شنبه 12 آبان 1403

ارمغانی و سال‌های دور از ایران / ناگفته‌های سرمربی تیم ملی بسکتبال

وب‌گاه ورزش سه مشاهده در مرجع
ارمغانی و سال‌های دور از ایران / ناگفته‌های سرمربی تیم ملی بسکتبال

سرمربی تیم ملی بسکتبال ایران که این روزها با برخی انتقادها رو به رو شده است، درباره این نقدها و دلایل دوری طولانی مدت خود از بسکتبال آسیا صحبت کرد.

به گزارش "ورزش سه" و به نقل از ایسنا، با کنار رفتن مصطفی هاشمی از هدایت تیم ملی بسکتبال ایران، جواد داوری رئیس جوان فدراسیون بسکتبال در انتخابی جنجالی تصمیم گرفت با سعید ارمغانی شروع به همکاری کند. مربی که مدت‌ها به دور از بسکتبال ایران کار می‌کرد و همین موضوع نیز یکی از مسائل مورد نقد درباره او است.

ارمغانی که حدودا شش ماه است هدایت تیم ملی بسکتبال ایران را بر عهده دارد، از تصمیمات و دلیل بازگشت خود به بسکتبال ایران صحبت کرد که با شنیدن حرف‌هایش می‌توان اینگونه برداشت کرد که داوری امیدار است این مربی بتواند بار دیگر استارت ورود یک نسل طلایی دیگر به بسکتبال ایران را بزند. اتفاقی که ارمغانی سال 2000 یکبار آن را انجام داد و نتیجه آن ظهور ستاره‌هایی چون صمد نیکخواه بهرامی، حامد حدادی و... بود.

در ادامه گفت و گوی ایسنا با سعید ارمغانی، سرمربی تیم ملی بسکتبال ایران را می‌خوانید.

از ورودتان به بسکتبال شروع کنید.

در نسل ما تنها فردی که بالای دو متر قد داشت محسن صادق‌زاده بود با دو متر و دو سانت - من بچه نازی آباد تهران هستم. در جنوب تهران به دنیا آمدم، بزرگ شدم و به مدرسه رفتم. وقتی دوره دبستان را تمام کردم یک مدرسه فوق‌العاده بزرگ که در خاورمیانه تک بود در نازی آباد تاسیس شد که بعد از انقلاب به موسسات آموزشی دکتر شریعتی تغییر نام پیدا کرد. امکانات بسیار زیادی از جمله زمین‌های فوتبال، بسکتبال، استخر، کارگاه‌های فنی مختلف و امکاناتی قوی داشت. من آنجا مشغول به ادامه تحصیل شدم. مثل همه بچه‌های نازی آبادی در کوچه فوتبال بازی می‌کردم، فوتبالی بودم و در دوره اول راهنمایی می‌خواستم به تیم فوتبال بروم اما چون خیلی کوچک بودم بنده را به تیم راه ندادند.

- پیش خودم گفتم هر رشته ورزشی که ورزشکاران کم‌تری داشته باشد انتخاب می‌کنم. البته باید بگویم که یکی از دوستان برادر بزرگم بسکتبال بازی می‌کرد و دیده بودم چجور رشته‌ای است و اینطور بسکتبال را شروع کردم. همان سال اول وارد تیم مدرسه شدم چون تعداد بازیکنان کم بود. معلمی به نام خانم مالی داشتیم که شخصا خیلی چیزها را به او مدیون هستم. ایشان وقتی یک سال و شش ماه در تیم مدرسه بودم من را کشف کرد و به باشگاه استقلال که مسئولان وقتش آقایان آتشی و پورشرفی بودند معرفی کرد تا آنجا این رشته را ادامه دهم. اینگونه بود که به صورت حرفه‌ای بسکتبال را ادامه دادم.

