آنچه درباره داود رشیدی کمتر شنیدهاید
اوایل دهه 50 وقتی داود رشیدی متوجه شد رضا بابک، مرضیه برومند، بهرام شاه محمدلو، سوسن فرخنیا و علیرضا هدایی بر اثر بعضی اختلافنظرها کانون پرورش فکری را ترک کردهاند، فکر کرد که این بچههای جوان نباید بیکار بمانند. بنابراین آنان را زیر بال و پر خودش گرفت.
او در آن زمان مدیریت گروه فیلم و سریال تلویزیون را بر عهده داشت و هیچ خوش نداشت چند جوان مستعد بیکار بمانند، بخصوص که در آن مقطع رضا بابک تازه پدر شده بود. این 5 جوان زیر نظر دان لافون، اولین گروه تئاتر کودک در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را تشکیل داده بودند اما با وجود موفقیتهای بسیار به دلیل بعضی مشکلات، بعد از حدود دو سال از همکاری با کانون کناره گیری کردند.
رشیدی دست این بچههای جوان را گرفت و با حضور آنان اولین گروه تئاتر کودک در تلویزیون را راهاندازی کرد. او که خود سرپرست گروه تئاتر «امروز» بود، با حضور این جوانان، بخش کودک این گروه را راهاندازی کرد که نمایشهای گوناگونی را به صورت صحنهای و نیز در قالب نمایش تلویزیونی کار کردند.
داود رشیدی هم هنرمند بزرگی بود و هم در جایگاه مدیریت، همواره در اندیشه فرصت ایجاد اشتغال برای جوانان بود.
و حالا همزمان با سالروز تولد او، احترام برومند، همسرش آرزو میکند تئاتر کشورمان سر و سامانی پیدا کند و شرایط کار و زندگی برای جوانان فعال در این حوزه مساعدتر شود.
به گزارش ایسنا، پنجمین سالی است که خانواده داود رشیدی، سالروز تولد او را بدون حضور این هنرمند سپری میکنند. 5 سالی که به گفته احترام برومند، زندگیمان دستخوش تغییرات بسیاری شده است.
25 تیر ماه، هشتاد و هشتمین سالروز تولد داود رشیدی است. هنرمندی که تا آخرین سالهای زندگیاش همیشه مشغول خواندن و ترجمه نمایشنامههای تازه بود، نمایشنامههایی که عموما پسرش فرهاد، از خارج از کشور برایش میفرستاد و رشیدی برای به صحنه بردن اغلب آنها ایدههای بسیار داشت. هرچند که زمانه و زندگی، اجازه اجرای بسیاری از آن نمایشنامهها را به او نداد.
اما او ویژگی دیگری هم داشت، نگرانی برای جوانان بویژه برای علاقهمندان جوان تئاتر در شهرهای خارج از تهران.
فعالان تئاتر خوب به یاد دارند سال 89 در جریان اختلافات میان جهاد دانشگاهی و دانشگاه تهران بر سر مالکیت تالار مولوی که منجر به پلمب این تالار شد، داود رشیدی تنها هنرمند پیشکسوتی بود که در تحصن هنرمندان معترض به وضعیت تالار مولوی حضور پیدا کرد و برای حل مشکل تالار مولوی با فرهاد رهبر، رییس وقت دانشگاه تهران به گفتگو نشست.
و این چنین است که دوستداران داود رشیدی امروز و در وضعیتی که بسیاری از جوانان مشتاق تئاتری با سختی و مرارت بسیار نمایشهایی را روی صحنه میبرند، به یاد این هنرمند میافتند و هیچ بعید نیست ته ذهن شان به این فکر کنند «چه خوب شد که رفت تا این روزهای تلخ را نبیند!»
احترام برومند هم که چون او دل نگران فعالان جوان تئاتر است، در سالروز تولد همسرش به ایسنا میگوید: همه گفتگوهایش را که زیر و رو میکنم، در تمام مصاحبههایش، نگرانی و دلشوره برای تئاتر و جوانان و بخصوص برای بچههای جوانی که خارج از تهران کار میکنند، مشهود است که البته این نگرانی تنها ویژه آقای رشیدی نبود بلکه دیگر هنرمندان پیشکسوتمان همچون آقای نصیریان هم این دلمشغولی را داشتند و دارند. همچنانکه هنرمندان نسلهای بعد هم این دغدغه را داشتهاند و دارند.
این هنرمند ابراز تاسف میکند: این روزها تئاتر استانها که هیچ، تئاتر تهران هم حال و روز خوشی ندارد و گویی کسی به فکر نیست که این بچههای جوان چگونه روزگار میگذرانند.
او با یادآوری عشق وصفناپذیر داود رشیدی به تئاتر اضافه میکند: باور داشت تئاتر ما به جای خیلی خوبی رسیده و هنرمندان توانمند و جوانان مستعد بسیاری در آن فعال هستند. البته که کمبودها را میدانست و آرزو داشت شرایط برای اجرای تئاتر هموارتر و زمینه برای فعالیت جوانان مشتاق تئاتر فراهمتر شود.
برومند ادامه میدهد: در سالروز تولد آقای رشیدی آرزو میکنم روزگار بهتری پیش روی بچههای تئاتری باشد. امیدوارم بچههای سینمایی هم نسبت به تئاتریها همدلتر شوند و به فکر اشتغال آنان باشند چراکه این روزها بسیاری از بچههای جوان تئاتر دستشان به جایی بند نیست و بیکاری بدجوری آنان را در تنگنا قرار داده است. در این میان کسانی که شناخته شدهتر بودند، در شبکه نمایش خانگی یا سینما مشغول به کار هستند. هرچند مشخص نیست این فیلمهای سینمایی که ساخته میشود، چگونه و چه زمانی نمایش داده خواهد شد. با این همه، شرایط برای تئاتریها سختتر از اقشار دیگر است که امیدوارم سر و سامانی پیدا کند.
داوود رشیدی زاده 25 تیر 1312 در تهران و کارگردان تئاتر و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر است.
از جمله نمایشهایی که اجرا کرده میتوان به «در انتظار گودو»، «ریچارد سوم»، «پیروزی در شیکاگو»، «منهای دو»، «آقای اشمیت کیه؟» و... اشاره کرد.
او در دوران پیش از انقلاب جزو هنرمندان آوانگارد تئاتر بود که با اجرای نمایشنامه «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت، زمینه ساز آشنایی جامعه تئاتر ایران با تئاتر ابزورد شد. از جمله فیلمهای سینمایی که در آنها بازی کرده میتوان به آثاری چون «کندو»، «فرار از تله»، «کمال الملک»،«ملاقات با طوطی»،«خانه عنکبوت»، «گلهای داودی»، «شیلات» و... نام برد.
او در مجموعههای تلویزیونی گوناگونی مانند «گرگها»، «هزار دستان»، «ولایت عشق»، «مختارنامه»، «آوای فاخته»، «گل پامچال»، «عطر گل یاس»،«کلاه پهلوی» و... نیز بازی کرده است.
داود رشیدی 5 شهریور ماه سال 1395 درگذشت.