از ادعای سرقت ادبی «ملاقاتخصوصی» تا الهام از پولانسکی و برگمان در «بیرویا»
تهران - ایرنا - روز هشتم جشنواره فیلم فجر روز پرحاشیه و نسبتا خبرسازی بود، عضو انجمن فیلمنامهنویسان ایران ادعای سرقت ادبی فیلمنامه «ملاقات خصوصی» را مطرح و کارگردان فیلم «بیرویا» از الهام از بزرگانی چون «اینگمار برگمان» و «رومن پولانسکی» در فضاسازی و روایت فیلم خود سخن گفت.
به گزارش روز سهشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، هشتمین روز جشنواره فیلم فجر با نمایش دو فیلم بیرویا ساخته آرین وزیردفتری و بدون قرار قبلی ساخته بهروز شعیبی در سالن همایشهای برج میلاد آغاز شد.
بیرویا یک فیلم اولی با درونمایههای روانشناختی و بدون قرار قبلی ششمین فیلم سینمایی شعیبی در مقام کارگردان است. در شرایطی که جمعیت حاضرین در روزهای اخیر در خانه جشنواره افزایش پیدا کرده، ستاد برگزاری با تجهیز کردن غرفهای در محوطه اصلی سالن همایشهای برج میلاد اقدام به خدماترسانی به اصحابرسانه و ویزیت و گرفتن تست کرونا از خبرنگاران و حاضرین جشنواره کرده است.
با قرمز شدن وضعیت کرونایی شهر تهران، چالشها و انتقادات در ارتباط با برگزاری جشنواره فیلم فجر در چنین شرایطی به سرخط خبری روزانه و اصلی بسیاری از رسانههای سینمایی و غیرسینمایی تبدیل شده است.
بیرویا نخستین فیلم به نمایش درآمده در روز هشتم جشنواره چهلم فیلم فجر بود که مانند بسیاری از فیلمهای جشنواره امسال به محلی برای تضارب آرا تبدیل شد.
گروهی فیلم را در حد یک دستاورد جدید و آریندفتری را به عنوان یک فیلمساز مستعد عنوان کرده و از فضای جدید و خلاقیتهای داستانی فیلم نوشتند، در مقابل برخی از سینمایینویسان نیز بیرویا را تجربهای تلفشده و از دسترفته معرفی کرده که نتوانسته ایده اصلی فیلمساز را در عمل پیاده کند و به جای یک سایکودرام جذاب به یک فیلمتجربهگرای ملالآور بدل شده است.
نشست رسانهای این فیلم نیز خالی از حاشیه نبود؛ از اظهارات هومن سیدی درباره کپشن پایانی فیلم و اینکه تهیهکننده این پروژه نبوده و تنها حامی آن بوده تا صحبتهای وزیر دفتری در ارتباط با الهام گرفتن از برگمان و پولانسکی در ساخت فیلم بیرویا.
بدون قرار قبلی دومین فیلم روز هشتم بود که این فیلم نیز بازخوردهای متفاوتی پیدا کرد. نکته جالب در این فیدبکهای اولیه به فاصله میان موافقان و مخالفان فیلم مربوط میشود به طوریکه برخی فیلم را ضعیف، کلیشهای، سفارشی و فاقد وجه دراماتیک و تاثیرگذاری عنوان کردند و موافقان فیلم نیز از عبارتهایی چون بهترین فیلم جشنواره، موفق در داستانگویی، تصویرگر سینمای ملی و هویت دینی و دغدغهمند و پرمحتوا برای توصیف فیلم استفاده کردند تا بدون قرار قبلی نیز در فضایی دوقطبی میان طرفداران و مخالفان فیلم مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
نشست رسانهای این فیلم نیز بازتابهای زیادی در رسانهها پیدا کرد. در ابتدا خبرنگاران برچسب سفارشی را به فیلم الصاق کردند و آن را فیلمی پروپاگاندا خوانده که از نهادهای مختلف دولتی و خصوصی وام و اعتبار گرفته است که این ادعا در نشست رسانهای فیلم با تکذیب از سوی بهروز شعیبی مواجه شد.