چگونه به تیم ملی رسیدید؟

- شرایط ورود به تیم ملی در آن زمان با الان خیلی متفاوت بود. از همان زمانی که خانم مالی کمک کرد به استقلال بروم خیلی سریع پله‌های ترقی را گذراندم و در مسابقات آموزشگاه‌ها هم خوب بازی کردم. 18 سالگی به تیم ملی دعوت شدم. متاسفانه به دلیل شرایط آن زمان و شکل گرفتن انقلاب، شرایط کشور خوب نبود و چندین سال در رده‌های جوانان و نوجوانان اعزام نداشتیم، به همین دلیل سن من از جوانان گذشت و نشد در مسابقات آن رده باشم. بعد از انقلاب من به عنوان جوان‌ترین یار تیم ملی وارد اردوی تیم بزرگسالان شدم.

- یادم می‌آید که آن زمان می‌گفتند ورود به تیم ملی مثل شیپور است. ته شیپور یک جای کم برای ورود دارد اما وقتی وارد شدید دهنه شیپور بزرگ‌تر است. این واقعا صحت داشت و بازیکنان خوبی در تیم ملی بزرگسالان بودند، ولی یکسری بازیکنان به دلیل شرایط انقلاب انصراف دادند و نسل جدید ما آمد که من هم در آن نسل بودم.

چرا بسکتبال ایران در آن دوره‌ها خیلی موفق نبود؟

- دلایل مختلفی داشت. ما آن زمان لیگ کشوری نداشتیم و بازیکنان در کوران مسابقات نبودند، در نسل ما تنها فردی که بالای دو متر قد داشت محسن صادق‌زاده بود با دو متر و دو سانت، شاید اگر از نظر فیزیکی قوی‌تر بودیم حرف‌های زیادی برای گفتن داشتیم. در بسکتبال ارتباطات بین‌المللی با دنیای خارج از ایران نداشتیم و مسابقات آسیایی اولین بازی‌هایی بود که ما مقابل رقبای خارجی قرار می‌گرفتیم و باید به سبک آن‌ها بازی می‌کردیم. این موارد باعث می‌شد همیشه در میانه باشیم و بین تیم‌های اول تا هشتم قرار بگیریم. همیشه پنجم، ششم و هفتم می‌شدیم.

برای اینکه تنها نباشم به من گفتند می‌توانند برای دو نفر در مجارستان بورس تحصیلی بگیرند؛ من هم علی اکبر شیریان را انتخاب کردم - چین آن زمان خیلی قوی و غیر قابل دسترسی بود، اما با تیم‌های دیگر خوب کار می‌کردیم. اگر این نقاط ضعف نبود بهتر هم نتیجه می‌گرفتیم. فیزیکی و قدی ضعف داشتیم، بازیکنان خوبی داشتیم که با هوش کار می کردند اما سنترهای ما در آن زمان کوتاه قدتر از سایر تیم‌ها بودند. به هر حال فیزیک و قد در بسکتبال حرف اول را می‌زند.

چند سال در تیم ملی بازی کردید؟

- من هجده سالگی وارد تیم ملی شدم و در 34 سالگی برای آخرین بار در تیم ملی بازی کردم. اولین سفرم به کلکته هند بود و آخرین مسابقه‌ام قهرمانی آسیا سئول. البته من آن زمان در مجارستان بودم و از آنجا به تیم می‌آمدم.

چه شد که تصمیم گرفتید از بسکتبال ایران بروید؟

- در سال 1984 برای تیم ملی ایران از مجارستان مربی به نام «زادانی» آوردند که یک سال و نیم با تیم کار کرد و انسان بسیار خوبی بود. ایشان در آن یک سال و نیم تمام ابعاد بسکتبال ایران را دیده و فهمیدند ما کاملا آماتور در بسکتبال کار می‌کنیم و خیلی راه پیشرفت برای بازیکنان ایرانی نیست. قبل بازگشتش به مجارستان بنده را با استعداد دیدند و گفتند اگر من بخواهم این شرایط را دارد که من را به مجارستان ببرد تا هم بازی و هم تحصیل کنم.

