ارزیابی دولت چهاردهم

یک سال از شروع به کار دولت چهاردهم گذشت. دولتی که از همان ابتدا با بحرانهای عظیم و سترگ دست به گریبان بوده است. انگار نطفه این دولت را با بحران بسته بودند. علت شروع به کار دولت چهاردهم به ریاست پزشکیان، سانحهای بود که به شهادت رئیس دولت سیزدهم، ابراهیم رئیسی و همراهانش منجر شد. همین اتفاق که منجر به انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم شد، از دل یک بحران بیرون آمد.
روز بعد از تحلیف پزشکیان هم ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، در تهران روی داد. در واقع هنوز پزشکیان روی صندلی ریاست جمهوری ننشسته بود که چالشهای او شروع شد. در طول یک سال گذشته بحران کمبود گاز در زمستان، انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا، بحران کمبود آب و برق در تابستان و بزرگترین آن حمله اسرائیل به ایران، کمر هر دولتی را میتوانست خم کند. حال در کنار این بحرانهای بزرگ، فشارهای سیاسی داخل - از هر دو جناح - را هم بر آن بیفزایید. شاید بر همین اساس است که خود پزشکیان اذعان دارد که «گیر افتاده، بد جوری هم» گیر افتاده است.
سال گذشته و زمانی که پزشکیان نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد، در یک گروه تلگرامی موضوعی را مطرح کردم و آن این بود که «اختیارات یک رئیسجمهوری، علیالخصوص پزشکیان چقدر میتواند باشد؟» پاسخهای متنوعی به این سوال داده شد. در نهایت به این جمعبندی رسیدیم که اختیارات رئیسجمهوری در ایران چندان زیاد نیست. به همین خاطر وعدههای نامزدهای ریاستجمهوری در ایران را نمیتوان بهعنوان «نقشه راه» دولت آنها توصیف کرد.
برای توضیح بیشتر این موضوع بگذارید از ایدهای از جان سرل، فیلسوف بریتانیایی وام بگیرم؛ ایدهای که بر اساس کارهای جان آستین شکل گرفته است. او معتقد است که در کنشهای گفتاری باید دو شرط را همواره مدنظر قرار داد و باید این دو شرط را که «شرط صدق» و «شرط بایستگی» است از هم منفک کنیم. شرط صدق چه میگوید؟ این شرط، شرایطی را میگوید که اگر برقرار باشند، جمله یا گزاره بیانشده صادق خواهد بود. برای مثال در طول کمپین انتخاباتی سال گذشته آقای پزشکیان و حامیان او، ضمن انتقاد به فیلترینگ، یکی از وعدههای او را رفع آن میدانستند. خب، همه میدانستند که فیلترینگ هست و ضرر و زیان آن بر اقتصاد هم بسیار گزاف است. این همان شرط صدق است.
اما شرط بایستگی چیست؟ این شرط به «شرایطی» اشاره میکند که برای موفق بودن یک کنش گفتاری لازم است. در واقع این شرط تضمین میکند که گفتار، از نظر هنجاری و موقعیتی، «درست و بجا» باشد. نمونهای که جان سرل برای تحقق این شرط ذکر میکند، مساله ازدواج است. مثلا، جمله «من شما را به همسری خود برمیگزینم» در صورتی یک کنش موفق است که اولا، گوینده و شنونده صلاحیت قانونی داشته باشند. ثانیا، شرایط اجتماعی و قانونی برقرار باشد و ثالثا، جمله در بافت مناسب ادا شود.
در مورد آقای پزشکیان و دولت او و در کل هر فرد یا دولت دیگر، در وعدهها باید «شرط بایستگی» را مدنظر قرار دهند، زیرا این شرط از اهمیت بسزایی برخوردار است. آقای پزشکیان و حامیان او در طول انتخابات وعدههایی را دادند؛ اما در آن زمان بودند افرادی که تحقق این وعدهها را که همان «شرط بایستگی» است، منوط به یکسری از کنشها میکردند. برای مثال رفع فیلترینگ، تنها از ریاستجمهوری برنمیآید. شورای عالی مجازی که رئیسجمهور در آن فقط یک رای دارد، تصمیمگیرنده اصلی است. این همان شرط بایستگی در رفع فیلترینگ است یا وعدههای دیگر برزمینمانده از این قاعده «شرط بایستگی» جدا نیستند. حال هرچند که پزشکیان در یکی از مهمترین وعدههایی که موضوع «قانون حجاب و عفاف» بود، توانست شعام را قانع کند و جلوی آن را بگیرد، اما هنوز گامهای مهم دیگری باقی مانده که نیازمند تحقق یکسری دیگر از کنشهای «شرط بایستگی» است.
در پایان، منتقدان دولت چهاردهم بهتر است به وعدههای پزشکیان در ایام انتخابات یا در کل هر نامزد دیگری توجه زیادی نکنند و پیش از آن باید «شرط بایستگی» را در نظر بگیرند که آیا این «شرط» برای انجام وعدههای آنها مهیاست یا خیر؟
* روزنامهنگار