سه‌شنبه 6 آذر 1403

ارزیابی تاثیر جامعه، مخاطب و فیلمساز در سینما

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
ارزیابی تاثیر جامعه، مخاطب و فیلمساز در سینما

داوودی در پاسخ تاکید کرد: من به عنوان یک فیلمساز تفاوتی با آحاد جامعه ندارم. حاصل کار من ممکن است مخاطب بیشتری از مردم کوچه و بازار داشته باشد. این تغیر و تاثیرات بر همه چیز بوده و روی من هم بوده است. گذر از این تغییرات برای ما به سختی بوده. در نظر داشته باشید نمایش بسیاری از اصول اولیه انسانی - ارتباطی در سینما ممکن نیست. به عنوان مثال یک فیلم خانوادگی یا عاشقانه که می‌سازید و ارتباطات...

ششمین قسمت از برنامه "پرانتز باز" با موضوع تاثیر جامعه، مخاطب و فیلمساز در سینما به تهیه‌کنندگی و سردبیری مارال دوستی، از رادیو نمایش پخش شد.

به گزارش «تابناک»، این برنامه به صورت زنده در محوطه باغ فردوس اجرا شد و در این قسمت به تاثیر جامعه، مخاطب و فیلمساز در سینما پرداخت. اجرای این برنامه را نیما رئیسی بر عهده داشت و فرانک آرتا روزنامه‌نگار، علیرضا بهرامی شاعر و خبرنگارو نغمه دانش آشتیانی روزنامه‌نگار کارشناسان این برنامه بودند که به صورت حضوری در محوطه باغ فردوس درباره موضوع برنامه به گفتگو نشستند.

در ابتدای برنامه نیما رییسی با طرح این پرسش که جامعه مخاطب و فیلمساز کدامیک بر دیگری تاثیر دارند از کارشناسان برنامه خواست این موضوع را بررسی کنند که کدامیک از این موارد در سینما تاثیر بیشتری دارد؟

علیرضا بهرامی در این رابطه گفت: از گذشته تا امروز بزرگترین هدف هنرهای نمایشی تفریح و سرگرمی بوده است. هنری که بتواند در لا به لای ایجاد لحظات شعف‌انگیز حرف یا پیامی هم برساند. با مرور تاریخ آثار نمایشی می‌بینیم که د رآثار شکسپیر هم این هدف وارد شده بود و آنها سعی می‌کردند برای جامعه پیامهای آموزشی داشته باشند. وقتی هنرهای نمایشی به صنعت سینما رسید تصمیم گرفتند جامعه را به سمتی هدایت کنند و سپس در تحولات اجتماعی تاثیرگذار باشند. این هدف در علوم ارتباطات هم نقشی کلیدی پیدا کرد. ایدئولوژیک‌ترین فیلمهای عصر حاضر هم سعی می‌کند محصولی باشد که لحظات مفرح داشته باشد اما پیامی هم برای مخاطب داشته باشد. مثلا فیلم‌های فهرست شیندلر یا نجات سرباز رایان که از نظر فنی و هنری سطح بالایی دارند و در لا به لای آن پیام خود را هم می‌رسانند.

نغمه دانش در ادامه گفت: در علوم ارتباطات سینما یک رسانه شناخته می شود. به زعم من سینما جامعه‌ای کوچک در دل یک جامعه بزرگ است. سینما نمی‌تواند منفک از جامعه باشد. جامعه را هم مردمی می‌سازند که بخشی از آنها مخاطب سینما هستند یا اگر نیستند باز هم ارتباط بین جامعه و سینما برقرار است.

رییسی افزود: مقصود کدام جامعه است؟ آیا لزوما هر فیلمی باید در هر جامعه ای مورد پذیرش باشد؟ سینمای ما بیش از اندازه محلی و ایرانی است.

دانش توضیح داد: جامعه منظور من جهان هستی هست. بستگی به نوع اثر و اینکه فیلمساز چه کسی است جامعه مخاطب آن را تاثیر می‌دهد. به هر حال تمام جوامع در دنیا اشتراکاتی دارند.

بهرامی در ادامه افزود: بحث تاثیر است. در سیمای فیلم فارسی اسطوره‌هایی داریم که فکر می‌کنیم با انقلاب فیلم‌های آنها شکست خورد، اما در اوایل دهه 50 سیمای آنها شکست خورده بود. چون جامعه پیشرفت کرده بود. در دهه 60 هم تحولات اجتماعی بزرگی داشتیم. در دهه 70 و 80 جامعه مدرن شده بود.