- برای اینکه تنها نباشم به من گفتند می‌توانند برای دو نفر در مجارستان بورس تحصیلی بگیرند که هم بازی کنیم و هم تحصیل؛ من هم آقای علی اکبر شیریان را انتخاب کردم که دوست خوب من در باشگاه و تیم ملی بود. سال 1986 به مجارستان رفتم و ده ماه بعد شیریان با اتمام سربازی به من ملحق شد. هر دوی ما آنجا تحصیل کرده و بسکتبال بازی میکردیم. بعد از بسکتبال هم به عنوان مربی کار کردم. وقتی رفتم 24 سال داشتم و از مجارستان به تیم ملی دعوت می‌شدم.

در چه تیمی بازی می‌کردید؟

- تیم ما دانشگاه فنی بوداپست بود که مثل تیم دانشگاه آزاد تهران در سوپر لیگ ایران بود. در سوپر لیگ مجارستان تیم با ریشه‌ای بود، من آنجا بودم. اسم تیم «مافست» بود. حتی دوبار با آن تیم به مسابقات 22 بهمن در ایران آمدیم. بر اساس همکاری که به کمک من و شیریان بین فدراسیون مجارستان و ایران بود، تیم‌های ملی ایران در رده‌های مختلف سنی نیز به مجارستان می‌آمدند که اتفاق مثبتی در آن زمان بود.

به نظر شما با آن رفت و آمدها اتفاقات مثبتی برای بسکتبال ایران رخ داد؟

- از نظر من می‌توانست خیلی بهتر باشد. با آمدن یکسری تیم‌های خارجی به ایران و برگزاری بازی‌های 22 بهمن، به بسکتبال ایران کمک شد اما هنوز آنچنان موثر نبود که نتیجه را واضح ببینیم. تغییر اساسی در زمان دکتر غضنفری با کمک آقای سعید فتحی و همکارانش رخ داد. برنامه‌ریزی وسیعی برای استعدادیابی انجام دادند که حاصل آن این نسل طلایی بود. نسلی که در سال 2000 به تیم ملی رسیدند. همان دوره‌ای که بنده هدایت تیم را بر عهده داشتم.

جوان‌هایی که ما آن دوره داشتیم اگر غضنفری هم می‌ماند باز هم موفق می‌شدند، ضمن اینکه آقای مشحون هم مدیر قوی بودند

پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی چگونه به شما داده شد؟

- سال 2000 یکی از تیم‌های جوانان برای برگزاری اردو به مجارستان آمده بود که آقای اسدالله کبیر به عنوان دبیر فدراسیون به من پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را دادند. بعد از آمدن به ایران فهمیدم که ما باید تغییر نسل بدهیم و ان زمان بازیکنی مثل حامد حدادی 16 سال داشت. دیدم که این جوانان استعداد دارند و با همکاری دوستانم آقای شاهین‌طبع و کوهیان دست به دست هم دادیم تا این تغییر ایجاد شود. این جوانان به تیم بزرگسالان دعوت شدند که انتقادات زیادی هم به من شد، ولی من اعتقاد داشتم این جونان با استعداد و خوب هستند، برای همین این کار را با تمام دل و جان انجام دادم.

درباره دلایل رفتن غضنفری صحبت کنید.

- ایشان نه تنها در بسکتبال بلکه در امور اقتصادی مدیر خیلی مجرب و قوی بودند. مدیریت بسیار قوی داشتند و من واقعا متاسف شدم که ایشان استعفا دادند. شاید اگر کمی صبر می‌کردند بهتر بود. حتی به یاد دارم که آقای فتحی گفتند اگر 6 ماه صبر کنند همه چیز عوض می‌شود چون یک جریان خیلی مثبتی شروع شده بود که نمی‌شد جلوی آن را گرفت. مثل سیلی بود که از بالای کوه آمد و جوانان نسل طلایی را با خود آورد. آن زمان ما برای مسابقات غرب آسیا به کویت رفته بودیم که ترکیبی از جوانان و قدیمی‌ها را اعزام کردیم. متاسفانه موفق نشدیم و همین موضوع باعث شد آقای غضنفری استعفای خودشان را بنویسند.

