«آبادان یازده 60» در یک نگاه
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو محمدرضا کاظمی طی یادداشتی با عنوان ««آبادان یازده 60» در یک نگاه» نوشت جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر علیه ایران هشت سال طول کشید و آن را به یکی از طولانیترین جنگهای دوران معاصر تبدیل کرد. هشت سال زمان کمی نیست، تمام ماهها و هفتهها و روزهای این مدت پر است از اتفاقات ریز و درشت و مواردی که به خودی خود، ارزش پرداخته شدن در یک اثر هنری را دارند و میتوان...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو محمدرضا کاظمی طی یادداشتی با عنوان ««آبادان یازده 60» در یک نگاه» نوشت
جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر علیه ایران هشت سال طول کشید و آن را به یکی از طولانیترین جنگهای دوران معاصر تبدیل کرد. هشت سال زمان کمی نیست، تمام ماهها و هفتهها و روزهای این مدت پر است از اتفاقات ریز و درشت و مواردی که به خودی خود، ارزش پرداخته شدن در یک اثر هنری را دارند و میتوان با افزودن کمی نمکِ دراماتیک به سوژههای خاص آن، از زاویه دیدهای مختلف به رویداد نگریست و داستان قهرمانهای مختلف نامی و گمنام آن را روایت کرد.
یک سوژه بکر در یک ژانر پرتکرار
در طول سه دههای که از روزهای دفاع مقدس گذشته است، بسیاری فیلمسازان به این حوزه ورود کردند و با سوژههای مختلف و متفاوت بعضی داستان زندگی قهرمانهای جنگ را به تصویر کشیدند یا عملیاتها و اتفاقات ویژه آن را به روی پرده فرستادهاند. اما این رویداد به قدری کشش و گنجایش پرداخت دارد که با کمی وسواس در سوژهیابی میتوان به چیزهایی پرداخت که کاملا بکر و دست نخوردهاند و میتوان روی آن ایده به اندازه کافی مانور داد.
فیلم سینمایی «آبادان یازده 60» دقیقا در همین تعریف میگنجد، فیلمی که از زاویهای جدید به مقوله جنگ ورود کرده و قهرمانانش نه نظامیان تعلیم دیده و جنگاور، که گروهی از اهالی رسانه و تکنسینهای فنی رادیو هستند. برای بسیاری از مردم ایران تلفیق جنگ و رسانه در «روایت فتح» شهید آوینی خلاصه شده یا خبر آزادسازی خرمشهر از رادیو با تیتر «خرمشهر، شهر خون آزاد شد» و مواردی از این دست. در حالی که رادیو در آن زمان پرطرفدارترین رسانه کشور بود و گروه زیادی از مردم ایران از روستانشینان گرفته تا اهالی پایتخت، زمان زیادی در روز را پای رادیو مینشستند و منتظر بودند که بهروزترین اخبار و اطلاعات مربوط به جنگ را به دست بیاورند.
این فیلم قصه گروهی از کارکنان رادیو ملی نفت آبادان است که در روزهای اوج جنگ و زمانی که ارتش عراق در حال ورود به شهرهای مختلف خوزستان بود، پا پس نکشیدند و با وجود اصرارها بر ترک استودیوی رادیو، چراغ این رسانه مهم و تأثیرگذار در منطقه را روشن نگه داشتند.
اهمیت مغفول مانده رسانه در جنگ
«آبادان یازده 60» به معنای واقعی کلمه جایگاه رسانه در میان عامه مردم و میزان اثرگذاریاش را به تصویر میکشد. در بخشهای مخلتفی از فیلم نشانههای زیادی از این ماجرا میبینیم، مواردی همچون صحبتهای اعضای تحریریه رادیو درخصوص چگونگی نگارش اخبار، لحن گوینده فارسی زبان و عربزبان در زمان خواندن اخبار، استفاده از موسیقی مناسبتی و مارش نظامی برای پر کردن زمانهای خالی و استفاده از رادیو و ارائه اطلاعات غلط برای فریب دادن ارتش عراق باتوجه به میزان نفوذ رادیو در آن دوران از جمله این موارد است.
