ابلاغ امامت، وظیفه امت
سال دهم هجرت است، بیست و سومین سال بعثت خاتم الانبیا (ص) تقریبا تمامی مردم عربستان یا مسلمان شدهاند و یا تحت لوای اسلامی زندگی میکنند.
با نزول آیات الاحکام، نحوه انجام عبادات و دستورات و احکام الهی صادر شده، چگونگی به جای آوردن نماز پنج گانه، انجام فریضه روزه ماه رمضان، تبیین شرایط جهاد فی سبیل الله، مشخص شدن نحوه پرداخت خمس و زکات، چگونگی امر به معروف و نهی ازمنکر و دیگر اعمال عبادی، برای مسلمانان مشخص شده و براساس آنچه از طریق پیامبر (ص) آموختهاند، اعم از وحی و پیروی از رسول الله (ص)، به عنوان امری واجب برای رضای خدا به جای میآوردند. اما اعمال حج هنوز توسط پیامبر (ص) به انجام نرسیده و تکلیف آن مشخص نیست. از سوی دیگر، پیامبر (ص) هنوز تکلیف مسلمانان بعد از خود را مشخص نفرموده است، پیامبری که هروقت از شهر مدینه برای انجام غزوه و یا ماموریتی خارج میشدند، یک نفر را به عنوان جانشین به مردم مدینه معرفی میکردند و مردم از او پیروی میکردند. چگونه میتواند برای آینده دین اسلام پس از خود فکری نکرده باشد!؟
شهر مکه درسال هشتم فتح شد، در سال نهم این شهر از مشرکان تخلیه و رسما اعلام شد مکه شهری اسلامی است و ورود غیر مسلمان به آن ممنوع است.
پیامبر (ص) در سال دهم تصمیم به سفر رسمی برای انجام فریضه حج تمتع گرفتند. قرار است اعمال حج برای اولین بار براساس آیین دین مبین اسلام به انجام برسد، آیینی که تا ابد مسلمانان بایستی براساس آن، همه ساله به شرط داشتن استطاعت مالی، جانی، جسمانی به انجام این حرکت عظیم وفریضه واجب، همت گمارده و استمرار ببخشند.
حجی که یادگار ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) است، با اعمالی که پیامبر (ص) انجام داد و مسلمانان پیروی کردند، به اتمام رسید و مهر تایید بر آن گذاشته شد و حکمی شد برای همه مسلمانان جهان، ماندگار و ابدی. همه ساله میلیونها دل داده، این مسیر را از سراسر جهان پی نموده و برای انجام مناسک حج ابراهیمی که به مهر تایید رسول الله (ص) رسیده، سر از پای نشناخته راهی سفر قبله میشوند.
مسلمانان حجی را که با پیامبر خدا (ص) شروع کرده بودند، به اتمام رساندند و مناسک حج تمتع کامل شد، با اتمام اعمال حج ابراهیمی (ع) و پس از وداع باکعبه، حاجیان به سمت دیار و خانه خود حرکت کردند.
در گرمای شدید مسیر، حاجیان به منزلی رسیدند که بایستی راه را به قصد دیار خود تغییر داده و از توفیق ادامه همراهی با پیامبر (ص) باز مانند.
در این چند راهی؛ هر کسی بایستی راه خود را به مقصدی انتخاب کند، به یمن برود یا به عراق و یا به مدینه و یا به شام، در این مکان برای رسیدن به مقصد، انتخاب راه لازم است. اما در این محل فرمانی رسید و راه دیگری را برای آینده اسلام ترسیم کرد. راهی که کمتر به آن میاندیشیدند و اگر در دل حال و هوایی داشتند، که داشتند!! به زبان نمیآوردند!. در این مسیر فرمانی ابلاغ شد، گرانسنگ، آینده ساز، با شرطی سخت، گویا متمم حج است.
چه ابلاغی مگر حج تمام نشده است!؟
نه،
گویا حج تمام نشده!
حج مکمل میخواهد!؟
حج نه! دین مکمل میخواهد.
با اتمام حج میپنداشتیم دین کامل شد، اگر دین کامل شده پس این دستور چیست؟
جبرییل نازل شد، خطاب به پیامبر (ص) " یَا أَیُهَا الرَسُولُ بَلِغ مَا أُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِکَ " ابلاغ کن آنچه برتو نازل شده دستور آمده، امر امر الهی است و باید ابلاغ کرد. چه ابلاغی!! ابلاغی که" وَاِن لَم تَفعَل فَمَا بَلَغتَ رِسَالَتَهُ " بدنبال دارد. اگر ابلاغ نکنی گویا رسالت را انجام ندادهای!