دلایل انتقادها از غضنفری چیست؟

- صرفا بخاطر جوانگرایی نبود، انتقادات دیگری هم صورت می‌گرفت. متاسفانه یک ضعف بزرگ آقای غضنفری این بود که بسکتبال ایران را در استادیوم آزادی متمرکز کردند و همه اتفاقاتی که آن زمان در بسکتبال می‌افتاد فقط در آزادی بود. انتقاد درستی هم به نظر می‌رسد. باید بسکتبال در سطح کشور گسترده می‌شد اما دلیل اصلی استعفای ایشان را نمی‌دانم. ما در کویت فهمیدیم.

غضنفری یا مشحون؟

- جوان‌هایی که ما آن دوره داشتیم اگر غضنفری هم می‌ماند باز هم موفق می‌شدند، ضمن اینکه آقای مشحون هم مدیر قوی بودند و مدیریت خوبی درباره تیم‌های ملی داشتند که نتیجه خوبی هم داد.

چرا هیچوقت تصمیمی برای بازگشت به بسکتبال ایران نداشتید؟

- وقتی سال 2000 غضنفری رفت می‌دانستم که مشحون افرادی که خودش می‌خواهد را می‌آورد و من جزو آن‌ها نیستم. حق هر مدیری است که اشخاص مورد اعتماد خود را به کار گیرد. البته من با کمال میل هر همکاری که از دستم بر می‌آمد را انجام دادم و به ایشان گفتم. نظرم را درباره نسل جدید بسکتبال گفتم و اعلام کردم از نظر من نسل فعلی (طلایی) آینده بسکتبال است. تا سال 2007 یا 2008 هیچ پیشنهاد خاصی از داخل ایران نداشتم و در مجارستان به همراه دوستانم یک آکادمی بسکتبال را از پایه راه اندازی کردیم که خدا را شکر خیلی هم موفق و خوب شد.

نمی‌توانم بگویم کاملا از بسکتبال ایران دور بودم. من بسکتبال آسیا را می‌شناختم اما قبول می‌کنم که یک سرمربی احتیاج به شناخت وسیع‌تری دارد - سال 2008 بود که از طریق کامبیز شکوهی مدیر وقت تیم کاوه که تازه هم سوپر لیگی شده بود به من پیشنهادی رسید تا وارد لیگ ایران شوم. در آن زمان اما من آکادمی خودم را در مجارستان داشتم که خوب شده بود و نمی‌خواستم آن را ول کنم، به همین دلیل گفتم که متاسفانه نمی‌توانم سرمربی شما شوم. به آن‌ها گفتم که اگر بخواهند به عنوان مشاور با آن‌ها همکاری می‌کنم و سال 2008 با باشگاه‌های ایران به عنوان مشاور کار کردم که فرزاد کوهیان هم سرمربی بود. سال‌های موفقی بود. ذوب آهن هم همینطور کار کردم. یک سال هم به عنوان مشاور با آقای محسن صادق‌زاده در تیم ماهان اصفهان بودم که خوشبختانه قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا را به دست آوردیم.

از باشگاه‌های فعلی هیچ تیمی به شما درخواست نداد که نیامدید؟

- چندین بار در این سال‌ها قبل از شروع فصل صحبت‌هایی از اینطرف و آنطرف به گوشم می‌رسید، اسم من هم در چند باشگاه مطرح بود و بامن صحبت می‌کردند. نظر من را هم خواستند ولی در همان حد صحبت ماند و شاید من آنقدر نیروهای قوی در ایران نداشتم که حمایت کنند و این قضیه نهایی شود. من مشکلی با این موضوع ندارم و معتقدم هر وقت لیاقت انجام کاری را داشته باشم انتخاب می‌شوم.