دانش تاکید کرد: در دیدگاه کلاسیک رابطه بین سینما و جامعه را دو شکل بازتابی و شکل‌دهی می‌دانستند. شکل بازتابی عینا بازتاب جامعه در سینما بوده و مدل شکل‌دهی معتقد بود سینما باید جامعه را شکل بدهد. اما نظریه پردازان مدرن سینما را به مثابه جامعه می‌دانند. آنها معتقدند هر آن پرسشی که از جامعه می‌توان کرد باید از سینما هم داشته باشیم. اینجا بحث مسئولیت پذیری سینماگر به‌وجود می‌آید و خیلی مهم است.

آرتا با اشاره به اینکه در همه زمان‌ها بین سینما یا هنرهای نمایشی با مردم رابطه تنگاتنگی بوده است گفت: هرچه به زمان معاصر و مدرن نزدیک می‌شویم. هم سینما می‌تواند نماینده‌ی آرزوهای یک ملت باشد و هم می‌تواند اگر بخواهد مردم را تربیت کند. بدون شک سینما رابطه مستقیمی با بنیان‌های فرهنگی و هنری یک جامعه دارد. سینمای هندی که ما مخاطب سینمای بدنه آن هستیم، ما به ازای فیلمهایشان در جامعه نیست. یعنی اگر در جامعه هند حضور داشته باشید متوجه می‌شوید که صحنه، لباس، فیلمنامه و... این فیلمها شبیه آنچه در جامعه می‌بینیم نیست. اما در هالیوود امریکا سعی می‌کند در سینمای بدنه تجاری واقع‌گرایی کند. تا به امروز در سینمای ایران جایی که سینماگر می‌خواهد چیزی را به جامعه عرضه کند، به هنر به مثابه یک تجارت نگاه می‌کند. در واقع میخواهد پول در بیاورد و اینجاست که بنیان‌های این رابطه دچار تزلزل می‌شود.

در این بخش ابوالحسن داوودی در گفت و گویی تلفنی مهمان برنامه رادیویی «پرانتز باز» بود.

ابوالحسن داوودی: فیلمساز باید تصویر جراحت ها را بیان کند

رییسی با اشاره به اینکه داوودی به عنوان فیلمسازی که انواع فیلم در ژانرهای مختلف را داشته از وی پرسید: شما لزوما نخواستید فیلمی بسازید که درد جامعه را بیان کند و بازتاب جامعه باشد و سینما برایتان صرفا یک ابزار برای سرگرمی که از مسیر هنر عبور می‌کند نیست و استانداردی در ساختارش دارد بگویید نگاه شما به سینما از چه منظری است؟

داوودی در پاسخ گفت: این بخش کوچکی از تعریفی است که برای سینما داریم. سینما مرکب‌ترین عنصر هنری - اجتماعی است که در این 122 سال توانسته ارتباطش با مردم را برقرار کند. بخشی از ماهیت ارتباطی فضای مجازی هم همین سینما است. جنبه های مختلف سینما ناقض هم نیستند بلکه در کنار هم بخشی از تعریف سینما را دارند. مثلا اینکه برخی از وظایف اجتماعی را بر دوش سینما می‌گذارند این فقط بخشی از وظیفه سینماست. این تعریف برای من اولویت اول نیست. برای همین سعی می‌کنم در آثارم ارتباط جامع‌تری برقرار می‌کنم. مثلا فیلمی مثل تقاطع یا رخ‌دیوانه یا مرد‌بارانی اینها دغدغه‌های من بودند و به دلیل تعلق خاطری که به مباحث جامعه شناسانه داشتم و در این باره تحقیق کرده بودم همیشه برایم جذاب بود که از این منظر با مخاطب ارتباط برقرار کنم.

در این سالها فهمیدم سینما ارتباط با مخاطب گسترده است. به همین دلایل من هیچ‌گاه سراغ سینمای اکسپریمنتال و خاص نرفتم. چون زبان ارتباطی عام را دوست داشتم. به همین دلیل در کمدی مثل نان عشق موتور هزار دغدغه ها و نگاه های اجتماع به سیاست را نشان می‌دهم. در این کمدی سرگرمی وسیله مهمی بود برای اینکه حرفهایی هم بزنم.

