آیا نوسازی ایران با رضا شاه آغاز شد؟
به گزارش مشرق، رحیم محمدی جامعه شناس طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: مدتی است در تلویزیونهای فارسی زبان خارجی و کسانی در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میگویند: نوسازی و تجدد ایران با رضا شاه آغاز شد. این مسلماً دروغ است.
سیر نوسازی ایران چه زمان آغاز شد
زیرا: 1 نوسازی صنعت نظامی ایران از دوره صفوی آغاز شد، در زمان شاه عباس در اصفهان کارخانه توپریزی و زنبورکسازی و اسلحهسازی تأسیس شد.
2 در زمان نادر شاه افشار کارخانه کشتیسازی در ساحل دریای خزر ساخته شد و یک ناو جنگی با 20 عراده توپ به دریا انداخته شد که روسها تا مدتها نتوانستند به سواحل ایران نزدیک شوند.
3 از دوره فتحعلی شاه و نایب السطنتهاش، عباس میرزا، مفاهیم پُرغره (progress) و ترقی و اصلاح امور کلمههای رایج در زبان منورالفکری زمانه و دربار بود.
4 سنت «اعزام محصل به اروپا» با ابتکار عباس میرزا و قائم مقام فراهانی در تبریز آغاز شد و این سنت تقریباً همه ساله تکرار شد و بعدها عنوان «اعزام دانشجو» یافت.
5 باز در زمان عباس میرزا در حکمرانی تبریز، آکادمی نظامی تأسیس شد و نوسازی همه جانبه قشون و ارتش ایران با جدیت دنبال شد.
6 در دوره ناصرالدین شاه دانشکده پلیتکنیک (دارالفنون) در تهران تأسیس شد. به دنبال آن در ارومیه مدرسه طب مدرن تأسیس شد.
7 در دوره مظفری چندین مدرسه دخترانه و چند مدرسهی عالی و دارالمعلمین تهران و چند شهر دیگر تأسیس شد. از قبل از این دوره با وجود مخالفتهای شدید سنتگرایان، آموزش و پرورش مدرن در شهرهای ایران مورد توجه واقع شد و میرزا حسن رشدیه توانست در تعدادی از شهرهای ایران مدارس جدید را تأسیس کند.
8 در دوره قاجار مطبوعات و کتابهای فارسی در خارج از ایران چاپ میشد و به داخل ارسال میشد و در داخل نیز تعدادی روزنامه و کتاب چاپ و منتشر میشد.
9 تحولات فوق، همه قبل از انقلاب مشروطهی 1285 شمسی به وجود آمده بود. خود مشروطه نیز انقلاب تجدد بود، انقلاب ترقیخواهی و حکومت قانون و آزادی و حقوق بشر بود. پس از مشروطه نیز به یکباره یک جهش عمده در توسعه مدارس دختران و مطبوعات و کتاب به وجود آمد و تحول آگاهی که از مدتها پیش آغاز شده بود، گسترش بیشتری یافت.
نوسازی رضاخانی و پیامدهای ادامهدار آن!
پس در ایران دست کم یک صد سال پیش از به حکومت رسیدن رضا شاه، یک علاقه جمعی و یک خواست عمومی و یک نوع ضرورت تاریخی برای «ترقیخواهی» و «تجدید آگاهی» به وجود آمده بود و جریان نوسازی به صورت داوطلبانه آغاز شده بود که رضاخان نیز از یک مرحلهای به این فرآیند وارد شد و رهبری سیاسی آن را گرفت و به درستی باید گفت؛ فرآیند تاریخی تجدد و ترقیخواهی، رضاخان را به مُجری و کارگزار خود تبدیل کرد. اما از وقتی که رضاخان رهبر و مجری تجدد و نوسازی در ایران شد، سه مشکل اساسی در روند نوسازی و تجدد آغاز شد که هنوز هم پیامدهای منفی آن ادامه دارد:
بازگشت به قهقرای سلطنت مطلقه و شکست مشروطه
1 رضا خان مشروطه را تعطیل کرد و آن را به شکست کشید. مشروطه فرآورده جمعیِ ایرانیان در طی صد سال تغییر و فداکاری و مبارزه با پادشاهی مستبد و مطلقه قدیم بود که امید به آینده را در ایران گشود. ولی رضا خان به کمک امکانهای مدرن «پادشاهی مطلقه» را تجدید کرد، مجلس مشروطه را از درون تباه و فاسد کرد و دوباره استبدادِ رأیِ شخص شاه در مرکز حکومت قرار گرفت و «منویات ملوکانه» جای قانون عقلانی و اجماع عموم را گرفت و حذف و سرکوب صدای متفاوت به رفتار اصلی رژیم تبدیل شد.
تجدد آمرانه
2 تجدد که واقعها خودخواسته و فرهنگی و تاریخی بود، رضا شاه آن را به واقعهای «آمره» و اجباری و استبدادی تبدیل کرد. تا جایی که شکل لباس مردم را به اجبار تغییر داد، حجاب زنان را به اجبارِ پلیس تغییر داد. بنابراین «تجدد آمرانه»، خودخواستگی و ماهیتِ فرهنگی آن را از میان برد و آن را به پدیدهای حکومتی و اجباری تبدیل کرد و تجدد و نوسازی را از چشم مردم انداخت و آن را در ذهن مردم به یک پدیده زشت و غربی و کفرآمیز تبدیل کرد که باید با آن مبارزه کرد یا دست کم از آن دوری باید جست.
فضاسازی برای چپگرایان
3 نتیجه اقدامات رضاخانی و آمره شدن تجدد، یک فضای مساعد و مناسب برای بَرکشیدن دشمنان تجدد و نوسازی بهوجود آورد. در نتیجه از یک سو سنتگرایان و روحانیون و متعصبان مذهبی و سنتی که از قبل تجدد را اتفاقی اِلحادی میدانستند، منش رضاخانی به کمک آنان آمد و منطق آنان را در میان مردمِ عادی، مقبول و مشروع کرد. از دیگر سو فضای مساعدی برای پذیرش و گسترش مرام اشتراکی و ایدئولوژی چپگرایی در میان جوانان تحصیلکرده و روشنفکران به وجود آورد که در یک مرحلهای به یک واقعه چریکی و مسلحانه تبدیل شد.
خب اینک دوباره میتوان پرسید؛ چرا این تلویزیونها و کسانی از کنشگران فضای مجازی، آغاز تجدد و نوسازی ایران را به رضاشاه نسبت میدهند؟