انتقادهایی چون دور بودنتان و عدم شناخت کافی از بسکتبال آسیا را قبول دارید؟

- نمی‌توانم بگویم کاملا از بسکتبال ایران دور بودم و این مسئله را به طور 100 درصد قبول ندارم. من بسکتبال آسیا را می‌شناختم اما قبول می‌کنم که یک سرمربی احتیاج به شناخت وسیع‌تری دارد که من فکر می‌کنم باید زمان بگذرد تا چنین شناختی حاصل شود. ضمن اینکه کار سرمربی را یک کار تیمی می‌دانم و همکارانم در کنار من همانقدر مهم هستند که من هستم. بنده هم بار اول که با شاهین‌طبع و کوهیان کار کردم انتخاب‌های خوبی داشتم و هم این دوره که با مهران آتشی و محمد کسایی‌پور کار کردم. انتخاب‌های خوبی بودند. قبول می‌کنم که به طور 100 درصد در زمان ورودم به ایران اشراف کامل نداشتم اما آسیا بسکتبال آسیا را می‌شناختم و همکارانی را انتخاب کردم که کمک کردند استراتژی خودمان را به دست آوریم.

بازگشتتان به ایران را ریسک می‌دانید؟

- کل مربیگری ریسک است. به قول مجارستانی‌ها مربیان مثل کولی‌ها همیشه در حال حرکت و خانه به دوش هستند. من به این موضووع اعتقاد دارم. طبیعی است که مسئول اول اتفاقات بد سرمربی است و دلیل اتفاقات خوب هم بازیکنان خوب هستند. کسی که پی این قضیه (سرمربیگری) را به تن خود می‌مالد باید بداند کار سختی پیش رو دارد و من این موضوع را می‌دانم. خودم دوست دارم تا زمانی که صداقت باشد کار کنیم و لحظه‌ای حس کنم مفید نیستم خودم می‌روم. اگر اطرافیان که شغلی را به من داده‌اند هم بنده را نخواهند، بدون مقاومت می‌روم.

روندی که از با تیم ملی داشتید را قابل قبول می‌دانید؟

- همیشه به عقب نگاه کنید می‌شود گفت احتمال بهتر بودن وجود داشت. طبق توافقات اول کار من و داوری، می‌خواستیم تغییر نسلی منطقی در تیم ملی ایجاد کنیم. من اگر صحبت دقیق داوری را درباره خودم بگویم، ایشان به من گفت: «تنها کسی که جرات تغییر نسل داشته باشد خود تو هستی». از من خواستند و بنده هم آمدم. البته این به معنای مفید نبودن بازیکنان فعلی نیست، ولی ما باید خون جدیدی وارد پیکره بسکتبال ایران کنیم چون نیاز دارد. باید انتقال نسل را ایجاد کنیم و در این 6 ماهی که بنده هستم فکر می‌کنم این کار خوب پیش رفته است. جوانان خوبی تزریق شده و لیاقت‌های خود را اثبات کرده‌اند.

نیاز حضور بازیکن خارجی در ترکیب ایران را ضروری می‌بینید؟

اگر حمایت فدراسیون و داوری پشت من نباشد راضی نیستم این کار را کنم، اما فعلا هستم و به تعهداتم عمل می‌کنم.- فیبا این امکان را به تیم‌های ملی داده تا هر کشور یک بازیکن خارجی را با ملیت خودش به کار گیرد. امتیازی است که فیبا داده و همانطور که می‌بینید همه تیم‌های صاحب سبک مثل اسپانیا هم از این امتیاز استفاده می‌کنند. در پست‌های که ضعیف هستند بازیکن خارجی به کار می‌گیرند که اتفاق مثبتی است. اما درباره ایران این موضوع به سیاست کلی کشور و فدراسیون برمی‌گردد، باید دید چه سیاستی در کشور وجود دارد. در ایران به این موضوع اعتقاد ندارند و من به عنوان سرمربی نمی‌توانم این سیاست را تغییر دهم. ولی از نظر بنده حتما این کار می‌تواند مفید باشد و به تیم ملی کمک کند.

