آقای زاکانی! پول عوارض مردم را صرف تعمیر پله برقی کنید نه تبلیغات غیر درآمدزا

عوارض مردم و پول بانک شهر را صرف خدمات و به سازی شهر کنید. تا دل تان بخواهد نهاد بودجه بگیر تبلیغی هست و این کار زمین نمی ماند. آنچه عجالتا بلامتولی مانده دستگاهی است که دستی به سر و روی امکانات عمومی بکشد.
عصر ایران؛ مقاله وارده - خبر قطع عضو یک کودک در پله برقی افکار عمومی را سخت جریحهدار کرده است. علت این است که کافی است شخص همذاتپنداری کند تا عمق رنج را دریابد. همان کاری که بیشک هر یک از ما یک لحظه در ذهن خود انجام داده و از مهابت و مخافت آن هراسیدهایم.
در فیلمهای سینمایی هم اگر کارگردان بتواند حس همذاتپنداری را در مخاطب ایجاد کند تماشاگر شاید با وجود علم به این که آنچه دیده واقعی بوده و فیلم بوده یا خون نبوده سس گوجه فرنگی بوده اما ممکن است هایهای گریه کند.
یا بازیگر آن قدر خوب نقش خود را ایفا میکند که نفرت تماشاگر را برمیانگیزاند. سالها قبل حین تماشای فیلم «بانو» ساخته داریوش مهرجویی - که بیدلیل سالها در محاق توقیف بود - تماشاگر کناردستی مدام زیر لب به مرحوم انتظامی به خاطر نقشی که بازی میکرد بد و بیراه میگفت! چرا؟ چون باور کرده بود. حالا تصور کنید فیلم نباشد و در عرصه واقعی این اتفاق بیفتد و کافی است هر که کودکی در آن سن وسال در خانه خود یا خانواده بزرگتر دارد درد آن درک کند.
مردم هر شهر و در اینجا تهران عوارض میدهند که شهرداری صرف ارایه خدمات کند. خدمات، نه تبلیغات. تابلوها را هم گذاشته که پول تبلیغات بگیرد تا باز صرف خدمات شهری کند. سازمان زیباسازی هم چنان که از نام آن برمیآید متولی تبلیغات غیر درآمدزا نیست.
شهرداری تهران در دوره غلامحسین کرباسچی از سازمانی خدماتی به سازمانی خدماتی، اجتماعی و فرهنگی بدل شد و در دوران قالیباف اصرار داشت که شهرداری به یک کارگاه تبدیل شود. وجه فرهنگی را هم با توسعه نشریات چاپی تقویت کرد.
شهردار فعلی اما وجه تبلیغاتی را هم اضافه کرده است. هر چند در توجیه گفته می شود تبلیغات سیاسی نمیکند و نمیخواهد از شهرداری سکوی ریاست جمهوری بسازد اما می توان یادآور شد نیاز مبرم شهر تهران به سازی پله برقیهاست تا دست کودکی قطع نشود.
تبلیغات را به سازمان تبلیغات اسلامی یا انواع و اقسام نهادهای بودجه بگیر دیگر بسپارید و به کار خودتان برسید. چون تا چشم بر هم بزنیم ممکن است باز احساس تکلیف کنید و کاندیدای ریاست جمهوری شود.
اگر کاندیداتوری و نمایندگی از قم بی هیچ نسبتی با آن شهر جز این که خانه ای در قم دارد پذیرفته شد، اگر ریاست مرکز پژوهش های مجلس را اندک زمانی بعد برای شهرداری رها کرد و اگر با تخصص پرشکی هسته ای شهردار تهران شد همه اینها به نحوی توجیه شد. اما قطع دست کودک به خاطر تعمیر نشدن پله برقی جای توضیح و حتی عذرخواهی ندارد.
عوارض مردم و پول بانک شهر را صرف خدمات و بهسازی شهر کنید. تا دل تان بخواهد نهاد بودجهبگیر تبلیغی هست و این کار زمین نمی ماند. آنچه عجالتا بلامتولی مانده دستگاهی است که دستی به سر و روی امکانات عمومی بکشد. بگذارید مردم کار و خدمات را زیر پوستی حس کنند. بگذارید خود مردم آیین های مذهبی را برپا کنند.
درست یا نادرست این حس وجود دارد که پول عوارض مردم در شهرداری یا بخشی از آن صرف کارهایی میشود که ربطی به شهرداری ندارد. مثل خبر استخدام «حجاببان» در مترو. به همین خاطر وقتی خبر تلخ پله برقی منتشر شد شهرداری در مظان اتهام نشست و هر چه بگویند حادثه همه جا رخ میدهد یا خود شهروندان باید رعایت کنند باز افکار عمومی قانع نمی شود. چرا؟ چون به جز قیرپاشی اخیر این حس در جامعه درنگرفته که شهرداری دوره کنونی در حال خدماتدهی به شهروندان است و انگار مأموریت دارد به ضرب تبلیغات، شهر را انقلابی یا عزادار یا با صفت دیگر نشان دهد.
به لحاظ اخلاقی هم اگر قرار بر بالا رفتن از پله برای به دست آوردن موقعیت دیگری باشد باز باید پله برقیها را درست کرد تا حرف و نفرینی پشت آن نباشد.
کانال عصر ایران در تلگرام تماشاخانهحواسمان به خورشید نیست / شاخص اشعه فرابنفش به 12 رسیده؛ آنچه باید درباره این وضعیت بدانید (فیلم)
ابهام در اخراج یا دستگیری مرد خشن قرمز پوشی که کودکان معلول ذهنی را کتک میزد؛ در آسایشگاه نیلوفر آبی چه میگذشته؟ چطور همه را فریب دادند؟ لباسها نشان میدهد کتک زدنها در چند روز مختلف بوده (فیلم)
فیلم های دیگر