در ادامه فرانک آرتا پرسید: نگاه شما همیشه این بوده در آثاری باشید که میخواهد با قشر گسترده ای از مخاطبان در ارتباط باشد. اما چرا داوودی که فیلمهای با کیفیتی ساخته است به سراغ ساخت فیلمی مثل هزار پا می‌رود. داودی نان عشق موتور هزار چگونه به هزار پا می‌رسد؟

داوودی: طبعا این نظر و سلیقه شماست و بسیار محترم است. شما به عنوان منتقد باید این را هم درنظر بگیرید که شما از جامعه نخبه و روشنفکر هستید که مطالبات خاص‌تری را در سینما جستجو میکنند و سلایقشان محترم است. اما زمان طرح فیلمنامه هزارپا می‌دانستم چرا این فیلم را می‌سازم. دلیل ساخت این دو فیلم با هم تفاوت دارد. تصمیم داشتم فیلم سالم و استاندارد کمدی را بسازم که بتوانم اوقات فراغت مردم را فارغ از مشکلاتشان پر کنم. زادبوم 8 سال توقیف بود و زمانی که از توقیف در آمد در مسلخ قربانی شد. سینما مخاطب گسترده‌ای دارد. باید هدف هر فیلم را مشخص کنیم. هدف ساخت هزار پا متفاوت بود.

دانش با اشاره به فیلم زادبوم گفت: امیدوارم اتفاق زادبوم برای آثار دیگرتان تکرار نشود. من سوال خانم آرتا را به شکل دیگری مطرح می‌کنم؛ در جامعه چه اتفاقی افتاده و مردم چه برسرشان آمده که داوودی سال 65 که پاییزان را می‌سازد، با داوودی 96 که هزار پا را می‌سازد اینهمه تفاوت دارد؟ این تحولات چه بوده که شما این چنین مسیر فیلمسازیتان را تغییر دادید تا با جامعه ارتباط برقرار کنید.

داوودی در پاسخ تاکید کرد: من به عنوان یک فیلمساز تفاوتی با آحاد جامعه ندارم. حاصل کار من ممکن است مخاطب بیشتری از مردم کوچه و بازار داشته باشد. این تغیر و تاثیرات بر همه چیز بوده و روی من هم بوده است. گذر از این تغییرات برای ما به سختی بوده. در نظر داشته باشید نمایش بسیاری از اصول اولیه انسانی - ارتباطی در سینما ممکن نیست. به عنوان مثال یک فیلم خانوادگی یا عاشقانه که می‌سازید و ارتباطات دو عاشق یا مناسبات خانواده‌ها را که نشان می‌دهید حق نشان دادن خیلی چیزها را نداریم و در این سال‌ها مجبور شدیم که موقعیت‌های جدیدی بسازیم در این موارد. پس من از خودم حرف نمیزنم؛ از 4 دهه ای صحبت می‌کنم که این فشارها با سینما متناقض بود است. پس همین فشارها و تغییرات سیاسی و اجتماعی تاثیرات متفاوتی هم بر ما داشته‌اند. هر جایی که برای من امکان این بوده به شیوه‌ای بتوانم با تماشاگر ارتباط برقرار کنم کم کاری نکرده‌ام. در مورد من اینگونه نبوده که هزار پا به خاطر پول ساخته شده باشد. من و همسرم هردو کامند بازنشسته صدا وسیما هستیم و زندگی‌مان به گونه‌ای است که احتیاجی نداریم. من سعی کنم بتوانم خودم را بروز دهم. عقیده دارم فیلمساز چریک نیست که برای عقایدش اینقدر بجنگد تا یا خودش یا رقیب را از پا دربیاورد. سینماگر باید مثل آب روان باشد و ارتباطش را گسترش دهد.

وی افزود: من سعی می‌کنم در یک قالب نمانم چون همه این جنبه‌ها برای من ارزش دارد. اگر قرار است سینما در مباحث اجتماعی هم چیزی را مطرح کند. وظیفه فیلم‌ساز درمان نیست بلکه باید تصویر جراحت ها را بیان کند. اما درمان آنها وظیفه فیلمساز نیست و در عرصه هنر جای نمی‌گیرد. ممکن است فیلمسازانی باشند که این کار را کرده باشند اما راه من این نیست.

