، جایگاه نهادهای مالی، قاضیان و کارگزاران و بازرگانان و صنعتگران، تأکید بر رعایت حال قشر محروم، اهتمام و تلاش، استعانت از خدا، آمادگی جسمی و روحی برای اجرای حق، ویژگیهای فرماندهان نظامی و افسران ارشد، توجه خاص به سوابق اشخاص و خاندانهای خوشنام و صالح، تأمین نیازهای لشکریان و خانوادههای آنان، تلاش برای برقراری عدالت در تمام شهرها، گرامیداشت یاد و نام رزمندگان و قدردانی از تلاشهای آنان، سنجش کار هر کس بدون در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی او و... از دیگر وظایف مسؤولان جامعه اسلامی است.
برای دریافت متن نامه 53 نهجالبلاغه از اینجا اقدام کنید.
پایان پیام /