این روزها کمتر کسی است که میزان اثرگذاری رسانه بر افکار عمومی را کم دانسته و منکر جایگاه بالای رسانه در برخورد با افراد جامعه شود. با تماشای «آبادان یازده 60» میتوان دید و درک کرد که تأثیرگذاری چه ریشه تاریخی وسیعی دارد و سر پا نگه داشتن یک شبکه رادیویی محلی، چه ارزشی برای بالا بردن روحیه جمع کثیری از مردم منطقه دارد. یکی از بزرگترین دغدغههای اهالی آبادان که همه کارکنان نیز روی آن تأکید داشتند، مسئله ارزشمند بودن پخش روزانه رادیو بود، چیزی که در دل صحبتهای اهالی منطقه هم میبینیم و میشنویم. از طرف دیگر در دل داستان این فیلم ما مصائب و مشکلات خبرنگاران جنگ و گزارشگران فعال در آن دوران را نیز میبینیم، نکاتی که حتی تصور آنها هم دشوار است و از دریچه دوربین مهرداد خوشبخت میبینیم که این افراد که حالا هیچ نام و نشانی از آنها نیست، برای ثبت اتفاقات جنگ چه فشارهایی را تحمل کردند.
این فیلم ایده بکری دارد، شخصیتهایی دوستداشتنی در دل داستان آن خلق شدند و منطق روایی آن ریتم مناسبی دارد. شخصیتهای مهم قصه یکی یکی معرفی و به داستان کلی اضافه میشوند و در کنار هم قرار گرفتنشان شاکله اصلی ماجرا را تشکیل میدهد. اما پاشنه آشیل این فیلم گروه بازیگران آن است و به نظر میرسد تیم تولید فیلم «آبادان یازده 60» وسواسی که در روایت قصه و انتخاب سوژه داشته را در این بخش رعایت نکرده است. اکثر بازیگران فیلم، چهرههای بومی و بازیگران جنوبی هستند و از میان چند چهره شناخته شده کار یعنی علیرضا کمالی، حسن معجونی، ویدا جوان و نادر سلیمانی، تنها سلیمانی است که در فیلم جا افتاده است. شاید بتوان گفت که دلیل این جا افتادن هم اصالت جنوبی این بازیگر است که پیش از این نیز نقشهایی شبیه به این را ایفا کرده بود و میدانست قرار است در اینجا چه سبک بازیای از خود به نمایش بگذارد. علیرضا کمالی و حسن معجونی هم با وجود اینکه بازیگران خوبی هستند و در کارنامه هنریشان در تئاتر و تلویزیون آثار قابل تأمل و خوبی دارند، اما در این فیلم نمیتوانند خیلی به نقشهایشان نزدیک شوند و شخصیتها را باورپذیر نشان دهند، که اگر اینطور میشد این فیلم را میتوانستیم در دسته آثار ماندگار دفاع مقدس درسالهای اخیر قرار دهیم.
پرچمداری خوشبخت در آغاز مسیری برای دیگر فیلمسازها
با تمام این تفاسیر اما به فیلم «آبادان یازده 60» میتوان نمره قبولی داد. فیلمی که ایدهای دست نخورده و هیجانانگیز را برای روایت مطرح کرد و مسیری را برای مابقی فیلمسازان ترسیم کرد تا به این حوزه با طیب خاطر ورود کنند و نقش رسانه در روزهای ملتهب جنگ هشت ساله را به تصویر بکشند، نقشی که شاید در طول این سالها مغفول مانده و حالا زمان آن رسیده است که به بیشتر و بهتر آن به آن بپردازیم. مهرداد خوشبخت و تیم همراهش با ساخت فیلم «آبادان یازده 60» به نوعی در این زمینه پرچمداری کردند و باتوجه به بکر بودن این حوزه و عدم وجود فیلم یا سریالی خوش ساخت برای قیاس بهتر و جذابتر کردن ایده، اثری استاندارد و قابل قبول ساختند.