آرتا افزود: درباره صحبتهای آقای داوودی باید بگویم ایشان فرمودند ما در فیلمها نمی‌توانیم اصول اولیه انسانی مثل روابط معمول زن و مرد یا مناسبات را نشان دهیم. در سینمای ایران وقتی که درامی در ارتباط با زندگی واقعی باشد همیشه با اما و اگرها است. اصل سینما نمایش‌دادن است. سینما باید چیزی را به وضوح و عینیت نشان بدهد که ما شرایط نشان دادنش را نداریم. مخاطب امروز خودش را محدود به فیلمهای ایرانی نمی‌کند. او به دلیل تکنولوژی امروز با جهان در ارتباط است و باهوش و توانمند است. مخاطب مقایسه می‌کند و جایی که فکر می‌کند فیلمساز باید با او صادق باشد با تناقض مواجه می‌شود و اثر را پس میزند. مخاطب شناسی رابطه مستقیمی با بنیاهای فرهنگی جامعه دارد. همه قوانین و عرف‌های نوشته و نانوشته در سینما هوار شده‌اند. حالا سینمای ایران با همه این مشکلات چه طور می‌تواند فیلمی با مخاطب جهانی بسازد. اکثر فیلمهایی که در جشنواره‌های جهانی نمایش داده شدند هم مخاطبان خاص و اکران‌های محدود داشتند.

رییسی در واکنش به صحبتهای آرتا گفت: ما فیلمی از سینمای بدنه نداریم که در اکران جهانی هم موفق باشد.

آرتا تصریح کرد: فیلم‌های هنری هم نمی‌توانند مخاطب عام جهانی داشته باشند. مخاطب شناسی و جذب مخاطب از سوی فیلم‌های ایرانی با مشکلاتی مواجه است.

بهرامی در واکنش به ارتا گفت: ما در کنار مباحث محتوایی باید بحث ساختار سینما را هم داشته باشیم. سینما با درام‌های قوی شکل می‌گیرد. اگر بگوییم سینما سه پایه اساسی دارد یکی درام است. مثلا سینمای سهراب شهید ثالث که مخاطب خاص از آن لذت می‌برد، نمی‌تواند سینمای موفقی برای مخاطب عام باشد. عباس کیارستمی که معروف است با فیلم‌هایش به جنگ سینمای پر خرج هالیوود رفته است باز سینمایش درامی قوی دارد. مثلا طعم گیلاس یا خانه دوست کجاست کیارستمی قصه دارد و غافلگیرکننده است. این فیلم‌ها می‌توانند مخاطب داشته باشند. غافلگیری عنصر مهمی است در سینما، فیلم‌های موفق جهانی را ببینید که در غافلگیری چه قدر موفق عمل می‌کنند. مثل فیلم هفت یا دارودسته‌نیویورکی‌ها یا روزی‌روزگاری در امریکا. یا مثلا سینمای وسترن که فراموش شده بود با اضافه کردن عنصر غافلگیری به اوج خود برگشت و مخاطبانش را جذب کرد. فیلم زادبوم که پس از ده سال پخش شده در زمان خودش می‌توانسته فیلم تاثیرگذاری برای جامعه باشد. فیلم لژیونر که 10 سال توقیف بود و بعد اکران شد دیگر جذابیتی نداشت. عنصر سوم جذابیت‌های تصویری است که آقای میرکریمی در خیلی دور خیلی نزدیک از این عنصر استفاده می‌کند. وقتی این سه عنصر کنار هم نباشند یک جای کار لنگیده و اثر سینمایی شکست‌خورده بوده.

دانش در مخالفت با بهرامی تاکید کرد: درباره موفق نبودن فیلمهای سهراب شهید ثالث با شما موافق نیستم. این بحث باید در برنامه‌ای جدا مورد بحث قرار بگیرد.

بهرامی پاسخ داد: وقتی شما مخاطب نداشته باشی سینمایت سینمای محفلی می‌شود.

آرتا در واکنش به بهرامی گفت: در صورتی که دولت ها بتوانند از سینمای هنری به عنوان مثال آثار سهراب شهید ثالث که شما مثال زدید حمایت کنند در دراز مدت می‌تواند به سینمای بدنه کمک کند. در فرانسه دولت سوبسید می‌دهد به سینمای فرهنگی. فیلم‌های ژان لوک گدار باعث شد بعدها سنت کلیپ‌سازی برای خواننده‌ها از فیلم‌های ایشان تاثیر بگیرد.

در این بخش مصطفی کیایی در گفتگویی تلفنی مهمان برنامه رادیویی «پرانتز باز» بود.