عجب ابلاغ سختی!
بار سنگینی است!
چه دستوری است برای رسول خدا و امت اسلام!
چه حکم مهمی است از سوی خداوند!
چه ابلاغی!
مساوی است با طول عمر رسالت!؟
23 سال رنج و مشقت،
13 سال سختی و مقاومت و پذیرش شکنجه در مکه،
قبول هجرت و گذشتن از محل زندگی،
10 سال جهاد و مبارزه در راه خدا،
شکست و پیروزی و شهادت بهترین یاران،
این دستور چه وزن سنگینی دارد!
معادل 23 سال نبوت!
چه مقایسه سختی، عدم ابلاغ یک فرمان و اجرا نکردن یک دستور، برابری کند با 23 سال فعالیت سخت و جانفرسا!
اطاعت واجب است.
امری مهم پیش آمده؟ چقدر اهمیت دارد که اجرای آن همتای بیست و سال تلاش و کوشش و دعوت ورسالت است.
تازه نکته دیگری دارد " وَاللَهُ یَعصِمُکَ مِنَ النَاسِ "(آیه 67 سوره مائده) تضمینی هم بابت اجرای این ابلاغ آمده!
چه تضمینی!؟ ما شما را از مردمحفظ میکنیم.
چرا حفظ از مردم!!
مردمی که در کنار رسول خدا (ص) در این دوره چنان به اطاعت نشستهاند که اطاعت از رسول را اطاعت خدا میدانند و به دستور او ایمان دارند و او را به خود اولویت میدهند.
خداوند میخواهد از چه مردمی، پیامبرش را حفظ کند، کمی صبر لازم است!
زمانی که تعدادی قصد دارند، قدرت را به هر قیمتی بدست آورند!! مشخص میشود.
پیامبر (ص) دستور توقف میدهند.
در کنار یک برکه آب، رفتهها برگردند، نرسیدهها برسند، حاضرین اجتماع کنند! چه امر مهمی پیش آمده!
در این بیابان سوزان، باحداقل امکانات، بر سرچند راهی!؟ همه اجتماع کردند، و منتظر فرمان رسول خدا!
وقت نماز شد، همه به امامت پیامبر (ص) به نماز ایستادند، پس از ادای فریضه واجب، باید امری واجب اجرا شود. همه منتظر این ابلاغ هستند؟
چه دستوری آمده است که پیامبر (ص) همه ما را جمع کرده است؟
اینقدر مهم!
با دستور پیامبر (ص) از جهاز شترها منبری برافراشته شد،
پیامبر (ص) در بالای بلندی قرار گرفت، به صورتی که همه حاضران که امر او را برخود واجب که نه، مقدم برخود میدانند، در رکاب او از جاهلیت نجات یافتهاند، موحد شدهاند، شخصیت پیدا کرده اند، و در آخرین بار بدستور او فریضه حج به جای آودهاند، همه گوش بفرمان رسول خدا هستند، همه حضرت را میدیدند و صدایش را میشنیدند!
پیامبر (ص) سخن آغاز کردند، خطبهای خواندند، خطبهای عجیب، مخاطب خطبه "مَعاشِرَ الناسِ" است!
حاضران همه مسلمان هستند، حج بجا آوردند، اطاعت خدا و رسول (ص) را واجب میدانند، اما در خطبه مخاطب حاضران، حاجیان، مسلمانان واین جمع حاضر نیست، مخاطب "معاشر الناس" است، همه مردم روی زمین حال و آینده!.
چرا همه مردم؟ حتما این ابلاغ در زندگی دنیوی و اخروی همه مردم اثر گذار است؛ وگرنه مخاطب رسول الله (ص) محدود میشدش.
پیامبر (ص) خطاب به مردم حاضر سخن میگویند اما افق دور و مردمان و نسلهای آینده را هم مخاطب قرار میدهند! امروز که از ماجرا بیش از 1400 سال گذشته است، باز مخاطبان پیامبر (ص) در این خطبه همه مردم امروز وفردا هستند.
