آینده تئاتر نیازی اساسی به آموزش صحیح دارد
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران، نمایش رؤیای شب نیمه تابستان این روزها اجراهای پایانی خود را در تماشاخانه ایرانشهر تجربه میکند. این نمایش به کارگردانی امین زندگانی و با متنی کمی تغییریافته از ویلیام شکسپیر اجرا شده و ترکیب بازیگران آن از هنرجویان آموزشگاه امین زندگانی تشکیل شده است.
به همین دلیل به سراغ امین زندگانی رفتیم تا در رابطه با این نمایش و چالشهای اجراهای آموزشی با او گفتوگو کنیم.
شرح این گفتوگو را در ادامه مشاهده میفرمایید.
باید تلاش کنیم شادیهای جمعی را به جامعه اضافه کنیم
دررابطهبا انگیزه اجرای متن این نمایش و فرایند تغییر و آمادهسازی آن برای این اجرا توضیح دهید.
زندگانی: من از ابتدا فکر میکردم که برای کار با یک گروه جوان به یک راهکار و یا یک انگیزه جدی و قوی نیاز است چراکه برای کار در شیوههای مختلف نمایشی علیالخصوص روشهای مختلف کار با متن، برخورد با نقش و ایجاد فضای مناسب برای آن نیاز به این انگیزه وجود دارد و من احساس کردم که بهترین متنی که میتوان به آن رجوع کرد آن را بهنوعی بر اساس نگاه ایرانی تغییر داد متن رؤیای شب نیمه تابستان اثر ویلیام شکسپیر بود.
چه شد که یکی از متون شکسپیر را انتخاب کردید؟
من فکر میکنم آرزوی هر بازیگری است که در طول دوران بازیگریاش در کاری ایفای نقش کند که نویسندگی آن را فرد بزرگ و قابلی بر عهده دارد. من خودم بهعنوان بازیگری که دهه سوم بازیگری خود را پشت سر میگذارم تا کنون موفق نشدهام تا در نمایشی به نویسندگی شکسپیر ایفای نقش کنم به همین دلیل تلاش کردم تا با انتخاب این متن این چالش را هم برای بازیگران و هم برای خودم بهعنوان کارگردان پیاده کنم.
متن رؤیای شب نیمه تابستان نزدیک به متون کودک است و شما هم همین فانتزیها را در آن پیاده کردهاید، درست است؟
من از ابتدا تئاتر را با کار کودک و در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان زیر نظر اساتیدی چون استاد داوود کیانیان و در مقطعی هم استاد رضا کیانیان شروع کردم و تدریسم را هم در همین رشته و با شاگردی استاد حمید سمندریان آغاز کردم، همه این موارد دست به دست هم داد تا بتوانم این محیط فانتزی را برای بزرگسال هم ایجاد و پیاده کنم؛ فضای این کار کمدی است درحالیکه تلاشی برای کمدی بودن ندارد در واقع یک فضای فانتزی و مفرح را ایجاد کرده است تا بتواند مخاطب را جذب کند به قول برشت که میگوید تئاتر باید آنقدر قوی باشد که تماشاگر را مجذوب کرده و مانند بازی فوتبال آن را با خود همراه کند تا فراموش کند که در سالن نمایش نشسته است.
روزی که ما تمرین این نمایش را شروع کردیم نمیدانستیم که ویروسی به اسم کرونا به وجود خواهد آمد و حال جهان را پریشان میکند ولی به نظر در این شرایط نیاز است که تلاش کنیم تا حداقل برای 90 دقیقه حال مخاطب نمایشمان را خوب کنیم.
یعنی شادی و مفرح بودن را یکی از اهداف نمایش خود میدانید؟
متأسفانه شادیهای دست جمعی در امروز زندگی ما بسیار کاهشیافته است با اینکه این مهم در فرهنگ و سنت ایران نقش پررنگی دارد برای مثال مراسماتی که در فرهنگ ما از شب چله تا عید نوروز وجود دارد همگی نشانهای از شادی دست جمعی دارند ولی سرعت زندگی امروز آنقدر افزایشیافته است که دیگر از این مهم دور شدهایم.
آموزش دغدغه همیشگی من در هنر است
کارگردانی نمایشهای کارگاهی و آموزشی با بازیگران کار اولی کار دشواری است، از طرفی ساخت و اجرای متون سخت و کلاسیک هم دشواریهای خاص خود را دارد؛ تجربه تداخل این دو سختی برای شما چگونه بود؟
کار و ساخت یک نمایش با بازیگران کار اولی بسیار لذتبخش است زیرا فکر کردن به این مهم که بازیگر و کارگردان هر دو با هم و بهصورت همزمان در حال یک کشف و شهود و یادگرفتن هستند، من نمیتوانم بگویم که در این کار فقط کارگردان بودم چرا که حقیقتاً تمامی بازیگران با ایدههای نو و نظرات جذاب برای اجرا سر تمرین آمده و در این زمینه بسیار فعال بودند.