در کوران مسابقات تیم ملی به ایران آمدید. باخت‌های حساسی برابر اردن در کاپ آسیا 2022، برابر قزاقستان و چین هم در انتخابِ های جام جهانی داشتید که باعث برخی انتقادها شد.

- مسلما هر مربی سعی می‌کند بهترین نتیجه را به دست آورد و من فکر می‌کنم می‌شد در کاپ آسیا بهتر نتیجه بگیریم و در قزاقستان هم پیروز شویم، اما باید بدانیم که یک پروسه طولانی مدت را پیش رو داریم. وقتی یک مربی جدید می‌آید صحبت کردن درباره نتیجه او درست نیست. اگر می‌خواهید نسلی تغییر دهید زمان لازم دارید. نسل طلایی ما بازیکنان فوق‌العاده خوبی بودند که با تلاش آقای غضنفری و فتحی سال 2000 وارد تیم ملی شدند و اولین موفقیتشان سال 2007 بود. 7 سال کار کردند و هر سال 5 - 6 ما در اردو بودند و مسابقات مختلف می‌رفتند. من 6 ماه است آمده‌ام و نتایج خودم را توجیه نمی‌کنم، اما در صورت کلی روند حرکتی تیم ملی مثبت بوده است. بازی چین، قزاقستان و اردن کلیدی بودند اما باید همه بازی‌ها را در نظر بگیریم. بازی که در اندونزی مقابل ژاپن انجام دادیم همه اهالی بسکتبال می‌گفتند یکی از بسکتبال‌های مدرن بود. بعد از آن هم همه فکر می‌کردند که در فینال چه می‌کنیم. من اما در آن زمان هم گفتم که کار راحتی نداریم و فقط باید به بازی با اردن فکر کنیم.

- بسکتبال بازی لحظه‌ها است، اگر به نیمه نهایی و فینال فکر کنیم بازی را می‌بازیم. بازیکنان را از نظر ذهنی آماده بازی کردیم اما روزی بود که اردن خیلی خوب بازی کرد و ما بد بودیم. ریتم بازی را از دست دادیم و در کوارتر سوم فشار زیادی آوردیم تا به بازی برگردیم. این فشار زیاد کار را در کوارتر چهارم سخت کرد. صادقانه بخواهیم صحبت کنیم باید کل جریان تیم ملی را در نظر بگیریم و احتیاج به زمان داریم تا انتقال نسل خوب رخ دهد. زمان لازم است تا باتجربه‌ها تجربیات خود را به جوان‌ترها انتقال دهند. ضمن اینکه بسکتبال در دنیا پیشرفت بسیار سریعی دارد. یک زمان تیم جوانان ما تیم ملی عراق و اردن را می‌برد اما به قدری بسکتبال در تمام سطوح دنیا پیشرفت کرده و مردمی است که با سرمایه گذاری زیاد آن ها کار بسیار سخت است.

- آنطور نیست که فقط ما کار می‌کنیم و باقی کشورها در خواب باشند. اگر ما به این اندازه در ایران کار می‌کنیم، متاسفانه در دنیا دو برابر ما کار و سرمایه گذاری می‌کنند. در کل منطورم من این است که تیم‌های دنیا هم با تلاش بسیار زیاد نسبت به ما کار و پیشرفت می‌کنند. اینکه بعد از باخت ما به اردن گفته می‌شود اردن بسکتبال ندارد درست نیست، اردن بازیکن آمریکایی و یورولیگی دارد که سطح این تیم را بالا می‌برد. آن‌ها سرمایه گذاری می‌کنند و یک ماه قبل کاپ آسیا در اسلوونی اردو داشتند. اینطور نیست که همیشه با اسم ایران به پیروی برسیم. نمی‌شود اسم خودمان را آنجا بگذاریم و ببریم، باید سرمایه گذاری و کار کنیم تا به برد برسیم. کار ساده‌ای در پیش نداریم.