مصطفی کیایی: کارگردانان باید به سراغ ژانرهای سینما بروند

کیایی درباره بحث ژانر و سینمای بدنه در ایران گفت: سینمای جریان اصلی در دنیا یعنی سینمایی که ویژگی‌های اصلی را دارد و قرار است مخاطب گسترده داشته باشد مورد علاقه من است. سینمای قصه گو، سینمای فیلم‌های خیلی خوب هالیوود که برای من جذاب هستند. در سینمای ما سینمای ژانر فراموش شده و گونه‌های رایج دو سه مدل فیلم است که تعاریف جدیدی هم برایشان داریم مثلا سینمای اجتماعی یا معنا گرا و... و فکر میکنم دلیل افت سینمای ایران این است که مخاطبان علاقه‌مند به ژانرهای مختلف آثار مورد علاقه‌شان را در سینمای ایران پیدا نمی‌کنند. کارگردانان ما باید به سراغ ژانرهای اصلی سینما بروند و در ژانرهای مختلف فیلم بسازند.

وی افزود: اگر تولیدات سینمای ایران 100 یا 150 فیلم در سال باشد حدود دو سوم این فیلم‌ها، فیلم‌هایی هستند که قرار نیست جریان سینما را به جلو ببرند. در تمام دنیا این ماجرا برعکس است. یعنی سینماهای فیلم‌های خاص و هنری قالب‌تر هستند. در سینمای ایران قصه گریزی وجود دارد که به سراغ مخاطب عام نمی‌رود. ما در ایران سینما ی ژانر کم داریم. باید تجربه کنیم. در دهه 60 و 70 بیشتر بوده اما در ده پانزده سال گذشته فقر ژانر داریم. باید قدم‌ها در این راه برداشته شود.

رییسی با تاکید بر اینکه فیلم‌های خاص چه بلایی بر سر مخاطب آورد که باعث شد مردم به سراغ فیلم‌های سخیف بروند گفت: با اکران این فیلم‌ها مردم به عنوان مخاطب، بد تربیت شدند.

بهرامی با تاکید بر اینکه سینمای شهید ثالث محکوم به شکست بود. گفت: درباره سینمای فرهنگی باید در یک برنامه به صورت مجزا صحبت کنیم.

دانش افزود: واژه مردم به خصوص در گفتار نخبگان مصادره می‌شود. این مردم رنگین کمان ارزشمندی هستند. همه طیف‌های یک جامعه باید نیازشان را در محصولات فرهنگی جامعه‌شان پیدا کنند. در کشورهایی که صنعت تصویرشان ملی است، این رسانه باید تمام اقشار آن جامعه را پوشش دهد. وقتی درسینما شکل دولتی - حکومتی داریم باید همه اقشار را پوشش دهد، هم نخبگان و هم مخاطبانی که سینما را برای سرگرمی می‌خواهند باید تولیداتشان را داشته باشند. در 4 دهه اخیر سهم تولیدات سینمای آوانگارد یا با مخاطب خاص کمتر از سینمای جریان بدنه بوده و امکانات کمتری هم بهشان اختصاص پیدا کرده است. وی گفت: تعداد سالن‌های سینما در سراسر کشور که به فیلم‌های هنری و تجربی اختصاص داده شده‌اند را با تعداد سالن‌هایی که فیلم‌های تجاری و بدنه را اکران می‌کنند مقایسه کنید. این تبعیض حتی در تولیداتی که وام‌های دولتی (فارابی) دارند هم وجود دارد.

رییسی ادامه داد: به نظر من این شکل از سینما مخاطب را به جایی رساند که چون ما سینمای استاندارد به او نمی‌دهیم از بین سینمای هنری سینمای کمدی را صرفا انتخاب کردند. برای همین فیلمهای کمدی سخیف فروش بالایی دارند.