ابتدا از خود دفاع میکند و صداقت در کارش را بیان میفرمایند، حاضران خود میدانند، اما تاکید است، تاکیدی برای قبول امری مهم، "مَعاشِرَالناسِ، ما قَصَرتُ فی تَبلیغِ ما أَنزَلَ الله تَعالی اِلَی" ای مردم من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکردهام. ابتدا از خود دفاع میکند! گویی قصد دارد به موضوعی اشاره کنند که مخاطبان نباید به هیچ وجه در آن تشکیک کنند. چرا که او وَمَا یَنطِقُ عَنِ الهَوَی (آیه 3 سوره نجم) است خدای او گواهی داده است که از روی هوای نفس سخن نمیگویند.
پیامیر (ص) ادامه میدهند: همه بدانید " أَنَ عَلِی بنَ أَبی طالِب أَخی وَ وَصِیی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَتی) وَالاِمامُ مِن بَعدی، الَذی مَحَلُهُ مِنی مَحَلُ هارُونَ مِن مُوسی اِلاَ أَنَهُ لانَبِی بَعدی وَهُوَ وَلِیُکُم بَعدَالله وَ رَسُولِهِ. " همانا علی بن ابیطالب برادر واجرا کننده سفارشهای من و جانشین من برای امت و امام بعد از من است، جایگاه و منزلت علی (ع) نسبت به من مانند هارون است به موسی با این تفاوت که بعد از من پیامبری نیست. (هارون برادر ووزیر موسی بود و بعد از موسی جانشین برادرش شد).
پیامبر (ص) بعد از ذکر فضایل حضرت علی (ع) و دلایل ابلاغ آن، با حاضران احتجاج و طلب حجت کردند! این بار خطاب به حاضران " یا ایهاالناس الست اولی بکم من انفسکم "؟ ای مردم، ای حاضران، چه کسی بر شما از خودتان صاحب اختیارتر است؟ همه پاسخ دادند: "الله و رسوله"، خدا و رسولش از خود ما برما اولی ترند.
(یعنی اینکه آنچه خداوند و رسولش فرمان دهند برتصمیم خودما برما مقدمتر است). سپس فرمودند از جانب خدا ماموریتی دارم که به همه شما ابلاغ کنم.
" یَا أَیُهَا الرَسُولُ بَلِغ مَا أُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِکَ" و خطاب به مردم ادامه دادند، " ما قَصَرتُ فی تَبلیغِ ما اَنزَلَ اللهُ تَعالی اِلَیَ من "، ای مردم من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل شده، کوتاهی نکردهام. این سخن هم به تایید حاضران رسید.
سپس دستان علی بن ابیطالب (ع) را بلند کردند و فرمودند "اَلا من کنتُ مَولاهُ فَهذا عَلی مَولاهُ، اللهمَ والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ وَانصُرمَن نَصَرَهُ واخذُل مَن خَذَلَهُ. " آگاه باشید، هر کس من مولا و سرپرست او هستم، علی مولا (ع) و سرپرست اوست.
بدین صورت ولایت وادامه راه را به علی ابی طالب (ع) انتقال دادند و سپس دعا فرمودند، خداوندا دوست بدار آنکه سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را و تنها بگذار آن را که او را تنها بگذارد .
باز ادامه دادند، این بار همه مردم را تکلیف عمومی، مَعاشِرَالناسِ، هذا عَلِی أخی وَ وَصیی وَ واعی عِلمی، وَ خَلیفَتی فی اُمَتی عَلی مَن آمَنَ بی وَعَلی تَفسیرِ کتابِ الله عَزَوَجَلَ وَالداعی اِلَیهِ..." ای مردم: این علی برادر و وصی و نگهبان و جامع دانش من و جانشین من در میان امت و پیروان من، در تفسیر کتاب خداوند و دعوت مردمان به سوی اوست.
باز ادامه دادند، "اِنَهُ خَلیفَهُ رَسُولِ الله وَ أَمیرُالمُؤمِنینَ وَ الامامُ الهادی مِنَ الله " همانا علی (ع) است جانشین رسول الله (ص) و فرمانروای ایمانیان و پیشوای هدایتگران از سوی خداوند است.
حضرت بعد از معرفی حضرت علی (ع) به جمع برای جانشینی و ادامه راه خود فرمودند" اللهمَ اِنَکَ أَنزَلتَ الآیَهَ فی عَلِی وَلِیِکَ عِندَ تَبیینِ ذالِکَ وَنَصبِکَ اِیاهُ لِهذَا الیَومِ: (الیَومَ أَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَأَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً)، (وَ مَن یَبتَغِ غَیرَالاِسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَهُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الخاسِرینَ). اللهمَ اِنِی أُشهِدُکَ أَنِی قَد بَلَغت. "
معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی که: امروز آیین شما را به کمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم و آن که به جز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود. خداوندا، تو را گواه میگیرم که پیام تو را به مردمان رساندم.