لیگ ایران را چطو می‌بینید؟

- در لیگ ایران باید تعداد تیم‌ها بیشتر شود، زمان برگزاری مسابقات طولانی‌تر کنیم، تعداد بازی‌ها را بیشتر کنیم، نوع بسکتبال لیگ تغییر کند، تعداد بازیکنان خارجی افزایش یابد و.... اگر می‌خواهیم کیفیت لیگ را بالا ببریم همه این جوانب مهم خواهد بود که نتیجه آن پویایی و کمک کردن به تیم ملی است. تعداد بازیکن جوان در لیگ کم است و فرصت نمی‌دهیم در لیگ کار کنند. باید یکسری قوانینی در لیگ بگذاریم تا جوانان در لیگ بیشتر کار کنند.

اینکه تصمیم دارید پس از رفتن به مجارستان دیگر به ایران برنگردید صحت دارد؟

- راجع به این موضوع چیزی نشنیده‌ام (باخنده). بنده به قرارداد و عهدی که بسته‌ام پایبند هستم، مگر اینکه فدراسیون نخواهد با من کار کند. داوری به من گفت تا پایان انتخابی جام جهانی با هم کار کنیم و بعد از انتخابی‌ها تصمیم بگیریم که آیا کار را باهم ادامه دهیم یا نه. اگر به جام جهانی رسیدیم یک آپشنی در قرارداد هست که اتوماتیک تا پایان جام جهانی تمدید می‌شود. چیزی که مسلم است هنوز هم اعتقاد دارم جوانان خوبی در تیم داریم که آینده را می‌سازند. به آن‌ها اعتقاد دارم. به عنوان مربی فکر می‌کنم اگر حمایت فدراسیون و داوری پشت من نباشد راضی نیستم این کار را کنم، اما فعلا هستم و به تعهداتم عمل می‌کنم.

داوری از وقتی که آمد شرایط خاصی را تجربه کرد. در 6 - 7 ماه حدودا 10 تا 15 اعزام داشت که انجام آن‌ها کار راحتی نیست.

اگر هدف جوانگرایی است، چرا بازیکنی مثل رضایی‌فر مقابل چین اصلا بازی نکرد؟

- هر بازی شرایط خاص خودش را دارد. ضمن اینکه اتفاقات درون بازی و آن دیدگاه کلی که ما مربیان از بازیکنان در طول اردوها و تمرینات به دست می‌آوریم در انتخاب ترکیب تاثیرگذار است. ما بر اساس تصویر ذهنی خودمان تصمیم می‌گیریم. اگر از نظر صرفا جوانگرایی صحبت کنیم کسانی که جلوی نوید رضای‌فر به زمین آمدند جوان‌تر از او هستند. نوید در این اردو از لحاظ آمادگی در سطح ایده‌آل نبود، هرچند که زحمت زیاید کشید. با او هم صحبت کردم که خودش را نبازد. ما بر اساس داده‌های خود تصمیم می‌گیریم و مسئولیت تصمیمات درون بازی را هم خودم به عنوان سرمربی قبول می‌کنم.

- درباره جوان‌ها اتفاق خوبی افتاده است. جوانان ما در بازی با چین نشان دادند خوب هستند و این درست نیست که باتجربه‌های خود را که سطح بالایی دارند در یک بازی بدون رویه 20 - 30 دقیقه نیمکت نشین کنیم. جوانان ما در بازی با چین بالای 10 دقیقه بازی کردند که اتفاق خوبی است. از نظر آمار هم زمان خوبی بازی کرده‌اند.