آرتا در پاسخ به رییسی گفت: انگار واژه مردم پتکی شده بر سر فیلمسازانی که می‌خواهند نگاه متفاوتی داشته باشند. هر کشوری نیاز دارد بخش سینمای بدنه متفکرش را قوی کند. در دعوای بین سینمای بدنه و سینمای اهل تفکر مقصر برخی از مسئولان هستند که کارشان را به خوبی انجام ندادند. بهرام بیضایی هر ده سال یکبار فیلم می‌ساخت. پس از ساخت آخرین فیلمش هم بلایی بر سر او آوردند چرا که معتقد بودند فیلم‌هایش پرمخاطب نیست. بعد از اینکه با او صحبت کردند گفت: وقتی شما می‌گویید مردم نیامدند فیلم من را ببینند نمی‌دانید چه صفایی به فیلم‌فارسی سازان می‌دهید. مگر سینمای هنری ما چه قدر سالن دارد که بگوییم فیلم دیده شده یا نه؟

رییسی با تاکیید بر سینمای ژانر گفت: اگر ما به سینمای ژانر توجه بیشتری می‌کردیم و اینقدر سینمای پیام‌دهنده و هنری و عمیق مطرح نمی‌شد و در شرایط استاندارد جلو می‌رفتیم شاید امروز مجبور نبودیم برای جذب مخاطب، فیلم کمدی سخیف بسازیم.

بهرامی در پاسخ به آرتا گفت: در کارنامه آقای بیضایی فیلم آخرشان فیلم قوی نیست و بیانیه‌ای است درباره سینما که جنبه هنری ندارد.

وی در پاسخ به موضوع رسانه و سینما که دانش مطرح کرده بود گفت: در عوامل برون سازمانی موثر در محتوی در رسانه چند مقوله داریم: 1. سلیقه مخاطبان: آقای ابوالحسن داوودی با فیلم نان عشق موتور هزار فضای سینمای کمدی را تغییر داد. اما در هزارپا به دنبال سلیقه مخاطبان و کمدی که وجود داشت رفت و اثری به جامعه اثری که وجود داشت اضافه کرد. ما درباره سلیقه مخاطب نه باید چکشی باشیم و چیزی را به او تحمیل کنیم و نه اینکه مخاطب را به هر سمتی بکشانیم. 2. صاحبان قدرت و ثروت: کنار قوانین موجود در جامعه، کسانی هستند که صاحب قدرت هستند. بودجه و پول و اعتبار دست آنها هست و آنها تصمیم می‌گیرند که شما چه نوع سینمایی داشته باشید.

در این بخش سید جمال ساداتیان روی خط تلفن مهمان برنامه رادیویی «پرانتز باز» بود

سید جمال ساداتیان: فیلم اندیشه‌محور را سانسور می‌کنند

رییسی از رییسی خواست درباره مثلث جامعه، مخاطب و فیلمساز بگوید. اینکه تاثیرگذاری این سه وجه مثلث به چه صورت است؟

ساداتیان در پاسخ گفت: بخشی اقتصادی است و بخشی سلیقه‌ای. هر اثر هنری که ساخته میشود باید به این فکر کند که چگونه می‌تواند درجامعه تاثیرگذار باشد و مخاطب خودش را داشته باشد. آثار هنری با مخاطب زنده‌اند. ما باید جامعه را رصد کنیم که بفهمیم چه آثاری را باید تولید کنیم که بتواند تاثیرگذار باشد. مردم ما معمولا موضوعات و دغدغه‌های اجتماعی را ترجیح می‌دهند. ما حتی اگر بتوانیم 5 یا 6 درصد جامعه را تحت تاثیر قرار بدهیم، هم توانسته‌ایم گیشه داشته باشیم و هم تاثیر در جامعه.

بهرامی ضمن اعلام خبر موفقیت فروش فیلم متری شش و نیم در اکران عمومی در سینماهای فرانسه گفت: ما معمولا اکران فیلم‌های موفق ایرانی را که در جشنواره‌ها داریم کمتر منجر به اکران عموم در کشورهای دیگر می‌شود اما خوشبختانه در اکران متری شش و نیم در فرانسه توفیق حاصل شده است. این خبر را از نقدهایی که در نشریات فرانسوی منتشر شده متوجه شدیم. آنها نوشته‌اند پلیسی که معادی نشان در متری شش و نیم داده و عصیانی که در فیلم هست مورد توجه آنها قرار گرفته است شما فکر می‌کنید با توجه به شرایط همه‌گیری کرونا چرا اکرانن این فیلم در فرانسه با اقبال عمومی همراه بوده است؟

ساداتیان گفت: مردم در ایران فیلم متری شش و نیم را دوست داشتند چون پلیسی که در فیلم نشان دادیم مورد قبول مردم بود. پلیسی که کلیشه‌ای نبود و واقعی بود. جنس آدمهای این فیلم مورد قبول مردم بود. مواد مخدر در همه کشورها موضوع مهمی است. برای همین متری شش و نیم در کشورهای دیگر هم مورد اقبال قرار گرفت. بر اساس نظر پخش کننده فرانسوی سه گروه سینمادار در فرانسه فیلم را دیده‌اند و با آن ارتباط برقرارکرده‌اند. آنها معتقد بودند بخشهای آموزشی فیلم برای فرانسه خوب است و به لحاظ ساختاری و ظاهری هم آن را قبول داشتند. الان 3 روز است که فیلم در فرانسه اکران شده و تا امروز عصر استقبال مردم از فیلم بسیار خوب بوده است.