البته من در این مسیر تنها نبودم و در کنارم خانم عبدالرزاقی را هم داشتم که بهعنوان یک بازیگر چهره در آثار طنز تلویزیونی ایدههای بسیار درخشانی را به این نمایش افزودند. البته کار با کار اولیها در کنار لذتبخش بودن بسیار هم سخت و دشوار است ولی به نظر من اساساً هنر و آفرینش یک اثر هنری قرابتی با آسایش و آرامش ندارد و باید برای آن زحمت کشید همانطور که من وقتی اجراها را میبینم لحظهبهلحظه خود را کنار بازیگران میدانم چراکه ما این نمایش را باهم زندگی کردهایم.
دررابطهبا دغدغههای امروز خود در عرصه تئاتر صحبت کنید.
من همیشه دغدغه آموزش را داشته و دارم و از روز اول شروع کارم و از زمانی که در وزارت ارشاد به من لطف داشتند و من را بهعنوان یکی از جوانترین مدرسان تئاتر معرفی کردند آموزش را در این عرصه شروع کردم و البته در این راه بدون پشتوانه نبودم و این امر را با اجازه استاد سمندریان شروع کردم و ایشان توصیهای به تمام شاگردانشان داشتند که اگر شما اساتید بزرگی را تجربه کرده باشید و از هرکدام یک آموزش را به شاگردانتان منتقل کنید آموزش درستی را انجام دادهاید. من هم توفیق داشتم که اساتید بزرگی را در این راه تجربه کنم و وظیفه خود میدانم تا این تجربیات را به نسل جدید تئاتر منتقل کنم و معتقدم که در این اجرای سخت تجربیاتی باارزش چند برابری به هنرجویان منتقل میشود.
کرونا ضربه جبرانناپذیری به تئاتر کشور وارد کرد
در رابطه با شرایط فعلی تئاتر کشور چه نظری دارید؟
در رابطه با شرایط فعلی تئاتر در کشور از هنرمندی که سؤال بپرسید قطعاً معترض خواهد بود و علت آن را نیز باید از دستاندرکاران امر بپرسید، ولی من بهعنوان فردی که در این فضا حضور دارم این شرایط را با دوره خودم مقایسه میکنم؛ واقعیت این است که کرونا علاوه بر اینکه آفتی برای سلامتی همگان شد ضربه بزرگی را هم به بدنه فعالیتهای هنری کشور علیالخصوص تئاتر وارد کرد، سینما از این مسئله آسیب کمتری دید چرا که با vodها توانست تا حدی ضرر وارده را جبران کند، ولی اجرای زنده خصوصیت جداییناپذیر تئاتر است به همین دلیل در این اتفاق اجرای آنلاین تنها بهعنوان یک مسکن عمل خواهد کرد.
اگر بحث کرونا را کنار بگذاریم در این رابطه اتفاقات خوبی هم وجود دارد، برای مثال زمانی ما از دانشگاه که فارغالتحصیل میشدیم باید صبر میکردیم تا زمان میگذشت و شاید نمایشی در یکی از سالنهای تئاتر که آن زمان محدود بود اجرا شود. من خاطرم هست که در آن زمان وقتی چند اجرا روی صحنه میرفت دیگر خبری از تئاتر نبود مگر در جشنوارهها، به همین دلیل فرصت زیادی برای تماشای تئاتر به وجود نمیآمد ولی امروز وقتی وارد شهر میشوید با انبوهی از نمایشهای در حال اجرا مواجه میشوید که باید از بین آنها یکی را برای مشاهده انتخاب کنید.
منتقدان، هنرمندان و خبرنگاران سه عنصر مهم برای آینده تئاتر کشور هستند
در رابطه با آینده تئاتر و هنر در کشور هم نظر مشابهی دارید؟
به نظر آینده تئاتر و هنر خیلی وابسته به ارتباط درست میان منتقد، خبرنگار و هنرمند است به نظر این مثلث اگر شکل نگیرد ما آینده درستی نخواهیم داشت. منتقد نباید جایگاه خودش را از دست بدهد مانند خیلی از همکاران من که وقتی اینفلوئنسرها در فضای مجازی رشد کردند به سمت آنها و شغلشان رفتند و فراموش کردند که باید در فضای حقیقی فعالیت کنند.
خیلی از افرادی هم که فرصت کار اجرایی را به هر دلیلی پیدا نکردند و یا اساساً علاقه شخصی به نقد داشتند وارد فضای مجازی شدند و تبدیل به اینفلوئنسرهای نقد شده و به عملکرد نادرستی در این فضا روی آوردند.
فکر میکنم در مسیر اجرای نمایش رؤیای شب نیمه تابستان خودتان هم با این افراد تقابلی داشتید.