اگر با باخت فنی استرالیا صعود ایران به جام جهانی 2023 را قطعی بدانیم، چه برنامه‌ریزی باید انجام دهیم؟

- من در این رابطه برنامه‌ریزی اولیه‌ای انجام داده‌ام تا مسیر مشخصی بعد از تعطیلی لیگ داشته باشیم. مراحل اردو، تمرینات و مسابقات تدارکاتی را طراحی کرده‌ایم که چه مسابقاتی نیاز است تا شرکت کنیم و همه آن‌ها آماده هستند. چون فعلا صعودمان قطعی نیست برنامه را به داوری نداده‌ام. معتقدم حتی اگر خدایی ناکرده به جام جهانی هم نرسیم، ما باید آن برنامه را طی کنیم چون بعد از جام جهانی بازی‌های آسیایی را در پیش داریم. چیزی که مسلم است اگر می‌خواهیم راه پیشرفت بسکتبال را ادامه دهیم، این برنامه مد نظر اجتناب ناپذیر است و باید برنامه‌ها را پیاده سازی کنیم. جوانان را باید سخت تمرین دهیم و در کنار تمرین مسابقات تدارکاتی برویم. با تمرین خالی به جایی نمی‌رسیم. بعد از هر 3 هفته تمرین باید بازی دوستانه و تورنمنت داشته باشیم تا نقاط ضعف را بشناسیم و کار کنیم. با کمال میل برنامه را به فدراسیون ارائه می‌کنم حتی اگر خودم نباشم. هر کسی بخواهد بعد از من کار کند می‌تواند اگر خواست از این برنامه هم استفاده کند.

برای جواد داوری صحبت، پیشنهاد یا نظری دارید؟

- من فکر می‌کنم اولین چیزی که خیلی باید به آن تمرکز و توجه کرد، سازماندهی قوی در بخش برنامه‌ریزی امورات فدراسیون و بسکتبال است. همیشه در ورزش، کارهای اقتصادی، اجتماعی و... کشور ما مشکل برنامه ریزی وجود دارد. ما در هر قدم نیاز به برنامه‌ریزی داریم چون باید بداینم چگونه از یک نقطه به نقطه بعد برسیم. حا اگر برنامه درست باشد، بازوان اجرایی خوب نیاز است و باید در انتخاب‌ها دقت کنیم. موضوع پایانی هم داشتن امکانات و سرمایه گذاری است. بدون تزریق مالی هیچگاه در بسکتبال رده‌های پایه و لیگ قوی نخواهیم داشت.

- من حس می‌کنم داوری از وقتی که آمد شرایط خاصی را تجربه کرد. در 6 - 7 ماه حدودا 10 تا 15 اعزام داشت که انجام آن‌ها کار راحتی نیست. اعزام و سفر مسابقات بین‌المللی در ایران مثل اروپا نیست که هر کسی کارت شناسایی خود را بردارد و به سفر برود، سفرهایی که ما می‌رویم خیلی سخت است. پول بیشتر و برنامه‌ریزی بیشتری نیاز دارد که کار داوری را سخت می‌کرد اما خوشبختانه با تفکر لازم از پس آن‌ها برآمد. الان که سر داوری خلوت است حس می‌کنم در تلاش است تا بهترین برنامه را در رده‌های پایه انجام دهد.

- کسی که در راس کار است باید صداقت داشته باشد و تلاش کند که بهترین کار را برای بسکتبال ایران انجام دهد. من حس می‌کنم داوری این صداقت و تلاش را دارد، باقی چیزها را هم باید به دست آورد. کارهایی که انجام شده بی عیب نیست اما فکر می‌کنم بعد از رفع هیاهوی بسکتبال ایران بخاطر مسابقات متعدد، الان او زمان دارد تا کار کند و روی کارهای پایه‌ای بسکتبال ایران تمرکز کند.