یک‌شنبه 15 مهر 1403

آقای قالیباف! آرامش نمی تواند شرط نوسازی باشد / برای مردم مهم نیست چه کسی رئیس جمهور یا رئیس مجلس باشد

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
آقای قالیباف! آرامش نمی تواند شرط نوسازی باشد / برای مردم مهم نیست چه کسی رئیس جمهور یا رئیس مجلس باشد

حمدباقر قالیباف برای دومین بار از نوسازی نظام حکمرانی «سخن گفت. او تنها کسی است که در بین مقامات ایران، از ضرورت این مساله سخن می‌گوید و بر بازگشت به مردم تاکید دارد.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه سازندگی، این روزنامه در گزارشی به مولفه های نوسازی نظام حکمرانی پرداخته است.

لوازم تحقق نوسازی نظام حکمرانی:

1 احیای برجام

2 انتخابات آزاد

3 به کارگیری فقه نوین

4 آزادی رسانه‌ها و روزنامه‌ها

5 احیای احزاب

6 ایجاد تلویزیون خصوصی

7 انتقال مرجعیت سیاسی به احزاب قانونی داخل کشور

محمدباقر قالیباف برای دومین بار از نوسازی نظام حکمرانی سخن گفت. او تنها کسی است که در بین مقامات ایران، از ضرورت این مساله سخن می‌گوید و بر بازگشت به مردم تاکید دارد. قالیباف از چه سخن می‌گوید؟ و پرسش مهمتر این است که آیا او می‌داند که لوازم نوسازی نظام حکمرانی چیست؟ آیا سخن او شعاری است یا واقعایک استراتژی جدید است؟ پیش از این نیز او از این مساله سخن گفته و پیش شرطی را اعلام کرده بود که محض بازگشت آرامش به کشور نوسازی نظام حکمرانی آغاز می‌شود.

پیشنهاد متفاوت یک اصلاح طلب به مجمع تشخیص / برگزاری جلسه شورای گفت وگوی ملی با حضور عارف، باهنر، محمد صدر، ابوترابی و ضرغامی

البته آقای قالیباف هم به عنوان رئیس مجلس و هم به عنوان یک سیاستمدار باید بداند که آرامش نمی‌تواند شرط نوسازی و تغییر باشد؛ بلکه نوسازی و تغییر شرط آرامش است. ضمن تاکید بر ضرورت مرزبندی بین اعتراض و اغتشاش، تغییرات باید آغاز شود، لمس شود و اثراتش دیده شود تا کشور نیز به آن آرامشی که مدنظراست، برسد. نباید فراموش کرد بیشتر کسانی که معترض هستند در ابتدای امر مطالبات اقتصادی و سپس مطالبه اجتماعی دارند. تعداد محدودی ممکن است مطالباتشان سیاسی باشد. برای عموم مردم مهم نیست که چه کسی رئیس‌جمهور یا رئیس مجلس است، آنها به دنبال یک زندگی راحت، سهل و البته باکیفیت هستند. نمی‌خواهند مجلس با قانون‌گذاری، شرایط را سخت‌تر کند و دولت با تصمیماتی که ذیل جراحی اقتصادی می‌گیرد، سفره‌های غذا را شب‌به‌شب کوچکتر کند و روزبه‌روز کیفیت زندگی از بین برود و مردم با تورم‌ها و ابر چالش‌های پیچیده زندگی کنند. در حوزه اجتماعی نیز تساهل و تسامح شرط اول یک جامعه مدرن است.

پبشرفت تکنولوژی آنچنان بر زندگی، آرا و افکار مردم اثر گذاشته است که دیگر نمی‌توان با گفتمان سابق مردم را جذب کرد. جامعه جدید، نه‌تنها سیاستمدارعصر خود را می‌خواهد بلکه رئیس‌جمهوری می‌خواهد که با این فرهنگ آشنا باشد. نه آنکه در رقابت‌های‌انتخاباتی شعارهایی بدهد و پس از به قدرت رسیدن آن شعارها را فراموش کند. سیاستمدار عصر جدید باید به آنچه می‌گوید پای بند باشد و آماده باشد که هزینه عدم اجرای آن سیاست‌ها را نیز بدهد. با این حال، همچنان این پرسش از رئیس مجلس مطرح است که آیا او از مولفه‌های نظام حکمرانی اطلاع دارد یا آنکه سخنش یک ایده است که هنوز مولفه‌های آن برای او دیگران روشن و مشخص نیست. به همین دلیل به ایشان پیشنهاد می‌دهیم که هرگاه در این خصوص سخن میگوید، دو کار نیز انجام دهد. اول آنکه، یک قدم به پیش بیاید. تکرار سخن قبلی قدمی رو به جلو نیست. تکرار مکررات دردی را دوا نمی‌کند که اگر می‌کرد این اعتراضات به پا نمی‌خاست.

پیشنهاد دوم، این است که تغییرات را آغاز کنند. از سخن قبلی آقای قالیباف در مقام رئیس مجلس تا این سخن، نزدیک به یک ماه گذشته است، اما نه‌تنها قدمی برای تغییر و نوسازی برداشته نشده است، بلکه هیچ چشم‌اندازی هم دیده نمی‌شود.