آرتا درباره موضوع واقع‌نمایی در سینما از ساداتیان پرسید: ما در واقع نمایی در فیلمهای ایرانی در برخی موارد دچار مشکلاتی هستیم. می‌دانیم که زمان ساخت و اکران متری شش و نیم هم مشکلاتی بود. تهیه کننده‌ای مثل شما چه قدر می‌تواند با محدودیت ها و سدها بجنگد تا بتواند فیلمی بساز که مخاطب ایرانی و خارجی خودش را جذب کند؟

ساداتیان در پاسخ گفت: می‌گویند چرا فیلمهای ما محدود به اکران در جشنواره‌های خارجی شده و نمی‌توانیم در ایران اکران کنیم؟ آثاری که من تولید می‌کنم آثاری هستند که صرفا جنبه سرگرمی ندارند و در لایه‌های مختلف حرف‌هایی هم برای گفتن دارند. هرگاه در ایران فیلمی ساختیم که خواسته با اندیشه حرفی بزند یا پیامی داشته باشد، گرفتار ممیزی و سانسور شده است. برای متری شش و نیم، 6 ماه طول کشید تا پروانه بگیرم.

وی افزود: برای طی کردن پروسه اداری امور ساخت و اکران فیلم مسئولانی هستند برای اینکه این پروسه را تسهیل کنند. اما افراد در حوزه‌ها و مراکز مختلف در این حوزه دخالت می‌کنند به جز مسئولان آن. همه در حوزه فرهنگ دخالت می‌کنند. وقتی فیلم‌ها را از اهداف اولیه دور می‌کنند، فیلمها ممکن است شکست بخورند. متری شش و نیم 20 دقیقه حذفی داشت و کارگردان ما از این قضیه شاکی بود. ما باید آثاری را تولید کنیم که با مخاطب ارتباط سمعی بصری ومحتوایی برقرار کند. وی ادامه داد: تمام لوکیشنهای متری شش و نیم ساخته شده بود و نتوانستیم از لوکیشن‌های آماده استفاده کنیم، چون همه جا روی سناریو اظهار نظر می‌کنند و مشکلاتی پیش می آورند. امروز اگر این فیلم در فرانسه نمایش داده میشود پرچم جمهوری اسلامی ایران افراشته شده و مردم فرانسه فیلم ایرانی می‌بینند. پیش از این هم سینماگران ما موفق بوده اند. این فیلم در 260 سینمای فرانسه اکران شده این میتواند ریلی باشد برای پیشرفت در حوزه اقتصاد فیلم‌های ایرانی در دنیا.

دانش گفت: سه سال است که نه سریالی برای پلتفرم‌ها و نه فیلم سنمایی ندارید. آیا کار جدیدی در دست دارید؟ برایم جالب است که بدانم بعد از این سراغ چه موضوعاتی می‌روید؟

ساداتیان پاسخ داد: باید قصه هایی که به دستم می‌رسد مناسب و جذاب باشد. باید حرفی داشته باشد که مناسب شرایط اکنون جامعه باشد. مواردی هست که در حال بررسی آنها هستم. فیلمنامه‌ای هم برای شبکه نمایش خانگی دارم که منتظر مجوز آن هستم.

در ادامه این برنامه علیرضا بهرامی با اشاره به اینکه فیلم متری شش‌و‌نیم به جز سرگرمی پیامهایی داشت گفت: متری شش ونیم به دولتمردان هشدار داد که تبعیض و تضاد طبقاتی می‌تواند باعث می‌شود جوانان جامعه محروم برای رسیدن به آرزوهایشان و زندگی بهتر به قاچاق مواد مخدر روی بیاورند و به جوانان هم می‌گوید سرنوشت قاچاق مواد مخدر محکوم به شکست است.