بله ما وقتی بلیتفروشی تیوال را باز کردیم روز اول یکی از همین دوستان از صفحه بلیتفروشی ما عکس گرفت و گفت تعداد بلیت کمی فروش رفته و چرا باید این سالن در اختیار هنرجوها قرار بگیرد و از رانت در این مسئله استفاده شود.
بالاخره شما از هنرمندان چهره کشور هستید، برای گرفتن سالن از رانت خودتان استفاده نکردید؟
وقتی نمایش ما آماده اجرا شد تمامی سالنهای کشور تعطیل بودند ما تمامی سالنها از خصوصی گرفته تا دولتی وارد مذاکره شدیم تا اجرا را روی صحنه ببریم، آن زمان سه نمایش نوبت اجرا در این سالن را داشتند که کنسل شدند و ما جایگزین آنها شدیم با این تعهد که اگر آنها آماده اجرا شدند ما بعد از آن آثار اجرا کنیم، بله من دوستان زیادی در این فضا دارم ولی ما برای اجرا در ایرانشهر کاملاً مطابق قانون پیش رفتیم و بعد از آن هم استقبال مخاطبین نشان داد که ما وظیفه اولیه یعنی ارتباط با مخاطب را بهدرستی انجام دادیم.
روش درست نقد را به چه شکلی میدانید؟
باید یادمان باشد که منتقد میتواند سکاندار هنرمند باشد و با نقد خود باعث هدایت هنرمند میشود، منتقد دیوار نیست بلکه تابلوی راهنمایی برای نشان دادن راه به اوج رسیدن هنر است؛ آن هم با روشهای درست نقد و نه روشهای سلیقهای چرا که این روش باعث بیسواد بار آمدن نسل آینده خواهد شد.
در رابطه با جایگاه و شرایط متن در تئاتر کشور چه نظری دارید؟
باید بدانیم که خیلی از متون شرایط اجرا در کشور را ندارند و برای مثال متونی هستند که حتی در فرهنگ مبدأ خودشان به پایان تاریخ انقضا خود رسیدهاند ولی در ایران اجرا میشوند و این اشتباه است که صرفاً به دلیل وجود یک نام بزرگ در نویسندگی یک متن آن را اجرا و به محتوای آن توجه نکنیم.
نیازمند رشد تئاتر و ایجاد سالن نمایش در شهرستانها هستیم
در رابطه با اجرای اجراهای کشور چه نظری دارید؟
من تنها میگویم کاش اتفاقی که در خصوص سالنهای خصوصی در تهران افتاد در دیگر شهرهای کشور هم رخ میداد تا تمامی شهرهای کشور امکان اجرای تئاتر و به تبع آن مشاهده و لذت بردن از این هنر را داشته باشند چرا که ما در شرایط فعلی مشاهده میکنیم که افراد زیادی از شهرهای دور به تهران میآیند تا آثار مختلف روی صحنه را تماشا کنند و وجود این مخاطب تشنه نیازمند رویش بیشتر تئاتر در شهرستانها است.
برای بهترشدن شرایط تئاتر چه پیشنهادی دارید؟
من در ابتدا بهعنوان یک شهروند و بعد بهعنوان فردی که از دور دستی بر آتش دارم پیشنهاداتی دارم اول اینکه اتفاق تئاترهای خصوصی همان قدر که خوب و میمون بود به دلیل مدیریت بر محتوا شاید نتوانست وظیفه خود را بهدرستی انجام دهد؛ اینکه دانشجویی که هنوز نتوانسته الفبای ارتباطی بین هنرمندان را یاد بگیرد، به هر دلیل و با هر شرایطی اسپانسری پیدا میکند و در یک سالنی نمایشی را با 20 روز تمرین روی صحنه میبرد و تلاش میکند تا ایجاد رزومه کند و به کشورهای خارجی برای تحصیل برود که البته این اتفاق بد نیست ولی آیا نمایندگان فرهنگی این افراد هستند که نمایشی را با 20 روز تمرین به اجرا ببرند؟ آیا این فرد اصلاً به ذات زمان در تولید یک اثر نمایشی اعتقادی دارد؟
این اتفاق و درگیرشدن سالنهای خصوصی با مشکلات مالی مواجه شده و مجبور است تا برای گذران مالی خود تلاش کند باعث ایجاد فضایی برای اجراهای اقتصادی شوند که این مسئله باعث ورود مالی عجیب به تئاتر شده و این شرایط باعث میشود تا هنرجو دیگر نقش کوتاه در نمایشی حرفهایتر را هم نپذیرد و بهطور کلی راه فراگیری آن بسته شود.
شاید بهتر باشد سالنهای خصوصی به این مسائل توجه بیشتری کرده و برای پیشکسوتان اولویت قائل شوند.