یک خبرنگار حتی پا را فراتر گذاشت و خطاب به شعیبی گفت: اگر نهادهای حاکمیتی و دولتی نبودند، سرنوشت شما و فیلمسازیتان به کجا میانجامید (نقل به مضمون) در بخش دیگر این نشست نیز به محتوای ایرانی و مذهبی فیلم اشاره شد و بحث مهاجرت ایرانیان خارج از کشور مطرح شد.
شعیبی در مخالفت با موضعگیری افرادی که اظهار داشتند «هرکس نمیتواند در ایران زندگی کند، برود» و با بیانی بغضآلود عنوان کرد: این سرزمین ما است و با این موضع که اگر ناراحت هستید از ایران بروید مشکل داریم. بچههای ما قطعا برای برداشت چیزهایی که ما در سرزمین خودمان میکاریم به این کشور باز خواهند گشت!
موضوع انتخاب پگاه آهنگرانی به عنوان بازیگر اصلی این پروژه نیز از دیگر حواشی نشست رسانهای بدون قرار قبلی بود؛ چنانکه برخی از سینمایینویسان و خبرنگاران از حضور آهنگرانی با مواضع سیاسی و اجتماعی شناخته شدهاش در فیلم شعیبی که از حالا برچسب سفارشی و حکومتی به آن الصاقشده، انتقاد کردند.
برای نمونه یکی از سینمایینویسان در صفحه خود در فضای مجازی درباره حضور آهنگرانی در فیلم شعیبی نوشت: همکاری با سازنده فیلم سیانور و سفارشگیرنده فیلم (سریال!) روز بلوا که ساخت فیلم تبلیغاتی یکی از نامزدهای رییسجمهوری (هر دو دوره) را نیز در کارنامه سفارشی_تبلیغاتی خودش دارد.
داستان دختر سرد و بیاحساسی که بهشکل معناگرا اعتقاد مذهبی ندارد! اما در خیابانهای برلین با حجاب رفت وآمد میکند و در ادامه، بازگشت به مام وطن و نوعی ندامت بهخاطر خروج از این بهشت برین و بالاخره یکشبه یقهگیری با معنویت و تحول درونی و شاید بعدتر بیرونی.
وکیشن انتخابی در وطن: مشهد! لابد برخی دوباره میگویند نباید مباحث سینمایی و سیاسی را در هم آمیخت، اما متأسفانه در پاسخ باید بگویم: سیاست با سینمای ایران آنچنان آمیزش مادی و معنوی دارد که اغلب فیلمهای ساختهشده بههیچعنوان به عرصه سینما مربوط نمیشوند.
موضوع نشستهای رسانهای که در حاشیهنگاریهای روزهای نخست جشنواره نیز به آن پرداخته شد بار دیگر به سوژه برخی روزنامهنگاران و به چالشی جدی برای جشنواره فیلم فجر تبدیل شده است که مختص این جشنواره نیست و در سالهای اخیر به طور مکرر، مطرح میشود.
در ابتدا باید از گلهگذاری اهالیرسانه گفت که از نوع برخورد و پاسخ سازندگان فیلمها به شدت انتقاد داشتند. اهالی رسانه و خبرنگاران حاضر در نشستها بر این باورند که جوابهای کوتاه عوامل فیلمها به سوالات خبرنگاران در حد بلی و خیر و یا طفره رفتن آنها از پاسخ صریح و کامل سوالات از مهمترین مشکلات نشست رسانهای فیلمها و تعامل میان فیلمسازان و اصحابرسانه بوده است.
از سوی دیگر سازندگان فیلمها و حتی برخی منتقدان سرشناس نیز بر این باورند که سوالات مطرح شده از سوی اهالی رسانه و خبرنگاران سینمایی سوالات تخصصی و باکیفیتی نیستند و همواره یک سری سوالات کلیشهای درباره نحوه انتخاب بازیگران، چگونگی پیوستن به فیلم، نحوه شکلگیری قصه و همچنین مسائلی مالی مربوط به بودجه ساخت فیلم مطرح میشود که کلیشهای حاشیه سازند تا مسائلی را تبیین کنند.
این رویکرد به گونهای فراگیر شد که بسیاری از منتقدین سینمایی سرشناس که خودشان از اهالی رسانه هستند در سالهای اخیر در نشستهای مربوط به فیلمها شرکت نمیکنند تا لزوم توجه و بازنگری در نشستهای رسانهای و راهکارهای کاربردی برای تعامل میان خبرنگاران، منتقدان و سازندگان فیلمها از مهمترین اولویتهای فرهنگی و اجرایی برگزارکنندگان جشنواره فیلم فجر در سالهای آینده باشد.