وی درباره بحث اکران فیلم‌های هنری و تجربی افزود: بحثی که در سینما داریم این است که فیلم‌های گروه هنروتجربه می‌گویند باید به ما اکران بدهید. گروه هنر‌و‌تجربه یکی از اتفاقات خوب چند سال اخیر سینمای ایران است. اما طرف مقابل هم می‌گوید ما چرا باید اکران را در اختیار فیلمی بگذاریم که نمی‌تواند خرج خودش را هم دربیاورد؟

وی ادامه داد: درباره صحبت آقای کیایی که اشاره کردند که چرا مردم فقط سینمای کمدی را دنبال می‌کنند باید بگویم این ایراد ندارد. ایراد این است که چرا سینمای کمدی ما این کیفیت را دارد است. سینمای کمدی امروز ما دو وجه دارد یک بخش بازی با الفاظ است که از سیاه بازی برداشت شده و بخش دیگر لودگی و شوخی دستی است و با این حال انتظار دارند مخاطب بخندد. طنز موقعیت در سینمای کمدی دیگر وجود ندارد. در گذشته فیلم‌های کمدی خوبی داشتیم مثل زرد قناری، خارج از محدوده یا اجاره نشین ها و... با احترام به نویسندگان کمدی مثل آقای قاسم‌خانی خدابیامرز آقای الوند یا آقای ژوله است باید بگویم این نتیجه غفلت نویسندگان طنز ما از ادبیات طنز ما است. اگر نویسندگان طنز ما سهمی در سینمای کمدی داشتند که گردانندگان این فیلم‌ها بگویند این فیلم‌ها شانه تخم‌مرغی است.

رییسی گفت: موافقید که سریالی مثل پایتخت در این زمینه موفق بوده است؟

بهرامی در پاسخ به رییسی گفت: بله در پایتخت همه عوامل از متن تا کارگردانی و انتخاب بازیگر و... توانستند خود را تا حد استانداردی بالا بکشند. در روند فیلمسازی ما باید حد میانه را داشته باشیم. باید اصول بدیهی رعایت شود که نمی‌شود.

دانش درباره بحث سینمای هنر و تجربه و در پاسخ به علیرضا بهرامی گفت: گفتمان درباره فیلمهای هنر و تجربه باید در یک برنامه جدا انجام شود. مطرح کردن موضوعی که امشب نمی‌توانستیم ابعاد مختلفش را بررسی کنیم بی‌رحمانه بود.

وی درباره بحث سینما، مخاطب و جامعه گفت: باید بگویم ما در جهان هستی امر خنثی نداریم و سینما هم نمی‌تواند خنثی باشد. سینما باید مسئولیت اجتماعی را باری بر دوش خودش بداند. این مسئولیت اجتماعی می‌تواند در قالب گفتمان انتقادی خودش را نشان دهد. این انتقاد به معنای این است که باید سوی دیگری از یک ماجرا را ببینیم. پس سینما باید در هر ژانری که هست درون خودش گفتمان انتقادی داشته باشد.

وی افزود: سینما در هر ژانری که هست، در عین اینکه باید سرگرم کننده باشد، باید سطح سلیقه مخاطب را هم بالا ببرد. سینما باید آینده جامعه را هدف‌گیری کند و کمک کند آینده بسیار روشن‌تری باشد. سینما می‌تواند کمک کند بحران‌های جامعه از قبل پیش‌بینی شوند، مثل سینمای مستند که بحران آب کنونی را در ایران پیش‌بینی کرده بود.

آرتا در پایان گفت: من همچنان با آقای رییسی و بهرامی درباره سینمای هنری مخالفم و این مساله باید در یک برنامه جدا بررسی شود. اگر می‌خواهیم سینمای بالنده داشته باشیم که هم سینمای بدنه و هم سینمای هنری موفقی داشته باشد، متولیان باید به اندیشه اهمیت بدهند.

«پرانتزباز» به تهیه‌کنندگی و سردبیری مارال دوستی و با حضور منتقدان، روزنامه نگاران، خبرنگاران و هنرمندان، هر جمعه ساعت 21:00 از گروه برنامه‌های مستند و ترکیبی_نمایشی رادیو نمایش و به‌صورت زنده از موزه سینما بر روی آنتن می‌رود.

ارزیابی تاثیر جامعه، مخاطب و فیلمساز در سینما 2
ارزیابی تاثیر جامعه، مخاطب و فیلمساز در سینما 3