آماری از دانش آموزان افغانستانی در ایران
هزینه تحصیل صدهاهزار دانش آموز افغانستانی در مقاطع تحصیلی مختلف برای کشور سالانه بیش از 335میلیون دلار در میآید. گفتنی است فرزندان کلیه اتباع خارجی، حتی کسانی که فاقد مدارک هویتی هستند و به طور غیرقانونی در ایران زندگی میکنند، اجازه حضور در مدارس کشور را دارند.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، نرخ باسوادی مهاجران افغانستانی در ایران از نرخ باسوادی در افغانستان بیشتر است. 10تیرماه امسال، وزیر آموزشوپرورش در صحن علنی مجلس اعتراف کرده است: «تعداد دانشآموز اتباع در برخی شهرها از دانشآموزان عادی در یک کلاس بیشتر شده است.» روز گذشته، این بحث به جلسه بررسی برنامهها و صلاحیتهای وزرای پیشنهادی مجلس رسید.
به گزارش تجارت نیوز، البته او تلویحا حقوق ناچیز معلمان را هم مزید بر علت خوانده بود. افت تحصیلی دانشآموزان بهویژه در مقطع ابتدایی یک غصه است و ترک تحصیل دانشآموزان و رشد کودکان بازمانده از تحصیل هزار غصه. نه اینکه تا پیش از کرونا همه چیز بر وفق مراد بود و مدارس گلستان، نه، اما در این دو، سه سال اخیر، وضعیت از بد هم بدتر شد.
جولان کرونا و دو، سه سال سیاهی که خیلیها را در گرداب خودش فرو برد و خیلیهای دیگر را خانهنشین کرد و کسبوکارها را به گل نشاند، به نظام آموزشی کشور هم سیلی محکمی زد. مدارس تقولق و آموزش نصفهونیمه آنلاین، نتیجهای جز افت تحصیلی چشمگیر دانشآموزان نداشت؛ ماجرایی که تعارفبردار نیست و نهتنها وزیر وقت آموزشوپرورش از افت بیش از 30درصدی تحصیل دانشآموزان خبر داده بود بلکه یکی از نمایندگان کمیسیون آموزش مجلس هم گفته بود که میانگین معدل دانشآموزان 5/11 است.
با این حال در برنامه علیرضا کاظمی، وزیر پیشنهادی آموزشوپرورش مشاهده میشود که او «تضمین کیفیت آموزشوپرورش در مدارس دولتی» را به عنوان دومین برنامه راهبردی خود ارائه داده و این امر نشان میدهد که وی به افت محسوس تحصیلی دانشآموزان در مدارس دولتی اشراف و درک کاملی از آن دارد، به نحوی که در اصل نخست برنامه وی، «توسعه عدالت و برابری آموزش با کیفیت برای همه دانشآموزان» به صراحت ذکر شده است.
دو موضوعی که در کنار اصل 30 قانوناساسی (حق تحصیل رایگان در کشور) میتواند گرههای کوری از نظام آموزشی باز کند. کاظمی به خوبی گزارشی را که بهمن ماه سال گذشته وزارت آموزشوپرورش از وضعیت معدل امتحانات نهایی خردادماه 1402 ارائه داد دیده است که نشان میدهد معدل تحصیلی با نقشه فقر کشور منطبق است. آنطور که این نقشه نشان میدهد میانگین نمرات امتحانات نهایی در استان سیستانوبلوچستان 74/7 بود! به عبارتی وضعیت این استان از سایر استانها به مراتب بدتر است.
دانشآموزان به مدرسه نمیروند!
سال گذشته مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزشوپرورش اعلام کرد که 27درصد کلاساولیها در مدارس ثبتنام نکردهاند. در سال تحصیلی 1402-1401 تعداد کلاساولیها، یکمیلیون و 690هزار و 788 نفر بودند که یکمیلیون و 306هزار و 603نفر از آنها در مدارس ثبتنام کردند. بهعبارتی حدود 23درصد از کلاساولیها سال گذشته در مدرسه ثبتنام نکردند. روند افزایشی آمار بازماندگان از تحصیل در ایران ادامه دارد.
آخرین آماری که اعلام شده نشان میدهد در سال تحصیلی 1402-1401، 929هزار و 798نفر در مقاطع تحصیلی مختلف از تحصیل بازماندند. بررسی جزئیات آمارهای بازماندگی از تحصیلی نشان میدهد که بیشترین آمار بازماندگان از تحصیل مربوط به مقطع متوسطه دوم است.