پیشنهاد دیگر به رئیس مجلس این است از چندمولفه مهم برای نوسازی آگاه باشد و درباره آن بیش ازگذشته تأمل کند. اول احیای برجام. بالاخره برجام مهمترین سندی است که بین ایران‌وغرب امضا شده است. برای احیای آنچه دولت قبل و چه در این دولت، تلاش‌های موثری صورت گرفت و نهایتا به دلایلی از جمله عدم تضمین آمریکا، این تلاش‌ها منجر به نتیجه نشد. پس لازم است در گام اول، برجام احیا شود تا ایران از منافع اقتصادی آنکه بسیار مهم و حیاتی است بهره‌مند شود.

مساله بعدی، انتخابات باید به معنای واقعی کلمه آزاد و فراگیر باشد. تجربه انتخابات مجلس در سال 1398 و انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400، تجربه ناکامی بود که آوردهای برای حاکمیت و ملت نداشت.

تحریم کنندگان نسبت به انتخابات قبلی افزایش چشمگیر پیدا کرده بودند. این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد و راه حضور تمام سلایق و افراد در انتخابات باز شود. آیا آقای قالیباف به این موضوع اندیشیده و راهی برای آن دارد؟

مساله بعدی، جامعه نیازمند فقه نوین است. فقه پویا و نو به ما کمک می‌کند، از سد مشکلات بگذریم. اما عده‌ای همچنان بر یک نگرش خاص تاکید دارند. آیا نمی‌توانیم در حوزه اجتماعی و آزادی‌های فردی، از فقه نو کمک بگیریم؟ و آیا احساس نیاز نشده است که فقیهان ما به جامعه با مسائل امروزش نگاه کنند؟ در نوسازی نظام حکمرانی، فقه نوین، چه جایگاهی دارد و تا چه اندازه به آن اهمیت داده شده است؟

موضوع مهمتر دیگر، آزادی رسانه‌ها است. تجربه 70 روز گذشته بسیاری را به این نتیجه رسانده است که ما در جنگ رسانه‌ای شکست خورده‌ایم. دلیل این شکست تنها یک چیز است رسانهها در ایران بسیار محدود هستند تیغ توقیف و بازداشت بالای سر روزنامه‌نگاران همچون شمشیر داموکلس برقرار است. باید آزادی و امنیت را به روزنامه‌ها برگرداند تا روایت اول از حوادث و وقایع، در دست ما باشد نه آنکه شبکه‌های خارج از کشور بر موج نارضایتی‌ها سوار شوند از این موضوع به سود خود و به ضرر ایران استفاده کنند.

نکته آخر احیای احزاب راستین است. احزاب در ایران اگرچه مجوز دارند اما به دالیل بسیار زیادی، نظام سیاسی ایران نه قائل به حزب است و نه نظرات احزاب را مهم می‌داند. کشور باید به سوی حزب گرایی قدم بردارد. خوب و بد تصمیمات باید به پای احزاب نوشته شود. احزاب باید قدرتمند شوند و نقش موثری در هر انتخاباتی ایفا کنند. پسندیده نیست که شخصیت‌ها بدون تعلق حزبی رئیس‌جمهور یا رئیس مجلس شوند و آنگاه به شعارها و برنامه‌های خود پشت کنند. مجلس نه‌تنها باید خانه ملت، بلکه خانه احزاب هم باشد. حزبی که توانسته در یک انتخابات آزاد نظرات مردم را به خود جلب کند، هم باید رئیس مجلس را انتخاب کند و هم رئیس دولت را. زیرا مردم به برنامه‌ها رای می‌دهند و راه برای اجرای برنامه‌ها باید باز باشد. احزاب هنگامی قدرتمند می‌شوند که بتوانند به وعده‌های خود عمل کنند. متاسفانه یک جریانی از مدت‌ها پیش درصدد بود که نه‌فقط احزاب، بلکه جریان اصلاح‌طلب حمایت مردمی خود را از دست بدهد. آنها بیشترین مخالفت‌ها و کارشکنی‌ها را با دولت‌ها، مجالس و احزاب اصلاح‌طلب و شخصیت‌های سیاسی این جریان داشتند تا به گمان باطل خود مردم را از این جریان دلسرد کنند و اردوگاه خودشان ببرند. مردم به علت عدم وعده‌های اصلاح طلبان، دلسرد شدند اما به اردوگاه اصولگرایان نرفتند. متاسفانه به دلیل استراتژی‌های اشتباه اصولگرایان مرجعیت سیاسی احزاب داخل ایران به خارج از کشور منتقل شد و اکنون برخی از کسانی که پرچمدارحمایت از مردم شده‌اند داعیه وطن‌پرستی آنها به شدت آلوده و مشکوک است. بازگشت قدرت به احزاب واقعی، قدرتمند کردن روزنامه‌های داخلی، ایجاد تلویزیون خصوصی، برگزاری انتخابات آزاد با شرکت تمام سلایق، احیای برجام، تصویب اف‌ای‌تی‌اف، و آزادی زندانیان سیاسی روزنامه‌نگاران می‌تواند مولفه‌های مهم نوسازی نظام حکمرانی باشد تا دوباره مرجعیت سیاسی به داخل کشور منتقل شود. این هدف نه‌تنها دور دسترس نیست بلکه شدنی است. تا تصمیم چه باشد.

همچنین بخوانید