در روز هشتم جشنواره، مصاحبه بهروز افخمی از اعضای هیات انتخاب درباره ندیدن برخی فیلمهای ضعیف راهیافته به بخش اصلی مسابقه همچون ماهان و لایههای دروغ نیز حاشیهساز شد.
افخمی در این باره و در گفت و گو با یکی از خبرگزاریها اظهار کرد: من این 2 فیلم را ندیدهام، یعنی پنج یا 6 فیلم از 60 اثری که به ما نمایش داده شد، یا ناقص دیدم و یا اصلاً ندیدم. درباره این فیلمها به آرای اعضای هیات انتخاب مراجعه میکردم تا ببینم فیلم را پذیرفتهاند یا نه.
وی بیان کرد: در این میان شنیدهام فیلم بیرو خوب و چیزی میان فیلم مستند و داستانی است، اما من هم درباره فیلمهای لایههای دروغ و ماهان زیاد شنیدهام که در سطح مسابقه نبودهاند.
در حقیقت غیر از پنج اثری که ما بهعنوان فیلمهای رزرو نگه داشته بودیم و مشکل پروانه نمایش و اصلاحات داشتند، از جمله فیلمهای عروسک، علت مرگ: نامعلوم، میرجاوه، کوچه ژاپنی و ستون چهارده احتمالاً از 2 فیلم لایههای دروغ و ماهان بهتر بودهاند، اما علتهایی خارج از هیات انتخاب داشتند که وارد بخش سودای سیمرغ نشدند.»
یکی دیگر از حواشی مهم و خبرساز روز هشتم به ادعای محسن جسور درباره داستان فیلم پرمخاطب و نخست آرای مردم جشنواره فیلم فجر مربوط میشد.
محسن جسور، کارگردان و فیلمنامهنویس با ارائه یادداشتی عنوان کرد: فیلمنامه ملاقات خصوصی که هماکنون در چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد و درصد آرای مردمی قرار گرفته با آگاهی و برداشت از طرح و ایده فیلمنامهای از او به نام آبستن نوشته و ساخته شده است.
در بخشی از این یادداشت آمده است: نگارش این طرح و فیلمنامه به سالها قبل باز میگردد که در سال 90 طرح اولیه و بعد از تحقیقات و پژوهش در سال 97 طرح نهایی و داستان تکمیل شده به ثبت رساندم و با چند کارگردان تا ساخت این فیلمنامه نیز پیش رفتیم؛ اما از آنجا که تعلق خاطر من به این فیلمنامه و قصه، سالها با من بوده است و جدایی از این قصه برایم سخت بود.
وی در این یادداشت خاطرنشان کرد: همه پیشنهادات مالی برای فروش و واگذاری قصه و طرح را رد کردم تا آنجایی که از طریق دوستان نزدیکم، طرح را برای ساخت در دفتر کامران مجیدی در حضور علی سراهنگ، احسان وحید و حسین فرضیزاد مطرح و ارائه کردم و دوباره داستان تکراری خرید فیلمنامه و طرح و ساخت توسط کارگردانی دیگر و من باز هم زیربار نرفته و حاضر به فروش و واگذاری طرح و فیلمنامه نشدم.
این کارگردان و فیلمنامهنویس ادامه داد: من به عنوان عضو انجمن صنفی فیلمنامهنویسان ایران از خانه سینما و مراجع ذیصلاح عاجزانه خواهش دارم مانع این روند و جریان مبتذل و کثیف شوند. چراکه وجود هنرمندنماها و فرهیخته پندارها که تنها به مطرح شدن نام و منافع مالی میاندیشند، جرات نگارش و ارائه طرح و فیلمنامه به هر تهیهکننده، کارگردان و یا دفتری از نویسندگان سلب کرده است.
برچسبها
- بیرو
- بهروز افخمی
- پگاه آهنگرانی
- مشهد
- ملاقات خصوصی
- میرجاوه
- بهروز شعیبی
- جشنواره فیلم فجر
- برلین
- چهلمین جشنواره فیلم فجر
- بی رویا
- ماهان