در بخش دیگری از دادههای مرکز آمار ایران، به افزایش نرخ ترک تحصیل دانشآموزان اشاره شده است. آنطور که این آمارها نشان میدهد نرخ ترک تحصیل طی یکسال، حدود یکدرصد افزایش داشت. دانشآموزان مقطع متوسطه دوم، ترک تحصیل بیشتری نسبت به مقاطع دیگر داشتند. نرخ ترک تحصیل این مقطع در سال تحصیلی گذشته، 04/4 درصد عنوان شده که نسبت به سال پیش از آن، حدود 7/1درصد افزایش را نشان میدهد. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با بررسی وضعیت آموزش عمومی در ایران به نقش عوامل اقتصادی در بازماندگی از تحصیل پرداخت. در این گزارش آمده است که سال 1399 حدود 70درصد کودکان بازمانده از تحصیل در دهک یک تا پنج قرار داشتند. برخی کارشناسان فقر را علت اصلی ترک تحصیل میدانند.
هزینه بالای سرویس و لباس فرم
در کنار شهریهای که در مدارس دولتی و غیردولتی از والدین گرفته میشود، هزینههای جانبی همچون قیمت بالای لوازمالتحریر، سرویس مدرسه و لباس فرم نیز یکی از دغدغههای والدین است البته این وضعیت برای خانوادههایی که فرزندشان در مدارس غیردولتی تحصیل میکند حادتر است، چون علاوه بر شهریه بالای مدرسه باید در مقایسه با مدارس دولتی، هزینه بالاتری برای لباس فرم پرداخت کنند. هماکنون تهیه لباس فرم برای دانشآموزان هزینهای از حداقل 700هزار تا حداکثر 3میلیون تومان (البته اگر لباس فرم کت و شلوار باشد، قیمت بالاتری خواهد داشت) به همراه دارد.
حال فرض کنید یک کارگر با تمامی اضافه کار و مزایا با دریافتی 15میلیون با این هزینه گران و این خرده فرمایش مدارس چگونه باید کنار بیاید؟ یکی از والدین که فرزندش در دوره ابتدایی یکی از مدارس غیردولتی مطرح در شهر تهران تحصیل میکند گفت: «برای تهیه لباس فرم مدرسه که مانتو، شلوار و مقنعه است هزینهای بالغ بر 2میلیون و 100هزار تومان دریافت میکنند، مگر هزینه لباس فرم برای یک کودک دبستانی چقدر است که این رقم بالا را تعیین کردهاند. اگر بخواهم به یک مزون هزینه دوخت مانتو بدهم آن هم برای فرد بزرگسال، هزینه کمتری دارد.»
با این حال برخی مدارس غیردولتی هم بدون تعیین لباس فرم خاص برای مدرسه، در یک اقدام قابل تقدیر و همکاری مناسب با والدین اعلام کردهاند که بلوز سفید و شلوار سرمهای برای حضور دانشآموزان در مدرسه تهیه کنند. البته در مدارس دولتی هم تهیه لباس فرم برای دانشآموزان کمهزینه نیست، خرید لباس فرم برای دانشآموز پایه دوم دبستان با جنس پارچه کمکیفیت، 800هزار تومان برای خانوادهها هزینه بههمراه داشته است. از سوی دیگر تغییر سالانه مدل و رنگ لباس فرم در برخی مدارس منجر به آن شده است تا خانوادهها نتوانند از لباس فرم سال گذشته استفاده کنند و چارهای ندارند تا هر سال هزینهای را برای خرید لباس فرم پرداخت کنند.
عاطفه مدبرنژاد، مدیرکل انجمن اولیا و مربیان وزارت آموزشوپرورش درباره کف و سقف قیمت لباس فرم مدارس گفته است: در تهران کف قیمت لباس فرم 548هزار تومان و سقف آن 825هزار و 500 تومان برای پیراهن و شلوار و برای کت و شلوار یکمیلیون و 916هزار تومان است. وی تاکید کرد: والدین نباید ملزم به خرید از یک تولیدی خاص شوند و انجام این کار خلاف مقررات است.