سپس به وظایف امامت پرداختند و خطاب به همه مردمان حاضر و طول تاریخ بعد این واقعه فرمودند: " معاشر الناس اِنَما أَکمَلَ الله عَزَوَجَلَ دینَکم بِاِمامَتِهِ" همانا خداوند دین خود را با امامت حضرت علی (ع) کامل فرموده است.
در بخش دیگر از خطبه فرمودند: هذا عَلِی، أَنصَرُکم لی وَأَحَقُکم بی وَأَقرَبُکم اِلَی وَأَعَزُکم عَلَی، این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیکترین و عزیزترین شما نزد من است.
و در جایی دیگر فرمودند: اِنی قَدبَینتُ لَکم وَأَفهَمتُکم، وَ هذا عَلِی یفهِمُکم بَعدی، من پیام خدا را برایتان آشکار کرده تفهیم نمودم. و این علی است که پس از من شما را آگاه میکند. أَلاوَاِنِی عِندَ انقِضاءِ خُطبَتی أَدعُوکم اِلی مُصافَقَتی عَلی بَیعَتِهِ وَ الاِقرارِبِهِ، ثُمَ مُصافَقَتِهِ بَعدی. أَلاوَاِنَی قَد بایعتُ الله وَ عَلِی قَد بایعَنی اینک شما را میخوانم که پس از پایان خطبه با من و سپس با علی دست دهید تا با او بیعت کرده به امامت او اقرار نمایید. آگاه باشید من با خداوند و علی با من پیمان بسته و من اکنون از سوی خدای عزوجل برای امامت او پیمان میگیرم.
پس از اتمام خطبه، اصحاب بویژه بزرگان صحابه و یکایک حاجیان بیعت کردند و امامت را به امام علی (ع) تبریک گفتند و پذیرا شدند.
اینجا بود که دین پیامبر (ص) با نزول آیه: "الیومَ أَکمَلتُ لَکم دینَکم وَأَتمَمتُ عَلَیکم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الاِسلامَ دیناً" کامل شد.
مراسم به پایان رسید و هر کس به سمت شهر خویش حرکت کرد؛ با دو پیام ویژه؛ یکی انجام مناسک حج که پیامبر (ص) به آنان آموخت و الگویی شد برای انجام حج، برای همه مسلمانان و دیگری انتخاب امیرمؤمنان علی (ع) به امامت و جانشینی رسول خدا (ص) در مراسم غدیر خم.
هر دو پیام اطاعت امرالله و ابلاغ رسول الله (ص) بود و هر دو پیام همچنان باقی است و برکات آن استمرار دارد. یکی را "حجه الوداع" نامیدند و دیگری را "عیدالله اکبر".
در این مراسم ولایت و جانشینی امیر مومنان علی (ع) در جمع حاجیان اعلام شد و همه حاضران از ملیتهای مختلف، از ابلاغ امر الهی که همسنگ رسالت بود، مطلع شدند.
و از کلام رسول خدا برداشت کردند که اعلان ولایت و جانشینی علی (ع) امر الهی است که در این گرمای طاقتفرسا، توسط پیامبر (ص) ابلاغ و کلام حق در کریمه "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا" تحقق یافت.
وظیفه ما
عید سعید غدیر روز ابلاغ پیام الهی و با توجه به محتوای خطابه رسول خدا (ص) مسوولیتی بس سنگین برای همه مسلمانان دارد.
چرا که پیامبر (ص) در خطبه غدیریه پس از معرفی علی بن ابیطالب (ع) به امامت مسلمانان، خطاب به همه شاهدان و حاضران و همه مردم فرمودند " تَنتَهُوا اِلَی قَولِی " سخن مرا درباره امامت بفهمید " وَتُبَلِغُوهُ مَن لَم یَحضُر " و آن را به کسانی که حاضر نیستند برسانید " وَ تَأمُروُهُ بِقَبُولِهِ عَنِی " و از طرف من از آنها بخواهید قبول کنند.
امر پیامبر (ص) به حاضران، دو جهت دارد: یکی پیروی و پذیرش امامت علی بن ابی طالب (ع) و استمرار رسالت در امامت علی و خاندانش علیهم صلوات الله، و دیگری ابلاغ و اطلاع رسانی این واقعه بزرگ ومسئولیتی سخت عظیم که پیامبر (ص) به دوش همه حاضران در صحنه و دیگرانی که حضور ندارند (یعنی همه مردم، شاهدان دیروز و امروز و آینده) گذاشته است، و همه شاهدان حاضر در این مراسم عظیم، ماموریت پیدا کردند ، آنچه را که دیدهاند و شنیدهاند را برای دیگران بازگو کنند، خواسته رسول خدا (ص) در این ابلاغ حاضران در مراسم نبود، خطاب به همه نسل هاست، تا ابد، همه مسلمانان در همه اعصار ماموریت دارند، این واقعه را خوب درک کنند و پیام رسول خدا (ص) را برای همه نسل ها باز گو کنند، و به طریقی بگویند که قول و فعل رسول الله (ص) را پذیرا شوند.
با این دستور این جمعیت وسیع که قصد دارند به دیار خود بازگردند، همچون مبلغان، ماموریت یافتند، علاوه بر شرح اعمال حج، واقعه متمم و کامل کننده حج که انتصاب علی بن ابیطالب (ع) به جانشینی پیامبر (ص) را برای مردم بازگو کنند، همین وظیفهای که مبلغان و راویان حدیث امروزی به عهده گرفته اند.
واگذاری مسئولیت ابلاغ امامت از سوی پیامبر (ص) به حاضران (همه مسلمانان)، و تاکید بر فهم واقعه و قبول آن، نشان از مسولیتی بزرگ برای مخاطبان دارد که وقتی شاهدان واقعه هستند، امانت دارانی باشند که صادقانه آنچه را دیده و شنیده ودرک کردهاند، درست و صحیح بدون جهت گیری برای دیگران بازگو کنند.
مطابق این خطبه برتمامی مسلمانان نه، بر معاشر الناس همه مردم واجب است، امر پیامبر را به اطاعت نشسته و برای نسل های بعد و نسل های آینده ماجرای تعیین علی بن ابیطالب (ع) به امامت مسلمانان و استمرار رسالت در امامت و جانشینی پیامبر (ص) را برای همه جهانیان بازگو کنند و این روز بزرگ و عیدالله اکبر را بدون زواید و حواشی، کاملا درک کرده و از قول پیامبر (ص) بابیان فصیح و گویا و قلم روان و توانا، برای همگان بازگو کنند، در این امر مهم ، مساله پذیرش فردی ملاک نیست، هرکسی که فهمیده و درک کرده و پذیرفته بایستی برای دیگران بازگو کند، تا این پیامی که معادل رسالت پیامبر (ص) وزن گرفته به گوش جهانیان رسانیده شود.
ابلاغ این حکم چه وظیفه سنگینی است، هم برای پیامبر (ص) که موظف شد در آن هوای گرم، بدون امکانات، هزاران نفر مسافر را که تلاش میکنند هرچه سریع تر به مقصد برسند، را بایستی متوقف کند، تا این امر مهم را ابلاغ کند و مأموریتی سختی برای حاضران و نسلهای بعد، و از آن مهم تر مسولیت را به عهده معاشرالناس همه مردم تاریخ آینده، انداخته تا این ماجرا را دریافت کنند و بفهمند و بدیگران منتقل کنند، مهم این است که این مسولیت نه تنها به عهده مسلمانان، بلکه به عهده همه انسانها است که در طول تاریخ اعلام کنند که خاتم انبیاء (ص) در یوم الغدیر، هنگام بازگشت از حجه الوداع، با اعلام جانشینی علی بن ابیطالب (ع) دین خود را تکمیل و سرنوشت و آینده مسلمانان را تعیین فرمودند.
واگذاری مسئولیت ابلاغ امامت از سوی پیامبر (ص) به حاضران، و تاکید بر فهم واقعه و قبول آن، نشان از مسولیتی بزرگ برای کسانی دارد که وقتی شاهدان واقعه هستند، امانت دارانی باشند که صادقانه آنچه را دیده و شنیده و درک کردهاند، درست و صحیح بدون جهتگیری برای دیگران بازگو کنند.
مسلم است پیامبر در این روز تاریخی آنچه شرط بلاغ بود، نه تنها برای مسلمانان، بلکه جهانیان، ابلاغ فرمودند، وراه آینده را برای مسلمانان روشن کردند و سوالی باقی نگذاشتند.
حال مردم پس از پیامبر (ص) چه انتخاب کردند و چه راهی رفتند به عهده خودشان است. *عضو هیات علمی دانشگاه علم و فرهنگ