هزینه سالانه 335میلیون دلاری تحصیل دانشآموزان افغان برای ایران
در مرداد 1402 اعلام شد که 556هزار دانشآموز افغانستانی در مدارس کشور تحصیل میکنند و سرانه هزینه هریک از آنها سالانه 527دلار به ازای هر دانشآموز است. بر این اساس ایران سالانه بیش از 335میلیوندلار برای تحصیل اتباع افغانستانی در کشور هزینه میکند، در حالی که برای تحصیل مهاجران خارجی، سالانهتنها 17میلیون یورو کمک خارجی دریافت میکند. در همان زمان، مهدی فیاضی، رییس مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزشوپرورش با اعلام اینکه هیچ تبعیضی بین دانشآموزان ایرانی و اتباع خارجی در کشور وجود ندارد، گفت: «حدود 22هزار کلاس درس در سراسر کشور به آموزش اتباع خارجی اختصاص یافته است.»
به گفته این مقام وزارت آموزشوپرورش، دولت جمهوری اسلامی ایران در سال 1400، تنها حدود 3میلیوندلار و در سال گذشته، حدود 20میلیوندلار کمک خارجی بابت هزینه تحصیل مهاجران افغان در ایران دریافت کرده است. این در حالی است که هزینه تحصیل صدهاهزار دانشآموز افغانستانی در مقاطع تحصیلی مختلف برای کشور سالانه بیش از 335میلیون دلار در میآید. گفتنی است فرزندان کلیه اتباع خارجی، حتی کسانی که فاقد مدارک هویتی هستند و به طور غیرقانونی در ایران زندگی میکنند، اجازه حضور در مدارس کشور را دادند.
افزایش تعداد دانشآموزان اتباع
اول مهر سال 1402، رضا مرادیصحرایی اعلام کرد که 600هزار دانشآموز اتباع خارجی در مدارس ایران تحصیل میکنند. به تازگی برخی نمایندگان مجلس و مسوولان کشور نسبت به تبعات حضور میلیونها اتباع غیرمجاز افغانی در کشور هشدار دادهاند. از سوی دیگر، طالبان از زمان به قدرت رسیدن خود تحصیل زنان را به عنوان نیمی از جمعیت افغانستان منع کرده است. براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، نرخ باسوادی مهاجران افغانستانی در ایران از نرخ باسوادی در افغانستان بیشتر است. 10تیرماه امسال، وزیر آموزشوپرورش در صحن علنی مجلس اعتراف کرده است: «تعداد دانشآموز اتباع در برخی شهرها از دانشآموزان عادی در یک کلاس بیشتر شده است.» روز گذشته، این بحث به جلسه بررسی برنامهها و صلاحیتهای وزرای پیشنهادی مجلس رسید.
آموزش پناهجویان در اولویت نیست
آموزش حق بنیادی بشر است که در کنوانسیونهای بینالمللی گنجانده شده و نقش حمایتی و توانمندساز دارد. براساس گزارشهای یونیسف در سراسر جهان میلیونها کودک و نوجوان پناهجو از حق بنیادی خود، یعنی آموزش باکیفیت، محروماند. برای مثال، با وجود برخی امکانات و قوانین، مشکلات متعددی برای تامین آموزش مناسب و دسترسی به منابع آموزشی برای کودکان پناهجو در فرانسه وجود دارد.
آمارها نشان میدهد نرخ حضور دانشآموزان پناهنده در مدارس در سطوح مختلف آموزش در نسبت به کودکان تابع آن کشور، بهطور قابلتوجهی کمتر است. وضعیتهای طولانیمدت پناهندگی، منابع محدود، فقدان مدارک شناسایی و نارساییهای آموزشی از جمله موانع عمده به حساب میآید. همچنین در این گزارشها اشاره شده است که اگرچه همه کودکان حق بنیادین دسترسی به آموزش پایه را دارند، اما در عمل، نوع، کیفیت و مدت زمان تحصیلاتی که به کودکان پناهجو، پناهنده و مهاجر ارائه میشود، بیشتر به موقعیت آنها در فرآیند مهاجرت و پناهندگی بستگی دارد.
این گزارشها نشان میدهد اگرچه در برخی کشورها کودکان مهاجر و پناهجو حق تحصیل رایگان دارند، اما اولویت و تمرکز اصلی آنها بر تحصیل و آموزش شهروندان کشورهاست. حق دسترسی به آموزش، یکی از اصول بنیادین حقوق بشر است که باید به تمامی کودکان تعلق گیرد. در حالی که 30هزار کودک کلاس اولی هنوز در مدارس ثبتنام نکردهاند و آمار ترک تحصیل به طور مداوم در حال افزایش است، وضعیت آموزش کودکان اتباع بحرانی است. به ویژه، هزینه بالای تحصیل اتباع و چالشهای موجود در زمینه آموزش نشان میدهد که هنوز راهی طولانی در ساماندهی حضور اتباع غیرمجاز در پیش داریم.
از میان اخبار